eitaa logo
مسجد ۱۴ معصوم روستای صرم
202 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5هزار ویدیو
99 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اجرای مداحی توسط محمد رسول رضایی در مجمع الذاکرین شهرستان کهک با نظامت استاد سیرلانی ۲۰ آبان ۱۴۰۲ 👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺حمایت جالب و متفاوت طرفداران تیم رئال سوسیداد از مردم مظلوم فلسطین 🇵🇸 @Roshangari_ir
24.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 به سبک آهنگران ( حال امروز همه ما) خیلی قشنگ خونده..
7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️صدراعظم آلمان: ایران ابر قدرت خاورمیانه است و قدرت نظامی عجیبی‌ دارد. 🇮🇷 ⁦✍️⁩ کانال خبری تحلیلی را دنبال کنید @Akhbarvijehh
❣ 📖السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَهُ سلام بر تو ای وعده خدایی که خداوند آن وعده را تضمین کرده! سلام بر تو و سلام بر صبحی که ؛ با سپاهی از خواهی آمد...🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 🎙سید رضا نریمانی شرمندم آقا؛😔 برای اشکایی که، دم سحر می‌ریزی... گرچه بَدم میدونی؟خیلی برام عزیزی... 👌بسیار زیبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡 سخت‌ترین و مهم‌ترین آزمون در طول عمر یک انسان 🎙 حجت الاسلام 🏷 عجل الله تعالی فرجه
📚 فرار از ربای قرضی با انجام معامله 💠 سؤال: من از دوستم درخواست قرض کردم اما او پیشنهاد کرده که خودرو خود را به او بفروشم و او به من پول نقد بدهد و من دوباره فی المجلس خودرو خود را از او به قیمت بیشتری بخرم و چکی به مبلغ خرید برای پنج ماه بعد به او بدهم؛ آیا این عمل مشمول حکم ربا می باشد یا خیر؟ ✅ جواب: عمل مذکور که برای حیله و فرار از ربا می باشد، جایز نیست.
💢دست از فلسفه بردار وقتی موعد اعدام سقراط رسید، زنش را دید که داشت گریه میکرد، نزدیکش شد و پرسید: "چه چیزی باعث گریه ات شده عزیزم؟" زن در حالی که گریه میکرد گفت: "ظالمانه کشته خواهی شد." سقراط درحالیکه او را در آغوش گرفته بود گفت: "یعنی اگر عادلانه کشته میشدم گریه نمیکردی؟؟!!" زن گفت : منظورم اینست که بیگناه کشته می شوی . سقراط گفت :یعنی دوست داشتی گناهکار باشم . زن خود را از آغوش او رها کرد و گفت: "الهی زیر گل بری که موقع مردن هم دست از فلسفه و منطق برنمیداری!!!"😂
💢حسنک چه شد؟ حاکمی به مردمش گفت:صادقانه مشکلات را بگویید. حسنک بلند شد و گفت:گندم و شیر که گفتی چه شد ؟ مسکن چه شد؟ کار چه شد؟ حاکم گفت:ممنونم که مرا آگاه کردی همه چیز درست میشود. یکسال گذشت و دوباره حاکم گفت: صادقانه مشکلاتتان را بگویید،کسی چیزی نگفت،کسی نگفت گندم و شیر چه شد! تتها از میان جمع یک نفر گفت:حسنک چه شد!؟