eitaa logo
مسجد ۱۴ معصوم روستای صرم
205 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻نخـــند... ✨کارگر شهرداری پشت گاریش نوشته بود: به کارم نخند ، محتاج روزگارم... ✋به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند ! ❌به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند ! 🚫به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند ! ❗️به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند ! ⛔️به دستان پدرت... به جارو کردن مادرت... به راننده ی چاق اتوبوس... به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سر دارد... به راننده ی آژانسی که چرت می زند... به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی... به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان... نخند... ⚠️نخند که دنیا ارزشش را ندارد... که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند: ✅آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند. آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند... بار می برند... بی خوابی می کشند... کهنه می پوشند... جار می زنند... سرما و گرما را تحمل می کنند... و گاهی خجالت هم می کشند... 👈خیلی ساده هرگز به آدم هایی که تنها پشتیبانشان "خدا"ست، نخند !
🔹پیرمردی هر روز در محله پسرکی رو با پای برهنه می دید که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی می کرد. 🔹پیرمرد کفش کتونی نو خرید و به پسرک گفت: بیا این کفش رو بپوش. 🔹پسرک کفش رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟ 🔹پیرمرد لبش را گزید و گفت نه پسرجان. 🔹پسرک گفت: پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم ... 💠 دوست خدا بودن سخت نيست
از عارفے پرسیدند... از کجا بفهمیم در خواب غفلتیم یا نه؟! او جواب داد: اگر براے امام زمان کارے مےکنی، یه تبلیغی انجام میدهی و خلاصه قدمی بر‌می‌داری و به ظهور آن حضرت کمک میکنی، بدان که بیداری. و الّا اگر مجتهد هم باشی در خواب غفلتی بیایید درخواب غفلت نباشیم🌹
  📌بی‌تابی... 🔸 برای رفتن به جمکران بی‌تابی می‌کرد. عاشق جمکران بود. پس مرخصی گرفت و با همسرش راهی شد. وقتی رسید، اشک امانش نداد. دستانش را بالا آورد و برای همه‌چیز دعا کرد؛ مشکلات مالی‌اش، فرزندانش، گره در کارش و... از جمکران برگشت. فقط یک دعا را فراموش کرده بود. همان همیشگی: دعای برای فرج امام زمانش! 👤 او هم خودش را می‌دانست! 💠آیت الله بهجت قدس سره: افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند!
🔰 🔰 ♦️ زندگے ♦️ بے حسـین(علیه السلام) ♦️ یعنے ♦️ اسـارت...💔 ♦️ ایـن پیـام زینـب(سلام الله علیها) اسـت الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
✨ راننده ماشینی در دل شب راهش را گم کرد و بعد از مسافتی ناگهان ماشینش هم خاموش شد. همان جا شروع به شکایت از خدا کرد: خدایا پس تو داری اون بالا چکار میکنی؟و... در همین حال چون خسته بود خوابش برد، وقتی صبح از خواب بیدار شد از شکایت شب گذشته‌اش خیلی شرمنده شد. ماشینش دقیقا نزدیک یک پرتگاه خطرناک خاموش شده بود... ✨همه ما امکان به خطا رفتن را داریم، پس اگر جایی دیدیم که کــارمان پیــش نمی‌رود، شکایت نکنیم، شایـد اگــر جلــوتر برویم پرتگاه باشد....✨
🖇 🌱 از شیطان پرسیدند: گمراه کردن شیعیان چه سودی دارد؟! 👹گفت: امامِ اینها کـه بیایـد روزگـارمـن سیاه خواهد شد! اینهاکه گناه مۍڪنند امامشان دیرتر می آید. 💔😥
👌 ◾️ یا لیتنا کنا معکم 🔹گفتم:اگر در کربلا بودم تا پای جان برای حسین (ع) تلاش می کردم ❗️گفت: یک حسین (ع) زنده داریم نامش مهدی (صاحب الزمان روحی فداه) است ؛ ⁉️تا حالا برایش چه کرده ای؟ ع عج
‏+یہ‌اسـتاد‌داشتیم،مۍ‌گفت: _اگہ‌‌درس‌مۍ‌خونید‌بگین‌برا‌ امام‌زمان‌(؏ــج) اگہ‌مہارٺ‌ڪسب‌مۍ‌ڪنید‌نیتـتوݩ باشہ‌براۍ‌مفیـد‌بودن‌تـ‌و‌دولـت‌ 'امام‌زماݩ‌(عجل الله تعالی فرجه)' اگہ‌ورزش‌مۍڪنید‌آمادگـے‌براۍ دوییـدݩ‌توحڪومت‌‌ڪریمہ‌آقابآشہ... اینجورۍ‌میـشـیـم‌‌ ↴ ســ‌رباز‌قبل‌از‌ظہور‌💚🌱
• بعضی دخترای حزب‌الهی توئیت میزنن: ای کاش ما پسر بودیم و خودمون رو می‌رسوندیم سرزمین‌های اشغالی و چنین و چنان می‌کردیم! • رهبری فرمود: و مجاهدتی بزرگ و است و اگر به آن توجه شود، پیشرفت یک جامعه تضمین خواهد شد. • خواهران حزب الهی لطفا ساده کنید، با زندگی کنید، چند تا بچه بیارید و وقف امام زمان کنید تا کشور از و نجات پیدا کنه. اون موقع شما ! عرصه‌ی جهاد شما اینه!!
  📌 مسافرت... 💰 وقتی می‌خواست با خانواده‌اش به مسافرت برود، مبلغ زیادی صدقه می‌داد. اما هر وقت می‌خواست برای امام زمانش صدقه بدهد، کلی ته جیبش را بالا و پایین می‌کرد تا شاید یک اسکناس هزار تومانی بی‌گوشه پیدا کند که توی صندوق بیندازد! دست آخر هم می‌گفت: آقاجون! خواستم بندازم، خرده نداشتم! مهم نیته که من همیشه به یادتون هستم! 👤 او هم خودش را می‌دانست!
📌 رومون میشه؟! 💻 در و دیوار اتاقت، کامپیوترت، موبایلت بوی میده؟ آقا بگه دلاتونو بذارید روی میز! نوت‌بوک و موبایل‌هاتونم بذارید روی میز، می‌خوام همه رو باهم چک کنم، ببینیم رومون میشه؟ 👤حاج حسین یکتا
♨️یه مقایسه بسیار عجیب ۱_ چون اون آقا اهل مسجد هست و فلان اشتباه رو کرد، پس من دیگه مسجد نمیرم! ۲_ چون فلان کس که نماز میخونه، فلان کار رو انجام داد، پس من دیگه نماز نمی‌خونم! ۳_ چون فلان خانم که چادری هست، فلان اشتباه رو انجام داد، پس من دیگه چادر نمی پوشم! یه سوال خیلی مهم:⁉️ ۱_ چرا هیچ کس نمیگه (چون فلانی که چلوکباب می خوره، فلان اشتباه رو کرد من دیگه چلوکباب نمیخورم؟) ۲_ چرا هیچ کس نمیگه( چون فلانی که بنز آخرین سیستم رو سوار هست، دزدی کرد ، من دیگه بنز سوار نمی شم؟) ۳_ چرا هیچ کس نمیگه( چون فلان خانم که این همه طلا و جواهر داره ، فلان اشتباه رو کرد، من دیگه از طلا و جواهر استفاده نمیکنم؟) چرا ما سریع از دین مایه میذاریم، نه از دنیا؟! هیچ کس به غیر از پیامبر اسلام صل الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم ‌السلام معصوم نیستند. پس هر کسی ممکنه اشتباه کنه.(انسان ممکن الخطاست، جایز الخطا نیست!) 📣اگه خیلی ادعا داری، از جیبت مایه بگذار، نه از دینت!!!
  📌 راننده تاکسی... 🚖 رانندهٔ تاکسی ترمز کرد. پیرمردی با دستان لرزان در هوای سرد، مسیرش را گفت. راننده، حوصلهٔ سوار‌کردنش را نداشت. بهانه آورد و سریع دور شد. نگاه پیرمرد به شیشهٔ تاکسی ماند که نوشته بود: اللهم عجل لولیک الفرج… 👤 او هم خودش را می‌دانست!
سخنران آخر جلسه، اینگونه دعا کرد: « خدایا به جان امام زمان قسمت می‌دهیم...» برای همه چیز دعا کرد و از آقا مدد گرفت الا دعا برای !! که باز یادش رفت!! مثل روزهای دیگر مثل مراسم‌های دیگر... او هم خودش را می‌دانست...
✍چهار عامل ما را🔥جهنـمی🔥کرد ✅در قیامت بارها میان اهل بهشت و جهنم گفت و گو رخ می دهد ٬ که قرآن ترسیمی از آن گفت و گوها را بیان فرموده است٬ یکی از آن صحنه ها که در سوره مدثر آمده این است که: اهل بهشت از مجرمان می پرسند: چه عاملی شما را به دوزخ روانه کرد؟ 💠 آنها می گویند : ۴ عامل : ۱-« لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلّینَ » پای بند به نماز نبودیم . ۲-« لَمْ نَکُ نُطْعِمُ المِسْکینَ » به گرسنگان اعتنا نمی کردیم. ۳-« کُنّا نَخوُضُ مَعَ الْخائِضینَ » ما در جامعه فاسد هضم شدیم . ۴-« کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدّین » قیامت را هم نمی پذیرفتیم. 📚 قصص الصلاة - ص ۱۸۹ ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌
🌅 ؛ 📌 خواب امام زمان‌... - شاگرد: استاد چکار کنم که خواب امام زمان عجّل الله فرجه رو ببینم؟ + استاد: شب یک غذای شور بخور، آب نخور و بخواب. • شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.  - شاگرد: استاد دیشب دائم خواب آب می‌دیدم! خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب می‌نوشم. کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم! در ساحل رودخانه‌ای مشغول... + استاد فرمود: تشنهٔ آب بودی، خواب آب دیدی؛ تشنه امام زمان بشو تا خواب امام زمان را ببینی... ⚜@p_Mahdavi
  📌 مراقبت از مادر... 🏨 مادرش را به بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان منتقل کردند. اما به بهانه زیارت، راهی سفر شد. زحمت مراقبت از مادر به گردن بقیه افتاد. مدام عکس از حرم می‌گذاشت و از راه دور با خیال راحت برای شفای مادر، دعا می‌کرد. وقتی از مسافرت برگشت، مادر دیگر نبود. 👤 او هم خودش را می‌دانست!
شنیدی خیلی ها میگن: آب که از سر گذشت ،چه یه وجب، چه صد وجب؟ 🍃اما خدا میگه: قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ... (ای پیامبر،از جانب من) بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف(و ستم) کرده اید! از رحمت خدا نا امید نشوید؛ همانا خداوند همه گناهان را می بخشد یقیناً او بسیار آمرزنده مهربان است. ( زمر آیه_53) 👌یادمون باشه ، از آب یک وجب خیلی راحتتر میشه بیرون اومد تا آب صد وجب!!
🖼 📌 صدای قدوم کاروان... 🔸 ذی‌الحجه یادآور صدای قدوم کاروان حسین است... اما این بار، امیر و سالار کاروان، آخرین فرزند حسین است. آماده‌ای تا یاری‌اش کنی؟ 📎 🌻|↫‌
مواظب باشیم با کارهایمان امام زمان علیه‌السلام را اذیت نکنیم!
  📌 مسجد... 🕌 چند‌دقیقه‌ای را در مسجد به نماز ایستاده بود. پیرمرد زیر لب ذکر می‌گفت و با نگاهی غضب‌آلود به بچه‌هایی نگاه می‌کرد که در انتهای مسجد با خوشحالی مشغول بازی بودند. تحملش تمام شد. داد زد: پاشین برین بیرون! اینجا که کودکستان نیست، مسجده، اینجا شلوغ‌کردن کراهت داره... بچه‌ها با ترس به بیرون دویدند. پیرمرد با لبخند مشغول ذکر‌ گفتن‌ شد!! 👤 او هم خودش را می‌دانست!
جوانی پارچه ای را نزد پیرمرد خیاط برد و از او خواست با آن پارچه کت و شلوار برایش بدوزد خیاط قبول کرد؛ اجرت کار ۱۵ تومان مشخص شد و جوان چند روز بعد برای تحویل لباسش آمد و مبلغ ۱۵ تومان پرداخت کرد، پیرمرد خیاط با لبخند ۵ تومان پس داد! جوان علت را جویا شد و گفت: ما طی نمودیم اجرت ۱۵ تومان باشد و من راضی هستم چرا ۵ تومان پس دادید ؟ پیرمرد خیاط گفت : گمان میکردم این کت و شلوار یک روز و نیم کار میبرد ولی یک روزه تمام شد دستمزد من در یک روز ده تومان کافی است . ✍این گونه است که پیرمرد خیاطی میشود شیخ رجبعلی خیاط و حضرت امام عصر برای دیدنش به مغازه اش میرود و با او نشست و برخاست میکند... 📚کیمیای محبت