فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب دوم عزاداری
شهادت امنا زهرا (س) 🖤
با مداحی #کربلایی_حسین_ستوده 🌹
پیشنهاد دانلود به منظور خوب شدن حالتون
و جلا گرفتن روحتون ♥️
#فاطمیه #ایام_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
- @CHERIK_128 -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
' [ #استوری ]
---
اهل عالم زهرا(س) مظلومه
مظلومه مظلومه مظلومه 🖤⛓
#فاطمیه
#مظلومه
#کربلایی_امیر_برومند
- @CHERIK_128 "
-چیریک-
' [ #استوری ] --- اهل عالم زهرا(س) مظلومه مظلومه مظلومه مظلومه 🖤⛓ #فاطمیه #مظلومه #کربلایی_امیر_
سلام علیکم
عزاداریاتون قبول حق
ان شاالله زیر سایه چادر حضرت زهرا(س)
عمر پربرکت و با عزت داشته باشید 🖤
رفقا تا چند دقیقه دیگه مداحی کامل این کلیپ رو تو کانال بارگذاری میکنم
در پناه حق🌹
به مزار فاطمهاش نگاه میکرد
و با خود میگفت:
تو چنان در دل علی جای گرفتهای
که هرگز فراموش نمیشوی.
عشق تو در دل علی با شیر عجین شده،
و با جان به در رود....
#معشوقعلی
| معانیالاخبار،ص۸۵
-چیریک-
((((:❤️🩹🥲 #ایام_فاطمیه #مادر #ما_عزاداریم •𝑱𝒐𝒊𝒏⤹« @Cherik_128 🖤»
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
گریه کنید مادر ما پا به ماه بود❤️🩹🥲
-چیریک-
به مزار فاطمهاش نگاه میکرد و با خود میگفت: تو چنان در دل علی جای گرفتهای که هرگز فراموش نمیشوی. ع
امیرالمومنین به او نگاه میکرد و با غم میگفت:
" عافاک الله و ابقاک "
زهرا؛ خدا به تو عافیت دهد و تو را نگهدارد...
به علی مینگریست و میفرمود:
یاابا الحسن؛
پدرم به من بشارت داده
و دیگر زمانی باقی نمانده است
به زودی به او ملحق خواهم شد...
#اولمظلومعلیبنابیطالب
بیتالاحزان،ص۲۴۹
-چیریک-
((((:❤️🩹🥲 #ایام_فاطمیه #مادر #ما_عزاداریم •𝑱𝒐𝒊𝒏⤹« @Cherik_128 🖤»
خداحافظمحبوبعلی_🙂💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرارسیدن سالروزشهادت بانوی دوعالم حضرت فاطمه زهرا «س» تسلیت باد🖤🏴.
- @Cherik_128 -
-چیریک-
امیرالمومنین به او نگاه میکرد و با غم میگفت: " عافاک الله و ابقاک " زهرا؛ خدا به تو عافیت دهد و تو ر
بعد از خاکسپاری فاطمهاش،
صورتش را به سمت مزار پیغمبر برگرداند
و فرمود: اگر محذور نداشتم،
و نشستنم در کنار قبر فاطمه
موجب فاش شدن مرقد او نمیشد؛
مانند معتکفان در اینجا اقامت میگزیدم
و مانند زنِ جوان مرده
بر این مصیبت بزرگ شیون و ناله میکردم...
#امیرمظلومانعلیعلیهالسلام
| الکافی،ج۱،ص۴۵۸
-چیریک-
شب دوم عزاداری شهادت امنا زهرا (س) 🖤 با مداحی #کربلایی_حسین_ستوده 🌹 پیشنهاد دانلود به منظور خوب شد
ببین! عباس من...
نسبت تو و فرزندان فاطمه نسبت برادر با برادر و خواهر نیست همچنان که نسبت من با علی نسبت زن و شوهر نیست.
نمیدانم دست تضرع کدام دخیل بستهای یا دعای نیمهشب کدام دلشکستهای یا نفس اعجازگر کدام رسول کمر به کرامت بستهای، خدا لباس کنیزی این خاندان را بر تنم پوشاند.
این لباس آنقدر بر تن من گشاد بود که من در آن گم میشدم اگر خدا دست مرا نمیگرفت. این وصلت هزاران پا از سر من زیاد بود اگر خدا دست مرا از زمین بلند نمیکرد.
تو مبادا گمان کنی که ما همسان و همشأن این خانوادهی بینظیریم اینها تافتهی جدا بافتهی عالمند. اینها زمینی نیستند، آسمانیاند؛ خاکی نیستند افلاکیاند. اینها جانشینان و کارگزاران خدا در زمیناند.
خدا به اهل زمین منت گذاشته که این دردانههای خود را چند صباحی راهی زمین کرده است.آسمان و زمین و ماه و خورشید از صدقهی سر اینها آفریده شده است.
پدرت معلم مسیح بوده است در گهوارهی نور ومنادای کلیم بوده است در کوه طور
مبادا پدر را به لفظ پدر صدا کنی!
مبادا حسن و حسین را برادر خطاب کنی!
مبادا زینب و ام کلثوم را خواهر بخوانی!
آقای من ! و بانوی من!
این صمیمانه ترین خطاب تو باشد با سروران و موالیات. مبادا از پشت سرشان قدمی فرا پیش گذاری!
مبادا پیش از آنها دست به غذا ببری!
مبادا پیش از آنها آب بنوشی!
#یا_امالبنین
#اُمُّ_الاَدَب
#علمدار
@CHERIK_128 "
-چیریک-
ببین! عباس من... نسبت تو و فرزندان فاطمه نسبت برادر با برادر و خواهر نیست همچنان که نسبت من با علی ن
با حال خوب بخونید ...
حتما؛"
#چیریک_نوشت
از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱ توفیق شد در یگان فاتحین قم در ماموریت حفاظت از کارگاه ساخت ضریح حضرت رقیه سلام الله علیها خدمت کنیم.
اواخر سال ۱۴۰۰ قرار شد به قید قرعه ۲۰ نفر از کسانی که در طول این دو سال در ماموریت حضور داشتند در چند گروه ۵ نفره جهت سفر زیارتی به سوریه اعزام بشوند.
هیچ کس سر از پا نمیشناخت
همه به دنبال گیر و گور های اعزام بودند
تمدید گذرنامه
تست کرونا
تزریق واکسن
چون هنوز ضریح مطهر منتقل نشده بود تاکید کردند که در سوریه نگویید که از کجا آمده اید
وقتی از پله های هواپیما پایین آمدیم ، به سمت در خروجی میرفتیم که یک آقایی صدا زد :کجا میروید؟؟
برگشتیم
دیدم در شب ، کلاه نقاب دار گذاشته و ماسک روی چهره دارد
جواب ندادیم
گفت: از کجا آمده اید؟
باز هم چیزی نگفتیم
گفت: ای بابا ؛ مگه از بچه های حفاظت از ضریح نیستید
گفتم : چرا ، هستیم
گفت خب از این طرف بیایید
گذشت تا فردای اون روز از آقا صادق(مستعار) از پاسداران نیروی قدس شنیدیم اون آقایی که در فرودگاه دیده بودیم سید رضی معروف است.
میگفت: عادت دارد هر وقت پروازی از ایران زائر می آورد خودش در فرودگاه حاضر میشود.
یک روز گذشت
گفتند سید رضی شما را خانه اش دعوت کرده، خانه ای در منطقه زینبیه
عجیب مهمان نواز بود سید
با روی خوش به استقبال آمد
لباسی ساده با یک پیژامه آبی رنگ
به دور از آلایش های دنیایی
@Cherik_128
وارد اتاق خانه شدیم
ما خجالت میکشیدم از پذیرایی و نهاری که تدارک دیده بودند
ولی سید اینقدر گرم و خودمونی برخورد کرد که ما را شرمنده کرده بود
سید به نیروهایی که ناهار را آوردند و سفره را پهن کردند،
گفت : شما بروید کنار خودم براشون میکشم ،
خود سید برای همه نهار را کشید...
بعد از صرف نهار
شروع به تعریف کرد
بیشتر از حاج قاسم میگفت
از رفت و آمد هایش
از خلق و خویش
از حرف هایش
میگفت: این اتاق همون اتاقی هست که هر وقت حاجی میومد دفتر ما اینجا با هم جلسه میگرفتیم و صحبت میکردیم ،
آخرین بار هم که بعدش حاجی شهید شد ، دقیقاً همین جا نشسته بود.
انگار سید حسرتی در دل داشت...
بعد از صرف نهار
گفتیم : میشود با هم عکس یادگاری بگیریم
متواضعانه قبول کرد اما گفت: تا شهید نشدم منتشر نکنید.
از اتاق به سمت حیاط آمدیم
سید به دنبال یک جای زیبا میگشت برای عکس
وقتی در فضای پر از گل و گیاه حیاط خانه ایستادیم
با خنده گفت: عکس توی این منظره با پیژامه
عکس در حیاط خانه ای که امروز مورد حمله رژیم منحوس صهیونیستی قرار گرفت.
پ ن: تصویر بالا ، حیاط خانه ی سید ، سید رضی موسوی، بسیجیان یگان فاتحین قم
خاطره فوق از بسیجیانی است که میهمان سید عزیز بوده اند
وارد اتاق خانه شدیم
ما خجالت میکشیدم از پذیرایی و نهاری که تدارک دیده بودند
ولی سید اینقدر گرم و خودمونی برخورد کرد که ما را شرمنده کرده بود
سید به نیروهایی که ناهار را آوردند و سفره را پهن کردند،
گفت : شما بروید کنار خودم براشون میکشم ،
خود سید برای همه نهار را کشید...
بعد از صرف نهار
شروع به تعریف کرد
بیشتر از حاج قاسم میگفت
از رفت و آمد هایش
از خلق و خویش
از حرف هایش
میگفت: این اتاق همون اتاقی هست که هر وقت حاجی میومد دفتر ما اینجا با هم جلسه میگرفتیم و صحبت میکردیم ،
آخرین بار هم که بعدش حاجی شهید شد ، دقیقاً همین جا نشسته بود.
انگار سید حسرتی در دل داشت...
بعد از صرف نهار
گفتیم : میشود با هم عکس یادگاری بگیریم
متواضعانه قبول کرد اما گفت: تا شهید نشدم منتشر نکنید.
از اتاق به سمت حیاط آمدیم
سید به دنبال یک جای زیبا میگشت برای عکس
وقتی در فضای پر از گل و گیاه حیاط خانه ایستادیم
با خنده گفت: عکس توی این منظره با پیژامه
عکس در حیاط خانه ای که امروز مورد حمله رژیم منحوس صهیونیستی قرار گرفت.
پ ن: تصویر بالا ، حیاط خانه ی سید ، سید رضی موسوی، بسیجیان یگان فاتحین قم
خاطره فوق از بسیجیانی است که میهمان سید عزیز بوده اند
وارد اتاق خانه شدیم
ما خجالت میکشیدم از پذیرایی و نهاری که تدارک دیده بودند
ولی سید اینقدر گرم و خودمونی برخورد کرد که ما را شرمنده کرده بود
سید به نیروهایی که ناهار را آوردند و سفره را پهن کردند،
گفت : شما بروید کنار خودم براشون میکشم ،
خود سید برای همه نهار را کشید...
بعد از صرف نهار
شروع به تعریف کرد
بیشتر از حاج قاسم میگفت
از رفت و آمد هایش
از خلق و خویش
از حرف هایش
میگفت: این اتاق همون اتاقی هست که هر وقت حاجی میومد دفتر ما اینجا با هم جلسه میگرفتیم و صحبت میکردیم ،
آخرین بار هم که بعدش حاجی شهید شد ، دقیقاً همین جا نشسته بود.
انگار سید حسرتی در دل داشت...
بعد از صرف نهار
گفتیم : میشود با هم عکس یادگاری بگیریم
متواضعانه قبول کرد اما گفت: تا شهید نشدم منتشر نکنید.
از اتاق به سمت حیاط آمدیم
سید به دنبال یک جای زیبا میگشت برای عکس
وقتی در فضای پر از گل و گیاه حیاط خانه ایستادیم
با خنده گفت: عکس توی این منظره با پیژامه
عکس در حیاط خانه ای که امروز مورد حمله رژیم منحوس صهیونیستی قرار گرفت.
پ ن: تصویر بالا ، حیاط خانه ی سید ، سید رضی موسوی، بسیجیان یگان فاتحین قم
خاطره فوق از بسیجیانی است که میهمان سید عزیز بوده اند
@Cherik_128
4_5787326306597226734.mp3
5.2M
━━━━━━●──────────
⇆ㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ↻
گـره وا میکنه
ننه امالبنین😭💔
#ام_البنین
#مداحی
∞ 𝒋𝒐𝒊𝒏•• ↻🖤 ↯
⇨ @Cherik_128
راحت بخواب مشک تو خالی نمانده است....
#ام_البنین
#عکس_نوشته
∞ 𝒋𝒐𝒊𝒏•• ↻🖤 ↯
⇨ @Cherik_128