eitaa logo
ادبیات‌فارسی دکترهاتفی‌اردکانی
1.4هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
327 ویدیو
1.6هزار فایل
این کانال در اردیبهشت 1399به قصد دانش‌افزایی و تعالی زبان و ادبیّات‌فارسی دانش آموختگان، دبیران و دانش‌آموزان متوسّطهٔ دوم، جهت بهره برداری علاقه‌مندان به ادب پارسی، راه‌اندازی شد. پاسخگویی به سوالات شما: @GhHatefi
مشاهده در ایتا
دانلود
تأمّلی بر واژهٔ فارسی باستان "ساتراپ" 🍀🍀🍀 ساتراپ. (اِ) این کلمه ، یونانی شده ٔ خَشثْرَپَون بمعنی والی است که به پارسی کنونی باید شهربان گفت و کلمه ٔ شهر را در آن زمان به معنی مملکت استعمال می کردند. داریوش شاهنشاهی ایران را به بیست قسمت تقسیم کرد و هر کدام را به یک خشثرپاون سپرد. ظنّ قوی این است که این کلمه را خشثرپاون می نوشتند ولی به دلیل اینکه در زبان یونانی به ساتراپ تبدیل شده آنرا در محاوره شترپاون تلفظ می کردند. (ایران باستان ج 1 ص 438 و ج 2 ص 1467 و ج 3 ص 2093). سلوکوس (312 - 281 ق . م .) سردار و جانشین اسکندر نیز مستملکاتش را به 72 بخش تقسیم کرد و برای هر کدام یک ساتراپ معین کرد. بنابراین ایالات او کوچکتر از ایالات هخامنشی و اسکندر بوده است . (ایران باستان ج 3 ص 2064). عنوان ولات ممالک تابعه ٔ اشکانی را نیز یونانیان ساتراپ نوشته اند ولی این صحیح نیست. در دوره ٔ پارتی والی را «بیس تاکس» می نامیدند. (ایران باستان ج 3 ص 2650). کلمه ٔ ساتراپ که در کتیبهٔ ٔپایکولی دیده می شود، ظاهراً اشاره به کسترپ سکاها است. (کریستنسن چ 2 ص 121).
تأمّلی بر واژهٔ "شاهنشاه" 🍀🍀 شاهنشاه . [ هََ ](اِ مرکب ) شاهنشه. شاهنشا. مخفف شاهان شاه، یعنی شاه شاهان و سرآمد پادشاهان. پادشاه پادشاهان . سلطان السلاطین . ملک الملوک. || لقب شاهان بزرگ ایران . مؤلف ایران باستان نویسد: عنوان پادشاه اشکانی که در ابتدا شاه و بعد شاه بزرگ بود در زمان مهرداد موافق عقیده ٔ غالب مورخان به شاهنشاه تبدیل یافت و عبارت «بازیلْوس ْ بازی لیئون » که بر مسکوکات اشکانی روشن خوانده می شود ترجمه ٔ یونانی شاه شاهان است و از طرف دیگر شاهنشاه از عناوین مختصه ٔ هخامنشی ها بود. (ایران باستان ج 3 ص 2656). و مؤلف القاب الاسلامیة نویسد: لقب ملوک ایرانی بوده است تا ایشان را از شاهان کوچک و زیر دست متمایز گرداند. (از الالقاب الاسلامیة ص 353). || کلمه ٔ شاهنشاه به عنوان لقب در دوره ٔ اسلامی از جانب خلفاء به علت آنکه تحت نفوذ عادات و تقالید فارسی قرار گرفته بودند به حکام و امیران با نفوذ و قدرت ایران داده می شد. از جمله در سال 363 هَ . ق . این لقب به ابوشجاع عضدالدوله فناخسرو دیلمی داده شد و از طرف خلفای فاطمی در مصر نیز به امیران مقتدر داده می شد. (از الالقاب الاسلامیة ص 354، 353) و نیز این عنوان از جانب الظاهر خلیفه ٔ عباسی به جلال الدین خوارزمشاه داده شده است . || کسی که دیگران به مدد او پادشاه شوند. آنکه به مظاهرات و اعانت او دیگران پادشاه شوند و پادشاهانش خدمت کند. پادشاهی که دیگران به مدد وی پادشاه شوند. ملک الملوک . || (اِخ ) خداوند باریتعالی . رب الارباب .
هدایت شده از زلال ادب
از من همه دلـدادگـی و از تـو نگاه ای آن که تویی از غم و دردم آگاه مـن منـتـظـر تـوام، بـه دادم برسی یـا فاطـمـة اشـفـعـی لـنـا عـنـداللّه سید مهدی میرقانی
هدایت شده از تک بیت هایِ فراموش نشدنی
نرو تا کعـــــــــبه، ای غافل به دُنبالِ خُدا، زیــــــــــــــــرا که این گُم کرده را در خانه اش پیدا نخواهی کرد
هدایت شده از تک بیت هایِ فراموش نشدنی
هــزار دست نیاز است، ما اگر خواهیم موانـــــــــــعی که سرِ راه هست برداریم
هدایت شده از رضا شاکر
بود آینه از صفای دل چشم ترت می دید خدا را دل صاحب نظرت تو جلوه ی حق بودی و دیدیم که بود هر آینه دست غیب بالای سرت رضا شاکر اردکانی زلال
📃🖍✏️نمونه سوالات امتحانی دیماه و خرداد ماه دبیرستان نمونه آیت الله خامنه ای اردکان📃🖍✏️ 👇👇👇👇👇👇 http://hkhamenei.blogfa.com/post/4
هدایت شده از تک بیت هایِ فراموش نشدنی
برای این که بـــر رُخسارِ آنها شرم ننشیند خُدا وقتِ گُناهِ اهلِ عالم، چشمْ می بندد
هدایت شده از یاد قدیما
پیشینهٔ زبانی واژهٔ "اردکان" هم کانالی های فرهیختهٔ یاد قدیما! آیا می دانستید که سابقه و پیشینهٔ "اردکان" به دورهٔ هخامنشیان می رسد؟ در پژوهش های تاریخی، آمده است که در زمان حملهٔ اسکندر مقدونی، یحتمل، اردکان، قلعه ای دفاعی بوده است و اطراف آن کشاورزی مختصری صورت می گرفته است. "ارائی ها" تیره ای از آریائی هایی بودند که منطقه کنونی اردکان را در فلات مرکزی ایران، برای خود برگزیده بودند و نام "ارتا" و "ارات" و "ارته" از کویر اردکان تا کفه ابرقو و مروست بر اقوام ساکن در منطقه شیر کوه اطلاق می شده است. (بماند که شیرکوه نیز پیشینهٔ زبان شناسی دارد و بی ارتباط با اردشیر، پادشاه و والی بلخ در زمان هخامنشیان نیست.) از دیدگاه دیگر "اردکان" متشکل از سه بخش (ارد+ک+ان) است "ارد" همان "ارت" یا" ارتا" یا "ارته" می باشد و "ک" به نوعی صامت میانجی حکم وقایه برای سهولت در تلفظ را دارد و "ان" نیز نشانه "نسبت" یا "مکان" است. بنابراین اردکان نام مکانی منسوب به "ارت" یا "ارتا" یا "ارته" است. منبع:(اردکان در کتب تاریخی128_130) به گمان ما قبل از فراگیر شدن دین زرتشت، هر تیره و قبیله ای در این سرزمین، توتم یا خدای خاصّ خود را داشته اند. چه بسا "ارتا" مفهوم خدای کویر را داشته است و "اهورا" خدای کوهستان یا همان سرزمین سبز قلمداد می شده است. در "اوستا" کتاب زرتشتیان، نیر "ارتا" به معنی مقدّس است. این در حالی است که "ارتائیها" پس از ظهور زرتشت با مغان یا همان زرتشتیها یا گورها، در آمیختند و مکمّل زرتشتیان گردیدند. با همهٔ اینها، می توان گفت که "ارتاکان یا اردکان" سه یا چهار هزار سال قبل، می توانسته بزرگترین یا یکی از بزرگترین مرکز معبدهای "مغان" و "ارتا"ها در ایران آن روز در آسیای مرکزی بوده باشد. (همان:131) تدوین:دکترغلامرضا هاتفی اردکانی. https://eitaa.com/yadeghadima ✅ سپاس فراوان از دکتر غلامرضا هاتفی که به صورت ریشه ای و زبان شناسی برخی از واژگان و کلمات خاص اردکانی رو مورد بررسی قرار داده اند.🙏🌷
هدایت شده از یاد قدیما
در ادامهٔ بررسی واژهٔ "اردکان" گفتنی است که: در حوالی سال333 قبل از میلاد مسیح، قریب به 235‪0 سال قبل، به اسکندر خبر رسید که "بسوس" والی بلخ، لباس ارغوانی رنگ مخصوص شاهان پوشیده و خود را "اردشیر" نامیده و خود را شاه آسیا خوانده است و اردشیر از پارس ها و باختریها و سکاها یاری می طلبد. اسکندر تمام قشون خود را متّحد و یکپارچه ساخت و به سوی باختر راند.اسکندر خبردار شد که سردمداران اردشیر، گروهیهایی از نیروهای اسکندر را کشته اند و هراتی ها(اهالی هرات یزد_طرفداران "بسوس" دست نشانده اردشیر در هرات یزد) یا همان "ارت ها" یا "ارات ها" یا "ارتاها" که در رشته کوه های شیر کوه مستقر بودند، عقب نشینی کرده و در نهایت برای دفاع و مقابله با لشکر اسکندر، متفرّق و پراکنده شده و دژها و قلعه هایی در اطراف و اکناف از جمله شیرکوه، اردکان و... بنا می کنند. از آن جمله کوه چک چک اردکان، به دلیل دوری از مسیر اصلی اسکندر و تهاجمات مستقیم وی، یکی از این پناهگاه ها، بوده است. در این هنگام اسکندر، فردی به نام "ساتی برزن" رسماً به عنوان حاکم هرات به جای "بسوس" برمی گزیند. در نهایت "ساتی برزن" ، یاغی گری می کند و اسکندر قصد نابودی او را می کند. با شنیدن این خبر "ساتی برزن" به نزد بسوس می آید و کمک می طلبد تا در مقابل اسکندر مقاومت کنند. "ساتی برزن" ، با دو هزار نیروی مسلّح و سواره، در "ارتاکانا" همان "اردکان" فعلی، که از نیروهای اسکندر در دوردست قرار داشت، و محلی امن بود، موضع و استقرار می یابد. چون نیروهای ساتی برزن، نمی توانستند در مقابل لشکر اسکندر، بجنگند به کوهی پناه بردند که محیط این کوه تقریباً یک فرسنگ بود و از آن چشمه های آب نیز می جوشید. به این ترتیب اردکان در زمان اسکندر و ساتی برزن و بسوس، مرکز نظامی "ارتاها" یا "اراتها" یا همان "هرات" می شود. بنابراین نام "هرات" تنها نام یک شهر نبوده، بلکه به تمام ناحیهٔ شیرکوه که محصور به شنزارهای مروست، ابرقو، اردکان و... اطلاق می شده است و نخستین کسانی در برابر هجوم اسکندر و فتح تخت جمشید و آتش زدن آن از سوی اسکندر و یاورانش، دفاع کردند و در برابر اسکندر و لشکرش آماده جنگ شدند، اراتیها (هراتی ها) به مرکزیت "اردکان" یا "ارتاکان" بوده است. (منبع: اردکان در کتب تاریخی، ص133) در ضمن نام "اردکان" در کتب یونانی از جمله در کتاب"الجغرافیا"ی "بطلمیوس" به زبان یونانی، "آرتاکاوا" ذکر شده است. در "اطلس تاریخی ایران" موجود در دانشگاه تهران، چاپ شده در سال 135‪0 از سوی دانشگاه تهران، در نقشهٔ شمارهٔ3 "اردکان" را مربوط به هزارهٔ دوم و سوم پیش از میلاد مسیح، به شمارآورده است. تدوین:دکترغلامرضا هاتفی اردکانی ✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅ 💠https://eitaa.com/yadeghadima
گیسوانت را بیاور شانه پیدا می شود بغض داری؟ شانه ی مردانه پیدا می شود امتحان کن ! ساده و معصوم لبخندی بزن تا ببینی باز هم دیوانه پیدا می شود من اسیر عابر این کوچه ی پاییزی ام ورنه هر جایی که آب و دانه پیدا می شود عصر پاییزی زیبایی ست لبخندی بزن یک دوفنجان چای در این خانه پیدا می شود 🌴
هدایت شده از زنگ فارسی 📖✍...
از شعر کاری از خانم هستی باقری دانش آموز پایه دوازدهم دبیرستان فرزانگان شاکر شعر حفظی "صبح ستاره باران" فارسی ۳ احسنت به خلاقیت‌شون🌹🌹👏 @zange_farse