دعوا شده بود ،
آقا امیرالمومنین رسید
گفت : آقاۍ قصاب ولش ڪن بزار بره
گفت : به تو ربطۍ نداره
گفت : ولش ڪن بزار بره
دوباره گفت : به تو ربطۍ نداره
دستشو برد بالا ، محکم گذاشت تو
صورت علی؏ ؛ آقا سرشو انداخت پایین رفت
مردم ریختن گفتن فهمیدۍ
کیو زدے؟!
گفت: نه فضولۍ میڪردزدمش
گفتن : زدۍ تو گوش علۍ خلیفه مسلمین!
ساتور برداشت ، دستشو قطع ڪرد:(
گفت : دستۍ ڪه بخوره تو صورت علۍ؏
دیگه مال من نیست🙂💔
دستۍ ڪه بخوره تو صورت امام زمانمـ نباشھ بهتره
امام زمان(عج) فرمود : هرموقع گناه میکنۍ یه سیلۍ تـو صورت من میزنۍ💔
#شایدتلنگر!
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــــالْفَــرَج🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«❤️🩹🌿»
آقایامامرضا..
همهمحبتهاییكگمکردیمتوبغلتوبود:)
🌿¦↫#استوری
هر گاه ز همه دنیا نا امید شدی...
دلگیر مشو...(:💔
پنجره فولادی هست...✨
#امام_رضا
#ضامن_آهو
#شهادت_امام_رضا
#امام_رضا_ع💔
اےڪاش حرم بودم و مهمان تو بودم
مهمان توسفره احسان تو بودم
یڪ پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاسٺ
اے ڪاش ڪہ زوار خراسان تو بودم
السلام علیڪ یا علی بن موسی الرضا(ع)✋
#شهادت_امام_رضا(ع)
#تسلیت_باد🍂🥀
مداحی آنلاین - از شدت شوق عاشقت صد بار جان داد - صابر خراسانی.mp3
1.5M
🔳 #شهادت_امام_رضا(ع)
🌴از شدت شوق عاشقت صد بار جان داد
🌴وقتی برایم پرچمت دستی تکان داد
🎙 #صابر_خراسانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آلودهام قبول ... ولی بی پناه نه!
#شهادت_امام_رضا(ع)🍂🖤
#تسلیت_باد 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مگه من بچت نیستم🥺......
دلتون شکست و اشکتون جاری شد ، ما را هم دعا کنید 🖤🥺
#اللَّھُـمَعجِّـلْلِوَلیِڪَألْـفَـرَج 🥺♥️
#شهادت_امام_رضا
#بابا_رضا
.
خدایی ما یکم زیادی بی انصاف نیستیم؟!
بعضیـامون که با خدا قهر میکنیم!🚶
بعضیـامون که دیگه نماز نمیخونیم!😑
بعضیـامون که دیگه دعا نمیکنیم!
(منطقمون هم اینکه که هر چی دعا کردیم چی شد؟!😐)
حدیث رو خوندی؟!
خدا میگه اونی محبوب درگاه منه که وقتی اون چیزی که دوسش دارم رو ازش گرفتم با من آشتی بمونه..
.
#تلنـگــرانهـ❌
↫جــادہ ها ے مجـازے 🛣
بســیار لـغـزندہ اسـت!
↫لطـفـا
ڪمربند ایمـان را
محڪم ببندیـد...↬🚘
#تقوا_در_دنیای_مجازی📱
علاقه قصاب به دختر همسایه
یک قصاب به دختر همسایه اش علاقه مند شده بود. روزی که پدر و مادر دختر، او را برای کاری به روستایی فرستاده بودند، قصاب نزد آن دختر رفت و خواست به او نزدیک شود؛ اما آن دختر به او گفت: علاقه من به تو بیش از علاقه تو به من است؛ ولی من از خدا می ترسم!
قصاب گفت: چرا من از خدا نترسم؟! آن گاه توبه کرد، دختر را تنها گذاشت و به طرف روستای خود حرکت کرد.
هوا بسیار گرم بود، تشنگی شدیدی بر قصاب عارض شد، به طوری که نزدیک بود هلاک شود. در این هنگام پیامبر آن زمان را دید و از او کمک خواست. پیامبر گفت: بیا از خدا بخواهیم ابری بفرستد تا در سایه آن راه برویم و به آبادی برسیم.
قصاب گفت: من که کار خیری نکرده ام تا دعایم مستجاب شود.
پیامبر گفت: من دعا می کنم و تو آمین بگو. پیامبر دعا کرد و قصاب آمین گفت. ناگاه ابری آمد و بر سر آن ها سایه افکند و چون به نقطه جدایی رسیدند، قصاب از پیامبر خداحافظی کرد که به خانه خود برود، ابر هم بالای سر او رفت. پیامبر خدا نزد قصاب بازگشت و به او گفت: ابر بالای سر تو آمد، بگو چه عملی انجام داده ای؟ آن گاه قصاب جریان خود را بازگو کرد.
پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: توبه کننده نزد خدا مقام و منزلتی دارد که برای احدی از مردم چنان منزلتی وجود ندارد.
عاقبت به خیران عالم،ص 234
جوان گفت :
امامزمانترا میشناسے؟
پیرمرد :
بلہ میشناسم!
جوان :
پس سلامش کن:)
پیرمـرد:
السلامعلیڪیاصاحبالزمان
جوان لبخندے زد و گفت :
و علیکم السلام:)
آخ خدا تورو به بهترینات!
همچینروزے رو..
نصیبمونکن🌱