گویش دامغانی:
🔸اصطلاحات منطقه معلمان
می چُکُلی: وَر میری
پِی واجُلو کِردِن: بادقت ویکسره دنبال چیزی گشتن
میکولی: دست کاری می کنی
بِتِه: بده
میتی: میدی؟
هِشت: گذاشت
گَلی پا داد: پشت پا زد
🔸برخی اصطلاحات دامغانی
قَریشمار: کسی که داد و بیداد بیخود و بی جهت می کند.
قُق: استخوان ستون فقرات
از لاغِری قُقِش زِده بیرون
چِلپو: کَنه ی کوچک در بدن حیوانات.
دَلمِک: رتیل.
کارتِنو: عنکبوت
بومی: مِه
دمه: سرمای شدید
هی He: شبنم
کُلچُمبو: حالت به هم فشرده خوابیدن به نحوی که دست و پا کاملا جمع باشد.
کُلپُشتو: آخرین قناتی که به روستا وصل بود و می شد از آن آب تمیز برداشت.
🔸اصطلاح دامغانی
تنِ زهرِ کسی کردن(شدن)
یا
زهرِ تن کسی کردن (شدن)
این اصطلاح زمانی استفاده می شود که کسی خوشیِ فردی دیگر را با رفتاری خراب کند. حال آن رفتار چه ارادی باشد چه غیر ارادی.
اَه چقدر غُر می زنی؟ سفِر رِ زهرِ تنُمان کِردی!
مردی ! الان وقت خبِردادِن بود؟ کبابه تنِ زهرُمان کِردی!
تعطیلات زهرِ تنُمان شد. آخه الان وقت امتحان بود؟
در گویش دامغانی هر دو حالت این اصطلاح( زهرِ تن یا تنِ زهر) رایج است
🔹کانال گویش دامغانی
@Damghan_nama_ir
🔸کهنه
از وقتی که شنید همکارش در یک سانحه ساختمانی مرد و بازماندگانش کلی دیه گرفتند ، هروقت فراغتی پیش مي آمد در شهر میگشت تا ساختمانی در حال ساخت را پیدا کند. از میان آجرهای پراکنده ، ماسه ها و آهن آلات ، پاورچین پاورچین رد میشد.
هیچ عجله ای هم نداشت. با اینکه چند بار کارگران او را دیدند و معترض هم شدند ولی با لبخند سری تکان میداد و با گفتن پیری کساده به راهش ادامه میداد.
همه ی امیدش به بالابرهای آهنی سنگین بود.از زیر آنها میگذشت تا شاید بندش پاره شود و سقوط کند.
ولی افسوس که همه ي آنها با سیمهای آهنی به صورت طناب بکسل در آمده بودند و هیچکدام پاره شدنی نبودند.
_ ...به تو هم میگن پدر؟!
سی سال آزگار دست از پا خطا نکردی که دلت خوش باشه یک نقطه سیاه تو کارنامه ات پیدا نمیشه ؟
چند سال بیکاری من ، سر مرا بخوره ، زورت نمیرسه مریضی خودتو درمان کنی !
یعنی توی این مدت هیچ موقعیتی برات پیش نیامد یک لیفت و لیسی بکنی؟!
حالا هر روز گوشی را به گوشت بچسبان.
الو الو بگو و برای راننده ها سرویس بگیر ! ...
_ ... به رب ! به رسول ! من هم موقعیت داشتم.
ولی می ترسیدم لقمه حرام دهان شماها بگذارم . یعنی دوره ماها همه موقعیت داشتند ولی دستشون پاک بود.
از خدا و روز قیامت می ترسیدیم.
اون موقع توی گوشمان از عقیل میخواندند و زغال گداخته در کف دستش.
از یوسف نبی میگفتند که یک آن خدا را فراموش کرد و چون متوسل به خلق شده بود ، سالها زندانیش تمدید شد.
همه حلال و حرام سرشون میشد.
من چه میدونستم یک موقعی میرسه که اینجور برای حرام خوری از همدیگر سبقت میگیرند ؟!.
پسر جان! اینقدر سرکوفت نزن.
ماها چوب مسجدیم.
اگر چه کهنه و مستهلک شدیم ولی هنوز ارج و قربی داریم و خیلی ها خریدار ما هستند.
یک خرده صبر کن . ایشالله یک پول قلمبه گیرت میاد...
چشمش به ساختمانی سه طبقه در حال ساخت افتاد که جوانی در پیاده رو با لباسی که گرد و خاک روی آن نشسته بود ، بیل را با صدا توی ملات فرو میبرد.
توی سطلی آهنی می ریخت که دسته اش به طناب کلفتی متصل شده بود.
وقتی سطل پر شد طناب را تکان داد و کارگری در طبقه بالا آنرا به سوی خود کشید و چندی بعد سطل خالی را به پایین فرستاد.
اندکی ایستاد و از پشت نوار زرد رنگی که پیاده رو را بسته بود آنها را تماشا کرد.
چند بار که تکرار شد کارگر بالایی فریاد زد: بسه.
جوان پایینی سراغ پاکت های سیمان رفت که داخل ساختمان همکف روی هم چیده شده بود.
یکی را برداشت.
توی فرغون گذاشت و با کج کردن آن ، جلوی ماسه ها به پایین انداخت.
برای بار بعد که به سوی پاکتها رفت، شتابان از زیر نوار رد شد و با چند گام بلند خود را به آنجا رساند.
چاقوی جیبی را درآورد.
با نگرانی نگاهی به اطراف انداخت و سپس بخشی از قطر طناب را به صورت نیم بند برید و شتابان بیرون رفت.
مردم در رفت و آمد بودند.
صدایی از دور دست و از پشت بلند گو به گوش رسید.
کهنه میخریم... پلاستیک کهنه ، آهن کهنه، آب گرم کن کهنه میخریم.
این کلمه آخری را خیلی کشدار میگفت.
کارگر با فرغون آمد و سیمان را پایین انداخت.
با کنار بیل ضرباتی بر بدنه پاکت زد. وقتی پاره شد آن را روی ماسه ها خالی کرد.
بیل را گرفت و همه ی آنها را هم زد و سپس شیلنگ آب را وسط فضای خالی آن قرار داد.
کارگر بالایی فریاد زد ملات.
جوان سوی آن رفت.
سطل را پر کرد و طناب را تکان داد. کارگر بالایی با دو دست ، مرحله به مرحله آنرا به سوی خود کشید.
بهترین موقعیت برایش فراهم شد. بدون اینکه از بالا چشم بردارد، به راه افتاد.
جوان با کناره بیل، مشغول جمع کردن تکه های ملاتی بود که در اطراف پراکنده شده بودند.
صدای کشیده شدن آهن روی بتن به گوش میرسید.
ناگهان طناب پاره شد و کارگر بالایی فریادی کشید.
مرد همچنان که بالا را نگاه میکرد، آب دهانش را قورت داد. نفسش را حبس کرد.
پس و پیشی کرد و درست در مسیر سطل فلزی قرار گرفت.
جوان با چهره ای در هم بیل را انداخت ، به سویش دوید و هوار کشید:
اینجا چیکار میکنی ؟ برو عقب.
دیر شده بود. سطل آهنی پر از ملات روی سرش افتاد و کف پیاده رو نقش زمین شد.
جویی از خون سرخ از کنار گوشش به راه افتاد. خاکها را در نوردید. پشت تکه گچ سفیدی متوقف شد و اندک اندک آنرا سرخ کرد.
مردم دورش جمع شدند.
یکی فریاد زد زنگ بزنید اورژانس. دیگری گفت پلیس بیارید.
کارگر بالایی نفس زنان پایین آمد و همچنان که به او خیره شده بود، دو دستش را بر سر کوفت و گفت:
_ چقدر به صاحب کار گفتم اینجا را بیمه کن.
صدای بلندگو بلندتر شده بود:
_ کهنه می خریم. آهن کهنه ، پلاستیک کهنه می خریم. کلمه آخر را خیلی میکشید ...
✍محمد اسماعیل کلانتری (ماک)
@Damghan_nama_ir
آغاز پیش ثبت نام
اول تا پنجم ابتدایی
دبستان دخترانه سما دامغان
( دختران آفتاب )
از اول اردیبهشت لغایت اول خرداد ماه
✨️آینده فرزندانتان را به ما بسپارید✨️
💠فضای آموزشی استاندارد
💠استفاده از وسایل هوشمند برای تدریس
💠تیم حرفه ای آموزشی
💠کادر اجرایی مجرب
💠با تکیه بر پشتوانه علمی و تخصصی اساتید دانشگاه آزاد اسلامی دامغان
💠مجهز به آزمایشگاه علوم
دبستان دخترانه سما دامغان با رویکردهای نوین در تعلیم و تربیت، به پیشرفت دانشآموزان کمک میکند.
در فضایی شاد و استاندارد منتظر حضور گرمتان هستیم.
#آموزش تخصص ماست
#سما پیشرو در آموزش
نشانی: دانشگاه آزاد اسلامی دامغان، روبروی بیمارستان ولایت
☎️ تلفن تماس
📞۳۵۲۲۵۰۵۵
📞۳۵۲۲۵۰۵۴
ازپیش دبستانی تا دانشگاه با سما
@Damghan_nama_ir
🔺 #گزارش_تصویری اجلاسیه گروه کشوری معماری و شهرسازی
🔹 ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ _ دانشگاه آزاد اسلامی واحد دامغان
✍بیشتر بخوانید
🔸روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی دامغان
@Damghan_nama_ir
و نخواهیم مگس از سر انگشت طبیعت بپرد
و نخواهیم پلنگ از در خلقت برود بیرون
و بدانیم اگر کرم نبود،
زندگی چیزی کم داشت
و اگر خنج نبود،
لطمه میخورد به قانون درخت
🙏احترام به درخت و احترام به طبيعت را در باورمان بگنجانيم.
✅مديريت و نگاه ارزشمند و احترام به طبيعت و محيط زيست و حفظ درختان
توسعه پایدار در گرو حفظ محیط زیست
#مهربان_با_طبیعت
#پارک_شهید_ساجدی
@Damghan_nama_ir
🔸نماینده مردم استان سمنان در مجلس خبرگان رهبری:
🔺گلوگاههای فساد در ادارات شناسایی شود
🖌آیتالله سید محمدمهدی میرباقری در دیدار با سرپرست دیوان محاسبات استان سمنان که با حضور حجتالاسلاموالمسلمین انصارینیا، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر سمنان انجام شد، ضمن قدردانی از فعالیتهای پیشگیرانه دیوان محاسبات در راستای نظارت بر دستگاههای اجرایی گفت: نظارتها باید به معنای واقعی مردمی شده و گلوگاههای ایجاد فساد اصلاح شوند تا از بروز خطاهای بعدی جلوگیری شود.
@Damghan_nama_ir
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
💥وقوع زلزله در دامغان ⚠️زلزله دیباج ، کلاته رودبار و دامغان را لرزاند 🔹زلزله ای در ساعت ۲:۰۱ بام
⚠️ دقایقی پیش زلزله دیباج را لرزاند
🛑زلزلهای در ساعت ۲۰:۵۶ دقیقه با قدرت ۳.۴ ریشتر در عمق ۸ کیلومتری زمین دیباج را لرزاند.
🔹 این زلزله در شهرهای دامغان و کلاته رودبار نیز احساس شده است.
✍گزارش مقدماتی زمینلرزه
بزرگی: 3.4
محل وقوع: استان سمنان - حوالی ديباج
تاریخ و زمان وقوع به وقت محلی: 1403/02/17 20:56:49
طول جغرافیایی: 54.29
عرض جغرافیایی: 36.31
عمق زمینلرزه: 8 کیلومتر
نزدیکترین شهرها:
14 کیلومتری ديباج (سمنان)
16 کیلومتری دامغان (سمنان)
36 کیلومتری مجن (سمنان)
نزدیکترین مراکز استان:
60 کیلومتری گرگان
114 کیلومتری ساري
@Damghan_nama_ir