هوالعلیم
یافتههای انسان شناختی و علوم اجتماع پایهای همچون جامعه شناسی و ارتباطات، در دنیای رسانه زده امروز ، بیش از هر زمان دیگری اهمیت دُرّ گران آگاهی را به هر مجال یادآور میشوند و در این مسیر اطلاع رسانی امانتدارانه، متعهدانه و دانش محور ، یکی از زیرساختهای مهم جامعه آگاه و پویا است .
اینجانب با تبریک فرارسیدن ۲۷ اردیبهشتماه روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی خدمت یکایک شما تلاشگران صدیق عرصه خبر و اطلاع رسانی، به ویژه مسئولان روابط عمومی نهادها ، دستگاه های اجرایی ، مجموعه های دولتی و مردمی و همکاران گرانقدرم در واحد روابط عمومی شورای اسلامی و شهرداری دامغان؛ از نقش آفرینی شما عزیزان در انتقال ، انتشار و اطلاع رسانی خدمات و تلاشهای خادمان مردم با هر نام و مسئولیتی، صمیمانه سپاسگزارم.
سربلندی و موفقیتهای روز افزونتان را از درگاه خداوند متعال آرزومندم.
مصطفی عصاری
شهردار دامغان
«روابط عمومی شهرداری و شورای اسلامی شهر دامغان»
🌻در آستانه درخشش نور وجودی امام رأفت و مهربانی علیه سلام، در عصر روز جمعه، هنگام غروب غربت امام (عصر ارواحنا فداه)، آیین نیایش و معرفت، "ویژهبرنامه قرائت #دعای_سمات"، به یادبود #میلاد_حضرت_رضا علیه سلام با حضور منتظران امام منتظر (عجل الله فرجه) برگزار میگردد.
از عموم علاقهمندان دعوت میشود تا با حضور خود، زینتبخش این مراسم باشند.
🗓زمان: جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳،
🕰ساعت ۱۸
🕌مکان: خیابان حضرت قمر بنی هاشم (خواجه شهاب) مسجد امام رضا علیهالسلام
ستاد برگزاری قرائت دعای سمات
4_5922253490180068059.mp3
9.76M
گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین مصطفی ترابی طلبه ، پژوهشگر و نویسنده
پخش از رادیو قرآن
گزارشگر: سیده طاهره شاهچراغ
شب است و توی بشاگردم. یک فرستنده پشت ماشین هست و دارم مینویسم. راننده جواد یساری گذاشته.
سر ظهری رسیدیم ایستگاه. هوا گرم بود. کولر ایستگاه سوخته بود و داخل جهنم. فرستندهاش خراب بود. افتادم به جانش تا تعمیرش کنم. یکساعتی تلاش کردم نشد. آمدم بیرون. روی پاهایم آب ریختم و رفتم داخل برای راند دوم. چغر بود و بد بدن. هر چه علم و تجربهی بیستساله ، داشتم و نداشتم ، ریختم رویش. نشد. شد دو ساعت. دوباره رفتم بیرون و آب بر پاها و سرم ریختم و آمدم داخل. گفتم پرقدرت و سنگینوزنش را تعمیر کردهام تو که کمقدرتی و وزنی نداری. باز افتادم رویش تا زیر یکخمش را بگیرم. چسبیده بود به زمین راه نمیداد. از هر راهی که میرفتم بنبستش را حوالهام میکرد. گفتم نکن با من از اینکارها خیرت را میخواهم. شد سه ساعت. نهیبش دادم که فرستندهات میکنم. که فهیم عطار آمد و کنارم نشست و گفت تلاش کن زور نزن. و رفت. دو ثانیه هم نشد. یادم به یادداشتش افتاد.
نوشته بود :« یک مرز باریک بین تلاش و زور وجود دارد که آدم را از پویایی به فرسودگی سوق میدهد.»
نوشته بود :«اصلاً چاپ میکنم و میزنم به دیوار تا هرجا دیدم که زور میزنم ، بفهمم که یکجای کار دارد میلنگد و باید کشید بیرون و خلاص.»
گفتم چه خوشموقع آمد. گفتم یکساعت اول تلاش بود آقا میثم مابقی زورزدن. فرستنده را بلند کردم و انداختم پشت ماشین.
حالا توی جادهام و دارم مینویسم. راننده جواد یساری گذاشته. صبر ایوب زمون صبر منه خونه بیتو خونه نیست قبر منه...
فرستنده پشت ماشین هست و میدانم که یکروزی تعمیر خواهد شد. حالا به دست من یا دیگری. مگر فرقی دارد؟ شاید در زمان و مکان مناسبی به هم نرسیدیم.
هرچه باشد غمگینم از اینکه نتوانستم تعمیرش کنم و خوشحالم از اینکه رهایش کردم.
به در ماشین تکیه دادهام و در تاریکی شب به عمر چهلسالهام فکر میکنم. آنجاهایی را که تلاش کردهام زیاد یادم نیست ، آنجاهایی را که زور زدهام یادم هست. تمامشان هم پوچ درآمدند.
به وقتهایی که خواستم کسی را از چاهی دربیاورم یا کاری کنم که نیفتد توی چاله. به زمانهایی که توی رابطهای خواستم قیچی باشم و توی دیگری سیمجوش. سرانجام تمامشان هم مثل همان فرستنده شد.
از خودم میپرسم کی بفهمی که داری زور میزنی؟ بعد جواب خودم را میدهم که از وقتی ببینی داری یکراه را چندبار میروی. مثل قاطری بسته به چرخ عصاری میشوی که دور باطل میزنی. یا راهت را عوض کن یا رها کن.
یکبار گفتی ، دوبار گفتی ، سهبار گفتی ، گفتی تعمیرت میکنم بالاخره. فرستندهات میکنم. آدمت میکنم! داری زور میزنی.رها کن دیگر! تو که خدا نیستی!
به آنچیزهایی که فکر میکنی مال تواند. آدمی ، پولی ، لقبی ، مقامی. از یکجایی بهبعد فکر میکنی داری تلاش میکنی. نمیکنی. داری زور میزنی. فکر میکنی مال تواند. نیستند.
گاهی لذتی که در رها کردن یکچیز هست در بهدستآوردن آنچیز نیست.
میخواهم نوشتهام را تمام کنم که راننده صدای جواد یساری را کم میکند و میپرسد چی داری مینویسی؟
میگویم :« هیچی! دارم فکر میکنم اگر یکروز نیسان خریدم یکطرف پشتش بنویسم شد شد نشد نشد و طرف دیگرش بنویسم تلاش کن ، زور نزن »
میگوید ایوالله. و صدای جواد یساری را زیاد میکند. ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر بستم....
#ميثم_كسائيان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گزارش تصویری
پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳
🌧 تعهد و احساس مسئولیت شهروند دامغانی در پی بارش شدید باران در دامغان
⛈ صحنه بسیار زیبا از حس تعهد و وجدان کاری در بارندگی بعدازظهر پنجشنبه که بارش شدید باران، باعث گرفتگی در مسیر جوی آب شده بود، توسط یک شهروند مسیر گرفتگی آب باز شده تا از ورود آب به خیابان و پیادهرو جلوگیری شود. روبروی👇
📌(حسینیهحضرتابوالفضلالعباس علیهالسلام)
🎬 محمد علی موذنی سمنانی خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری دامغان نما
38.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#گزارش_خبری
🔰برداشت گل محمدی از باغستان های شهر کلاته رودبار
🔸گزارشی از شهردار محترم شهر کلاته رودبار در باغستان های گل محمدی را مشاهده میکنید.
📆تاریخ:۱۴۰۳/۲/۲۶
🎤خبرنگار:مهدیه زهرا فدائی
🔖پیام مطالبه گر
✍آیا این وضعیت گلزار شهدای شهرستان باید باشه ؟!!
شب جمعه شب زیارتی نباید یه لامپ روشن باشه ؟!!
یا اینکه بودجه ندارن
پس چه فرقی میکنه گلزار شهدا با قبرستان
قورباغه و ابوعطا خواندن حالا رسم شده و این مثل دیگر در عمق وجود معنا میشود که بسیاری به نرخ خودخواهی و بازار گرمی از روی بی معرفتی اصول رفاقت را به هم ریختهاند و به داشتههای بی اعتبار در پی اعتبارند و به کشتههای احساس، آب آگاهی نمیدهند و در حوالی دانایی گام نمیزنند و البته لبالب از غرور به خودفروختن و آتش افروختن و خرمن دوستی، سوختن؛ مشغولند که اگر آب، تغییر مسیر دهد و روزگار به بد اقبالی بچرخد هر خسی و هر ناکسی چون غوکان، کمانچه لوندی به دست گیرد و ابوعطا خوان شود.
باید گریخت از صدای او که به این کسوت، لب به خواندن گشوده است!
سیدرضا جزءمومنی
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
🎥 گزارش تصویری پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ 🌧 تعهد و احساس مسئولیت شهروند دامغانی در پی بارش شدید
✅کار خوب رئیس شورای شهر دامغان
👌اقدام خیرخواهانه شهروند دامغانی در بازگشایی معبر آب پس از بارندگی اخیر؛ واکنش رئیس شورای شهر را در پی داشت.
👤رضا زارع زاده در این باره نوشت:
✍با تشکر از این شهروند محترم انشاالله به حکم انسانی و قدردانی از مشارکت و دلسوزی این شهروند گرانقدر و الگوسازی برای جامعه، به نحو مقتضی از سوی شهرداری از ایشان تقدیر و سپاسگزاری خواهد شد. گرچه: کان الله شاکرا علیما. 🙏🌹
🇮🇷پایگاه خبری دامغان نما 🇮🇷
هنر متعهد
مسجد حضرت ابوالفضل (ع) شهرک گلستان دامغان بود و نمایش تئاتر خیابانی «چه سبزم امروز».
استاد علیاصغر خطیبزاده که نه تنها در داخل کشور وی را به خاطر هنرهای تجسمی و نمایشاش میشناسند بلکه آوازهاش در دیگر کشورها هم طنینانداز شده است، برداشتی از سوره مبارکه ناس را در قالب این نمایش عرضه کرده است.
و اکنون که پسرش، عرفان هم که خود استادی در این زمینه شده است و کمک آقایان گلآذری و خسروی چه خوب و هنرمندانه مفاهیم ارزشمندی از غُل و زنجیرهای بر دست و پا که سرنخ آنها در دست شیطان است و یاری خواستن و توسل از ثامنالائمه (ع) را اجرا کردند.
محمد مهدی عبدالله زاده
31.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 ببینید
💠بین حرم تو و امام هشتم💠
💠بین الحرمین کشور ایران است💠
جلوهای از حضور سفیران کریمه اهلبیت علیهمالسلام در شهرستان دامغان استان سمنان
#سفیران_کرامت
#دامغان
#استان_سمنان
حديث روز
امام على عليهالسلام: بخيل، هيچ يارى ندارد.
گلبرگی از بوستان ادب پارسی
بیا تا جان شیرین در تو ریزم
که بخل و دوستی با هم نباشد
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✨«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ» ✨
🌸سلام بر همراهان عزیز🌸
💫 جمعه 💫
☀️ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ هجری شمسی
🌙 ۰۸ ذیالقعده ۱۴۴۵ هجری قمری
🌲 ۱۷ مه ۲۰۲۴ میلادی