eitaa logo
Motivation🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
21 فایل
یا مولا حسن مجتبی:) سلام سید احوالت؟ بنده هارمهرم✋🏻 بیاید راجب همه چی حرف بزنیم دوستان:) https://daigo.ir/secret/8360078754 کانال قرارگیری ناشناسا: https://eitaa.com/its_tea_time کانال خودتونه رفقا غریبی نکنید🗿
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از انباری کتابخانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهترین عیدی که تیک تاک می‌تونست بابت عید نوروز بهم بده، این ویدئو بود🗿🤞🏻
Motivation🇵🇸
بهترین عیدی که تیک تاک می‌تونست بابت عید نوروز بهم بده، این ویدئو بود🗿🤞🏻
Llama llama red pajama🤞🏻🗿 کانالش خصوصی بود لینکه واسه همه بالا نمیومد واسه همین فورش کردم:/
Motivation🇵🇸
ولی،
الان دارم نمونه سوال امتحانی رو نگاه میکنم و خدایی اینا چیههه😭 اصن نمیفهممشون بدبختی اینجاس که حتی گوگلم میزنم نمیاره بالا😐💔 ینی بیچارم، بدبختم، چندپاره خواهم شد سرش💔 لامصب این قرار بود امتحان چارم پنجم اینا باشه و ما تو خوابگاه باهم تمرین کنیم، یهو برنامه امتحانی عوض شد افتاد اول واقعا نمیدونم چه خاکی باید به سرم بریزم
هدایت شده از انباری کتابخانه
سید اینقدر امروز دلم لاما می‌خواست که رفتم چندتا عکس کیک تولد با شکل لاما پیدا کردم تو پینترست🗿. *متذکر می‌شوم که لاما حیوان موردعلاقهٔ حقیر بوده است؛ از دورانی که حتی به مدرسه نیز گذارم نخورده بود🤌🏻.
Motivation🇵🇸
سید اینقدر امروز دلم لاما می‌خواست که رفتم چندتا عکس کیک تولد با شکل لاما پیدا کردم تو پینترست🗿. *م
https://eitaa.com/34433042/1323 سید شما خیلی باکلاسید میگید لاما، ما بهش میگیم شتر تفی🗿 *لاما واقعا تف میکنه دوستان🗿
Motivation🇵🇸
دلم میخواست الان کُلتمو میذاشتم رو شقیقه یکی که رواعصابم راه رفته و با حرص و از لای دندونای کلید شده
هرازچندگاهی به یک مکان برای داد زدن و عربده کشیدن و حنجره جر دادن جهت تخلیه احساسات و آشفتگی روحم نیازمندم.
هدایت شده از -بیمکس-
خب اِهِم زشته یه چیز مسخره بگم بعدشم بگم که نادیدش گرفتید؟ مهم نیست خب شما به خاطر یه رفتاری توی تیمارستان افتادید و خب قراره که با چند نفر به مدت یه سال توی یک اتاق باشید و در کل هر اتاقی یه پرستار داره و یکی هم مدیر کل تیمارستانه(امیدوارم منظورمو درست رسونده باشم). و خب اینم بگم که ممکنه نقش شما به عنوان پرستار یا مدیر هم اگه بود روانی باشه و خب قراره بگم که چرا به تیمارستان اومدید و اینا. این پیامو فور کنید تا ساعت 11 صبح فردا فرصت دارید. برای لینک ها. به امید نادیده نگرفتن.
Motivation🇵🇸
I do not overthink, I over contemplate and maybe that's my problem, maybe not.
Maybe I'll never reach it, but I'm gonna die trying:) I guess that's the whole point of life, isn't it?
Motivation🇵🇸
-📖🥐 #aesthetic
God knows I lived, God knows I died:) Goed knows I begged, begged borrowed and cried:) God knows I loved, God knows I lied:) God knows I lost, God gave me life:) God knows I tried, God knows I tried... and I'm gonna die trying:)
Motivation🇵🇸
چقدررر دلم میخواد کتاب بخونم، کاش زودتر دانشگاه تموم شه و تابستون بیاد:)
Motivation🇵🇸
شما به هوای ابری میگید هوای دونفره، من میگم هوای شرلوک دیدن🗿 ما مثل هم نیستیم:)
Motivation🇵🇸
و بعد بیام خونه و شرلوک ببینم
حتی یادمه ترم اول دوازدهم بودم تا چند ماه قسمت آخر شرلوکو نمیدیدم چون منتظر بودم هوا ابری و بارونی شه حقشو بتونم ادا کنم:/
Motivation🇵🇸
🤡?!.... 10+10=11+11(?!)
هرچقدر تلاش کردم فقط یکیشو واسه داداشم توضیح بدم نگرفت، به قول دوستم فقط باید زبانت خوب باشه تا بگیری طنزشو😂 خنده هاشون فقط، دلقکا😂
Motivation🇵🇸
همه خونمونن امشب، با داییم رفتیم تو زمین بسکتبال پرتاب کنیم و من ده_پنج(که ده تا ست پنج ضربه ای بود)
رابطه منو داییم تو مجردیش اینطور بود که من خونه بابابزرگم میخوابیدم و صبح علی الطلوع داییم با لباس سربازی بالاسرم بود و یه جوری مثل خمیر ورز دادن تکون تکونم میداد و با صدای بلند صدام میزد که تا دو روز خوابم نبره دیگه، و لازم نیست که اشاره کنم اینا کاملا از قصد و به نیت آزار بود و به محض بیدار شدنم با یه خنده شیطانی میرفت پی کار خودش🗿 تازه قبل ترشم اینطور بود که همش طبقه بالا گیم میزد یا فیلم میدید و بعد که حوصلش سر میرفت میومد پایین و منو میکرد کیسه بوکس خودش🗿البته مثلا به شوخی و مثلااا ملایم🗿 خلاصه که یه دایی واقعی بود واقعا🚶 کارای خوبش تو پست بعد🗿:
Motivation🇵🇸
رابطه منو داییم تو مجردیش اینطور بود که من خونه بابابزرگم میخوابیدم و صبح علی الطلوع داییم با لباس س
از محبتاشم اینو بگم که جمعه ها بعد از ناهار دوتا دوتا ما نوه هارو برمیداشت مینداخت ترک موتورش و به نوبت میبردمون یه دور دور پنج دقیقه ای🗿 یا سوار ماشین میشد و مارو مینشوند رو پاش که ما فرمونو بچرخونیم و وقتی میدیدیم واقعا ماشین میچرخه با حرکت ما آدرنالین خونمون چنان میرفت که هنوز هیجانش یادمه بعد وقتی دیگه خیلی بچه بودم میرفت تیزهوشان و تیزهوشانم دقیقا پایین خونه ما بود و برای همین خیلی مواقع بعدش میومد پیش ما یا یه مدت محل کارش نزدیک ما بود هرروز با بستنی میومد خونمون و خلاصه که خیلی حال میداد بهمون:) البته همه اینا بعد از مزدوج شدنش قطع شد ولی خب🗿💔
Motivation🇵🇸
از محبتاشم اینو بگم که جمعه ها بعد از ناهار دوتا دوتا ما نوه هارو برمیداشت مینداخت ترک موتورش و به ن
اینم اضافه کنم که همیشه بازیای خوبی تو کامپیوترش داشت، یه حلزون بازی فضایی بود که من التماس میکردم بذاره منم بازی کنم که خب یا رک و مستقیم میگفت نه یا وقتی مامانم بود میگفت خب یه دور تو ده دور من🗿💔 و از اونجایی که خودش حرفه ای بود هر یه دورش یه قرن طول میکشید و اونوقت تا نوبت من میشد شروع نکرده زارتی میباختم🗿💔 یه بارم یادمه بچه بودم گفت اگه فلان کارو نکنی میذارم کارتون ببینی تو کامپیوترم، منم فلان کارو نکردم و برام هرکول گذاشت، ولی از اونجایی که کلاس زبان میرفت هرکوله زبان اصلی بود🗿💔اون موقعم تنها چیزی که از انگلیسی بلد بودم کلمه فیش بود به معنی ماهی🗿 خلاصه که خاطرات جالبی دارم از داییم، خیلی دیکتاتور بود ولی خوش میگذشت:)
Motivation🇵🇸
اینم اضافه کنم که همیشه بازیای خوبی تو کامپیوترش داشت، یه حلزون بازی فضایی بود که من التماس میکردم ب
هشتگ جدید افزودم به کانال🗿: هر پستی که دررابطه با خاطرات یا بچگیم باشه با این هشتگ قرار میگیره:)