بیانیه روز قدس اتاق اصناف شهرستان دامغان
بسم الله الرحمن الرحیم
روز قدس لبیکی بلند به نصرت طلبی ملت مظلوم و ستمدیده فلسطین و یادآور تکلیفی است که بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) با نامگذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به نام روز قدس مسیر معادلات دنیای استکبار را بهم ریخت و این ابتکار جهانی امام (ره) تبدیل به نمادی برای مبارزه با ظلم توسط همه آزادی خواهان جهان و موجبات وحدت ملل مسلمان با آرمانهای مشترک آزادی فلسطین مظلوم شده است.
راهپیمایی روز جهانی قدس موجب دلگرمی مردم مظلوم فلسطین، گروههای مقاومت و تمام مظلومان جهان میشود و خشم و عصبانیت اشغالگران و حامیان آنها را رقم میزند که به فضل الهی و تعبیر رهبر حکیم انقلاب، این حرکت عظیم در دنیای اسلام روز به روز گسترش بیشتری پیدا کرده است.
اتاق اصناف شهرستان دامغان، اتحادیه های صنفی و اصناف و بازاریان دامغان ضمن درود به ارواح پر فتوح بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و شهدای عزیز جبهه مقاومت به ویژه شهید قدس سپهبد حاج قاسم سلیمانی و تجدید پیمان با رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای (مدظله العالی) مبارزه با رژیم اشغالگر، تا آزادی قدس شریف را آرمان مقدس و اعتقاد قلبی خود می دانند و بر این باورند تنها را حل مسئله فلسطین بازگشت آوارگان فلسطین و برگزاری همه پرسی به منظور تعیین نوع حکومت با مشارکت همه فلسطینیان واقعی است
🇮🇷اتاق اصناف و اتحادیه ها شهرستان
دامغان
🇮🇷بسیج اصناف و بازاریان شهرستان دامغان
@Damghan_nama_ir
ما برای ...
ما برای این
مُلک پاک
خون دلها ، خورده ایم
گاه دست
گاه چشم
گاهی تن و جان
داده ایم .
پدر
نازنین برادر
برادر ترین ، رفیق
داده ایم
داغ ها
برده ایم ، اما
دل ، به پاییز
نسپرده ایم
#جانباز_حمیدرضا_خدابخش
@Damghan_nama_ir
برگی از دفتر خاطرات جانباز حمیدرضا خدابخش
حمیدرضا خدابخش، فرزند حسین، متولد 1344 طزره، جانباز 50 %، بازنشستۀ سپاه پاسداران، خادم حسینیۀ طزره، مداح
***
شهادت یک مرد
در زمان انقلاب، روستای طزره از وجود دو روحانی انقلابی حججاسلام سید جلیل میرعلی اکبری و سید اسماعیل میرعلی اکبری برخوردار بود، شرایط ویژه ای داشت.
روز 17 دی 1357 تعدادی از اهالی روستای طزره با یک کامیون به شاهرود رفته و در ختم یک شهید و تظاهرات بعدازآن شرکت کردند هنگامیکه به روستا برگشتند، قرار گذاشتند فردای آن روز به دامغان رفته و تظاهرات کنند.
ساعت دو ونیم بعدازظهر 18 دی با یک ماشین وانت و ژیان باری، همراه هیجده نفر بهسوی دامغان حرکت کردیم. من در ماشین وانت بودم. همراه ما یک قاب عکس امام خمینی و یک پرچم امام حسین بود. در بین راه شیشۀ قاب عکس در اثر ضربه شکست. آقای مهدی گردویی گفت: «خدا امروز را به خیر کنه!»
نزدیک غروب روبروی حسنیه دباغان دامغان از ماشین پیاده شدیم تا بهطرف مسجد جامع برویم. حسین خطیری و مهدی گردویی قاب عکس و پرچم را به دست گرفتند.
نیروهای شهربانی که تفنگ به دست داشتند، در اطراف فلکۀ اصلی شهر بهصف ایستاده بودند تا که چشمشان به ما افتاد بهطرف ما حمله کردند. زدوخورد شروع شد. یکباره صدای فریادی را شنیدم. به ذهنم رسید این فریاد برادر ابراهیم سلطانی است که ناشنوا بود ولی وقتی نگاه کردم، دیدم مهدی گردویی در اثر ضربۀ نیروهای پلیس به زمین افتاده و خون از سرش جاریشده. حسین خطیری هم که مورد حمله واقع شده بود از خودش دفاع می کرد.
من و آقای ...ملک زاده بهطرف مسجد جامع دویدیم تا از مردم کمک بخواهیم. وقتی از در جنوبی وارد مسجد شدیم، آقای تقوی روی منبر مشغول سخنرانی بود. آقای ملک زاده بلند فریاد کشید: «مسلمان به پا خیز برادرت کشته شد!»
با شنیدن صدای او سخنرانی قطع شد. مردم باعجله مسجد را ترک کرده و پشت سر ما، به طرف محل حادثه حرکت کردند. ضمن حرکت شعارهای محکم و کوبنده می دادند.
وقتی به صحنه رسیدیم، علی گردویی، حاج علی دهقان و مهدی گردویی که جراحتشان خیلی بود را به بیمارستان رسانده بودند. افرادی همچون محمدقاسم دهقان، حجت الاسلام سیداسماعیل میرعلی اکبری، عباس دهقان و حسین خطیری را هم به شهربانی برده بودند.
از سرنوشت بقیه خبری نداشتیم. نیم ساعتی که در محل حادثه بودیم به ما گفتند به منزل حجت الاسلام سیدمسیح شاهچراغی برویم تا تکلیف دوستانمان مشخص شود.
ما ده دوازده نفر بودیم که به منزل آقای شاهچراغی رفتیم. در آنجا نماز خواندیم و شام به ما آبگوشت دادند. در آن فرصت چند بار آقای شاهچراغی به شهربانی زنگ زد و آنها را تهدید کرد تا دستگیرشدگان را آزاد کنند.
دوساعتی که گذشت دستگیرشدگان یکییکی به جمع ما پیوستند. آخرین نفر آقای حسین خطیری بود او برایمان نقل کرد چند ساعت او را کتک زده و شکنجه کرده اند. سرانجام هم که او بی حال می شود به تاکسی کشیک شهربانی می گویند او را در محل تقاطع رودخانه دامغان و جادۀ شاهرود رها کند ولی وقتی از شهربانی فاصله گرفتند او از رانندۀ تاکسی خواسته بود او را به منزل خواهرش که مجاور منزل آقای شاهچراغی بود بیاورد.
آخر شب با یک مینی بوس سفیدرنگ به طزره برگشتیم درحالیکه هنوز از سرنوشت چند نفر بی خبر بودیم. در بین حزن و اندوه مردم طزره و دامغان دو روز بعد خبر شهادت مهدی گردویی اعلام شد.
غروب روز 21دیماه 1357 پیکر پاک شهید با شرکت جمعیت انبوهی از مردم دامغان، شاهرود، چند شهر شمالی کشور و برخی از روستاها در طزره تشیع شده و به خاک سپرده شد.
از صحنه های بهیادماندنی این مراسم سخنرانی همسر شهید می باشد. این شیر زن ضمن حمد و ثنای خداوند در قسمتی از سخنان خود بیان کرد آقای گردویی خودش این راه را انتخاب کرد و ما هم به او افتخار می کنیم و از مردم هم درخواست کرد متحد باشند.
***
شب حمله
تابستان سال 1361 خوشحال بودم که برای اعزام به جبهه مشکل سن و شناسنامه ندارم. با رضایت خانواده از طریق بسیج روستا اسم نوشتم تا به جبهه بروم. پس از آموزش مقدماتی در پادگان21حمزۀ تهران دورۀ امدادگری را دیدم ولی هنگامیکه به اهواز رفتم و چشمم به بچه های دامغان افتاد پیش آنها رفتم و گفتم نیروی رزمی هستم.
کمک آرپی جی برادر رمضانعلی حاجی قربانی شدم. فرماندۀ دستۀ ما رجب بیناییان(حاج رجب) بود و فرماندۀ گروهانمان برادر محمدرضا گیلان(دکتر). گردان ما موسی بن جعفر(ع) نام داشت که فرماندۀ آن برادرمحب (شهید محب الشاهدین) بود.
وضع تدارکات تعریفی نداشت یعنی بهجای پوتین به ما کفش کتانی دادند و اسلحۀ انفرادی هم کم بود یعنی ما هم انتظار بیش از آن را نداشتیم می دانستیم جنگ ما جنگ استکبار و اسلام است.
شب21 ماه رمضان انتظار ما سرآمد و بهطرف خط حرکت کردیم. شب عملیات بازار وصیتنامه نوشتن، حلالیت طلبی، سربهسر گذاشتن و شوخی و خنده از هر شب دیگر داغ تر بود. من که از خوشحالی احساس سبکی و نشاط می کردم.
وقتی دستور حرکت داده شد، آنقدر رفتیم تا به میدان مین رسیدیم. در میدان مین معبری بازشده بود و نوار کشیده بودند. در هرچند متر هم یک قرص شب نما بهطرف ما گذاشته بودند. تقریباً به انتهای میدان مین رسیده بودیم که برادر حاجی قربانی به من گفت بیا جلوتر از بچه ها برویم آنجا کارداریم. بهسرعت رفتنم افزودم درحالیکه دقت می کردم از میدان معبر خارج نشوم. یکباره صدای سه انفجار شدید بلند شد و من به زمین افتادم.
درگیری شروع شد و دو طرف به رویهم آتش گشودند. همزمان یکی از بچه ها داد کشید: « پاشید تا به آنها حمله کنیم!» همینکه بلند شدم، یکپایم به زمین نرسید و به زمین افتادم. نشستم و آنوقت متوجه شدم که لباسهایم در حال سوختن است. به کمک دوستان آتش را خاموش کردیم. پای راستم را جمع کردم. در زیر نور منورها دیدم تقریباً پایم از زیر زانو جداشده است. با چفیهام بالای زخم را محکم بستم تا خونریزی کم شود.
روی یکپا ایستادم تا به عقب بروم. برادر حبیب خورزانی گفت بشین و به کمک دست هایت عقب برو مگر شدت آتش را نمی بینی؟! مقداری عقب رفتم تا به گودال کوچکی رسیدم. سرم را داخل آن فروکردم بدنم که در آن گودال جا نمی شد. قدری که گذشت شدت آتش کم شد. آنوقت بود که صدای ناله ای را شنیدم. به سمت آن رفتم از بچه های خودمان بودند.
تا صبح با درد و سوزش زخمهای پا و سوختگی بدنم ساختم تا اینکه صبح برادر ابراهیم حقیری (حاج) با نفربر به سراغ ما آمد و ما را به آمبولانس های اورژانس رساند.
دو ماه طول کشید تا زخمهای پایم التیام پیدا کرد و توانستم با پای مصنوعی راه بروم. بعدازآنکه چند ماه در مخابرات و تبلیغات سپاه شهرستان خدمت کردم، خداوند توفیق داد چند مرحله به منطقه بروم و در مرکز بیسیم تیپ های 17 علی بن ابی طالب(ع) و 28صفر خدمت کنم.
*
ازدواج
سال 1364 به خواستگاری دختر شهید گردویی رفتم. داماد ما حسین خطیری(شهید) مستأجر آنها بود. من هم دوستپسر شهید گردویی بودم. آقای گردویی محبت خاص به ما داشت. خوشحالم که خداوند این سعادت را به من داد تا داماد چنین خانواده ای باشم. نتیجۀ این ازدواج سه فرزند مومن است که به ترتیب دانشجوی دکترای کامپیوتر، کارشناسی ارشد علوم سیاسی و دانشآموز سال پنجم ابتدایی می باشد.
*
بازهم خدمت
از سال 1371 با تعدادی از دوستان تصمیم گرفتیم تا صندوق قرض الحسنه ای را در طزره راه اندازی کنیم که اکنون در سال حدود پانصد میلیون تومان وام می دهد.
از سال 1371 یادوارۀ 28 شهید بزرگوار روستا را پایه گذاشتیم که این یادواره همهساله و در مردادماه در این روستا برگزار میشود و اکنون شامل برنامه های : آئین یادواره شهدا، شبی با
خاطره، رزم شبانه، همایش بزرگ پیادهروی
خانوادگی همراه با گلباران قبور شهدا،
برگزاری مسابقات ورزشی جام شهدا،
مسابقات فرهنگی، دیدار و تجلیل از خانواده معظم شهدا و آئین یادواره شهدا ویژه بانوان می باشد.
بزرگ ترین افتخارم این است که خادم حسینیۀ شهدای روستا هستم و مخصوصاً در محرم گاهی برای حدود هزار عزادار غذا طبخ می کنم.
*
حسین جان
امسال ( 1394) برای سومین سال در مراسم راهپیمایی اربعین شرکت کردم، حسم این بود جوانم و باید تا چهل سال این مشق را تمرین کنم. فاصلۀ نجف تا کربلا می شود حرم آقا اباعبدالله ( ع) و خیلی از چیزهای آن یادآور سالهای دفاع مقدس بود. همه بودند، آذری، فارس، لر، یکپا، ویلچری، سیاه، سفید، از بچۀ شیرخوار تا مسن و ... .
یکی از برنامه های این سه سال این است که دو ساعت به اذان صبح از خواب برخواسته و راهپیمایی را شروع می کنیم. در این سفر برادرم مجید و دو نفر دیگر هم هستند.
من از بچگی نوحهخوان بودم و آهنگهای نوحۀ طزره را بلدم. وقتی چندتایی شروع به خواندن می کنیم، هم می گرییم و هم می گریانیم. آمادگی همسفران ناآشنا که از هر آشنایی آشناترند سبب می شود اشعار نوحه را با لحن و آهنگ مردم طزره بیش از صدنفر تکرار کنند؛ و از همسفران مشتاق که به هر بهانه ای اشک می ریزند، گریهبگیرند. این اشعار آتشبهجانهای مستعد راهپیمایان کربلایی می کشید.
بیش از هر چیز دیگر کرم و مهمان نوازی برادران عراقی به چشم می آمد. قدمبهقدم موکب برپا کرده بودند و آنچه را که در توانشان بود، سخاوتمندانه بر سر سفره های پذیرایشان چیده بودند. بیش از پذیرایی آنها تواضع و احترامشان انسان را متعجب می کرد. مثلاً برای ماساژ عضلات خستۀ راهپیمایان حتی جورابهای زائران را از پایشان بیرون آورده و ماهیچه های پاها را با روغن مخصوص ماهرانه ماساژ می دادند.
📗کتاب مهرنگاران (خاطرات جانبازان شهرستان دامغان)
✍پدیدآورنده : محمد مهدی عبدالله زاده
┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄
«پایگاه خبری دامغان نما» پرمخاطب ترین رسانه _دارای پروانه انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی_ در فضای مجازی شهرستان دامغان با اعضای واقعی
@Damghan_nama_ir
✍پیام های مردمی
در شبهای قدر و ایام شهادت امام علی(ع) یادی از سند مطالبه گری مردم از مسئولین(فرمان آن امام مظلوم و مردم محور به استاندار مصر) داشته باشیم:
"برای کسانی که به تو نیاز دارند، زمانی معین کن که در آن فارغ از هر کاری به آنان پردازی. برای دیدار با ایشان به مجلس عام بنشین، مجلسی که همگان در آن حاضر توانند شد و بفرمای تا یاران و نگهبانان به یک سو شوند، تا مراجعه کنندگان بی هراس و بی لکنت زبان سخن خویش بگوید که من از رسول الله(صلی الله علیه و آله) بارها شنیدم که می گفت: پاک و آراسته نیست امتی که در آن امت، زیردست نتواند بدون لکنت زبان حق خود را از قوی دست بستاند."
اینکه در دفاتر مسئولینی که انتخابی از طرف مردم هستند ، و بواسطه مردم صاحب جایگاه شدن ، فرزندان و برادر و داماد و اقربا راننده و مسئول و روابط عمومی و کانال گردان و......... باشند و در دید و بازدیدها و مراجعات مردمی حاضر و ناظر و نگران باشن ، بنظر بنده با عدل علوی و منش رهبری انقلاب در تعارض است.
┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄
«پایگاه خبری دامغان نما» پرمخاطب ترین رسانه _دارای پروانه انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی_ در فضای مجازی شهرستان دامغان با اعضای واقعی
@Damghan_nama_ir
📸بدون شرح ...
👈چهارراه باغ عالمی روبروی فروشگاه جامبو _ شامگاه ۲۴ فروردین ۱۴۰۲
✅ سید علی میر عمادی خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی دامغان نما
┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄
«پایگاه خبری دامغان نما» پرمخاطب ترین رسانه _دارای پروانه انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی_ در فضای مجازی شهرستان دامغان با اعضای واقعی
@Damghan_nama_ir
10.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️ سنگ تمام دامغانی ها در ماه رمضان
🔺اهدای خون ۳۰۰ شهروند دامغانی
👈این میزان اهدای خون از ابتدای ماه رمضان تاکنون بوده که نسبت به سال قبل از رشد برخوردار بود
پنج شنبه : ۲۴ فروردین ۱۴۰۲
✔️ سید علی میر عمادی خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی دامغان نما
┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄
«پایگاه خبری دامغان نما» پرمخاطب ترین رسانه _دارای پروانه انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی_ در فضای مجازی شهرستان دامغان با اعضای واقعی
@Damghan_nama_i
23.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️ در شب ۲۳ ماه رمضان
استقبال از شهید گمنام در مسجد ابراهیم خلیل ( ع ) دامغان
شب زنده داران در شب ۲۳ ماه رمضان به خوبی از شهید گمنام استقبال و مهمان نوازی کردند و با این شهید به نمایندگی دیگر شهیدان تجدید بیعت کردند و میثاق بستند و بر ادامه دادن راه شهدا تاکید کردند.
پنج شنبه: ۲۴ فروردین ۱۴۰۲
✔️ گزارش : سید علی میر عمادی خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی دامغان نما
┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄
«پایگاه خبری دامغان نما» پرمخاطب ترین رسانه _دارای پروانه انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی_ در فضای مجازی شهرستان دامغان با اعضای واقعی
@Damghan_nama_i
15.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬛ آئین تشیع و مراسم وداع با شهید گمنام در شب احیا ۲۳ ماه مبارک رمضان در آستان مقدس امامزادگان جعفر و محمد (ع)
🔰 با همکاری کانون خادم یاران رضوی شهرستان دامغان و مرکز نیکوکاری کمیل اصناف
به سرپرستی برادر سید عباس مجیدیان
و همکاری هیئت امنا امامزادگان جعفر و محمد (ع)
🔘محمد علی موذنی سمنانی خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری دامغان نما
┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄
«پایگاه خبری دامغان نما» پرمخاطب ترین رسانه _دارای پروانه انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی_ در فضای مجازی شهرستان دامغان با اعضای واقعی
@Damghan_nama_i
تو خوب بندگی کن
او خوب خدایی کردن
می داند
🤲دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان
اَللّـهُمَّ اغْسِلْنى فیهِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَطَهِّرْنى فیهِ مِنَ الْعُیُوبِ، وَامْتَحِنْ قَلْبى فیهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ، یا مُقیلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبینَ
📖شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ
🎙جزء 23 ⇨ http://j.mp/2brItxm
(بصورت فایل صوتی و نیاز به دانلود ندارد، فقط کافيست روی لینک بزنید.)
🤲اللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوفیقَ الطّاعَةَ بِالْقُرآن
🔅اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
«پایگاه خبری دامغان نما» پرمخاطب ترین رسانه _دارای پروانه انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی_ در فضای مجازی شهرستان دامغان با اعضای واقعی
@Damghan_nama_ir
16.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹موضوع: الگوی تقرّب به امیرمؤمنان امام علی علیهالسّلام
🔸 در کلام حجتالاسلام والمسلمین شیخ مصطفی ترابی
┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄
«پایگاه خبری دامغان نما» پرمخاطب ترین رسانه _دارای پروانه انتشار از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی_ در فضای مجازی شهرستان دامغان با اعضای واقعی
@Damghan_nama_ir