eitaa logo
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
3.5هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
4.5هزار ویدیو
29 فایل
«پایگاه خبری دامغان نما» دارای پروانهٔ انتشار (به شماره ثبت ۸۸۱۸۴) از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و هیأت نظارت بر مطبوعات آدرس سایت: http://Damqannama.ir آدرس دفتر: پاساژ الماس شهر _ طبقه دوم صاحب امتیاز و مدیر مسئول: علی قریب بلوک 🆔 @A_GharibBolouk
مشاهده در ایتا
دانلود
در این کشتزار نمک هر بوته بلورینش را از الماس نگاه تماشاگر عاشق وام گرفته!!!  الله اکبر دشتستان نمک؛ شهرستان خور جنوب دامغان سید ابراهیم برهانی
48.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهرداری و شورای شهر دامغان برگزار می کند: 🌻📖جشن بهار در بهار📖🌻 👈این جشن تا پایان ماه مبارک رمضان هر شب از ساعت ۲۱ در میدان ورزش (جاده سلامت) برگزار می‌شود 🔸روابط عمومی شهرداری و شورای اسلامی شهر دامغان ┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄ «پایگاه خبری دامغان نما» پرمخاطب ترین رسانه _دارای پروانه انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی_ در فضای مجازی شهرستان دامغان با اعضای واقعی @Damghan_nama_ir
🔸انتصاب در شرکت شهرک های کشاورزی 🔹در حکمی از سوی علیرضا بزرگی مدیر عامل و رئیس‌ هیئت مدیره شرکت شهرک‌های کشاورزی؛  "محسن بنائیان" به عنوان مدیر شرکت شهرک‌های کشاورزی استان تهران منصوب شد.
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
انتشار مقاله در مجله معتبر ریاضیات محاسباتی و کاربردی کشور هلند این مقاله با عنوان "Bounds for A-n
انتشار مقاله در مجله معتبر جبرخطی آمریکا این مقاله با عنوان "A  refinement  of  A-Buzano  inequality  and applications  to  A-numerical  radius  inequalities" در مجله ریاضیاتی Linear  Algebra  and  its  Applications, United States, Elsevier lnc. توسط پروفسور فواد کیتانه (ریاضیدان مشهور اردنی) و دکتر علی زمانی (از فرهنگیان دامغانی) به چاپ رسیده است. نتایج این مقاله در شعاع عددی عملگرهای فضاهای شبه هیلبرت کاربرد دارد. ┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄ «پایگاه خبری دامغان نما» پرمخاطب ترین رسانه _دارای پروانه انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی_ در فضای مجازی شهرستان دامغان با اعضای واقعی @Damghan_nama_ir
تو خوب بندگی کن او خوب خدایی کردن می داند 🤲دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان اللَّهُمَّ لا تُؤَاخِذْنِي فِيهِ بِالْعَثَرَاتِ، وَ أَقِلْنِي فِيهِ مِنَ الْخَطَايَا وَ الْهَفَوَاتِ، وَ لا تَجْعَلْنِي فِيهِ غَرَضاً لِلْبَلايَا وَ الْآفَاتِ، بِعِزَّتِكَ يَا عِزَّ الْمُسْلِمِينَ. 📖شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ 🎙جزء 14 ⇨ http://j.mp/2b8SUTA (بصورت فایل صوتی و نیاز به دانلود ندارد، فقط کافيست روی لینک بزنید.) 🤲اللّهُمَّ ارْحَمْنا بِالْقُرآن 🔅اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ «پایگاه خبری دامغان نما» پرمخاطب ترین رسانه _دارای پروانه انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی_ در فضای مجازی شهرستان دامغان با اعضای واقعی @Damghan_nama_ir
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸نزول قرآن - قسمت دوم 🔹 با کلامِ حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین سیّدحسین شاهچراغی
موسسه پژوهشی ن‌والقلم.mp3
زمان: حجم: 257.9K
🎙قرائت سوره‌های حمد و توحید توسط مرحوم آیت‌الله حاج سیدمحمود ترابی دامغانی ▫️در آستانه اولین سالگرد ارتحال آن عالم ربانی و پدر معنوی شهر دامغان، به روح آسمانی او و فرزند شهیدش صلواتی را اهدا نماییم. ▫️مؤسسه پژوهشی ن والقلم ┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄ «پایگاه خبری دامغان نما» پرمخاطب ترین رسانه _دارای پروانه انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی_ در فضای مجازی شهرستان دامغان با اعضای واقعی @Damghan_nama_ir
فروردین ماه 1402 از نیمه گذشت... به همین سادگی تمام بار و بنه که به شوق بهار بسته بودیم و در مرام و جامه‌ی دانش‌آموز و دانشجو، بی قرار تعطیلی قبل از موعد اسفند ماه بودیم که چه بهانه‌ها آوردیم و چه دروغها که نگفتیم و تمام التهاب کدبانوها به وقت خانه تکانی و شورِ شیرین مادران در نظافت و طهارت خانه و خانواده سپری شد. به همین سادگی گذشت ولی باور کنیم که گذر عمر همان شاخصه یخ سرنوشت است در بازی روزگار که گاهی قبل از فروختن در ستیز روزهای گرم زندگی آب می‌شود. با هر تفکر و باوری، فرصت زندگی می‌گذرد و یخ روزگارمان آب می‌شود و عاقلانه است که عصاره باور خود نذر رفع تشنگی گل‌های سرخِ عاطفه کنیم. دوست داشتن، باوری تکراری اما شیرین است و اساس هستی برای تبیین و تعریف عشق بنا شده پس بی هیچ فوت فرصت فقط دوست داشتن را ترویج کنیم. سیدرضا جزءمومنی
💠 امیرالمؤمنین عليه السلام: سبب زياد شدن نعمت، شكرگزارى است. 📚 غررالحكم، حدیث ۵۵۴۴              ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ◽️یاحی و یا قیوم◽️ 🌸سلام بر همراهان عزیز🌸 💫  چهارشنبه 💫 ☀️ ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ هجری شمسی 🌙 ۱۴ رمضان ۱۴۴۴ هجری قمری 🌲 ۵ آوریل ۲۰۲۳ میلادی ┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄ «پایگاه خبری دامغان نما» پرمخاطب ترین رسانه _دارای پروانه انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی_ در فضای مجازی شهرستان دامغان با اعضای واقعی @Damghan_nama_ir
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
وقتی بالاسر تانک ‌ها رسیدیم، دیدم هفت هشت نفر دور و بر من بیشتر نیستند؛ من ‌ جمله آقای اسحاق هراسانی
🔸خاطرات فرمانده گردان قمربنی هاشم جانباز حاج رجب بینائیان خدا لعنتت نکنه! در ادامۀ عملیات رمضان، از سمت راست رفتیم به‌طرف پنج ‌ضلعی چهارم. رفتیم تو پنج ضلعی چهارم مستقر شدیم. من دیدم سه تا تانک هنوز دارند شلیک می کنند. آن بچه ‌هايي را که از آن‌طرف رفته بودند، می‌ زدند. گفتم : چند نفر بلند شن ، بیان . یک آرپی جی‌ زن بیاد. من با اصغر امانی و حاج عباس خادمیان و اصغر بیناییان و حسن حسنی حرکت کردم به‌طرف این تانک ‌ها. آمدیم نزدیک تانک ‌ها. صدمتری تانک ‌ها که رسیدیم، به حاج ‌ عباس خادمیان گفتم : شلیک کن! حاج ‌عباس ، آرپ ی ‌جی‌ زن بود. اصغر امانی، کمکش بود. شلیک كرد. آرپ ی ‌جی اول به تانک نخورد. مشکلاتی تو عملیات رمضان داشتیم ؛ از خرجش بود یا از چاشنی ‌ها، نمي‌ دانم. گلوله شلیک نمی شد. از این‌ طرف ، گلوله ‌ها مشکل داشت؛ از آن‌طرف، تانک ‌های تی 72 آورده بودند كه اگر می ‌زدی زیر برجک و آن شکافی که می چرخد ، منفجر می ‌شد. اگر آنجا نمی ‌خورد و از بغل می ‌خورد، کمانه می ‌کرد و درمی‌رفت . وقتی دیدم شلیک نشد، دویدم. یک نارنجک تو دستم بود. رفتم سراغ یک بی‌ام‌پی فرمانده ی‌ شان. همین اول ، یک خاک‌ریز کوچکی بود. سی چهل متر بیشتر نبود. سه تا تانک ردیف گذاشته بودند . اولش همین بی‌ام‌پی فرمانده ی و مخابراتشان بود. دیدم درش باز است . نارنجک پرت کردم ؛ منفجر شد. رفتم طرف دومی هم یک نارنجک انداختم. در همین حال ، حاج ‌ عباس شل یک کرد. خورد به تانک و گردوخاکی بلند شد. همان لحظه ، منور هم روشن شد. دیدم هفت هشت نفر روی تانک سوم ایستاده‌اند . همان لحظه ، یک رگبار گرفتند. یک تیر خورد توی پای من. یک تیر هم خورد به‌پای اصغر. گفتم : من خوردم. ایشان هم گفت : من خوردم. همان‌جایی که نارنجک انداخته بودم و تانک منفجرشده بود، تير خوردیم . همان جا افتادیم . [دیدیم] کسی هم نیست که ما را عقب ببرد؛ حرکت بدهد . ترکش ‌های تانک که منفجر می شد، می ‌آمد می ‌خورد به ما. به اصغر بیناییان گفتم : منو بکش یک‌خرده عقب ‌تر تا حداقل از این تركش  ها محفوظ باشیم .
ایشان، ز یر بال ما را گرفت و کشید پشت همان تانک. ناگفته نماند من تو آن بی‌ام‌پی اولین باری بود که می ‌دیدم انسانی آتش‌گرفته و می ‌سوخت . تو آن بی‌ام‌پی اولی که نارنجک انداختم ، دیدیم يک نفر دارد می ‌سوزد . پاهاش هم می ‌ سوخت؛ رنگ آبی خیلی زیبا . چند لحظه سوختن این را نگاه کردم. ما را به‌جای تانک کشیدند . اصغر را هم آوردند آنجا. گفتم : برید آمبولانس بیارید . آقای اصغر بیناییان رفت دنبال آمبولانس. خبری نشد. آقای حسن حسنی هم رفت آمبولانس بیاورد؛ خبری نشد. صبح شد . دیگر فهمیدم که عملیات قفل کرده. به اصغر امانی گفتم : اگر ما بخواهیم اینجا باشیم، یا کشته می ‌شیم، یا اسیر؛ پس حرکت کنیم . حال ایشان، یک‌خرده بهتر بود ؛ چون تو استخوان من خورده بود و حال من خیلی بدتر بود. هوا روشن شد. گفتیم چهاردست‌وپا بیاییم عقب. از آمبولانس و امدادگر هم خبری نبود. پس شروع کردیم آمدیم عقب. شاید پانصد شش‌صد متر آمدیم عقب ‌تر. دیدم یک ایرانی آنجا پیدا شد. بچة اصفهان بود. ایشان ده بیست‌متری ما را کول کرد تا رسیدیم به چند تا عراقی . گفتیم: تو این عراقی ‌ها را بگیر ببر. ما داخل سنگری که آن ‌ ها کنده بودند، رفتیم . من حالم طوری بود که از بس خون رفته بود ، دیگر چشمهایم جایی را نمی دید . دراز کشیدم . فقط پایم را با یک چفیه بسته بودم. پایم هم چون تیر تیربار خورده بود و به این‌قدر [قندان را بلند می‌ کند] گوشت را کنده بود. الآن هم آثارش تو پایم است. الآن هم گود است. خلاصه ، دیدم یک موتوری دارد می‌رود آن سمــت. به اصغر گفتم : این موتوری احتمال داره سراغ ما بره. فقط بلند شو یه دست تکان بده. بلند شد ، شروع کرد به دست تکان دادن که اشاره کند بیایند . آن ها هم رفتند جای ما ، دیدند کسی نیست . بعد دست تکان دادن اصغر را دیدند . موتوری آمد. دیدیم آقای حقیری است. ناگفته نماند که من حتی داخل سنگر هم كه نشسته بودم ، می ‌دانستم الآن است که عراقی ‌ ها سروکله ‌ شان پیدا بشود . کمی قبل از این ماجرا ، آقای اصغر امانی، آن‌طرف سنگر نشسته بود ؛ من هم این‌طرف سنگر. ناخودآگاه دستش رفت رو ماشه. تیر شلیک شد. از بیخ گوشم رد شد. حتی این جاها را [اشاره به لالۀ گوش] سوزانده بود. احساس کردم گوشم سوخت . خورد بغل سنگرمان. گفتم : خدا لعنتت نکنه! داشتي منو می کشتی ! عراقی ‌ ها منو نکشتند ؛ تو منو می ‌کشتی ! خودشم هول‌شده بود. اصلاً نمی ‌ دانست چه‌کار کند . در همین بین، موتوری آمد. آقای حقیری با آقای حسنی آمدند. بلافاصله من را انداختند روی موتور و بردند عقب تر؛ تا اول میدان مین که زمین ‌گیر شده بودیم . دو تا آمبولانس بود. مرا داخل یک آمبولانس گذاشتند. چند تا مجروح عراقی را هم گذاشتند داخل آن‌یکی . آقای حسن حسنی هم که بچه محل ماست، بچة کلاته، شروع کرد با این‌ها داد و بیداد کردن و فحش دادن و سروصدا کردن. گفتم : چه‌کار داری؟ خودشان زخمی ‌اند . ┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄ 📗مهرنگاران (خاطرات جانبازان دامغان) ✍مؤلف: محمد مهدی عبدالله زاده @Damghan_nama_ir
1.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚽️آغاز مسابقات فوتسال جام رمضان در کلاته رودبار ⛳️رقابت‌های فوتسال جام رمضان در شهر کلاته رودبار دامغان آغاز شد ▫️به گزارش خبرگزاری صداوسیما؛ مرکز سمنان ،️ در این دوره از مسابقات ۱۰ تیم از سمنان ، دامغان ، دیباج و مازندران رقابت میکنند. 🥅این بازی‌ها در سالن مجموعه ورزشی شهید سلیمانی شهرکلاته رودبار در حال برگزاری است. ┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄ «پایگاه خبری دامغان نما» پرمخاطب ترین رسانه _دارای پروانه انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی_ در فضای مجازی شهرستان دامغان با اعضای واقعی @Damghan_nama_ir