هدایت شده از Rad!cal
تو برای من، شبیه همون فیلمی بودی که نصفه رهاش کردم و دیگه سمتش نرفتم.
کسی چه میداند من امروز چند بار فروریختم، چند بار دلتنگ شدم و چند بار از تمام زندگیم خسته شدم.
از خودم شرمنده شدم وقتی فهمیدم زندگی یک جشن بالماسکه بود درحالی که من با چهرهی واقعیام در آن حاضر بودم.