eitaa logo
۱۴۰۲/۷/۱۵طوفان الاقصی،۲۶فروردین۱۴۰۳وعده صادق)
39 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
7.8هزار ویدیو
14 فایل
🌹﷽🌹فَاِذا كانَ عُمْري مَرْتَعاً لِلشَّيْطانِ فَاَقْبِضْنِي اِلَيْكَ، قَبْلَ اَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ اِلَيَّ، اَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَّ و هرگاه عمر من چراگاه شيطان شد جانم را بگير پيش از آنكه خشم تو بر من سبقت جويد يا غضبت درباره من محقق گردد.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃امام خوبی‌ها نامزدها هر کدام عیب‌هایی دارند و حُسن‌هایی. هوادارانشان هم تلاش می‌کنند حسن‌هایشان را به چشم مردم بیاورند و عیب‌هایشان را اگر پنهان‌شدنی نیست، توجیه کنند؛ اما در دلشان آرزو می‌کنند کاش نامزد محبوبشان هیچ عیبی نداشت. آن وقت چه راحت و آسوده می‌شد از او تبلیغ کرد. آقا! تو که هیچ عیبی نداری و هر چه در توست، حُسن تمام و کمال است،‌ چرا ما در تبلیغ تو کم می‌گذاریم؟ از تو همه‌چیزتمام‌تر کیست؟ ما برای کم گفتن از تو چه بهانه‌ای داریم؟ اگر رقیبانمان خوبی مثل تو را داشتند، چه می‌کردند؟ آیا گوش فلک را از توصیفش کر نمی‌کردند؟ ما را چه شده که این قدر در معرفی تو کوتاهی می‌کنیم؟ آیا دلیلی جز عاشق نبودنمان هست؟ ما را ببخش برای این همه عاشق نبودن! شبت بخیر امام خوبی‌ها! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃فصل الخطاب ما بین این همه اختلاف، چقدر نفس آدم تنگ می‌شود! اختلاف‌ها گاهی می‌شود تیغ بُرّانی که رشتۀ آسایش خاطر و آرامش دل را قطع می‌کنند. تو فصل الخطاب همۀ اختلاف‌هایی. خدا را شکر که روزی می‌آیی و رشتۀ این اختلاف‌های بی‌حاصل را قطع می‌کنی. اختلاف، چراغ ایمان را در دل‌هایمان خاموش و دنیایمان را تاریک کرده است. در این تاریکی، خودمان راه را گم کرده‌ایم و دیگران را به گمراهی متهم می‌کنیم. خدا را شکر روزی می‌آیی و راه را نشانمان می‌دهی و می‌شوی حجت بالغۀ خدا برای درستی راه. تو وقتی بیایی، رشتۀ وحدت ما می‌شوی، خدا کند پیش از آمدنت دلمایمان لبریز از ایمان به تو بشود تا نکند زبانم لال در میانۀ اختلاف‌ها ذره‌ای دل‌آزردگی از قضاوت تو داشته باشیم. شبت بخیر فصل الخطاب ما! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃ارباب من چقدر این روزها قصۀ حرّ، ذهن و دلم را فرا گرفته است. گویی او مأمور است تا مرا از افتادن در ورطۀ یأس نجات دهد. قشنگ‌ترین قسمت قصۀ حرّ برای من، آن جایی است که حسین بالای سرش حاضر شد. حرّ آخرین نفس‌ها را می‌زد که نگاهش به نگاه مولایش گره خورد. گرمای خونی که از حر می‌رفت به خنکایی بهشتی تبدیل شد وقتی که حسین دست بر صورتش کشید و خون‌ها را پاک کرد. وقتی هم که فرمانده سربازش را آزاده نامید، امضای عاقبت‌بخیری را پای عمر حرّ زد و چنان جان به جان آفرین تسلیم کرد که مرگش آرزوی هر عاشق شیدایی شد. از این زیباتر چه عاقبتی در این عالم وجود دارد؟ مرا اگر حبیب خودت نمی‌کنی، حرّ سپاهت کن آقا! شبت بخیر ارباب من! @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🍃روح زندگی اگر آن جمعۀ موعود رسید و من نبودم و اگر رجعت، سهم من بیچاره نبود، می‌شود التماس کنم از سر قبرم گذر کنی؛ نه برای خواندن فاتحه یا فرستادن صلواتی. من که باشم که شایستۀ حمد و صلوات تو باشم! فقط اگر زحمتی نیست، پایت را بالای سر قبرم بگذار و بگذر. می‌خواهم احساس کنم، چشم‌هایم قدمگاه تو شده‌اند. همین! خدا را چه دیدی شاید تو از سر قبرم گذر کردی و من کفن پاره کردم و زندگی را از سر گرفتم. شبت بخیر روح زندگی! @abbasivaladi
🍃همه دلخوشی‌ام سال چندمی است که اربعین نزدیک می‌شود و من به تو التماس می‌کنم که بگذاری یک قدم هم که شده، در مشایه، با تو همراه شوم؟! چه کار کنم؛ دلم بی‌قرار یک لحظه با تو هم‌قدم شدن است؟ به قدری در خیالم دست در دست تو از نجف تا کربلا راه رفته‌ام که دلم از دست خیال‌هایم به تنگ آمده و بهانۀ واقعیت را می‌گیرد. من با این خیال‌ها زندگی می‌کنم؛ اما می‌ترسم یک روز کاسۀ‌ صبر خیالم نیز سر برود و من از خیال هم‌قدم شدن با تو هم محروم شوم. آن وقت با کدام دل‌خوشی زندگی کنم؟ آقا! التماس‌هایم کی بناست، به بار بنشیند؟ کاش می‌گفتی تا کمی دلم خوش باشد! شبت بخیر همۀ دل‌خوشی‌ام! @abbasivaladi