eitaa logo
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
3.1هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
26 فایل
«پایگاه خبری دامغان نما» دارای پروانهٔ انتشار (به شماره ثبت ۸۸۱۸۴) از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و هیأت نظارت بر مطبوعات آدرس سایت: http://Damqannama.ir آدرس دفتر: پاساژ الماس شهر _ طبقه دوم صاحب امتیاز و مدیر مسئول: علی قریب بلوک 🆔 @A_GharibBolouk
مشاهده در ایتا
دانلود
🎙دوره فن‌‌بیان و سُخنرانی🎙 📺کانون خبر و رسانه دانشگاه دامغان و مرکز توانمندسازی اجتماعی و ارتقاء مهارت‌های شهروندی(تحت نظارت دانشگاه دامغان و شهرداری دامغان) و پارک علم و فناوری استان سمنان و استودیو آرتاآرت ایران برگزار می‌کند. 📑با اعطای سه مدرک ملی و بین‌المللی معتبر: ●استودیو آرتاآرت ایران ●سازمان فنی و حرفه‌ای ●پارک علم و فناوری 📌به صورت مجازی و حضوری ⏳بازه ثبت‌نام: از مردادماه 1403 👬ظرفیت محدود 🔻کسب اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام: Telegram: @ArtaArt_Iran Instagram: artaart_iran Eitaa: @ArtaArt_Iran 🔻شماره تماس: 09353955441 @Damghan_nama_ir
سه‌شنبه ۹ مرداد ماه ۱۴۰۳ 📌 برگزاری دویست و نود و هفتمین جلسه علنی شورای اسلامی شهر دامغان به ریاست جناب آقای رضا زارع زاده و با حضور سایر اعضای محترم شورا  📌 بررسی نامه های شهروندان و شهرداری 🎬 محمد علی موذنی سمنانی خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری دامغان نما @Damghan_nama_ir
چهار زبر دیروز صبح از استان سمنان حرکت کردیم تا امروز در مراسم بزرگداشت سالگرد عملیات مرصاد و شهدای آن شرکت کنیم. تنگه چهارزبر در 25 کیلومتری جاده شهرهای کرمانشاه به اسلام‌آباد قرار دارد و اردوگاه صادقین در چند کیلومتری اینجا قرار داشت که استراحتگاه تابستانه تیپ 12 قائم آل محمد(عج) بود، اردوگاهی با درختان جنگلی بلوط و چند چشمه پرآب «چشمه علی» با آبی بسیارخنک و گوارا. 31 تیر 1367 ارتش 15000 نفری منافقین و دیگر ضد انقلابها با پشتیبانی کامل نیروهای بعثی از مرز وارد شدند و جنایتهایی را مرتکب شدند تا رسیدند به اسلام آباد و در این شهر نیز کشتار کردند. لطف خداوند بود که نیروهای آماده سپاه و بسیج استان در اردوگاه صادقین آماده بودند و چند گردان استان، نوبت به نوبت در 4 تیر1367 در این مکان، مقابل منافقین ایستادند و اینجا را گورستان منافقین کردند و حماسه‌ای بیافرینند که رهبرمان در مورد آن فرمد: آنکه ایستاد تیپ قائم بود.»تا فرصتی شد دیگر نیروها از مراکز مختلف برسند و هر یک ضربه‌ای به این ستون شیطانی بزنند. نماینده ولی فقیه در استان همراه تعدادی از مسئولان استانی نیز به این مراسم آمده‌اند و تعدادی از رزمندگان و جانبازان آن روز این عملیات نیز همراه ما هستند. محمد مهدی عبدالله زاده @Damghan_nama_ir
🔺 رویداد مهارتی آموزش « گلیم بافی » 🔹 زمان برگزاری: دهم مرداد ماه ساعت ۱۰ صبح 🔹مکان برگزاری : کارگاه صنایع بافت مرکز آموزش فنی و حرفه‌ای خواهران دامغان ✅ شرکت برای عموم آزاد است @Damghan_nama_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️تشویق رئیس‌جمهور توسط نمایندگان جبهۀ مقاومت در زمان سخنرانی علیه رژیم صهیونیستی @Damghan_nama_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ابراز علاقه خالصانه ای که تیتر رسانه ها شد؛ 💠دیدار صمیمانه سردار علیزاده نماینده انقلابی شهرستان دامغان در مجلس شورای اسلامی و سردار قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی @Damghan_nama_ir
37.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 گزارش تصویری سه‌شنبه ۹ مرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۹:۰۰ 🔴 جلسه فوق‌العاده انتخابات هیئت رئیسه سال چهارم شورای دوره ششم 📌 صحبت های جناب آقای رضا زارع‌زاده ریاست شورای اسلامی شهر دامغان در سال آخر دوره ششم 🎬 محمد علی موذنی سمنانی خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری دامغان نما @Damghan_nama_ir
سه‌شنبه ۹ مرداد ماه ۱۴۰۳ انتخابات هیئت رئیسه سال چهارم شورای دوره ششم دامغان 🔶دکتر حسین اقبالیه ، با اکثریت آرا بعنوان رئیس شورا انتخاب شد 🔹دکتر اقبالیه دکتری رشته عمران و شهرسازی، کارشناس رسمی دادگستری با ۲۶ سال سابقه مسئولیت فنی و شهرسازی شهرداری امیریه، حضور در شورای شهر چهارم،‌ پنجم و ششم را در کارنامه خود دارد. ⌛️نتایج انتخابات داخلی شورا: رئیس شورا دکتر حسین اقبالیه نائب رئیس شورا مهندس خسرو فولادیان منشی آقای مهندس سید محی‌الدین تقوی و خانم دکتر مهرنوش عبدالله‌زاده محمد علی موذنی سمنانی خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری دامغان نما @Damghan_nama_ir
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
🔴رکورد دار اهدای خون در استان سمنان را بشناسید 🔺سید احمد طباطبایی شهروند دامغانی این هفته برای صد و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅بمناسبت روز انتقال خون: 🔺سید احمد طباطبایی فرهنگی دامغانی این هفته برای صد و هفتاد و یکمین بار در عمر خود خون اهدا کرد و رکورد دار انجام این عمل خداپسندانه در استان سمنان است. 🔹سید احمد طباطبایی از فرهنگیان دامغان و دومین نفر در کشور است که بیشترین تعداد اهدای خون را در کارنامه خود دارد که اهدای خون را از سال 1362 و از 16 سالگی آغاز نمود. 🔸تقوی رئیس پایگاه انتقال خون شهرستان دامغان گفت: آقای سید احمد طباطبائی از سال 1362 به طور منظم هر سه ماه خون خود را که گروه o منفی است اهدا می‌کند 🔰روابط عمومی مدیریت آموزش و پرورش دامغان @Damghan_nama_ir
✅اطلاعیه کلاسهای پایگاه آموزشی مهر امام رضا علیه‌السلام @Damghan_nama_ir
بالای کوه یک صخره‌ی خیلی بزرگ هست که عین دماغ عقاب دوسه‌متر آمده است جلو. بالایش که می‌روی می‌شود پرتگاه. رعب‌آور است و زانوهایم می‌لرزد. یک‌متر پایین‌اش حکایت برعکسی دارد. یک حفره‌ی کوچک غارطور زیرش هست که جان می‌دهد برای پناهگاه. امن و امان. از دور شبیه آدم دماغ‌گنده‌ای‌ست که خمیازه کشیده. تازگی‌ها پیدایش کرده‌ام. اوایل لخت بود و حالا دو ورش را با سنگ‌های صاف کوه آورده‌ام بالا و پناهگاه‌تر شده است. قد دو تا آدم که چهارزانو بنشینند جا دارد. الان هم اینجایم. توی پناهگاه کوهی. تو هم هستی. یک تنهایی دونفره. خیال می‌کنم کنارم نشسته‌ای و دارم می‌نویسم. می‌دانی! من عاشق پناهگاه هستم. از کودکی. کودک که بودم پشتی‌‌های ترکمنی‌ خانه را از پذیرایی خرته‌کش می‌کردم و می‌بردم کنج اتاق . از این قرمزها و سفت‌ها و سگ‌جان‌ها که نقش‌های لوزی داشت. می‌چیدمشان کنار هم و پناهگاه می‌ساختم. چادرنماز مادر را می‌کشیدم رویشان. می‌شد سقف پناهگاه. سرپناه پناهگاه. مادر می‌آمد سقف چادری را کنار می‌زد و دستم خوراکی می‌داد. خانه‌ی همسایه‌ها هم از این پشتی‌ها بود. بچه‌های همسایه‌ها هم همان‌کار من را می‌کردند. صدایش می‌زدند مخفیگاه. اما من دوست داشتم صدایش بزنم پناهگاه. یا دوران جنگ که توی دامغان صدای توپ و موشک را فقط از رادیو و تلویزیون می‌شنیدیم. رزمنده‌ها فوج‌فوج می‌رفتند لب مرز تا پناهمان باشند ؛ تا صدای واقعی جنگ و جنگ واقعی توی دامغان نیاید ، من عاشق سنگری بودم که با کیسه‌های شن و ماسه جلوی مسجد محله ساخته بودند. کم‌کم پناهگاه به شکل‌های دیگری برایم رخ نمود. راهنمایی که می‌رفتم کلاس خط ، پناهگاهم شده بود کاغذ و قیژقیژ قلم دزفول. الف سه‌نقطه دیوارش و ب پنج‌نقطه زمینش. یا وقتی می‌نوشتم بابا ، پناهگاهم هیچ کم نداشت. پناهگاه و تکیه‌گاه. بزرگتر شدم. سه‌شنبه‌شب‌ها و پنج‌شنبه‌شب‌ها گاهِ پناهندگی‌ام شد. می‌رفتم مسجد جامع دعای توسل و کمیل. فهمیدم که اشک چه پناهگاه محکمی‌ست. یا وقتی می‌رفتیم‌ مشهد و نزدیک حرم که می‌شدیم می‌خواندیم یا می‌شنیدیم آمدم ای شاه پناهم بده... توی دبیرستان هم گه‌گاهی شعرهای فروغ و سهراب پناهم می‌دادند. شب‌های تابستان پشه‌بند را روی پشت‌بام کاهگلی می‌انداختم. از توی پارچ یک مشت آب می‌پاشیدم روی کاهگل و می‌چپیدم داخل. چشم به آسمان می‌دوختم و خیال می‌کردم. رؤیا می‌بافتم. مثلاً برایت می‌خواندم در خیال‌بافی‌هایم موهای تو را می‌بافم. پشه‌بند پناهگاه شب‌های تابستان من بود. اما بیشتر خیال پناهگاهم بود. هنوز هم هست. خیال قوی‌ترین پناهگاه من است. یا آن‌روز که توی تهران داشتیم با صابر عرض خیابان را رد می‌شدیم ؛ حواسم نبود که موتوری دارد به من می‌زند. صابر خودش را پرت کرد روی من. فهمیدم که رفیق پناهگاه است. یا یک‌شب که محمد تا صبح برایمان سنتور زد ، صدایش شد پناهگاهم. دوران دانشجویی که زیاد کتاب می‌خواندم بعضی کتاب‌ها پناهگاهم شدند. مثلاً روز تولد بیست و دو سالگی‌ام که عباس نهج‌البلاغه دستم داد و پیمان کلیات سعدی را. یا آن‌روز غروب که برق نگاهت مرا عاشق کرد. پرت شدم توی یک هاله‌ی نامرئی گرم و مرا در آغوش کشید. عین نوزادی که لای پر قو بخوابد. فهمیدم که برای معشوق ، عاشق پناهگاه است و برای عاشق ، عشق. عشق هم پرتگاه است و هم پناهگاه‌. زیر صخره‌ی کوه توی پناهگاه نشسته‌ام. خیال می‌کنم کنارم نشسته‌ای و دارم اینها را می‌نویسم. می‌توانم تا صبح مثال بیاورم. عطر گل یاس ، آغوش مادر ، اذان مؤذن‌زاده ، ضجه‌های شجریان ، صائب ، تنهایی ، صدای تو ، صدای آب ، نماز ، دریا ، هوای ابری ، شب ، سایه‌ی چفته‌ی انگور ، ماه ، سفر ، عاشورا ، پاییز ، اسفند ، پنج‌شنبه‌ها ، خیال تو پناهگاه من‌اند. و این کلمات که به آنها پناه برده‌ام تا هر چه می‌خواهم برایت بنویسم. نوشتن بزرگترین پناهگاه من است. @Damghan_nama_ir
گاهی به نمایندگی از جمعیتی مظلوم در مقابل فتنه‌ای از نوع هوس باید چنان دفاع کرد که مبادا به دندان طمع مقابل دریده شوی؛ دریده شوید؛ دریده شوند! گاهی یک نفر به نمایندگی از جمع مظلوم، کم است! ناچیز است! بی‌مقدار است! مخصوصا اگر آن یک، به ارکان تفکر جمع دسترسی نداشته باشد یا به نادانی، خویش را دانا بداند و یا یه غرور چشمهایش کور باشد و قدرت منیت او، جمعیت را گرفتار کند و اساسا گفتگو با گرگ در پروتوکل آفرینش معنا ندارد که درنده خو، درنده خوست و زبان مظلوم را جز به نفع شکم و تیزی دندان ترجمه نمی‌کند. گاهی باید تجمیع فریاد، نماینده جمعیت مظلوم باشد و گاهی باید به حکم تیزی در مذاکره نشست و با حواس جمع برگ برنده را رو کرد که مبادا جمعی مهمان فنا شوند! سیدرضا جزءمومنی @Damghan_nama_ir