اینفانتینو: صحبت اروپا درباره حقوق‌بشر ریاکارانه است رییس فیفا در پاسخ به سوالی درباره حقوق بشر در قطر: ⚽️ وقتی این انتقادات را از سوی اروپایی‌ها دیدم تعجب کردم. وقتی بچه بودم با خانواده‌ام به سوئیس مهاجرت کردم. آن‌جا خیلی خوب فشار و ظلمی که به خانواده‌ام به عنوان مهاجر وارد می‌شد را حس کردم. این اتفاقات تلخ برای خانواده‌ام در قطر نبود بلکه در سوئیس در قلب اروپا رخ داد. ⚽️ فکر می‌کنم به خاطر کاری که ما اروپایی‌ها در ۳۰۰۰ سال گذشته در سراسر جهان انجام داده‌ایم، باید برای ۳۰۰۰ سال آینده عذرخواهی کنیم. ⚽️ اگر برای سه ساعت الکل ننوشید، فکر می‌کنم بتوانید زنده بمانید. قطر یک کشور اسلامی است و نوشیدن مشروبات الکلی مشکل است. این تصمیمی است که توسط فیفا و قطر به طور مشترک گرفته شده است. #فوتبال tn.ai/2806579 @TasnimNews

#سلام_امام_زمانم 💐 خوشا صبحی کہ خیرَش را تو باشی ردیفِ نابِ شعرش را تو باشی خوشا روزی کہ تا وقٺِ غروبش دعایِ خوب و ذکرش را تو باشی اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ 🆔 @sarm_news

🌎درّ و یاقوت مهدوی 5️⃣ 👈رانندگی بدون گواهینامه ممنوع❗️ اول باید قوانین عبور و مرور را یاد گرفت سپس پشت فرمان نشست و استارت زد. حرکت در جادۀ زندگی هم از این قانون مستثنی نیست! خدای حکیم، برای مسیر رستگاری انسان، سنّت هایی(قوانینی) قرار داده است که باید آنها را شناخت و سپس زندگی کرد. انسان چه بخواهد چه نخواهد خدای حکیم، طرح و برنامه و نقشه راهِ سعادت را می فرستد. «ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس!»(انسان، 3) اما در مورد اجرای دین، قانون خداوند این است که«لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» مردم باید بپاخیزند و با اطاعت از «ولیِّ خدا» بار سنگین بر پای داشتن عدل و داد را بر دوش گیرند؛ آنگاه امداد و نصرت الهی از زمین و آسمان شامل حالِشان خواهد شد و مستکبران نابود و مستضعفان، پیروز خواهند شد.«إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُم» از این رو هر منتظری باید نسبت به تحقق عدالت و نفی ظلم، احساس مسئولیت داشته باشد و آمادگی لازم را در این رابطه کسب نماید. در بارۀ این حقیقت، رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: هم روحتان در انتظار حضرت مهدی باشد، هم نیروی جسمی‌تان در این راه حرکت بکند؛ هر قدمی که در راه استواری این #انقلاب_اسلامی برمی دارید، یک قدم به ظهور حضرت مهدی نزدیک تر می شوید. 🌻#انتظار_یعنی_آماده_باش🌻 #دُرّ_و_یاقوت_مهدوی @MonadianMahdavitKahak

#دولت‌کریمه‌ی‌امام‌عصر۲ 💠اقتصاد در زمان ظهور 🔹امام محمد باقر علیه السلام فرمودند : ثروت های دنيا بسوی مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف جمع ميشود؛ ثروت های زير زمينی و روی زمين؛ آنگاه به مردم می گويد بياييد بسوی آنچه بخاطرآن قطع رحم نموديد (منظور دنيا پرستی است). پس به اندازه ای ثروت عطا می کند که احدی قبل از او به ديگری عطا نکرده و زمين را سرشار از عدالت ميکند.  📚غيبت نعمانی ، ص۲۳۷ #حکومت_مهدوی @MonadianMahdavitKahak

کلاس آموزش پرورش قارچ خانگی در مسجد چهارده معصوم روستای صرم ۲۹ آبان ۱۴۰۱ #صرم

این شخص نه ایرانیه و نه در ایران زندگی می‌کنه. بنابراین نه تحت تاثیر تبلیغات صدا و سیماست و نه تحت تاثیر تبلیغات عنترنشنال و امثالهم. یعنی حرفی رو که داره می‌زنه نه از روی حبه و نه از روی بغض. بیرون از دعواهای ایران و دشمناش نشسته و صرفا داره از منظر یک ناظر بی‌طرف نظرش رو می‌گه. حالا ببینید درباره ایران چی می‌گه... #جهاد_تبیین

او(حضرت مهدی عج) پس از یک تنگنای شدید و بلای طولانی و ترس و وحشت و اضطراب، غم و اندوه شیعیان را می زداید خوشا به حالِ آنان که آن زمان را درک کنند... • امام صادق(؏) • بحارالأنوار ، ج۵۱ ، ص۱۴۴ #حدیث_مهدوی @MonadianMahdavitKahak

با یار بی‌وفا نتوان گفت حال خویش آن به که دم فرو کشم از قیل و قال خویش من شرح حال خویش ندانم که چیست خود؟ زیرا که یک دمم نگذارد به حال خویش آنرا که هست طالع ازین کار، گو: بکوش ما را نبود بخت و گرفتیم فال خویش ای دل، نگفتمت که: مخواه از لبش مراد؟ دیدی که: چون شکسته شدی از سال خویش؟ ای بی‌وفا، ز عشق منت گر خبر شود دانم که شرمسار شوی از فعال خویش #اوحدی_مراغه_ای

#غرور_بیجا یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند. به دنبال ان برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند. شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد، تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد. برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود و همچنان از افتادن مقاومت می کرد. در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد. وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد، با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد. بعد از رفتن باغبان، مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین بار خودش را تکاند، تا این که به ناچاربرگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد، از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت. باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد، بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند. شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد، بر روی زمین افتاد. ناگهان صدای برگ جوان را شنید که می گفت: “اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود، ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت، که فراموش کنی نشانه حیاتت من بودم!!!”