نهچندان دلخوری از من ، نهچندان دوستمداری ،
مرا تا چند میخواهی ، بلاتکلیف بگذاری ؟
صبح ِمن درحسرت چشمان ِتو جامانده است ،
جاندل پلکی بزن تا صبح من روشن شود :)
روی ِنگار در نظرم جلوه مینمود ،
از دور بوسه بر رخ ِمهتاب میزدم .
- حافظ .
صحن ِمسجد دم ِمغرب ، دل ِما را بردی ،
مومنه با دل غصبی ؟ چه نمازی ؛ احسنت !