eitaa logo
مسجد ۱۴ معصوم روستای صرم
205 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❓ چرا ایرانیان مسلمان شدند؟ ➕ شکنجه زن در فرهنگ زرتشتی یکی از علت‌هایی که (به ویژه زنان ایرانی)، به دین اسلام رو آوردند، این بود که در قوانین ، مرد حق داشت که زن نافرمان خود را بزند، حتی او را با میله‌ی آهنی داغ، کند و بدنش را بسوزاند و اگر زن، سه مرتبه نافرمانی می‌کرد، مرد حق داشت آن زن را بکشد. منبع : روایت پهلوی، ترجمه مهشید میرفخرایی، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ص45 اما در اسلام، مردان در سخت‌ترین شرایط، حتی اگر کار به کشید، حق ندارند به خود توهین کنند. 📖 ( سوره بقره، آیه ۲۳۱ ) ▫️از سویی دیگر، در قرآن (سوره نساء: ۳۴) آمده که اگر یک زن، با رفتارهای زشت، آبروی شوهرش را بریزد، مرد باید به زبان ، همسر خود را از کارهای زشت بازدارد: فَعِظوهُنّ و اگر اثر نکرد، مدتی با او قهر کند: وَاهْجُرُوهُنَ فِي الْمَضَاجِعِ. و اگر باز هم اثر نکرد، مَرد می‌تواند برای حفظ کیان خانواده زن را ضربه بزند: وَاضْرِبُوهُنَ البته امام رضا (ع) فرمودند: این موضوع نباید منجر به کبودی و یا شود. اگر بشود، مرد باید به زن بدهد.
◾️ورود اسیران کربلا به 🔴در بعضی مقاتل آمده است که: امام سجاد علیه السلام پس از تحمل های فراوان در بین راه، سرانجام به شهر شام: ▪️شهر دسیسه و دشنام ▪️شهر دشمنان اهل بیت علیهم السلام ▪️شهری که مردان و زنانش مدت 👈پنجاه سال جز بدگویی علی بن ابی طالب علیهما السلام چیزی نشنیده بودند و لعن او را فریضه می شمردند!! رسید. ‼️کوفیان که پیرو علی علیه السلام بودند و از مولی شناخت داشتند، چه کردند که شامیان بکنند! 💠دیلم بن عمر می گوید:«آن روز که کاروان اسیران آل رسول الله صلی الله علیه وآله وارد شام شدند، من در شام بودم و حرکت آنان را در شهر با چشمانم دیدم. ☀️اهل بیت علیهم السلام را به طرف مسجد جامع شهر آوردند، لختی آنان را متوقف ساختند. در این میان پیرمردی از شامیان در برابر علی ابن الحسین علیه السلام که سالار آن قافله شناخته می شد، ایستاد و گفت: 😓خدا را سپاس که شما را کشت و مردمان را از شر شما آسوده ساخت و پیشوای مؤمنان - یزید بن معاویه - را بر شما پیروز گردانید!! ☀️علی بن الحسین علیه السلام لب فرو بسته بود تا آن چه پیرمرد در دل دارد بگوید.وقتی سخنان پیرمرد به پایان رسید، امام علیه السلام فرمود: ⬅️همه سخنانت را گوش دادم و تحمل کردم تا حرف هایت تمام شود، اکنون شایسته است تو نیز سخنان مرا بشنوی. پیرمرد گفت: برای شنیدن آماده ام. ادامه دارد...