میان خواب و بیداری شبی دیدم خیال او
از آن شب واله و حیران، نه در خوابم، نه بیدارم..
-صدوبیستوهشتمقدس-
یکسگگلهمرادید،چقدرحسرتخورد!
که چرا نیست سگ کوی اباعبدالله...
‹وکلبهمباسطذراعیهبالوصید›
گر تو را هست شكيب از من و امكان فراغ
به وصالت كه مرا طاقت هجران تـو نیست
-حضرتقلب-
دائمالخمر¹¹⁰
اَنا القَلیلُ اَلذی کَثَرتَه
من آن کمیام که تو زیادش کردی...
منی که آه نگفتم برایِ هیچ کسی
همین که نامِ تو آمد دلم هَوار کشید...
پاگیر ماتمیم...،عقب هم نمیکشیم
عمری گذشت و دست از این غم نمیکشیم
از بس شبانه دور و بر شمع میپریم
باران اشک هم برسد...،نم نمیکشیم