🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸دوران دبیرستان(به روایت مادر)
صفحات ۳۵_۳۴
#پارت_دهم 🦋
چند روزی بود که حالم اصلا خوش نبود و احوال پریشانی داشتم.😞
وقتی غلام حسین علت دلواپسی ام را جویا شد، چیزی غیر از آنچه خودش هم به آن فکر می کرد نبود؛
یعنی "دغدغه حضور محمدحسین درجمع #انقلابیون و بروز خطرات احتمالی برای او."
غلام حسین گفت:《دیشب که برای اقامه نماز به مسجد رفته بودم،با چشمان خودم دیدم که او #اعلامیه_ها و نوارهای امام را در پیراهنش پنهان می کند.
همسرم! همه چیز را به #خدا بسپار🙌
فالله خیرحافظا وهو ارحم الراحمین.》
کم کم فعالیت انقلابیون از گوشه وکنار کشور به گوش می رسید!
همه مردم درجریان فعالیت ها و تظاهرات قرار می گرفتند...؛ بعضی از خانواده ها، نوارهای سخنرانی و اعلامیه های امام را در خانه خود تحلیل و بررسی میکردند و آن ها را در بین مردم پخش می نمودند و گاهی ازسوی نیروهای رژیم، مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند.
درخانهِ ما هم غلام حسین به همراه بچه ها، به تجزیه و #تحلیل اعلامیه ها و سخرانی های امام می پرداخت.📄
یادم می آید آن روز، داخل باغچه مشغول چیدن سبزی بودم،
رادیو را روشن کردم و خودم را در باغچه سرگرم کردم؛
ناگهان خبری توجه ام را به خود جلب کرد.
👈رادیو از سرکوبی #تظاهرات جمعی از مردم بی گناه #تهران درمیدان ژاله خبر داد و همه کسانی را که از ظلم #شاه به تنگ آمده بودند،
"خلافکار و ضدرژیم" تلقی می کرد.
❗️مرتب هشدار میداد از تجمع بپرهیزید!
به پدران و مادران اخطار می کرد که مراقب رفتار فرزندان خود باشند، چون دولت هیچ گونه مسئولیتی دربرابر عواقب ناشی ازخرابکاری آن ها را نمی پذیرد.
آن روز تنها چیزی که در ذهنم مجسم شد، رفت و آمدهای مشکوک محمدحسین و محمدهادی بود!!
مطمئن بودم آن ها در جمع انقلابیون🇮🇷 فعالیت هایی دارند؛ زیرا آن ها تحت تعلیم پدر و برادران بزرگ تر، با #انقلاب آشنا شده بودند.
توان از دست و پاهایم گرفته شد. دل شوره عجیبی در دلم افتاد..😓
دلم به حال مردمی که عزیزانشان را در این واقعه از دست دادند، بسیار می سوخت.
از جوّ حاکم و ظلم ظالمان متنفر شده بودم، فقط برای سلامتی همهِ انقلابیون دعا میکردم.🙏
با نزدیک شدن مهرماه...
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸دوران دبیرستان(به روایت مادر)
صفحات ۴۰_۳۹
#پارت_چهاردهم 🦋
《دبیرستان شریعتی 》
همانطور که همسرم تعریف می کرد،مو به تنم راست شده بود.😧
خدایا اگر محمّدحسین را در حال #شعار نوشتن می گرفتند چه بلایی سرش می آمد؟
از همسرم پرسیدم:
_شما نپرسیدید اگر نیروها می آمدند شما چطور می خواستید همدیگر را خبر کنید؟🤔
گفت:
+چرا سوال کردم؛ علیرضا گفت:"قرار بود اگر اتّفاقی افتاد، من فریاد بزنم و محمّدحسین خودش را در جایی مخفی کند."
-خب سوال نکردی عکس العمل مدیر مدرسه👨💼 چه بود؟
آن ها بویی نبردند که این کار محمّدحسین است؟
+چرا از او سوال کردم، پاسخ داد: "فردا صبح وقتی ما وارد خیابان مدرسه🏫 شدیم،از ابتدا تا انتهای خیابان نیرو گذاشته بودند..؛
غوغایی بر پا شده بود، گشت شهربانی👮♂
رفتارها را زیر نظر داشت.
مستخدم مدرسه🧔 با شلنگ آب افتاده بود به جان سنگ سفیدِ سر درِ مدرسه تا آن را پاک کند، امّا فایده ای نداشت.
شروع کرد به سابیدن آن ،باز هم آن طور که باید و شاید پاک نشد!!
مسئولین مدرسه دست و پای خود را گم کرده بودند، چون قرار بود استاندار به مناسبت بازگشایی مدرسه ها سخنرانی کند،
امّا هنوز هیچ مقدّماتی فراهم نشده بود.
خوشحالی در چشمان من و محمّدحسین موج میزد!!!😄
هرچند کسی آن را نمی دید.
خلاصه بچّه ها متفرّق شدند و مدرسه🏫
به حالت نیمه تعطیل در آمد."
وقتی صحبت های همسرم تمام شد،
گفتم:
_آقا!! من خیلی نگران محمّد حسین هستم،😔
میترسم این #شجاعت و بی باکی اش کار دستش بدهد.
گفت:
+وقتی کار را به #خدا سپردی نگرانی معنی ندارد.0
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت مادر
🔹صفحه ۴۵
#پارت_نوزدهم 🦋
《مسجد جامع 》
گفت:«محمّدحسین هم مورد ضرب و شتم مهاجمان قرار گرفته و به خاطر اینکه شما ناراحت نشوی، حرفی به زبان نیاورد.»
با شنیدن این سخن از درون داغ شدم،
ولی خویشتن داری کردم.😓
پرسیدم:«چیزی هم شده؟ زخمی؟جراحتی؟»
گفت:«بله!!...سرش شکسته،امّا خیلی زخم آن عمیق نبوده.»
پیش از آمدن به خانه، داخل باغ مجاور خانه موهایش را شسته تا آثاری از خون در آن باقی نماند.
چنین مسائلی که برایش پیش می آمد،
مهر و محبّتش را در دلم بیشتر و بیشتر می کرد و واقعاً به داشتنش افتخار می کردم.👌
چیزی نگذشت کنار پدرش نشست، خواهش کرد که دوباره به مسجد برود.
گفت:«پدر درکم کن!! تا اوضاع شهر آرام نشود، توی خانه آرام و قرار ندارم.»
پدر اجازه داد و او رفت.
شب هنگام که همه آشوب ها و
ناآرامی ها به پایان رسید، به خانه برگشت.
در این میان آن کس که از دل من خبر داشت، فقط و فقط #خدا بود.
مردم از جوّ حاکم بر شهر وحشت زده شده بودند؛😰
شهر بوی خفقان می داد، خانواده ها سعی می کردند از ترس جانشان،
در مسیر و یا مقابل نیروهای رژیم👮♂
قرار نگیرند؛
امّا عده ای بودند که برای مبارزه با ظلم،
از جان خود می گذشتند.
شاه که موقعیت خود را در خطر می دید
مرتّب در شهرهای بزرگ #حکومت_نظامی
اعلام می کرد.
دانشگاه های تهران به صورت نیمه تعطیل در آمده بود.
یک روز.....
🌸
زغال های خاموش را درکنار زغال
های روشن میگذارند تا روشن شود.
چون همنشینی اثردارد...
ماهم مثل همان زغال های خاموشیم٬اگرکنار افرادی روشن بشینیم
که گرما وحرارت دارند٬
مابه طبع آنها نور وحرارت و گرما پیدا میکنیم.
پس همیشه آدمی را انتخاب کنید که به شما انرژی مثبت ببخشد.
"غرور "
هديه ى شيطان است
و
"دوست داشتن "
هديه ى خداست ؛
و چه زشت و قبیح است وقتی :
هديه ى شيطان را به رخ هم ميكشيم
و هديه ى خداوند را از يكديگر پنهان ميكنيم...
#خدا
🔻۳ چیز، همراهِ ۳ چیز🔻
✍ امام رضا (علیه السلام) فرمودند:
⚡️ إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِثَلَاثَةٍ، مَقْرُونٍ بِهَا ثَلَاثَةٌ أُخْرَی.
☝️ خداوند در قرآن سه چیز را همراه سه چیزِ دیگر قرار داده است.
❌ پس هر کس یکی را قبول کند، ولی دیگری را قبول نکند، هیچکدام از این دو مطلب از او قبول نیست، و مسلمانیش کامل نیست:😳
1⃣ أَمَرَ بِالصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ، فَمَنْ صَلَّی وَ لَمْ یُزَکِّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلَاتُهُ.
✔ اوّل: خداوند فرموده است #نماز بخوانید و #زکات بدهید.
❌ پس هر کس #نماز بخواند، ولی #وجوهات_مالی و #خمس و #زکات خود را ندهد، نمازش قبول نیست.
آیه👇
🕋 أَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ (بقره/۴۳)
💢 #نماز را بر پا دارید، و #زکات را بپردازید.
2⃣ وَ أَمَرَ بِالشُّکْرِ لَهُ وَ لِلْوَالِدَیْنِ، فَمَنْ لَمْ یَشْکُرْ وَالِدَیْهِ لَمْ یَشْکُرِ اللهَ.
✔ دوّم: خداوند امر کرده است که برای او شریک قائل نشوید و شُکرِ #خدا را بجا آورید، و به #پدر_و_مادر احسان کنید.
❌ پس هر کس به پدر و مادرش احترام نگذارد، #ایمانِ او هم قبول نیست و از خدا تشکّر نکرده است.
آیه👇
🕋 وَ اعْبُدُوا اللهَ وَ لَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا، وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا (نساء/۳۶)
💢 و #خدا را بپرستید، و هیچ چیز را شریک و همتای او قرار ندهید؛ و به #پدر_و_مادر، نیکی کنید.
3⃣ وَ أَمَرَ بِاتِّقَاءِ اللهِ وَ صِلَةِ الرَّحِمِ، فَمَنْ لَمْ یَصِلْ رَحِمَهُ لَمْ یَتَّقِ اللهَ عَزَّ وَ جَلَ.
✔ سوّم: خداوند فرموده است که #تقوا الهی داشته باشید، و #صله_رحم کنید.
❌ پس هر کس #تقوا را رعایت میکند و #گناه نمیکند، ولی با اقوامِ خود قطع رابطه کرده است، این #تقوا هیچ سودی به حال او ندارد.
آیه👇
🕋 وَ اتَّقُوا اللهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَامَ (نساء/۱)
💢 #تقوا داشته باشید نسبت به ﺧﺪﺍﻳﻰ ﻛﻪ هر وقت ﭼﻴﺰﻯ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻴﺪ، ﻧﺎم ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻴﺒﺮﻳﺪ، ﻭ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ قطع رابطه با #ﺧﻮﻳﺸﺎﻭﻧﺪﺍﻥِ ﺧﻮﺩ پرهیز کنید.
منابع روایت:
📚 عیون الأخبار: ج ۱، ص ۲۵۸.
📚 الخصال: ج ۱، ص ۷۰.
📚 بحار الانوار، ج ۹۳، ص ۱۲.
👆👆👆
✔ همونطور که از این حدیثِ شریف معلوم میشه، #دین یک مجموعهی به هم پیوسته است. به قول امروزیها یه پکیج کامله.👌
📛 باید همهی دستوراتش رو با هم اجرا کنیم، تا به نتیجهی مطلوب برسیم، وگرنه فایدهای نداره.
❌ دینِ نصفه و نیمه قبول نیست.😕
📣 نماز و روزه، خمس و زکات، احترام به پدر و مادر، صله رحم، تقوا، کمک به فقرا و...
مجموعهی همهی اینها با هم،👈 میشه #دین.
اینها از هم جدا نیستند.
#دینداری👈 یعنی همین.
🌸🍃﷽🌸🍃
✍صبور و شکیبا باش
وقتی مدادی رو میتراشی درسته که چیزهایی از اون کم میشه✏️
اما همین کم شدن، باعث میشه که بهتر و روانتر بنویسه✍
سختیها هم مثل مداد تراش هستند✏️
درسته که از ما چیزهایی رو کم میکنند😥
🔚 اما با همین کم شدنها، سبک میشیم و حرکتِ ما به سمت #خدا، راحتتر و آسونتر میشه🏃
🔻 به همین علته که قرآن کریم میفرماید:
❌از این سختیها رنجیده خاطر مباش.
👈چون اونها با خودشون راحتی به ارمغان میارن.😍
🕋 إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا (شرح/۶)
✨و با هر سختی البته آسانی هست.
🔻عواملِ آرامش در قرآن🔻
✍ گمشدهی امروزِ بشریت #آرامش😌 است.
همه دنبال #آرامش هستند، امّا اون رو به دست نمیارن.❌😕
چون #آرامش در پول و ثروت و قدرت و رفاه و... نیست.❌
💸پول، 💰ثروت، 💪قدرت، 🏡رفاه، تکنولوژی و... #آسایش میارن، ولی لزوماً #آرامش نمیارن.❌
☝️ در قرآن کریم، چند چیز به عنوان عواملِ #آرامش بیان شده:
😌 هم #آرامش_روحی،
😌 و هم #آرامش_جسمی.
اگر تو زندگیهامون #آرامش نداریم، گیرِ کارمون اینجاست.😕
📣📣.. بعضی از عواملِ #آرامش در قرآن اینهاست:
1⃣ #ذکر و #یاد_خدا:❤️👇
🕋 أَلاٰ بِذِکْرِ اللّٰهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ. (رعد/۲۸)
💢 آگاه باشید که دلها، تنها با #یاد_خدا آرام میگیرد.
2⃣ دعای #پیامبر_اکرم(ص) و اولیاء الهی:👇
🕋 إِنَّ صَلاٰتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ. (توبه/۱۰۳)
💢 ای پیامبر! درود و دعایِ تو، برای مردم آرامبخش است.
3⃣ #امدادهای_غیبی:👇
🕋 هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ. (فتح/۴)
💢 او کسی است که #آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد.
4⃣ #ازدواج و #همسر:💍👇
🕋 وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا. (روم/۲۱)
💢 و از آیات و نشانههای او این است که، همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید، تا در کنار آنها #آرامش یابید.
5⃣ #خانه و سرپناه:🏡👇
🕋 اللّٰهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَناً. (نحل/۸۰)
💢 خداوند کسی است که برای شما از #خانههایتان محلِّ #آرامش قرار داد.
6⃣ #شب و استراحتِ شبانه:😴👇
🕋 اللهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ. (غافر/۶۱)
💢 خداوند کسی است که #شب را برای شما آفرید، تا در آن استراحت کنید و #ارامش یابید.
7⃣ بعضی از آثار و #اشیاء_مقدس، که خدا اونها رو مایهی #آرامش قرار داده.😌
مثلِ همون صندوقی که مادر موسی، نوزادش رو در اون گذاشت و به آب نیل فرستاد.⚰ قرآن دربارهی این صندوق میفرماید:👇
أَنْ یَأْتِیَکُمُ التّٰابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ. (بقره/۲۴۸)
💢 صندوق عهد به سوی شما خواهد آمد، همان صندوقی که پروردگارتان در آن برای شما #آرامش قرار داده است.
👌 دقّت کنیم که همهی این عواملی که بعنوانِ عواملِ #آرامش بیان شدند، ریشهی همهشون #خدا است.❤️
👈 یعنی اون چیزی که ریشهی آرامشه، #معنویت و مسائل #معنوی است.👉
☹️ ما آدمها جای دیگه دنبال #آرامش میگردیم، و هیچ وقت هم بهش نمیرسیم.
تا وقتی از #خدا دور باشیم، رنگ #آرامش رو نمیبینیم.⛔️
😱 خیلیها هستند به موادّ مخدّر، شراب و شهوت، پول و ثروت و... رو میارن، تا بلکه آروم بشن، ولی نمیشن.
☝️ چون #آرامش فقط با #خدا است.