لاله كاران دگر لاله مكاريد
باغبانان دو دست از گل بداريد
اگر عهد گلان اين بو كه ديدم
بيخ گل بر كنيد و خار بكاريد
❤️ #سلام_امام_زمانم❤️
💚 #سلام_آقای_من💚
💝 #سلام_پدر_مهربانم💝
بی تو درجمعیم و تنهاییم،
بی تو خندانیم و گریانیم،
بی تو آرامیم و سوگواریم ...
بی تو مردگانیم در نقش زندگان ...
بیا و حیاتمان بخش....
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
نکات اخلاقی
اندرزهاى لقمان حكيم
اى فرزند، اگر بهشت را دوست دارى، بدان كه خداوند طاعت را دوست دارد. پس دوست بدار آنچه را خدا دوست دارد، تا آنچه را دوست دارى به تو عطا نمايد. و اگر دوزخ را دوست ندارى، بدان كه پروردگار تو معصيت را دوست ندارد. پس دوست مدار آنچه را خداوند دوست ندارد، تا خداوند ترا از آنچه دوست ندارى نجات بخشد.
اى فرزند: توبه را به تاءخير مينداز كه مرگ ناگهان مى رسد.
دلم زار و دلم زار و دلم زار
طبيبم آوريد دردم كريد چار
طبيبم چون بوينه بر موي زار
كره در مون دردم را بناچار
نکات اخلاقی
درخواست از کریم
یکی از حکماء گوید: از کریم کم درخواست نکن که نزد او حقیر میشوی.
صله رحم
احیاءالعلوم از امام صادق علیه السلام نقل میکند که: مودت یک روز صله و یک ماه قرابت و یک سال رحم است. اگر کسی قطع چنین رحمی کند خدا او را از درگاهش مأیوس گرداند.
زیبازندگیکردن را یادبگیریم👇
#حاج_حسین_یکتا
🔹️اگر کرونا خوردنی بود!
مابچه هیئتی ها،
بسیجی ها،
راهیانِ نوری ها،
خادم ها،
حاضربودیم بخوریم
ولی یک خَش روی مردممون نیوفته🇮🇷
سلامتی مدافعان سلامت کشورمون صلوات
هدایت شده از عاشقانه های حلال C᭄
4_5911179024381511032.mp3
5.39M
🎀🍃
🍃
#ثمینه
زینب زیر لب میگه به عباس
ای جان لبخندش رفته به باباش :)
امید دنیایی..
دلبند بابایی...
سر تا پا زهرایی..
تویی تویی تو
دختر شاه کربلا :)
#سیدتےرقیهس💓🍃
#ولادتدختسهسالهےاربابمبارڪ😍
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
حکمت مطهر
شما ببینید امروز این وسایل ارتباط جمعی -و به قول اینها رسانههای عمومی- دارد انسانها را مسخ میکند، یعنی انسانها را آنطور میسازند که دل خودشان بخواهد نه آنطور که مصلحت واقعی آنهاست یا مطابق آنچه که انسانها خودشان برای خودشان انتخاب کردهاند. وقتی چیزی را بخواهند، دائماً به گوش آدم میخوانند، جلو چشم او میآورند، آنقدر میآورند که اصلًا روح انسان را مسخ میکنند و انسان نمیتواند غیر از آن فکر کند.
📔 فلسفۀ تاریخ، ج۱، ص۲۴۱
حکمت مطهر
آمریکا را فقط همین یکی جری کرده است؛ میگوید مسلمانْ جماعت غیرت ندارد، همبستگی و همدردی ندارد. میگوید یهودی که برای پول میمیرد، جز پول چیزی را نمیشناسد، خدایش پول است، زندگیاش پول است، حیات و مماتش پول است، به یک چنین مسأله حساسی که میرسد روزی یک میلیون دلار به همکیشانش کمک میکند ولی هفتصد میلیون مسلمان دنیا کوچکترین کمکی به همکیش خود نمیکنند!
📕 حماسۀ حسینی، ج۱، ص۲۷۶
17.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 حضرت آیت الله مصباح یزدی حفظه الله:
🎥 #ببینید | قسمت چهاردهم مجموعه «شرور و بلاها، چرایی و وظیفهی ما»:
4️⃣1️⃣ آیا امکان دارد که انسان همزمان که درد بیماری را تحمل میکند، لذت هم ببرد؟!
یادی از شهدا
شهید مهدی زین الدین
آدم هر چقدر بزرگ تر باشد و مقامش بالاتر باشد، عذرخواهی کردن و شکستن خودش پیش بقیه برایش سخت تر میشود. ولی آقا مهدی اگر جایی پیش میآمد که باید عذرخواهی میکرد، یک لحظه هم تردید نمی کرد؛ زیرا پست و مقام برایش مهم نبود. یک روز نشسته بودیم توی اتاق مخابرات، آقامهدی وارد اتاق شد و گفت: «نامدار! » گفتم: «بله آقا مهدی. » گفت: «توی صبحگاه فردا، با نفراتت به خط میشوی، میخواهم تنبیه تان کنم. » گفتم: «چرا؟ مگر بچههای مخابرات اشتباهی کردند؟ » گفت: «زنگ زدم لشکر، کار واجبی هم داشتم. یکی از بچههای شما به جای اینکه تلفن را وصل کند، پشت گوشی خندید و بعد هم قطع کرد. » گفتم: «آخر امکان ندارد! بچههای ما را شما بهتر میشناسی؛ اهل چنین کارهایی نیستند. » گفت: «به هر حال این اتفاق افتاده و باید تنبیه بشوند. » در همین حال بود که، آقای درگاهی وارد شد و قضیه را پرسید. گفتم: «آقامهدی این طوری میگوید. » خندید و گفت: «بابا من بودم. بچههای مخابرات بی تقصیرند. صدایت نمی آمد، من هم قطع کردم. » آقامهدی به طرف من آمد و گفت: «نامدار! من از شما و از همه بچههای مخابرات عذر میخواهم؛ زود قضاوت کردم، ببخشید». [۲]
----------
[۲]: احمد جبل عاملی، تو که آن بالا نشستی، تهران، روایت فتح، ۱۳۸۳، چ ۱، ص ۵۸.
﷽
🌸🌸🌺🌺🌸🌺🌸🌺🌺🌸🌸
با اين هجوم، وقتِ تماشا نميشود
گيرم كه هست، قسمت ماها نميشود
عرش و بهشت گِرد سرش چرخ ميزنند
با اين حساب نوبت دنيا نميشود
جبريل در تمامي عمرش نديده بود
در ازدحام اين همه دل جا نميشود
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
با اكبر و سكينه و سجاد و اين بهار
باباتر از حسين كه پيدا نميشود
پيداست از نگاه حسين و صداي او
زيباتر از شنيدن بابا نميشود
شكر خدا كه حضرت ارباب بعد از اين
دلتنگ روي حضرت زهرا نميشود
🌸🌹🌹🌸🌹🌹🌸🌹🌹🌸
عباس هم ز ديدن او دل نميكَنَد
از گفتن عزيز عمو دل نميكَنَد
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت مادر
🔹صفحات ۴۴_۴۳
#پارت_هفدهم 🦋
《مسجد جامع 》
عده ای که موتور و دوچرخه هایشان بیرون بود، به طرف مهاجمان رفتند که با #مقاومت پلیس مواجه شدند.👮♂
وقتی مهاجمان با درهای بسته روبه رو شدند، از در و دیوار مسجد بالا رفتند و خود را به صحن مسجد رساندند.🕌
لولهِ اسلحه شان را به طرف مردم گرفتند و شلیک میکردند تا در دلشان، رعب و وحشت ایجاد کنند!
با پرتاب مواد دودزا و گازهای اشک آور، مردم را مورد آزار و اذیت قرار دادند !
غوغایی بر پا شده بود بابا!!😥
🔥آتش و دود همه جا را فراگرفته بود؛
صدای شلیک تفنگ ها،
فریاد کودکان، زنان و مجروحان در هم پیچیده بود.
بچه ها همه متفرق شدند؛ به طوری که دیگر از احوال برادرم هم خبری نداشتم؛
راه های خروجی شبستان را باز کردیم و مردم را بیرون فرستادیم.
درهای شبستان که باز شد، مردم سراسیمه هجوم آوردند ؛ هرکس از در بیرون می رفت، کتک مفصلی از نیروهای #رژیم و افراد چماق به دست می خورد!
در گوشه ای از شبستان و صحن، نیروهای مهاجم آتش روشن کرده بودند و #مفاتیح و قرآن ها را درون آتش می ریختند!😔
فریاد #اعتراض مردم و #انقلابیون بلند شد،
اما به گوش جانیان نمی رسید و هیچکس چاره ای نداشت
👈جز تماشا و تاثر !
با دستِ خالی، مقاومت فایده ای نداشت،
بیشترِ بچه ها صحنه را ترک کردند و به خانه هایشان برگشتند!
من همان جا ماندم تا به مجروحان کمکی کرده باشم.از طرفی دنبال راهی بودم تا از مردم بی گناه دفاع کنم؛
وقتی آن ها به منحمله کردند، خودم را به پشت بام مسجد رساندم و تا آنجا که می توانستم، به طرف مهاجمان سنگ پرتاب کردم..
این انگیزه ای شد برای دیگران تا از این طریق از خود دفاع کنند.✌️
کم کم غائله خوابید، مردم برای کمک به مجروحان به مسجد آمدند.
من و مجید آنتیکچی آنجا ماندیم تا اگر کاری از دستمان بر آید، انجام دهیم.
تعدادی از مجروحان را به بیمارستان رساندیم،
بعد به خانه برگشتیم.😊»
زمان ماه نیسان
پس از بیستوسه روز که از نوروز بگذرد، تقریباً داخل نیسان ماه رومی میشوند و ماه نیسان سی روز است؛
این آیات و اذکار را بر آب نیسان به ترتیب میخوانی:
«فاتحة الکتاب» و «آیتالکرسی» و «قُلْ یٰا أَیُّهَا الْکٰافِرُونَ»، «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى»، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ»، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّٰاسِ» و «قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ» هر یک را «هفتاد مرتبه» و میگویی «هفتاد مرتبه» «لا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ» و «هفتاد مرتبه» «اللّٰهُ أَکْبَرُ» و «هفتاد مرتبه» «اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» و «هفتاد مرتبه» «سُبْحانَ للّٰهِ وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ وَلَا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ واللّٰهُ أَکْبَرُ»؛
که در خواص آن آمده که اگر در زندان باشد و از آن بیاشامد، از حبس نجات یابد و سردی بر طبع او غالب نگردد
سید جلیل علی بن طاووس (ره) روایت کرده: روزی جمعی از اصحاب نشسته بودند، رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) وارد شد و به ایشان سلام کرد و اصحاب جواب سلام ایشان را گفتند؛ حضرت فرمودند: آیا میخواهید دوایی را که جبرییل به من تعلیم داد که نیازمند دوای پزشکان نباشم به شما تعلیم دهم؟
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و سلمان و دیگران پرسیدند: آن دوا چیست؟ حضرت به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) خطاب فرمودند که:
در ماه نیسان رومی آب باران را میگیری
سپس پیامبر فرمودند :
بهحق خدایی که مرا بهراستی به رسالت بر خلق برانگیخت سوگند یاد میکنم که جبرییل گفت:
خدا از کسی که این آب را میآشامد، برمیدارد هر دردی را که در بدنش باشد و به او عافیت بخشد و دردها را از تن و استخوانهای او بیرون کند و اگر در لوح دردی برای او مقدر شده باشد محو میکند
و بهحق پروردگاری که مرا بهحق فرستاده، اگر فرزند نداشته باشد و فرزند بخواهد، آب نیسان را به آن نیت بیاشامد به او فرزند روزی شود
و اگر زن عقیم باشد، با نیت از این آب بیاشامد، از او فرزند پدید آید
و اگر مرد و زن، پسر یا دختر خواهند، از آن آب بیاشامند مقصود ایشان حاصل گردد،
چنان که حقتعالی میفرماید:
يَهَبُ لِمَنْ يَشٰاءُ إِنٰاثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشٰاءُ الذُّكُورَ أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرٰاناً وَ إِنٰاثاً وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشٰاءُ عَقِيماً.
خدا هرکه را بخواهد دختران و هرکه را بخواهد پسرانی میبخشد یا پسران و دختران به ایشان عطا میکند و هرکه را بخواهد نازا قرار دهد.
سپس فرمود:
اگر کسی درد سر داشته باشد، از این آب بیاشامد، به قدرت حق درد سر او آرام شود
و اگر درد چشم داشته باشد و در چشمهای خود قطرهای از این آب بریزد و چشمهای خود را با آن بشوید و از آن بیاشامد، به اذن خدا شفا یابد
و آشامیدن از این آب بُن دندانها را محکم کند و دهان را خوشبو نماید و لعاب بُن دندانها و بلغم را کم کند
و به سبب خوردن و آشامیدن تُخَمه و امتلاء نگیرد و از بادهای قولنج و غیر آن اذیت نشود و به درد پشت و درد شکم مبتلا نگردد و از زکام آزار نکشد و دچار درد دندان نشود و درد معده و انگل معده را زایل کند و نیازمند به حجامت نشود و از بیماری بواسیر و خارش بدن و آبله و دیوانگی و پیسی و رِعاف و استفراغ نجات یابد و کور و لال و کر و زمینگیر نشود و آب سیاه در دیدهاش نیاید و دردی که موجب افطار روزه و نقصان نمازش گردد عارض او نشود و از وسوسههای جنّیان و شیاطین گزندی نبیند.
آنگاه رسول خدا فرمود: جبرییل گفت: هرکه از این آب بیاشامد و به همه دردهایی که در مردم است مبتلا باشد، موجب شفای او از تمام آنها گردد.
و نیز گفت: بهحق خدایی که تو را به راستی فرستاده، هرکه این آیات را بر این آب بخواند و بیاشامد، حقتعالی دلش را از نور پر کند و روشنی و الهام خود را در دل او وارد سازد و حکمت بر زبان او جاری کند و دلش را از فهم و بینایی پر کند و از کرامتهایش به او عطا فرماید، آنچه به احدی از عالمیان عطا نکرده و هزار آمرزش و هزار رحمت بر او فرستد و غشّ و خیانت و غیبت و حسد و ستم و کبر و بُخل و حرص و غضب را از دل او برکند و از عداوت و دشمنی مردم و بدگویی ایشان نجات یابد و موجب شفای همه بیماریهای او شود.
داستان کوتاه شبانه
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
نیش زنبور کشنده تر است یا نیش مار؟
▪️روزى زنبور و مار با هم بحثشون شد.
❗مار ميگفت: ادما از ترسِ ظاهر ترسناك من ميميرند؛ نه بخاطر نيش زدنم!
❌اما زنبور قبول نمى كرد.
مار هم براي اثبات حرفش، به چوپانى که زير درختى خوابيده بود؛ نزديک شد و رو به زنبور گفت:
من چوپان رو نيش مى زنم ومخفى ميشم ؛ تو بالاى سرش سر و صدا و خودنمايى کن!
‼️مار چوپان را نيش زد و زنبور شروع كرد به پرواز بالاى سر چوپان.
❕چوپان از خواب پريد و گفت:
▪️اى زنبور لعنتى! و شروع به مکيدن جاى نيش و تخليه زهر کرد.
مقدارى دارو بر روى زخمش گذاشت و بعد از چند روز خوب شد.
سپس دوباره مشغول استراحت شد که مار و زنبور نقشه ديگه اى کشيدند:
❗اينبار زنبور نيش زد و مار خودنمايى کرد!
چوپان از خواب پريد
و همين که مار را ديد، از ترس پا به فرار گذاشت!
*او بخاطر وحشت از مار، ديگر زهر را تخليه نكرد وضمادى هم استفاده نکرد...*
*چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نيش زنبور مرد!*
*خيلى ازبيمارى ها و مشكلات هم همين جورين؛ و ادما فقط بخاطر ترس از آنها، نابود ميشوند. پس همه چى بر مى گرده به برداشت ما از زندگى و شرايطى كه توشيم. واسه همين بهتره ديدگاه مون و به همه چى خوب كنيم
"مواظب تلقين هاي زندگي خود باشيد...!"