من و شورای شهر (۱)
سلام همشهریان عزیز
مدتی است قصد داشتم خاطراتم از شورا و اتفاقاتی که در جلسات مختلف شورای شهر و جلسات حاشیه ای می افتد برای شما بنویسم اما هر بار به خاطر ازدحام کارها و برخی ملاحظات دیگر، این موضوع به تعویق می افتاد، چون نوشتن این مطالب اگرچه لازم است و به نوعی جهاد تبیین به حساب میآید و میتواند منبعی برای آگاهی آیندگان باشد، اما ممکن است عده ای را آزرده خاطر نموده و در واکنش به آنها، برخی مطالب را تکذیب یا انکار نمایند.
به هر حال وظیفه می دانم به عنوان منتخب شما مردم عزیز نکاتی را به استحضار برسانم تا در جریان فرآیند تصمیم گیری ها در شورای شهر قرار بگیرید و بدانید نمایندگان شما در شورای شهر هر کدام چگونه ایفای نقش می کنند! چگونه می اندیشند و رأی می دهند! اساسا دغدغه فکریشان چیست؟ و احتمالا در این میان راز شرایط فعلی شهر را نیز دریابید.
علت اینکه جسارت کرده، دست به قلم می برم و نکاتی را می نگارم این است که الحمدلله تا اینجای کار براساس مقررات و شرح وظایف قانونی خود عمل کرده ام، با اصحاب قدرت و با کسانی که به دنبال منافعی بوده اند همراه نشدم و البته این عدم همراهی تبعات زیادی برایم داشته است که به مرور عرض خواهم کرد و برای تنویر افکار شما عزیزان و انتخاب درست در آینده، این مطالب را به نگارش در می آورم.
باشد که خداوند حق را بر قلم و زبان ما جاری کند و ما را در امری که در آن اختلاف است هدایت فرماید.
منتظر مطالب بعدی بنده باشید.
با احترام
حسن قادری
عضو شورای اسلامی شهر دامغان در دوره ششم
۱۴۰۳/۶/۶
@Damghan_nama_ir
تابستان و آب دوغ خیار و سکنجبین مادر بزرگ و یخ در بهشت مادر و نگاه خسته پدر و شیطنت از بام تا شام بچههای یک لا قبای شاد شاد شاد در آن روزهای قشنگ که گاهی به آهی جگرسوز، هوس دل را به بازگشت و حضور در آن روزها، آه میکشیم! آه!
و طرفهای عصر و نمپاش آب بر خاک تفتیده و بوی بهشت آرزو و نسیم روحبخش عصرگاهی و سرانجام شب هنگام و وقت خفتن و ناز بالش و افاده زیرانداز و سخاوت ملحفه و کرامت پشت بام وسیع و صدای جیرجیرکها که اصلا قصد خوابیدن نداشتند...
و آسمانی به وسعت تمام نگاه که در وسط آن، ماه به تمامت نشسته بود و با دامن سفید و هالهی ابهام، به دقت نگاهمان میکرد و گاهی ستارهای به چشمکی مهمانمان میشد و به ندرت، شهابسنگی، آسمان را میدرید و دل ما را به قصه کودکی میفشرد که شاید بعدی به قصد ما باشد ولی دیری نمی پایید که خواب، چنان چشمها را میبست که گویی هزار سال به تشک شب، خواب بدهکار بودیم!
دلم تابستان میخواهد با آن پشتبام خاطره که دست دراز کنم و ماه را در پنجههایم چنان بچلانم که آب سرد رویا روی لباس باورم بچکد!
سیدرضا جزءمومنی
@Damghan_nama_ir
افتتاح مرکز پایش و سنجش کیفیت هوای شهر دامغان هوا
و افتتاح پروژه های عمرانی گرامیداشت هفته دولت در شهرستان دامغان
با حضور مسئولین ادارات و نهادها در اداره محیط زیست شهرستان دامغان
#هفته_دولت
#افتتاح
#دامغان
خبرنگار حسن جلالی
@Damghan_nama_ir
🔰بازدید مدیرکل مدیریت بحران استانداری از سالن بحران شهرداری دامغان _ هم اکنون
طاهریان :
🔹باید از ظرفیت این سالن برای رفاه عمومی بویژه ساختار ورزشی اقدام گردد.
🔸نواقص موجود در این سالن بسرعت باید برطرف گردد.
#هفته_دولت
#افتتاح
#دامغان
🎬خبرنگار حسن جلالی
@Damghan_nama_ir
🎀افتتاح انبار ۲۵۰۰ تنی فرآوردهای دامی ، شرکت تعاونی گاوداران و صنوف وابسته در تعاون روستایی
#هفته_دولت
#افتتاح
#دامغان
📍خبرنگار : حسن جلالی
@Damghan_nama_ir
✅هم اکنون
🛑افتتاح پروژه های بهسازی معابر و آسفالت دهداری و شورای اسلامی روستای جزن
🔹گزارش عملکرد بنیاد مسکن در خصوص فعالیت های روستای جزن توسط مهندس زینتی
#هفته_دولت
#افتتاح
#دامغان
خبرنگار: حسن جلالی
@Damghan_nama_ir
اُجَدِدُّ قُوائی بالحسین
یا ذِکرَ تجدیدِ القُواء
یا صاحبَ فی هذَا الطریقِ
یا صاحبَ رایاتِ العَزاء
اُنظُر الی زُوّارِکَ
مَشّایَ مشتاقَ اللقاء
محتاجٌ الی دعائکَ
یا بابٌ علی کُلِّ الدُّعاء
یا من ممنوعُ الماءُ لهُ
یا من فی تُربَتِه الشِفاء
ما اَفضَعَ قتلُک یا حسینُ
یا اولُ مذبوحُ القِفاء
یا اولُ من بَکَت عَلَی-
-هِ ملائِکُ عرشُ و السماء
جسدُ السَّلیبِ العاریه
یا خامس اصحاب الکساء
وفَّیتَنا بزیارتک
یا وافیُ یا اوفی الوَفا
ترجمه:
با نامحسین تجدید قوا می کنم
ای کسی که نام تو ذکر تجدید قواست
ای همسفر و همراه در این راه
و ای صاحب پرچم های عزا
به زائرانت نگاهی بینداز
با پای پیاده آمده اند و مشتاق دیدار تواند
محتاج دعای تو هستند
ای کسی دریچه ی گشایش هر دعایی هستی
ای کسی که آب بر او ممنوع بود
و ای کسی که در تربت و خاکاو شفاست
چقدر قتل تو دردناک بود ای حسین
اولینکسی بودی که سرش را از پشت گردن بریدند
ای آنکه که برای اولین بار
ملائکه عرش و آسمان برای تو گریستند
بدن تو برهنه و غارت شده ماند
ای کسی که پنجمین نفر از اصحاب کسا هستی
تو به ما قول دیدار و زیارتت را دادی و وفا کردی
ای وفادار، ای وفادارترین
علیرضا رعیت حسن آبادی
مسیر نجف به کربلا. طریق العلما
@Damghan_nama_ir
4_5944899280773846652.ogg
1.67M
اُجَدِدُّ قُوائی بالحسین
یا ذِکرَ تجدیدِ القُواء
یا صاحبَ فی هذَا الطریقِ
یا صاحبَ رایاتِ العَزاء
اُنظُر الی زُوّارِکَ
مَشّایَ مشتاقَ اللقاء
محتاجٌ الی دعائکَ
یا بابٌ علی کُلِّ الدُّعاء
یا من ممنوعُ الماءُ لهُ
یا من فی تُربَتِه الشِفاء
ما اَفضَعَ قتلُک یا حسینُ
یا اولُ مذبوحُ القِفاء
یا اولُ من بَکَت عَلَی-
-هِ ملائِکُ عرشُ و السماء
جسدُ السَّلیبِ العاریه
یا خامس اصحاب الکساء
وفَّیتَنا بزیارتک
یا وافیُ یا اوفی الوَفا
دکتر علیرضا رعیت
@Damghan_nama_ir