میرسد قصه به آنجا که جهان زیبا شد
با جهاز شتران کوه احد برپا شد
و از آن آینه با آینه بالا میرفت
دست در دست خودش یک تنه بالا میرفت
گفت این بار به پایان سفر میگویم
بارها گفتهام و بار دیگر میگویم
مصرع ناقص من کاش که کامل میشد
شعر در وصف تو از سوی تو نازل میشد
شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست
واژه در دست من آنگونه که میخواهم نیست
کعبه افتاده افتاده به پایت سرمست
پیرهن چاک و غزل خوان و سراهی در دست
مثل ما ماه پیامبر به خودت ماه بگو
اشهد ان علی ولی الله بگو
کعبه بر سینه خود نام تو ای مرد نوشت
قلم خواجه شیراز کم آورد نوشت،
ناگهان پرده برانداختهای یعنی چه؟!
مست از خانه برون تاختهای یعنی چه؟!
مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم؟!
یا به بوییت ز لحد رقص کن کنان برخیزم
به ولای تو اگر بنده خویشم خوانی
از سر خواجگی کون و مکان برخیزم(:
#برقعی_لطیفیان_حافظ
.
امروز هرکیو میدیدم میگفتم سلام سید🗿
بلکه عیدی بدن
سیداهم انکار میکردن حتی سیدیشونو😂
رفتیم باغ بهشت سر خاک اموات
دم درش یه دختر ب شدت زیبا با چشمای سرخ که مشخص بود تازه گریه کرده تو بغل مامانش برگشته بمون میگه عمو میشه ی خودکار بخری؟
Motivation🇵🇸
خدایا روزم نابود شد سراسر افسردم الان
خب فضای کانالو خراب کردم روز عیدی:)
Motivation🇵🇸
امروز هرکیو میدیدم میگفتم سلام سید🗿 بلکه عیدی بدن سیداهم انکار میکردن حتی سیدیشونو😂
_داش خودم یکی از اون نامردایی بودم که سیدیشو انکار میکرد🗿😂
Motivation🇵🇸
_داش خودم یکی از اون نامردایی بودم که سیدیشو انکار میکرد🗿😂
البته خب وظیفه عیدی دادن نداشتم سرکار نمیرم که:)