فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماینده ایرلند در پارلمان اروپا: درباره ایران بسیاری اطلاعات نادرست توسط رسانه های اروپا منتشر می شود
🔹میک والاس: هفته پیش اعلام شد حکم اعدام ۱۵۰۰۰ نفر صادر شده این دروغ است
🔹در ایران اعتراضات مسالمت آمیز وجود دارد اما خشونت و قتل توسط برخی معترضان، خسارات ویرانی در هیچ کجا قابل تحمل نخواهد بود..
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️توصیه بسیار زیبای مدیر یک دبیرستان در لبنان به دانشآموزان
توصیهای بسیار کاربردی برای همه دهه هشتادیهایِ گرفتار در باتلاق مجازی👌🏻
#جهاد_تبیین
♨️شاخ شِمران ۰۰۰
داستان دنباله دار من و مسجد محل
قسمت پانزدهم
۰۰۰ آب رو که خوردم ، گفتم : همه شما اینجائید ، بابا من الان خونمون بودم پیش زنم ، ناصر یه دفعه پوکید ، بلند داد زد ، زَنت؟ چشممون روشن تو دانشآموزی و زن گرفتی؟ پسر از ما خجالت نمیکشی، از دبیر بینش دینیمون آقا قلعه قوند خجالت بکش! بعد به ترکی شاهسونی گفت : آیبدِی کیشی ، آیبدِی(زشت مرد ، زشته) ، یه نگاه به آقای قلعه قوند انداختم ، داشت آروم و قشنگ میخندید ، یه لبخند زیبا که ما بچهها عاشق خندهاش بودیم یه تَبسم خوشگل ، سرم رو از خجالت انداختم پائین ، یه هو احمد رو کرد به آقای قلعه قوند و گفت : آقا ممکنه واسه موج انفجار باشه ، علی شاهرخی گفت : انفجار؟کدوم انفجار؟ احمد گفت تو نبودی ، رفته بودی ناهار رو بگیری بیاری ، موقع اموزش جمشید اومد خمپاره رو شلیک کنه ، یادش رفت اطلاع بده حسن پشتش به قبضه بود داشت گولههای خمپاره رو جابجا می کرد ، گوشش رو نگرفته بود ، موج و صدای انفجار گرفتش ، آقا ؟ ممکنه مال اون باشه ، ناصر خندید و گفت : بیا میون ما چند نفر ، یه حسن به نظر سالم بود اونم که دیوونه شد ، یه هو داد زد آقای راننده ، بزن تو دنده و فرمون بچرخون برگردیم کرمانشاه ، راستی بیمارستان دیوونهخونه رو میشناسی ، باید آقای قلعه قوند پنج تا دیوونه رو تحویل بده ، یه دفعه اتوبوس از شدت خنده منفجر شد ، راننده وسط جاده خاکی زد روی ترمز ، گرد و خاک بلند شد ، اومدم بیرون رو نگاه کنم دیدم شیشه ها رو با گِل پوشوندن ، راننده با یه صدای کُلفتی داد زد کی بود گفت نگهدار؟ ناصر خودش کشید پائین و پشت صندلی ما قایم شد ، وقتی کسی جواب نداد ، راننده با عصبانیت تا اومد بِگه بر خرمگس معرکه ۰۰۰۰ ، یه صدای انفجار شدید یه کمی دورتر از ما، اتوبوس رو لرزوند، راننده دستپاچه شد ، فوری گاز ماشین رو گرفت و حرکت کرد ،جمشید پرسید مگه وارد کردستان عراق شدیم ، به این زودی؟ علی شاهرخی که بچه دقیقی بود گفت : همچین زود هم نیست سه چهار ساعته حرکت کردیم، خیلی وقته کرنت غرب و جوانرود رو رد کردیم ، جمشید پرسید، پس این انفجار چی بود؟ نکنه منافقا باشن، کنار جاده مین نزاشته باشن، ناصر گفت : چه بهتر، بدم نمییاد چند تا منافق عوضی رو بُکُشم ، انتقام اون هفده هزار شهید رو بگیرم ، حاج آقا قلعه قوند که تا اون لحظه ساکت مونده بود، گفت : نه انفجار گوله تُوپ بود ، احمد با تعجب پرسید ، آخه این کدوم تُوپه که گولهاش به اینجا برسه ؟ آقا قلعه قوند گفت : دیروز تو جلسه حاج اکبر تنهایی ، از بچه های اطلاعات و عملیات می گفت ، بعثی ها یه سری تجهیزات وارد کردن ، یکیش ، یه توپ خود کِششی یه که صد و سی کیلومتر بُرد داره ، بِهش میگن توپ فرانسوی ، بالاترین بُرد و میون بقیه داره ، یه هو ناصر پرید وسط حرف آقا و گفت: پس خمپاره تامپلای ما پَشم ، جمشید زد تو سر ناصر و گفت : ساکت ، زشته ، با نگرانی پرسیدم ، آقا کجا داریم میریم ، آقای قلعه قوند بدون اینکه از سوال من تعجب کرده باشه ، گفت : داریم می ریم ، دربندی خان عراق ، کوه شاخ شِمران ، کنار سد و شهر دربندی خان عراق ، به خاطر این توپهای فرانسوی باید اونجا دو تا قبضه سوار کنیم ، تا گوله خمپارمون به توپخونه بعثیها برسه ، شاید بتونیم آتیش اونارو رو عقبه اول و دوم خودمون و مرز خاموش کنیم ، حتما" این دور و ور دیدهبان دارن که اتوبوس ما رو دیدن ، ناصر گفت حتما" دیدهبانشون از این منافقای نامرد ِ خودفروشه ، احمد رفت جلو و از شاگرد راننده یه چیزی پرسید و اومد، آقا قلعه قوند پرسید چه خبر؟ گفت: شاگرد راننده میگه دو ساعت دیگه میرسیم ، خیلی وقته مرز رو رَد کردیم ، آقا قلعه قوند رو کرد به بچهها گفت ، بهتره یه کم استراحت کنید ، تا برسیم خیلی کار داریم ، باید شبونه قبضه ها رو سوار کنیم ، ناصر خندید گفت حاج حسن آقا تو به اندازه کافی خوابیدی ، پس باید نگهبانی بدی ، مراقب این مگسها هم باش از کرمانشاه تا اینجا نزاشتن ما استراحت کنیم ، مخصوصا" این یه دونه که رو پُشتش قرمزه چند بار نشسته رو دماغ من ، یه بار هم گازم گرفته ، تازه بچه ها میگن مگسهای عراق گوشت خوارن ، گوشت ما ایرانیها رو هم خیلی دوست دارن ، مخصوصا" گوشت منو که شیرین و تُرده ، همه خندیدیم ، یه هو ناصر یه قیافه جدی به خودش گرفت و گفت داش حسن ؟ حالا که موجی هم شدی ، یه ریزه عقل داشتی اونم که پرید ، یه هو مثل قضیه داستان خاله خرسه ، اَگه مگسه رو دماغ من نشست ، نزنی دماغم رو لِه کنی ، با ناز و نوازش مگس رو کیش بِده ، ولی اگه به جز آقای قلعه قوند رو دماغ بقیه نشست از طرف من اجازه داری بِزنی دماغ شونو لِه کنی ، نترس بَبَم ، خودم دیهشونو میدم ، آخه به من میگن ناصر جاپونی ، شیرینی شوخی های ناصر هممون شاد می کرد ۰۰۰
ادامه دارد ، حسن عبدی
شاید برایتان جالب باشد بدانید که در قطر، گاز لولهکشی وجود ندارد و مردم برای پختوپز یا از اجاقهای برقی استفاده میکنند و یا از کپسول گاز ...
البته کپسولهای گازشون خیلی شیکه 😁
ضمناً آب لولهکشی رو هم نمیشه برای خوردن استفاده کرد! و همونطور که قبلاً گفتم باید از بیرون خرید.
👈🏻 دقت کنید داریم در مورد یکی از #ظاهراً پیشرفتهترین کشورهای منطقه صحبت میکنیم
#بیواسطه_از_قطر
حمیدکثیری
♨️خاخام اسرائیلی: خداوندا، ایران را تجزیه و با آتش سوزی، سیل و زلزله نابود کن!
♨️شهروند ایرانی: آینه، آینه!!!✋🏻😎😅
#ایران_مقتدر_قوی 🇮🇷
#لبیک_یا_خامنهای
#القدس_لنا
"بنده خدا"
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #برش_دیدار | رهبر انقلاب، روز گذشته: میگوید صدای ملّت را بشنوید! صدای رعدآسای ملّت در سیزدهمِ آبانِ امسال بلند شد؛ شنیدید؟
🔍 متن کامل بیانات👇
https://khl.ink/f/51418
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اگر در زندگیتان به گره خوردید که منبع آن را نمی دانید ، این چهار کار را انجام دهید.
🎙پاسخگو:استادعالی
♨️رسانه صهیونیست: در جام جهانی فهمیدیم چقدر منفور هستیم
پ ن: با اون همه جنایت در حق ملت فلسطین و سایر ملتهای دنیا، انتظار محبوبیت هم داشتند.....😒
#نابودی_رژیم_غاصب
#القدس_لنا