eitaa logo
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
2.7هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
26 فایل
«پایگاه خبری دامغان نما» دارای پروانهٔ انتشار (به شماره ثبت ۸۸۱۸۴) از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و هیأت نظارت بر مطبوعات آدرس سایت: http://Damqannama.ir آدرس دفتر: پاساژ الماس شهر _ طبقه دوم صاحب امتیاز و مدیر مسئول: علی قریب بلوک 🆔 @A_GharibBolouk
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
دادستان عمومی و انقلاب دامغان خبر داد: 🔴درگیری منجر به قتل در دامغان / شناسایی و دستگیری قاتلین در
📌 دادستان عمومی و انقلاب دامغان : 🔺با تلاش دستگاه قضا متهم به قتل شناسایی و دستگیر شد 🔹 مهدی کلامی مقدم دادستان عمومی و انقلاب شهرستان دامغان با اعلام این خبر افزود: متهم به قتل (ح‌. خ) که متواری و از اتباع کشور افغانستان بود در پی اقدامات اطلاعاتی و پیگیری ویژه دستگاه قضایی و تلاش های کارآگاهان پلیس آگاهی در یکی از نقاط مرزی در استان سیستان و بلوچستان دستگیر گردید و بزودی تحویل دستگاه قضایی دامغان خواهد شد. 🔸دادستان عمومی و انقلاب شهرستان دامغان گفت : دستگاه قضا در برخورد با جرائم خشن با قاطعیت با مجرمین برخورد خواهد کرد @Damghan_nama_ir
🔸️خوابِ خاطره دیشب هوا ابری و سرد بود که خوابم برد. خواب دیدم کلاس دوم هستم و خوابیده‌ام. صبح پدر مرا بیدار کرد و دیالوگ آشنای آن‌روزها را گفت :" پاشو ببین چه برفی اومده" از زیر کرسی بیرون آمدم و پرده‌ی اتاق را کنار زدم . مادرم توی باغچه داشت خرده نان می‌ریخت برای چوقولوهای باد کرده از سرمای روی تیر برق. پدر هم برفهای روی پشت‌بام کاهگلی را پارو می‌کرد و می‌ریخت روی ایوان. امتحان املا داشتم. ثلث اول. صبحانه را خوردم . مادر یک غازی نان و پنیر و گردوی چرخ‌کرده را داخل پلاستیک کرد و گذاشت ته کیفم. بعد رفت و آن جورابی را که خودش با کاموا بافته بود آورد و پایم کرد. یک شلوار زیر شلوار مدرسه و شال و کلاه و کاپشن پوشیدم. از آن کلاه‌های سبزی که روی صورتم را می‌پوشاند و فقط چشمها و دهانم معلوم بود. چکمه را جلوی پایم گذاشت و راهی‌ام کرد و مثل همیشه گفت :" بسم‌الله یادت نره" پدر توی حیاط منتظر بود. در حیاط بخاطر برف باز نمی‌شد. تا زیر سینه‌ام برف جمع شده بود. تا بالای زانوی پدرم. برای من خیلی بود. با پارو یک خط کشیده بود از روی ایوان تا کنار دیوار ته حیاط و یک نردبام روی دیوار گذاشته بود. گفت :" امروز فرق می‌کنه باید با هم بریم" می‌دانست که خوشم نمی‌آمد کسی من را تا مدرسه ببرد. یکبار وسط کلاس اول که بودم من را تا مدرسه برد. گفتم :" خجالت می‌کشم  می‌خوام خودم تنها بیام مدرسه. من دیگه بچه نیستم" پدرم هم قاه‌قاه زده بود زیر خنده و گفته بود:" چشم " از نردبام بالا رفت و من هم پشت‌سرش. روی دیوار که رسیدیم نردبام را کشید بالا و گذاشتش توی کوچه و پایین رفتیم. صدای کلاغ‌های روی درخت کاج می‌آمد. چندباری من را قلم‌دوش کرد . به نزدیکی مدرسه که رسیدیم گفت :" بقیه‌اش را خودت برو" . سرم را توی دستهایش گرفت و از روی کلاه بوسید و خداحافظی کرد و رفت. توی حیاط خلوت بود. ناظممان داشت با شلنگ دنبال چند دانش‌آموز کلاس پنجمی می‌کرد. داشتند سر صبحی لگدبازی می‌کردند. مش‌جعفر بابای مدرسه با پیت نفتی‌اش از کنارم رد شد تا برود توی بخاری‌ کلاس‌ها نفت بریزد. گفت :" سرمای گداکشیه نیه؟" آن‌زمان منظورش را نفهمیده بودم اما توی خواب فهمیدم. توی حیاط برف سنگینی آمده بود و دانش‌آموزان را فرستاده بودند توی نمازخانه برای مراسم صبحگاه. رفتم داخل و ایستادم توی صف. قران و دعا و بعدش رفتیم سرکلاس. دوست داشتم سریعتر امتحان املایم را بدهم و زنگ تفریح بروم کنار دیوار بنشینم و آفتاب کشو کنم. زنگ آخر هم که خورد تا خانه روی برفهای یخ زده سر بخورم تا به خانه برسم..... از خواب بیدار شدم. تا جایی‌که یادم می‌آید خواب‌هایم یا رؤیا بودند یا هزل و هجو. خاطره‌ام را خواب ندیده بودم هیچوقت! خوابی که درست مثل خاطره‌اش بود. خاطره‌ای که درست مثل خوابش بود. دوست نداشتم بیدار شوم. دلم می‌خواست بعد از سی‌سال ادامه‌ی خاطره‌ام را توی خواب می‌دیدم. یا لااقل وقتی بیدار شدم پدرم بالای سرم بود و می‌گفت :« پاشو ببین چه برفی اومده» @Damghan_nama_ir
افتتاح نمايشگاه گروهی تصویرسازی ☯رؤیای من در حصار 👈پنجشنبه ۲۴ آذرماه ساعت ۱۷:۳۰ مجتمع فرهنگی هنری شهید شاهچراغی ¤اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی دامغان ¤آموزشگاه هنرهای تجسمی رؤیا @Damghan_nama_ir
سالها اشک غم از چشم پر از ناله چکید قامتی راست ز سنگینی این غصه خمید ...وقتی حاج خانم شیرپوری، مادر شهیدان دامغانی، اسدالله، علی و رضا و جانباز دکتر حاج عبدالله مومنی از پسر‌ها صحبت می‌‌کند، نه بغضی در گلو و نه حلقه‌ اشکی در چشم دارد. فقط وقتی صحبت از رضا می‌‌شود، کمی صدایش می‌‌لرزد. حاج‌عبدالله هم اجازه نمی‌دهد چیزی از او بگوید. زود حرف را عوض می‌‌کند. برای همین مجبورم بیشتر سؤال کنم: - حاج‌عبدالله چقدر جبهه رفت؟ - یک سال تموم داوطلبانه با ارتش رفت مناطق جنگی؛ بعدشم دوازده بار رفت بجنگه. از اول تا آخر جنگ همه‌اش بود. بار‌ها لباس خونی‌اش رو شستیم. هرچه رفت تا شهید بشه، نشد! خدا خواست که عصای دستم باشه. هیچ‌کدوم از بچه‌‌ها از جنگ نمی‌ترسیدن. این‌طوری نبود که برای خالی نبودن عريضه یکی دو بار برن جنگ و والسلام. همین حاج‌عبدالله دکانش رو بست و رفت جنگ و تا آخرش هم باقی بود. - مادر! آقا اسدالله چند دفعه جبهه رفت؟ - هنوز جنگ شروع نشده بود که رفت کردستان با ضدانقلاب بجنگه. اون پیرو امام بود. بعدشم که جنگ شروع شد، رفت جنوب. هنوز نیومده بود که بازم رفت غرب و اون‌قدر بود تا شهید شد. - علی‌آقا چطور؟ - علی شش بار رفت جبهه. چند دفعه هم مجروح شد. اونم از وقتی که یک کم بزرگ شد، رفت جبهه و اون‌قدر جبهه بود تا شهید شد. - مادر از آقارضا بگو؟ - مادرجان! هنوز ۱۴ ساله نبود که هی می‌‌گفت:’تو به‌همه‌ي پسرا اجازه دادی تا برن بجنگن، فقط من باید خونه‌نشین باشم! به‌ما که رسید وا رسید! اونم چند سال جبهه بود و مجروح شد و اون‌قدر رفت و آمد تا شهید شد. (از کتاب سخت‌تر از فولاد) ✍محمد مهدی عبدالله زاده
در نشست شورای اسلامی استان سمنان با مدیرکل آموزش و پرورش مطرح شد؛ 📌برخی مدارس پایگاه انتخاباتی و تاخت و تازهای سیاسی افراد و گروه ها نشود 🔺نمایندگان شوراهای اسلامی هشت شهرستان استان در محل سالن مدیریت بحران استانداری سمنان با مدیرکل آموزش و پرورش دیدار و گفت‌ و شنود کرده و خواسته ها و انتظاراتشان را از نهاد تعلیم و تربیت استان مطرح کردند 👈معصومه خراسانی، نماینده شورای استان در شورای عالی استان ها و نماینده شهرستان دامغان در این شورا نیز خواستار انتصاب مدیران آموزش و پرورش در شهرستان ها براساس توانمندی و تخصص شد. 🔗بیشتربخوانید @Damghan_nama_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️هم اکنون 🔹️اولین جلسه همنشینی مسئولین بیمارستان ولایت با انگیزه تبادل افکار و آشنایی مسئولین درمان با خبرگزاری های فعال در شهرستان دامغان 👈 دکتر سید حسن تقوی رئیس بیمارستان ولایت در جمع اصحاب رسانه: ✅ از اول دی ماه سال جاری ۱۵ پزشک متخصص و ۳ پزشک فوق تخصص به تیم پزشکی بیمارستان ولایت دامغان اضافه خواهد شد. 🔻این پزشکان در بخش های داخلی ، عفونی ، چشم ، قلب ، ارتوپد ، جراحی عمومی، مغز و اعصاب ، اعصاب و روان ، زنان ، گوش و حلق و بینی ، رادیولوژی ، فوق تخصص غدد و فوق تخصص گوارش فوق تخصص نوزادان (این پزشکان فوق تخصص برای اولین بار در دامغان) فعالیت خود را آغاز می کنند ▫️محمد علی موذنی سمنانی خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری دامغان نما @Damghan_nama_ir
11.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌎نشست خبری اصحاب رسانه و مطبوعات با دکتر تقوی رئیس شبکه بهداشت و درمان و سرپرست بیمارستان ولایت دامغان 👈سخنان دکتر تقوی در خصوص کلینیک برادران رضایی و بیمارستان دوم شهرستان دامغان ▫️در آخرین بررسی های صورت گرفته استحکام بیمارستان رضایی دامغان تایید نگردید و برای استحکام و مقاوم سازی حدود ۱۰۰ میلیارد تومان اعتبار نیاز است ▫️ قرار شد در مجموعه درمانی رضایی ، دی کلینیک راه اندازی شود و خدمات درمانی را بصورت شبانه روز ارائه دهد ▫️ ۵۰ تخت بیمارستان رضایی به بیمارستان دوم شهرستان اضافه گردید و بیمارستان دوم ۱۵۰ تخت خوابه خواهد شد 🔺علی موذنی فرد خبرنگار پایگاه خبری دامغان نما @Damghan_nama_ir