20.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زینب_دولت_خواهی
شاعر و فرزند هنر دامغان
شب شعر و ترانه
(بزرگداشت استاد محمدعلی بهمنی)
@Damghan_nama_ir
در ستایش با هم بودن
به لطف خدا برنامۀ شب شعر و ترانه ؛ بزرگداشت استاد محمدعلی بهمنی در بهترین حالت ممکن برگزار شد. پرشدن سالن 200 نفری در کمتر از نیم ساعت و حضور جمع کثیری از مردم و علاقه مند پشت در سالن، نشان از علاقۀ مردم شهر دامغان به شعر و ادب و فرهنگ دارد که جای شادمانی بسیار است.
صمیمانه به عنوان مدیر این نشست، از دوستانی که پشت درهای سالن ماندند و این برنامه را از دست دادند عذرخواهی می کنم. می توانم هزار بهانۀ من درآوردی بیاورم و کوتاهی عدمانتخاب سالنی بزرگتر را بر گردن هزار و یک نفر دیگر بیندازم و خودم را راحت کنم اما آنان که مرا می شناسند می دانند که من آدم این حرفها نیستم. از همۀ بزرگواران پوزش خواهم و امیدوارم بتوانم به شکلی آن را جبران کنم. اما از سوی دیگر این استقبال بسیار خوب، در مقابل چشمان مدیرکل ارشاد و مسئولان وزارت خانه و دیگر عزیزان، شوقی را در جان آنها شعله ور کرد که برنامه های ادبی دیگر را هم در دامغان حمایت و برگزار کنند.
و اما بعد
اینجا این متن را نوشتم تا از همدلی اهالی فرهنگ شهر تشکری صمیمانه کنم.
ابتدا از هم پیمانان ادبی مان در شهر شروع می کنم و مراتب قدردانی ام را نسبت به ایشان ابراز می کنم:
- از دوست و همکار فرهیخته ام سرکار خانم زهرا معلم که اجرای این برنامه را در دقیقه نود پذیرفتند و به بهترین شکل برنامه را پیش بردند.
-از استاد عزیز و فرهیخته دکتر رضا داوری عزیز که همچون همیشه پدرانه در کنار ما بودند و از اعضای گروه ادبی ایشان.
-از دوستانم در انجمن ادبی کاریز به دبیری خانم فهیمه رضایی .
-از دوستانم در انجمن ادبی حکیم منوچهری دامغانی به دبیری خانم دکتر انسیه خواجه زاده.
-از دوستانم در انجمن ادبی بارو به دبیری آقای حامد رضایی.
و شاعران محترمی که با شعرخوانی شان محفل ما را رونق دادند.
در کنار این عزیزان بزرگواران دیگری بودند که تمام قد به ما کمک کردند و من سپاسگزارشان هستم.
-مدیریت محترم ادارۀ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان سمنان با همراهی بی امان همشهری عزیز و بزرگوارمان استاد ابوالفضل صادقی نژاد که در تمام امور رفیقانه همراهی ام کردند. اگر همت وی نبود بی شک این برنامه برگزار نمی شد و همکاران ایشان و دوستانم در مجموعۀ ارشاد دامغان.
-مجموعۀ شورای شهر و شهرداری و بویژه مسئول کمیسیون فرهنگی شورا جناب آقای خسرو فولادیان که به شکلی عجیب و باورنکردنی پیگیر برگزاری این برنامه بودند.
-مجموعۀ دانشگاه دامغان که بی هیچ کم و کاست امکانات دانشگاه را در اختیار قرار دادند و در تبلیغات و اطلاع رسانی بسیار عالی عمل کردند و آن چه ما خواسته بودیم (بلکه بیشتر) در اختیار ما گذاشتند.
-مجموعۀ آموزش و پرورش شهرستان و دوستانم در گروه ادبیات متوسطه که حمایت کردند و پیگیری و دوستی.
-مجموعۀ خانۀ تسنیم که در کنار کار اطلاع رسانی با حضور پرشور در برنامه ، همدلی کردند و همراهی.
-کانال محترم دامغان نما به مدیریت دوست عزیزم جناب آقای علی قریب بلوک که اطلاعیه های این برنامه را به بهترین شکل ممکن پخش کرد.
-دوستان عزیز نهاد کتابخانه های عمومی شهر که مشارکتی فعال داشتند.
- دوستان هنرمندم در انجمن سینمای جوانان دامغان که تیزر و نماهنگ های باکیفیتی برای برنامه ساختند.
- ریاست محترم بیمارستان ولایت و دوستان روابط عمومی این مجموعه که در اطلاع رسانی برنامه به ما کمک کردند.
-دوستانم در صداوسیمای استان سمنان که برای پوشش این برنامه از سمنان تشریف آوردند.
و در نهایت از امام جمعۀ شعردوست و فرهنگ شناس شهرمان حضرت حجت الاسلام و المسلمین رستمیان و فرماندار عزیز و بزرگ جناب آقای دکتر بندرآبادی که در برنامه حاضر شدند و پای غزل های عاشقانه و دوستانۀ ما نشستند و نشان دادند نه در حرف که در عمل حامی شعر و ادبیات و فرهنگ این شهر هستند.
هر چه کم و کاستی در این برنامه بود متوجه من است و هر چه شکوه و عظمت در این برنامه دیدید حاصل تلاش و همراهی این عزیزان و بسیاری دیگر بود که بی نام و نشان کمک می کردند. امیدوارم بارها و بارها در شهر برنامه های فرهنگی و ادبی برگزار کنیم و در کنار هم برای رشد و توسعۀ فرهنگی شهرمان قدم برداریم.
و من الله التوفیق
علیرضا رعیت حسن آبادی
@Damghan_nama_ir
خاطره بازی با دامغان قدیم
نمایی از دستفروشی در دامغان قدیم
عکس از آرشیو زنده یاد حاج غلامحسین برناکی
@Damghan_nama_ir
خاطره بازی با دامغان قدیم
تیم والیبال پرسپولیس دامغان
آقایان سیف الله ذوالفقاری رئیس تربیت بدنی و مرحوم جلال طاهری
عکس از آرشیو زنده یاد حاج غلامحسین برناکی
@Damghan_nama_ir
خاطره بازی با دامغان قدیم
دهه ی چهل مردم دامغان
عکس از آرشیو زنده یاد حاج غلامحسین برناکی
@Damghan_nama_ir
خاطره بازی با دامغان قدیم
دبیرستان فردوسی دامغان 1343/8/4
(مرحومان برناکی و دعایی در تصویر حضور دارند.)
عکس از آرشیو زنده یاد حاج غلامحسین برناکی
@Damghan_nama_ir
شرابِ خانگیِ ترسِ محتسب خورده
به رویِ یار بنوشیم و بانگِ نوشانوش...
دکتر سید ماکان ترابی
چند روزی بود در محاصرهی خبرهای ناخوشایند دامغان، بسیار دلگیر و ناامید بودم و چندباری نجوای ذهنی داشتم که دامغان دیگر شهر ماندن و زندگی کردن نیست و باید رفت...
از ماجرای کتککاری یک پزشک شریف تا خبرهای ناامید کنندهی معمول از کمبود امکانات پزشکی و رفاهی و ...
با دعوت دوست و همکلاسی قدیمی جناب "دکتر رعیت" در برنامهی بزرگداشت استاد بهمنی، ساعاتی را در محیطی فوقالعاده، در کنار همشهریان فرهیختهی دامغانی قرار گرفتم و به وجد آمدم از اینکه شهری کوچک و کمجمعیت، آنقدر فراوانی افراد فاضل و دانشمند دارد که در سالن همایش برای یک برنامهی کم و بیش تخصصی، جا برای نشستن پیدا نمیشود.
البته خوشحالی و دلگرمی وقتی دوچندان شد که مشاهده گردید تعداد زیادی از حاضرین را جوانان و نوجوانان علاقهمند به ادبیات شکوهمند و موسیقی اصیل ایرانی تشکیل دادهاند.
مطمئنا برای مواجهه با چالشهای پیچیدهی اجتماعی و فرهنگی عصر حاضر، به ویژه برای نوجوانان و جوانان، راهی جز غنیساز فرهنگ عامه و تعالی ذائقهی فکری عمومی جامعه نیست و امیدوارم مسئولین ذیربط با حمایت مادی و معنوی از ایندست برنامهها، در این زمینه موثر واقع شوند.
به هر حال دم شما گرم جناب دکتر علیرضا رعیت؛ پایدار و پرقدرت ادامه دهید که
شبی خوشست بدین قصهاش دراز کنید...
@Damghan_nama_ir
@aberaane4_5856991449232442660.mp3
زمان:
حجم:
8.88M
تقدیم به ماکان عزیز
میثم کسائیان
🔸️تقدیم به ماکان عزیز
آدم از يكجايي ببعد تمام جنگهاي زندگياش را كنار ميگذارد و ميرود توي خودش تا نفس بگيرد.
كه ببيند كجايش تير خورده و كجايش سالم مانده است؟
بالاخره روزي خواهد رسيد كه هر آدمي بفهمد تنهايي ترس ندارد و ميارزد به نجنگيدن كه سرنوشت محتوم هر انسانياست.
آدمي هميشه براي خودخواهيهايش گرم جنگيدناست و دريغ از دمي خلوت براي اين انسان لجوج كه هميشه بفكر بردناست حتي اگر از برد هيچ نصيبش شود.
براي دلش ميجنگد حتي اگر بهايش دل شكستن باشد!
اما از يكجايي ببعد ميفهمد كه اين عمر كوتاهِ روده دراز ، كفاف خودخواهيهايش را نميدهد.
خسته ميشود از اينكه هميشه فهميده است و كسي او را نفهميده.
آدم از يك جايي ببعد خسته ميشود از جنگهايش از ترسهايش.
ميفهمد كه فقط بايد از ترسو ترسيد و اويي كه هميشه از رها شدن ميترسيد ، حالا ترس را رها كرده است.
از يكجايي ببعد ميفهمد كه تنها او تنهاست و پشت خواب بلند آجرها هيچكس مثل او تنها نيست.
من نيز اكنون تركيبي شدهام از خشم و آرامشي عميق.
تركيبي از كژي و راستي توأم.
چه سخت شدهام كه جانم را باور نميكنم.
آلياژي عجيب از جمع اضداد كه درهم نشستهاند و به آساني باهم زيستهاند.
در مسالمتي باورنكردني در خود و تعجبي عميق از خود كه آيا اين منم كه در مواجههي سهمگين بحرانها ، با درد همدردي و هم آغوشي كردهام و اينگونه سخت شدهام و جان فرسا؟!!
كه مرا به سخت جاني خود اين گمان نبود؛
بود؟
اين منم كه تفتيده بودم و سرخ و حالا سرد و شكل گرفته نشسته در قالب آرامي كه خيالي دوباره ندارد كه لنگر بركشد.
به خودم ميگويم كه ميارزد به اينهمه جنگ ناتمام و سفري دور و اينهمه رنج كه بردهاي ؟
ميارزد كه مدام نه بشنوي و هميشه آري بگويي؟
به تكهچوبي رها شده در اقيانوسي ناآرام ميارزد ؟
به دوپاره شدن و نيمي در كوير و نيمي در دريا؟
به سوخته شدن خشك و ترت باهم ميارزد؟
چيزي در درونم ميگويد : ميارزد!
#ميثم_كسائيان
@Damghan_nama_ir
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
موسسه خیریه قمربنی هاشم علیه السلام در نظر دارد آرزوی چندین ساله پدران و مادران و معلولان بزرگوار مرکز سالمندان جهت تشرف به کربلای معلی را برآورده نماید
از خيران محترم و نیکوکاران گرامی که قصد مشارکت در ثواب این حسنه را دارند تقاضا داریم جهت همراهی به اطلاعیه فوق رجوع نمایند
@Damghan_nama_ir