اهدنا الصراط المستقیم
راه مستقيم مراتب و مراحلى دارد
«والّذين اهتدوا زادَهم هُدى» حتّى كسانى كه در راه حقّ هستند، مانند اولياى خداوند، لازم است براى ماندن در راه و زيادشدن نورِ هدايت، دعا كنند.
كسى كه مىگويد: «الحمدللّه ربّ العالمين . الرّحمن الرّحيم...» مراحلى از هدايت را پشت سر گذارده است، بنابراين، درخواست او، هدايت به مرحله بالاترى است.
راه مستقيم، همان راه ميانه و وسط است كه حضرت على عليه السلام مىفرمايد: « اليمين و الشمال مضلّة و الطريق الوسطى هى الجادّة»
انحراف به چپ و راست گمراهى و راه وسط، جادهى هدايت است.
راه مستقيم يعنى؛ ميانهروى و اعتدال و احتراز از هر نوع افراط و تفريط، چه در عقيده و چه در عمل.
يكى در عقايد از راه خارج مىشود وديگرى در عمل و اخلاق. يكى همه كارها را به خدا نسبت مىدهد، گويا انسان هيچ نقشى در سرنوشت خويش ندارد. و ديگرى خود را همه كاره و فعّال مايشاء دانسته و دست خدا را بسته مىداند.
يكى رهبران آسمانى را همچون مردمان عادى و گاهى ساحر و مجنون معرّفى مىكند و ديگرى آن بزرگواران را در حدّ خدا مىپندارد.
يكى زيارت امامان معصوم و شهدا را بدعت مىداند و ديگرى حتّى به درخت سنگ متوسل شده، ريسمان مىبندد.
يكى اقتصاد را زير بنا مىداند و ديگرى، دنيا و امورات آن را ناديده مىانگارد و تارك دنيا مىشود.
در عمل نيز يكى غيرت نابجا دارد و ديگرى همسرش را بىحجاب به كوچه و بازار مىفرستد.
يكى بخل مىورزد و ديگرى بىحساب سخاوت به خرج مىدهد. يكى از خلق جدا مىشود و ديگرى حقّ را فداى خلق مىكند.
اينگونه رفتار وكردارها، انحراف از مسير مستقيم هدايت است. خدا دين پا برجا و استوار خود را، راه مستقيم معرّفى مىكند. «قل انّنى هَدانى ربّى الى صراط مستقيم»
در روايات آمده است كه امامان معصوم عليهم السلام مىفرمودند: راه مستقيم، ما هستيم.
يعنى نمونهى عينى و عملى راه مستقيم و اسوه و الگو براى قدم برداشتن در آن، رهبران آسمانى هستند. آنها در عمل به دستورات خود دربارهى تمام مسائل زندگى از قبيل: كار، تفريح، تحصيل، تغذيه، انفاق، انتقاد، قهر، صلح و علاقه به فرزند و ... ، نظر داده و ما را به اعتدال و ميانهروى سفارش كردهاند.
جالب آنكه ابليس در همين صراطِ مستقيم به كمين مىنشيند. شيطان به خدا گفت: «لاقعدنّ لهم صراطك المستقيم»
پرتوی از نور، صفحه 32
أمیرالمومنین علیه السلام: الْإِیمَانُ وَ الْعِلْمُ أَخَوَانِ تَوْأَمَانِ وَ رَفِیقَانِ لَا یفْتَرِقَان [۱]
علم در قرآن و روایات اسلامی دو اطلاق و دو کاربرد دارد:
(۱) علم سودمند و علم نافع. در این کاربرد علم از ایمان و ارزشهای اعتقادی و عملی جدا نیست.
(۲) علم غیر مفید، غیر سودمند و مضرّ و غیر مرتبط با ایمان و عمل صالح.
آیات و روایاتی که خوانده می شود همه مربوط به اطلاق اول علم یعنی کاربردِ علم، در علم نافع است.
در این روایت حضرت می فرمایند: ایمان و علم دو برادر و دو رفیق همزاد و همراه هستند که هیچ وقت از هم جدا نمیشوند؛ یعنی بر خلاف آنچه در میان روشنفکرنماها مطرح است که علم با ایمان نمیسازد؛ هر جا که ایمان باشد، علم هست؛ هر جا که علم باشد، ایمان هست.
در روایت دیگری حضرت میفرمایند: «أَصْلُ الْإِیمَانِ الْعِلْمُ»[۲]ریشة ایمان علم است. علم ریشهای دارد، ثمری دارد به نام ایمان. در روایت دیگری تصریح به این امر میفرمایند: «ثَمَرَةُ الْعِلْمِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ»[۳] ؛ میوة علم، شناخت خداست. و در روایت دیگر است: «لِلْعِلْمِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ الْمَعْرِفَةُ بِاللَّهِ وَ بِمَا یحِبُ وَ یکرَه».[۴] در همة این روایات این معنا مستتر است که علم اصولا از ایمان جدا شدنی نیست. در فرمایشی امام کاظم علیه السلام به هشام بن حکم میفرمایند: «مَا بَعَثَ اللَّهُ أَنْبِیاءَهُ وَ رُسُلَهُ إِلی عِبَادِهِ إِلَّا لِیعْقِلُوا عَنِ اللَّهِ، فَأَحْسَنُهُمُ اسْتِجَابَةً أَحْسَنُهُمْ مَعْرِفَة»[۵] یعنی هر کس که معرفت و شناخت و علمش بیشتر باشد، بهتر به سخن انبیاء گوش میدهد و اجابت میکند. از دعوت آنها بیشتر پیروی میکند.
حالا باید علمی که در کاربرد و اطلاق دوم به کار رفته، یعنی علم غیر مفید و غیر سودمند را نیز بررسی کنیم.
ا...................
[۱].غرر الحکم.،ص۴۶
[۲].بحار الأنوار،ج۶۶،ص۸۱ و ج۹۰،ص۵۷.
[۳]. غرر الحکم،ص.۶۴
[۴]. مجموعة ورام.(تنبیه الخواطر)،ج۲،ص۱۱۷
[۵].الکافی (ط - دارالحدیث)،ج۱،ص۳۵.
انحراف از قبله پس از نماز
بر خلاف عادت بسیاری از مردم، لازم نیست پس از پایان نماز صورت خود را به طرف راست و چپ بچرخانیم، زیرا پایان نماز به وسیله سلام است مثل: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته، در چند مورد نباید پس از سلام نماز، صورت را از قبله منحرف کنیم:
1. کسی که وظیفه او سجده سهو است، این شخص بلافاصله بعد از سلام نماز باید سجده سهو را بجا آورد.1
2. کسی که قضای تشهد فراموش شده بر اوست، این شخص بلافاصله بعد از سلام نماز، تشهد فراموش شده را قضا می کند و پس از آن دو سجده سهو به جا می آورد.
3. کسی که باید نماز احتیاط بخواند مثلا در نماز، شک بین رکعت سه و چهار، بنا را بر چهار می گذارد و پس از سلام نماز، بدون فاصله یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته می خواند.2
1. توضیح المسائل محشی ج1 ص674
2. همان، ص659
پرسمان مذهبی
چگونه پاداش بعضی از اعمال انسان، از حساب و شماره میگذرد؟
پاسخ : براساس روایات، تعداد نفرات در نماز جماعت هر چه بیشتر باشد، ثواب نماز بیشتر میشود؛ تا آنکه عدد افراد حاضر در نماز جماعت، به ده نفر برسد که در این صورت پاداش آن بیشمار شده و کسی جز خداوند نمیداند.
چنانکه انسان، با یک انگشت میتواند شماره تلفن بگیرد، با دو انگشت میتواند سطل کو چکی را بلند کند، با سه انگشت کار بیشتری انجام میدهد، تا اینکه به ده انگشت برسد که در این صورت، دیگر کار انسان محدودیت ندارد و هر کاری بخواهد میتواند با این ده انگشت انجام دهد و نوع کارهایش قابل حساب و شماره نیست.
⭕️ نمیدونم چرا رادیو و تلویزیون این ایام اینقدر برای دکترا و پرستارایی که توی بیمارستانهای کرونایی کار میکنن، تبلیغ و تشکر و قدردانی میکنن؟! دلتون براشون نسوزه! اولاً اینا وظیفهشونه، دوماً حقوق و اضافهکار میگیرن بابت کارشون، سوماً به بعضیهاشون وعده استخدام دادن.
🔷 خیلی ذهنتون رو درگیرشون نکنید! اینها برای پول کار میکنن، مزدشون رو هم میگیرن
دیدین جملههای بالا چقدر دردآور بود. همین حس رو خانوادههای شهدای مدافع حرم داشتن؛ وقتی که بعضیا میگفتن مدافعان حرم برای پول میرن میجنگن
🔷 واقعاً شما برای پول حاضری بری جلوی گلوله؟! حاضری بری از بیماران کرونایی پرستاری کنی؟! حتی چند جمله اول درباره پرستاراروهم به سختی نوشتم. با اینکه واقعیت نبود. دم همه پرستاران و مدافعان سلامت گرم
✍ حسین دارابی