eitaa logo
مسجد ۱۴ معصوم روستای صرم
202 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
5.6هزار ویدیو
99 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💕 قلب‌ها را از کینه پاک کنیم ... روزی لقمان به فرزندش گفت : « از فردا یک کیسه با خودت بیاور و در آن به تعداد آدم‌هایی که دوست نداری و از آنان بدت می‌آید پیاز قرار بده » روز بعد فرزند همین کار را انجام داد و لقمان گفت : « هرجا که می‌روی این کیسه را با خود حمل کن » فرزنش بعد از چند روز خسته شد و به او شکایت برد که پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و این بوی تعفن مرا را اذیت می‌کند. لقمان پاسخ داد : « این شبیه وضعیتی است که تو کینه دیگران را در دل نگه داری . این کینه ، قلب و دلت را فاسد می‌کند و بیشتر از همه خودت را اذیت خواهد کرد ...
گر در دو جهان کام دل و راحت جان است من وصل تو جویم که بِه از هر دو جهان است 👤
🍁 ✅حکایتی زیبا و خواندنی شکر نعمت ✍روزی مهندس ساختمانی، از طبقه ششم می خواهد که با یکی از کارگرانش حرف بزند. خیلی او را صدا می زند. اما به خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمی شود. به ناچار مهندس، یک اسکناس ۱۰دلاری به پایین می اندازد تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند! کارگر ۱۰دلار را برمیدارد و توی جیبش می گذارد و بدون اینکه بالا را نگاه کند مشغول کارش می شود! بار دوم مهندس ۵۰دلار می فرستد پایین و دوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند پول را در جیبش می گذارد!! بار سوم مهندس سنگ کوچکی را می اندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد می کند. در این لحظه کارگر سرش را بلند میکند و بالا را نگاه میکند و مهندس کارش را به او میگوید!! این داستان همان داستان زندگی انسان است. خدای مهربان همیشه نعمتها را برای ما می فرستد اما ما سپاسگزار نیستیم و لحظه ای با خود فکر نمیکنیم این نعمتها از کجا رسید!! اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان می افتد که در واقع همان مشکلات کوچک زندگی اند. به خداوند روی می آوریم!! 💥بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما رسید لازم است که سپاسگزار باشیم قبل از اینکه سنگی بر سرمان بیفتد!!
اگر کاسه‌ٔ خود را بیش از اندازه پُر کنید لبریز می‌شود چاقوی خود را بیش از حد تیز کنید کند می‌شود در پیِ پول و راحتی باشید دلتان هرگز آرام نمی‌گیرد... دنبال تایید دیگران باشید برده آن‌ها خواهید بود... کار خود را انجام دهید، سپس رها کنید این تنها راه آرامش یافتن است...
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کتاب نمایشگاه کتاب 🌐 جهت خرید به آدرس زیر مراجعه نمایید https://b2n.ir/k31169
🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹 💠مراسم هفتگی قرائت قران کریم مسجد چهارده معصوم روستای صرم 💠 ویژه برادران ♦️زمان: امشب چهارشنبه ۱۴۰۲/۲/۲۷ از ساعت ۲۰:۳۰ بعد از مراسم مسجد ♦️مکان: منزل آقای سید جواد میرزازاده فرزند حاج سید ابالفضل میرزازاده برقرار می باشد. از برادران عزیز دعوت می شود باعث نورانی تر شدن این محفل شوند.
جلسه هفتگی قرائت قرآن کریم مسجد چهارده معصوم روستای صرم با میزبانی منازل اهالی مسجد و محل ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
❣ مولای غریبم امام زمانم❣ «صبحم» شروع می شود آقا به نامتان «روزی من» همه جا «ذکر نامتان» صبح علی الطلوع «سَلامٌ عَلیک یابن الحسن» مـن دلخوشم به «جواب سلامتان» امام خوب زمانم هر کجا هستی با هزاران عشق و ارادت سلام..💚 ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 آهِ امام زمان (عجل الله فرجه) برای دیدن شیعیانش 💠 علامه
📚 روزی کشاورزی متوجه شد ساعت طلای ميراث خانوادگی اش را در انبار علوفه گم کرده بعد از آنکه در ميان علوفه بسيار جستجو کرد و آن را نيافت از گروهی کودک که بيرون انبار مشغول بازی بودند کمک خواست و وعده داد هرکس آنرا پيدا کند جايزه ميگيرد. به محض اينکه اسم جايزه برده شد کودکان به درون انبار هجوم بردند و تمام کپه های علوفه را گشتند اما باز هم ساعت پيدا نشد. همينکه کودکان نااميد از انبار خارج شدند پسرکی نزد کشاورز آمد و از او خواست فرصتی ديگر به او بدهد. کشاورز نگاهی به او انداخت و با خود انديشيد:چرا که نه؟ کودک مصممی به نظر ميرسد، پس کودک به تنهايی درون انبار رفت و پس از مدتی به همراه ساعت از انبار خارج شد. کشاورز شادمان و متحير از او پرسيد چگونه موفق شدی درحالی که بقيه کودکان نتوانستند؟ کودک پاسخ داد: من کار زيادی نکردم، روی زمين نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صدای تيک تاک ساعت را شنيدم و در همان جهت حرکت کردم و آنرا يافتم... "ذهن وقتی در آرامش است، بهتر از ذهن پرمشغله، کار ميکند. هر روز اجازه دهيد ذهن شما اندکی آرامش يابد تا ببينيد چطور بايد زندگی خود را آنگونه که می خواهيد سروسامان دهيد.
✨﷽✨ جوانی با شیخ پیری به سفر رفت. جوان در کنار برکه‌ای بود که ماری به سمت شیخ آمد ولی شیخ فرار کرد. پیر گفت: خدایا! مرا ببخش، صبح که از خواب بیدار شدم به همسایه‌ گمان بدی بردم. جوان گفت: مطمئنی این ماری که به سمت تو آمد بخاطر این گناهت بود؟ پیر گفت: بلی. جوان گفت از کجا مطمئنی؟ پیر گفت: من هر روز مواظب هستم گناه نکنم و چون دقت زیادی دارم، گناهانم را که از دستم رها می‌شوند زود می‌فهمم و بلافاصله توبه می‌کنم و اگر توبه نکنم، مانند امروز دچار بلا می‌شوم. تو هم بدان اگر اعمال خود را محاسبه کرده و دقت کنی که مرتکب گناه نشوی، تعداد گناهان کم می‌شود و زودتر می‌توانی در صورت رسیدن بلایی، علت گناه و ریشه‌ی آن بلا را بشناسی. بدان پسرم! بقالی که تمام حساب و کتاب خود را در آن لحظه می‌نویسد، اگر در شب جایی کم و کسری بیاورد، زود متوجه می‌شود اما اگر این حساب و کتاب را ننویسد و مراقب نباشد، جداکردن حساب سخت است. ای پسرم! اگر دقت کنی تا معصیت تو کمتر شود بدان که براحتی، ریشه مصیبت خود را می‌دانی که از کدام گناه تو بوده است