در جنگ جهانی دوم، وقتی نیروهای شوروی به سمت برلین پیش میرفتند، یک سرباز آلمانی را که معلوم نبود چرا به تنهایی در مسیری پیش میرفت و گویا راه گم کرده بود، به اسارت گرفتند.
پیانویی در گوشهای افتاده بود.
به سرباز گفتند تا زمانی که پیانو بزند زنده میماند؛ و اگر از زدن پیانو دست بکشد او را بلافاصله خواهند کشت.
سرباز آلمانی بیست و دوساعت پیوسته پیانو نواخت و بعد به آرامی دستهایش را از روی پیانو برداشت و اشک ریخت.
نیروهای شوروی به او تبریک گفتند و سپس با گلولهای در سرش او را کشتند!
واقعیت همین است. واقعیت زندگی همین است. زشت و پلشت و بیفرجام!
ما همه داریم پیانوی خودمان را مینوازیم. ولی یادمان میرود که موجود خبیثی مثل مرگ دارد در اطرافمان مثل هوا میچرخد و هر لحظه ممکن است در کلهمان شلیک کند!
کاش کمی هشیار و به پوچی و بیاعتباری جهان آگاه شویم.
شاعر میگوید:
بنگر به جهان، چه طرف بربستم؟ هیچ
وز حاصل عمر چیست در دستم؟ هیچ
شمع طربم ولی چو بنشستم، هیچ
من جام جمم ولی چو بشکستم، هیچ!
👤شهرام گراوندی
✨﷽✨
#داستان_کوتاه
✍روزی مردی از کنار جنگلی می گذشت مرد دیگری را دید که با اره ای کند به سختی مشغول بریدن شاخه های درختان است .پرسید ای مرد چرا اره ات را تیز نمی کنی تا سریعتر شاخه ها را ببری . مرد گفت وقت ندارم باید هیزم ها را تحویل دهم کارم خیلی زیاد است و حتی گاه شب ها هم کار میکنم تا سفارش ها را به موقع برسانم .
دیگر وقتی برای تیز کردن اره نمی ماند .مرد داستان ما اگر گاهی می ایستاد و وقتی برای تیز کردن اره می گذاشت شاید دیگر با کمبود وقت مواجه نمی شد چون بدون شک با اره کند نمی توان سریع و موثر کار کرد .
حکایت بیشتر ما انسانها نیز همین است .باید اندکی تامل کنیم . گاه ذهن ما بسیار درگیر کار یا تحصیل است و ما با فشار زیاد سعی در پیش کشیدن خود داریم .گاه باید بایستیم و به درون خود رسیدگی کنیم و اره ذهن و روح خود را تیز کنیم زندگی ترکیبی است از تناقض هاست.
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 گناهان کبیره چند تاست؟
💢 گناهی بزرگتر از خوردن مال یتیم
🌱 یک دقیقه با قرآن در #بهار_قرآن
💠 مجموعه دیدنی #سی_جزء_سی_داستان به روایت حجتالاسلام راجی
🔹#جزء_بیست_و_نهم
🔹#داستان_بیست_و_نهم
❣ محبوب دلم. امام زمانم❣
سلام اے مونس دلهای خستہ
سلام اے مرحم قلب شڪستہ
نظر ڪن بر دل آن شیعہ اے ڪہ
بہ امیدے سر راهت نشسته...💚
#سلام_محبوب_دلم
#امام_زمان
#ماه_رمضان
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
14.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 تفسیر آیات مهدوی
🔸 حجت الاسلام اباذری
▫️سوره نمل آیه ۸۳
▫️کلیپ شماره ۳۰
🔘 ویژه ماه مبارک رمضان
#رمضان_مهدوی
#آیات_مهدوی
واعظي بالای منبر از اوصاف بهشت می گفت و از جهنم حرفی نمی زد. يکی از حاضرين پاي منبر خواست مزه ای بيندازد گفت:ای آقا،شما هميشه از بهشت تعريف می کنيد،يک بار هم از جهنم بگوييد. واعظ که حاضر جواب بود گفت: آنجا را که خودتان مي رويد و مي بينيد. بهشت است که چون نمی رويد لااقل بايد وصفش را بشنويد.
فقط ۲ چيز در دنیا
هست که باید نگرانش باشی:
این که ببینی سالمی یا مریضی!
اگه سالمی که نگرانی نداره...
اگه مریضی ۲ چيز
هست که باید نگرانش باشی:
این که میمیری یا زنده میمونی!
اگه زنده میمونی که نگرانی نداره...
اگه میمیری ۲ چیز
هست که باید نگرانش باشی:
این که میری بهشت یا جهنم!
اگه میری بهشت که نگرانی نداره!
اگه میری جهنم....
اونجا اونقدر آشنا میبینی
که اصلا جای نگرانی نیست!
پس هیچ چیز ارزش نگرانی نداره
شاد باش و از زندگی لذت ببر🌷🍃
#سیاست_پیرمرد_باهوش
یک پیرمرد بازنشسته، خانه جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید. یکی دو
هفته اول همه چیز به خوبی و در آرامش پیش می رفت تا این که مدرسه ها باز
شد.
در اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی کلاسها سه تا پسربچه در خیابان راه
افتادند و در حالی که بلند بلند با هم حرف می زدند، هر چیزی که در خیابان
افتاده بود را شوت می کردند و سروصداى عجیبی راه انداختند. این کار هر روز
تکرار می شد و آسایش پیرمرد کاملاً مختل شده بود. این بود که تصمیم گرفت
کاری بکند.
روز بعد که مدرسه تعطیل شد، دنبال بچه ها رفت و آنها را صدا کرد و به
آنها گفت: «بچه ها شما خیلی بامزه هستید و من از این که می بینم شما اینقدر
نشاط جوانی دارید خیلی خوشحالم. من هم که به سن شما بودم همین کار را می
کردم. حالا می خواهم لطفی در حق من بکنید. من روزی هزار تومان به هر کدام
از شما می دهم که بیائید اینجا و همین کارها را بکنید.»
بچه ها خوشحال شدند و به کارشان ادامه دادند. تا آن که چند روز بعد،
پیرمرد دوباره به سراغشان آمد و گفت: ببینید بچه ها متأسفانه در محاسبه
حقوق بازنشستگی من اشتباه شده و من نمی توانم روزی صد تومان بیشتر به شما
بدهم. از نظر شما اشکالی ندارد؟
بچه ها گفتند: «صد تومان؟ اگر فکر می کنی ما به خاطر روزی فقط صد تومان
حاضریم این همه بطری نوشابه و چیزهای دیگر را شوت کنیم، کورخواندی. ما
نیستیم.»
و از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه جدیدش به زندگی ادامه داد!
📚 #حکایت
🌴گويند پادشاهی نیمه شب خواب دید که زندانی اش بیگناه است؛ پس آزادش کرد و گفت حاجتی بخواه.
🌴گفت: وقتی خدایی دارم که نیمه شب تو را بیدار میکند تا مرا رها کنی؛ نامردیست از دیگری حاجت بخواهم.
#حکمت
از درخت 🌴 بیاموزیم :
👈 برای بعضی ها باید ریشه بود
تا امید به زندگی را به آنها بدهیم..
👈 برای بعضی ها باید تنه بود
تا تکیه گاه آنها باشیم..
👈 برای بعضی ها باید شاخ و برگ بود
تا عیب های آنها را بپوشانیم..
👈 برای بعضی ها باید میوه بود
تا طعم زندگی کردن را به آنها بیاموزیم نه زنده ماندن را..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭😭 لحظه های آخرماه مبارک رمضان..
🎤آیتالله مجتبی تهرانی
✍ اشکی بریزیم و التماسی کنیم که :
🤲 االلَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِيمَا مَضَي مِنْه فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ !😭😭
#ماه_رمضان
#رمضان
#رمضان_مهدوی