هدایت شده از KHAMENEI.IR
✊ لوح | ید واحده در برابر دست آتشافروز
🔻 رهبر انقلاب در پی حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ: عامل یا عاملان این جنایت اندوهبار (در حرم مطهر حضرت احمدبنموسیعلیهماالسلام) یقیناً مجازات خواهند شد ... همه در مقابله با دست دشمن آتشافروز و عوامل خائن یا جاهل و غافل او وظائفی برعهده داریم؛ از دستگاههای حافظ امنیت و قوهی قضائیه تا فعالان عرصهی فکر و تبلیغ و تا آحاد مردم عزیز باید ید واحدهئی باشند در مقابل جریانی که به جان مردم و امنیت آنان و مقدسات آنان بیاعتنائی و بیاحترامی روا میدارد. ۱۴۰۱/۸/۵
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔰پلیس جامعه اسلامی با غیر اسلامی چه فرقی دارد؟!
#آیت_الله_مصباح
🔸️این سلسله مراتبی که در بین قوای انتظامی و نظامی کشور هست، از سرباز ساده شروع میشود تا فرمانده کل قوا، در همه اجتماعات بشر متمدن پذیرفته؛ اما در نحوه عمل و وظایف، اندکی با هم تفاوت دارد؛ تا یک جهاتی همه مشترکند. هر جا پلیس باشد حافظ جان و مال مردم است. امنیت داخلی را پلیس باید حفظ کند، چه اسلامی باشد چه غیر اسلامی. اما در [کشور] اسلامی، پلیس باید جلوی منکرات را هم بگیرد.
۱۳۹۶/۰۵/۲۲
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
🚦اعتراضات اخیرکشور از منظر جامعهشناسی
🖊 #عبدالکریم_خیامی
در حوادث اخیر دست کم پنج گسل یا پنج جنبش بالقوه اجتماعی به طور همزمان فعال شدند، شما بحث گسل بین نسلی یا گسل جنبش جوانان و نوجوانان را دارید که مستحضر هستید که سن اعتراض و اغتشاش پایین آمده و متوسط سنی آن ها ۲۲ تا ۲۳ سال است و آنچه گفته میشود که آن چند هزار دانش آموزی که گرفتند بالا۱۰ هزار تا ۱۵ هزار نفرند که اکثرا همان لحظه آزاد شدند ولی به هر حال موجی از نوجوانان ورود کردند، دوم؛ بحث زنان است که محوریت در این قصه داشت. سوم؛ با تیزهوشی در برنامه ریزی ایشان شهریور را به مهر متصل کردند و جنبش دانشجویی که همیشه یک واگرایی در آن است فعال شد و چون بحث کردستان بود که اینها به نحوی سعی کردند سیستان بلوچستان را هم فعال کنند، ۲ شکاف قومی و مذهبی را هم تلاش کردند به اینها اضافه کنند.
❇️ برای مطالعه بخشهای مهم این نشست روی لینک زیر کلیک کنید:
🌐http://ascenter.ir/?p=7920
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
🔸 شر از خیر میهراسد...
#برش_کتاب
#رضا_داوری_اردکانی
[مردم] ... نباید خیال کنند که هر چه شر است از اشخاص و دولتهای شرور است و اگر اینها را از میان بردارند جهان پر از خیر میشود، بلکه باید بیندیشند که چگونه پس از اینکه حکومت فاسد را برانداختند نگذارند حکومت جدیدشان به همان راهی برود که حکومت قبلی رفتهاست.
حکومتهای فاسد و خائن را نباید تحمل کرد اما کارِ آیندهٔ جهان با بیرون کردنِ حکومتهای فاسد و نفی و اعدامِ فاسدان تمام نمیشود. این را هم بدانیم که با قدرتهای غالب و جهانی و با حکومت و قدرتِ فاسد نمیتوان با وسایل و حربهها و تبلیغاتی که او خود صاحب و سازندهٔ آنهاست مقابله کرد، بلکه شرِ او را نه صرفاً با شر و نفی بلکه با عرضهٔ خوبی و زیبایی و کوشش در راه تحقق آنها باید بیاثر کرد. شر از خیر میهراسد و زشتی از زیبایی میگریزد...
📔 فلسفه، ایدئولوژی و دروغ، ص۲۱۰
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
💠 رابطه دو سویه علم و فرهنگ
🖊 #استاد_حمید_پارسانیا
🔸قرآن کریم از بنیاسرائیل بهعنوان کسانی یاد میکند که قضایای علمی را به گزارههای محسوس و آزمونپذیر محدود میکنند و درباره آنها میگوید که به موسی گفتند، ما به تو ایمان نمیآوریم مگر اینکه خداوند را آشکارا ببینیم: «قالو لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة».
🔸در آیات و روایات فراوانی از محسوس و جسمانی نبودن خداوند سبحان سخن گفته شده است و بر این نکته تأکید شده است که خداوند، با حس شناخته نمیشود و با چشم دیده نمیشود، بلکه علم به او با غیر حس است؛ و این روایات و آیات، با تلقیاتی که امور غیرحسی را معرفت علمی نمیدانند ناسازگار است.
🔸در قرآن کریم، با آن که از حس بهعنوان ابزار شناخت علمی یاد شده است، علم به معرفت حسی محدود نمیشود و از علم عقلی یا علومی که بهوسیله قلب، وحی یا مانند آن تأمین میشوند، سخن گفته شده است، در متون مزبور علوم حسی، عقلی یا وحیانی، علومی، مستقل و گسیخته از یکدیگر نیستند، بلکه علومی وابسته و پیوسته به یکدیگرند به این معنا که کسی که از عقل و قلب سلیم برخوردار نباشد علوم حسی و تجربی او نیز گرفتار آسیب میشود.
🔸فرهنگ و تاریخی که در آن باور، اعتقاد و ایمان دینی وجود دارد، نمیتواند تعریف یا تعاریفی از علم را بپذیرد که امکان شناخت و وصول به حقایق دینی را نفی میکنند و تخم تردید و شک را نسبت به پایهها و بنیادهای ایمان در درون خود دارند؛ فرهنگ و تمدن مدرن با نگاه دنیوی و این جهانی خود، از آرمانهای دینی و معنوی سخن نمیگوید و به زندگی دنیوی و این جهان بسنده کرده است، افراد در این فرهنگ به تناسب رویکرد این جهانی خود یا به انکار حقایق معنوی میپردازند و مفاهیم دینی را ساختههای ذهنیای میدانند که در خدمت منافع طبقاتی یا گروهی ایجاد شده یا اینکه اگر به نفی و انکار صریح و آشکار معانی و مفاهیم دینی نپردازند، با دیده تردید و شک در آن نگاه کرده و گاه به دلیل کارکرد مثبت و بیبدیل اجتماعی این معانی از ضرورت حضور آنها، برای تداوم زندگی دنیوی نیز سخن میگویند.
🔸فرهنگی که خصوصیات فوق را دارد با تعریفی از علم یا با بخشی از علم مواجه است که با کارکرد ابزاری خود نیازهای این جهانی آن را نیز تأمین کند و چنین فرهنگی بینیاز از معانی یا مصادیقی از علم است که راه را بر آسمانهای معنوی میگشاید و بلکه، آن بخش از علوم را به دلیل این که زندگی دنیوی او را در معرض پرسش یا چالش قرار میدهد، تاب نمیآورد و از آن اعراض میکند؛ قرآن کریم، دلیل انحراف برخی از افراد را که علم به مبدأ و معاد و مانند آن را انکار میکنند این میداند که آنها به دنبال این هستند که به فجور خود عمل کنند «بل یرید الانسان لیفجر امامه».
🔸همانگونه که فرهنگ مدرن غرب در گرو حضور تعریف یا بخشی از علم است که مناسب با آن باشد، فرهنگ و تمدن اسلامی نیز در حیات و تداوم خود در گرو حضور علم مناسب با خود است و همانگونه که تمدن اسلامی یا تمدن غرب، علم مناسب با خود را طلب میکنند، هر معنایی از علم نیز، فرهنگ و تمدن مناسب با خود را به دنبال میآورد و به همین دلیل علم یکی از مفاهیم و معانی کلیدی برای فرهنگهای مختلف بوده و در کنار دیگر مفاهیم پایه و کانونی فرهنگ قرار میگیرد.
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
⁉️ اسلام برای اداره و راهبری #جامعه چه برنامهای دارد؟
⁉️ #تفکر_اجتماعی_مسلمین از چه خصوصیاتی برخوردار است ؟
⁉️ آیا ایده #علوم_انسانی_اسلامی توانسته به مرحله تولید علم برسد؟!
پاسخ این سوالات و بیشتر در کانال "دانش اجتماعی مسلمین" 👇
🆔 @DaneshMoslemin
بعد از ورود روی پیوستن فشرده تا عضو کانال شوید
🔰 بخشی از مقاله «روند ده ساله دینداری در ترکیه؛ ترکها بیدینتر میشوند!»
📌 مسئله التزام و پایبندی به «آداب و رسوم عبادی» یکی از نشانههای مهم در سنجش تدین و میزان آن محسوب میشود. اقامه نماز و گرفتن روزه از جمله این امور عبادی هستند. به عبارت بهتر، باید گفت که پایبندی به نماز و روزه برجستهترین نشانه التزام به امور دینی و عبادی به صورت عملی است. در همین راستا، در جامعه ترکیه میزان افرادی که میگویند در اقامه نماز، منظم نیستند از ۴۲ درصد در سال ۲۰۱۱ به ۴۴ درصد در سال ۲۰۲۱ افزایش یافته است. در همین حال، میزان افرادی که میگویند گاهی اوقات نماز میخوانند از ۴۱ درصد در سال ۲۰۱۱ به ۳۲ درصد در سال ۲۰۲۱ کاهش یافته است. در عین حال، میزان افرادی که میگویند اصلا نماز نمیخوانند از ۱۷ درصد در سال ۲۰۱۱ به ۲۴ درصد در سال ۲۰۲۱ رشد داشته است. علاوه بر اقامه نماز، کاهش انجام امور عبادی حتی در عرصه روزه گرفتن نیز قابل مشاهده است. در همین راستا باید گفت که در طول ۱۰ سال گذشته میزان افرادی که در ماه رمضان روزه نگرفتند از ۸ درصد به ۱۷ درصد افزایش یافت و میزان کسانی که به گرفتن روزه پایبند بودند از ۷۸ درصد به ۶۷ درصد کاهش یافت.
🔖 ۲۱۰۰ کلمه
⏰ زمان مطالعه: ۱۲ دقیقه
📌 ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://zaya.io/دینداری_ترکیه
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
🔰داستان برهنگی، فحاشی و خشونت:
عاقبتِ نبرد معطوف به سبک زندگی
✍ #مهدی_جمشیدی
🔖۱- در مواردی پیش از این، در دورۀ دولت قبل، رهبر انقلاب در مواجهه با اعتراضهای اجتماعی، هم «حقّ» را به معترضان میداد و هم آنها را «مردم» میانگاشت، ولی این بار:
الف. اصل اتّفاق را به «غرب» نسبت داد و آن را «برنامهریزیشده» و «غیرخودجوش» دانست.
ب. نظام و نیروی انتظامی و بسیج را «مظلوم» معرفی کرد، نه مقصر.
ج. خواصی را که بر آتش دمیده بودند، «ملامت» و دعوت به «جبران» کرد.
د. معترضان را نه «مردم» یا حتّی «جوانان»، بلکه سه دستۀ «عاملان دشمن»، «همراهان با دشمن» و «هیجانزدگانِ غافل» قلمداد کرد.
هـ. به ضرورت مواجهۀ «امنیّتی» و «قضائی» اشاره کرد، نهفقط مواجهۀ «فرهنگی».
ز. اعتراضها را «حاشیهای» و «فرعی» دانست، نه مسألۀ «اصلی» و «اساسی».
🔖۲- رهبر انقلاب، یک سال پیش دربارۀ «بازسازیِ انقلابی در ساختار فرهنگ و رسانه» سخن گفته بود، امّا چنانکه از این تعبیر پیداست، هدف ایشان «عقبنشینی از ارزشها» و «انتخاب رویکرد انفعالی» نبوده و نیست،
⚜بلکه ایشان میخواهد ساختارهای رسمی و غیررسمی، هرچه «بیشتر» و «جدّیتر» به خدمت «ارزشهای انقلابی» گمارده شوند و بر «شتاب حرکتِ تکاملیِ انقلاب»، افزوده شود.
⚜این جهتگیری، بهطور کامل در مقابل خواستههای ضدّارزشیِ جریان اغتشاش است.
🔖۳- بنابراین، نظام جمهوری اسلامی از مسیر رفته، باز نخواهد گشت، بلکه کوشش میکند شرایط اجتماعی و ساختاری را برای «زندگیِ» معطوف به «کمال» و «سعادت» و «حقیقت»، و نه زندگیِ معطوف به «ولنگاری» و «لاابالیگری» و «اباحیگری» فراهم سازد.
⚜«آزادی» نیز در قالب «مردمسالاریِ دینی» و بهخصوص در ساحتهای پساانتخاباتی آن، معطوف به «افزودن بر نقش مردم» و «نقادی عمومی» و «اندیشهورزی غیررسمی» خواهد بود، نه «کشف حجاب» و «برهنگی» و «اختلاط».
⚜ازاینرو، «زندگی» و «آزادی» در نگاهِ نظام جمهوری اسلامی، معنایی بسیار متفاوت از جریان اغتشاش دارد.
🔖۴- و از آنجا که جریان اغتشاش در همراهسازی مردم با خویش ناکام ماند، نمیتواند تفسیر خود از «زندگی» و «آزادی» را بر نظام، تحمیل کند.
⚜زین پس، فضا برای روایتهای ضدّارزشی و اخلاقستیز و غربگرا از زندگی و آزادی، «تنگتر» و «منقبضتر» خواهد شد. «تهدید»های پدید آمده از سوی جریان اغتشاش، به یک «فرصتِ» تاریخی برای عبور از ولنگاریِ فرهنگی و منهدمکردن هستههای اشاعۀ سبک زندگیِ غربی تبدیل خواهد شد.
⚜جریان اغتشاش، تمام داشتههایش را صرف پیشروی فرهنگی کرد و برای آینده، هیچ ذخیره و اندوختهای ندارد. «نمایشهای وحشیانه» و «ظهوراتِ ضدّاخلاقیِ» جریان اغتشاش در این مدّت، حماقتبار بود و کار آن را تمام کرد.
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
🌐 اسلامی سازی علوم مسئله همه جهان اسلام
#دکتر_یحیی_بوذری_نژاد
‼️ به نظر میرسد یکی از دلایلی که مسلمانان #علوم_انسانی جدید را اقتباس کردند حس حقارتی بود که بخاطر شکست نظامی از غربیها برایشان پیش آمد. ما در جهان اسلام با دولتی همچون عثمانی مواجه بودیم که قدمتی 700ساله داشت، شمال آفریقا و غرب جهان اسلام و شرق اروپا در دستانش بود و به حدی خود را نیرومند میدانستند که اروپاییان را در سطح شهروند درجه دوم جامعه خود به حساب میآورد و حتی حاضر به مبادله تجاری با آنها نبود. شکست با چنین عقبه تاریخی موجب یأس، نوعی سرخوردگی و پدید آمدن حس حقارت میشود.
🔱 به تبع این حس حقارت، عده ای از مسلمانان و ایرانیها برای کسب دانش جدید به غرب سفر کردند و اولین مواجهه شان با علوم جدید بواسطه آشنایی با علوم طبیعی بود.
🌐 باید به این نکته توجه کرد که مسئله اسلامی سازی علوم انسانی و رابطه علوم جدید با دین صرفاً خاص کشور ما نیست بلکه در دوره کنونی یکی از مسائل جدی جهان اسلام نیز هست. در همین راستا تلاشهایی در مواجهه با علوم جدید در 200سال گذشته صورت گرفته است که نمیتوان همگی را در ضمن یک شکل و صورت واحد خلاصه کرد.
🔰 یکی از جریاناتی که در مواجهه با جهان جدید پدید آمد جریان روشنفکری دینی بود که مدعی سازگاری نص (کتاب تشریع) با عقل (کتاب تکوین) بود اما چون علم جدید غربی به علوم طبیعی تحویل میشد، دنیای جدید مورد نظر غرب، عالم محسوس بود و انسان مورد نظرش هم، حیوان ابزارساز بود، این جریان به دنبال یافتن گفتمانی بود که بواسطهاش هر آنچه علم میگفت را اخذ کرده و با ملاک آن، قرآن را تاویل کند و یا قرآن را با دستاوردهای دانش بشری جدید توضیح داده و تبیین کند که این جریانات ادوار مختلفی را طی کردهاند و در عصر اخیر در قالب تجاربی نظیر کارهای مرحوم شریعتی و بازرگان در ایران و طنطاوی و... در مصر ظاهر شد.
🔅 در امتداد این نوع مواجهه که در دوره متاخر شدت بیشتری پیدا کرد، کسانی صرفاً به علوم جدید توجه کرده و در مقام اخذ آنها بودند که میتوان این گروه را با نسل معتزله گذشته مقایسه کرد و به 4-5دوره همچون علوم طبیعی، علوم اجتماعیِ دورکیم، مارکس، هرمنوتیک گادامر و... تقسیم میشوند.
🌀 اما کسانی که صرفاً قائل به نقل و نص بودند، علم جدید را دفع کردند و چون تفکر عقلی در میانشان خالی بود انتهای کارشان در مواجهه با جهان جدید به خشونت کشیده شد.
⚠️ از سوی دیگر شبیه همان رویکرد تفصیلی که در قرون اولیه اسلامی مطرح بود (شبیه فارابی و ابن سینا)، در دوره کنونی با گروهی مواجه هستیم که نه مطلقاً علوم جدید را میپذیرد و نه مطلقاً نقلی است بلکه رویکردی اجتهادی نسبت به این دو دارد. تفاوت این گروههای مختلف در حوزه "روش" رقم میخورد به این معنا که گروهی اهل شهود هستند، گروه دیگر قائل به ظاهراند، دسته دیگر قائل به برهان هستند و...
✅ از این جهت، به نظرم تجربه ی مواجهه دوره کنونی شبیه تجربه ای است که قدما در مواجهه با علوم بشری داشتند لذا از این جهت ما دستمان خالی نیست بلکه به قدر200سال، تمام جریانات مثل گرایشات معتزلی، اشعری، نقلی و... کتابهای مختلفی نوشته اند و تجاربشان موجود است البته باید توجه کرد که در میان مواضع تمام این جریانها دعوا بر سر نوع علم دینی و تفسیر و رویکرد پرداخت نسبت به آن است.
✳️ در این میان، علامه طباطبایی به عنوان نمونهای برای مواجهه حکیمانه با جهان و علوم جدید بسیار مناسب است. ایشان با قرائتهایی که از اسلام، متاثر و براساس علوم جدید شکل گرفته مواجه میشود لذا به سمت نگارش آثاری همچون المیزان در پاسخ به این سنخ نگاهها میرود و جزء اولین افرادی است که شیوه حکمایی همچون فارابی را در مواجهه با علوم جدید پی میگیرد شبیه آنچه سید جمال اسدآبادی گفت که: «در مواجهه با دوره جدید باید شیوه حکماً را پیش گرفت.» بر این اساس علامه طباطبایی وقتی آثار مارکس را خواند، نظریه اعتباریات را بر اساس مبانی خودش برای مواجهه با آن مطرح کرد.
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
هدایت شده از حمید پارسانیا
💠 آیا حقیقت انسان به بدنمندی اوست؟
💢 استاد پارسانیا
❇️ آیا حقیقت انسان به بدن و بدنمندی اوست یا علاوه بر این، مستغرق در بعد ثابت هم هست؟ اینکه انسان زمان را درک میکند و درک زمان دلیل بر این است که لایه ثابت و مجردی هم دارد و آن هم انسان است و بدن هم البته اوست و بخشی از اوست و این وجوه مختلف را هم دارد اما امپریسیسم و حس گرایان، همه واقعیت انسان را در همین بعد محسوس میدانند.
❇️ بدن زمانمند و مکانمند است؛ زمان بر بدن میگذرد؛ اما شیئی که مستغرق در زمان باشد و همه حقیقتش زمانی باشد؛ درک زمان را نمیتواند داشته باشد؛ چون با زمان همه چیزش حرکت میکند که اگر اینگونه باشد چطور شما زمان را درک میکنید؟
❇️ فیلسوفان غربی نیز متوجه شده اندکه درک زمان، خودش زمانی است؛ کانت چون واقعیت را به واقعیت محسوس محدود میکند میگوید: درک زمان و مکان مربوط به عالم واقع نیست و از ذهن انسان است.
❇️ این در بیرون واقع و سطحی از واقعیت انسان است که وجود دارد؛ از این رو چون واقع را در بیرون، صورت میدهیم؛ صورتهایی که نمیتواند واقعی باشد، از این جهت، چون این صُوَر برای واقع نیست و ما هستیم که این صور را به واقع میافکنیم؛ بنابراین وقتی از واقع خودش میخواهد شروع کند، از بدن خودش شروع میکند و ادعا میکند بخشی از ما واقعی است که حس تأیید میکند.
❇️ «وجود اِمّا ثابت اِمّا مُتحرک» و انسان هر دو لایه وجود را در حضور خودش میبیند و حضور خودش را از لایه ثابت میبیند و اگر ثبات نداشت، تحرک و درک زمان و درک حرکت را نمیتوانست بفهمد؛ و گرنه اگر خودش در حرکت بود؛ گذشته که گذشت و باید در حال زیست کند.
❇️ بالاخره معنای وجود؛ معنایی است که سَیَلان و زمان را هم میگیرد، یعنی نمیتوانید بگویید جایی که سَیَلان است؛ واقعیت ندارد، اینگونه نیست بلکه حظی از واقعیت را دارد، همان گونه که ثبات دارد، همین که زمان را درک میکنید، همین درک نشاندهنده این است که ما یک وجودِ غیرزمانی داریم.
❇️ اغلب فیلسوفان، حقایق عقلی و اثبات اینکه ما هستی مجرد داریم را از درک و ادراک انسان شروع میکردند؛ همینکه ما معانی عقلی را داریم و این معانی نمیتوانند محسوس باشند و با حس درک نمیشوند، پس ما یک حسِّ غیرحسی هم داریم؛ ابن سینا در اول نَمَط چهارم میگوید: عدهای میگویند هرچه هست محسوس است و آنچه محسوس نیست؛ نیست، اما من از نگاه به محسوس و حکمی که راجع به محسوس میکنیم، ثابت میکنم یک امر غیرمحسوس هم داریم.
#انقلاب_اسلامی
#علم_مدرن
#برهنگی
#زن
🌀@parsania_net
#معرفی_کتاب
درآمدی بر دانش اجتماعی مسلمین: انحطاط مسلمانان در اندیشه و آثار شهید مطهری
نویسندگان کتاب در مقدمه و معرفی این کتاب نوشته اند: بر این باوریم که در بطن آثار شهید مطهری، نظریههای اجتماعی یا جامعه شناختی درباره انحطاط مسلمین وجود دارد. اثبات این ادعا، دانش اجتماعی مسلمین را از این اتهام که فقط ارزش تاریخی دارد، میرهاند. البته به این نکته آگاهیم که با یک نظریه، رشته علمی پدید نمیآید.
به منظور دوری از هر گونه کلیگویی و بیان مدعای بی دلیل، برای اثبات ادعای خود باید چهار گام را پشت سر بگذاریم: اول، چیستی دانش اجتماعی مسلمین را از سر بگذرانیم. دوم، بر اساس نظر جامعهشناسان، تعریف نظریه اجتماعی و جامعه شناسی را دریابیم. سوم، آن که شهید مطهری گفته است شرح دهیم. چهارم، نظریه بودن گفتههای شهید مطهری را به اثبات برسانیم.
نویسندگان: مهدی حسین زاده یزدی، سیدمحسن ملاباشی
ناشر: موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
منازعه «سبک زندگی» در ایران مضمون گفتمانی دارد نه طبقاتی
#دکتر_علیرضا_شجاعی_زند
‼️ جامعه ایران مثل بسیاری از جوامع دیگر، درگیر شکاف است؛ انواع شکافهای بالفعل و بالقوه. این از مشخصات دنیای کنونی است که هم شکافهای جدیدی را پدید آورده و هم به شکافهای مزمن و کهن جوامع دامن زده است. با وصف این هنوز از غنیترین بنیانهای ایجاد و تقویت همبستگی و انسجام اجتماعی برخورداریم. میدانید که «همبستگی» و «غیریتسازی» دو روی یک سکهاند و مکمل هم. تا بدان حد که یکی بدون دیگری اساسا بیمعناست. چنان نسبتی میانشان برقرار است که هرچه در اولی بدمید، در دومی نمایان میشود و به تعبیر دیگر، هر چه در اولی بکارید در دومی برداشت میکنید.
🔱 همبستگی، مشیر به مناسبات درونی جامعه است و غیریت و شکاف، مربوط به مناسباتی که یک جامعه منسجم با بیرون از خود برقرار میکند. حال اگر شرایط بهگونهای رقم بخورد که مرزهای هویتی و مرامی جامعه که جداکننده بیرون و درون و ما و آنهاست، جابهجا شوند یا بههم بریزند؛ شکافهایی که قرار بود بیرون باشد، به درون منتقل میشوند و غیریتسازی دشوار میگردد.
🔅 این صورتبندی البته مربوط به موضوعاتی است که صبغه هویتی و اعتقادی و ارزشی دارند و لزوما قابل تطبیق به شکافهای طبقاتی نیست. در باب شکافهای نسلی و جنسی هم وقتی صادق است که ماهیت اعتقادی- ارزشی پیدا کنند. پس مساله در بود و نبود شکاف نیست، بلکه در ماقبل و مابعد آن است، یعنی از یکسو منبعث از مباینتهای ایدئولوژیکی است و از سوی دیگر ناشی از تاثیرات و مداخلات بیرونی یک جامعه که موجب شکاف یا موجب تشدید آنها میشود.
‼️ شکاف بنیادی و اصلی جامعه ما که شکافهای دیگر را نیز فعال میسازد، شکاف اسلام و مدرنیته است. اعتراض و آشوبهای اخیر را نیز بر پایه این شکاف، بهتر از شکافهای قومی و نسلی و جنسیتی میتوان تحلیل کرد.
🔰 منازعه «سبک زندگی» در ایران بیش از آن که ماهیت طبقاتی داشته باشد، مضمون گفتمانی دارد و بیش از آن که بنیانهای معرفتی- اعتقادی داشته باشد، ریشههای نفسانی دارد؛ همان که وبلن هم از آن با عنوان «تنآسایی» یاد کرده است. متوسطین اقتصادی و اجتماعی اتفاقا در جامعه ما از بیشترین حجم جمعیتی برخوردارند. از جنبههای دیگر هم چنین است. یعنی از توزیع نسبتا نرمال (زنگولهای شکل) برخوردار است.
🌐 جامعه ما بهشدت متاثر از امواج و عوامل تاثیرگذار بیرونی است. چیزی که پیشتر هم بوده است. اینک اما با دو تفاوت: یک، همان که شما هم اشاره کردید. غرب در مقوله «زندگی»، درحال پوستاندازی است. این اتفاق اینبار، بهصورت آنلاین و در مرآ و منظر جهانی قرار گرفته است و تاثیرات و بازخوردهایش را بلافاصله منتقل میکند. دوم اینکه بهموازات و همپای آن، مقاومتهایی نیز وجود دارد؛ در اشکال و اندازههای مختلف و در تمامی ساحات. این دو ویژگی است که صحنههای نسبتا بدیع و متفاوتی را رقمزده و نیروهای بعضا جدیدی را بهمیدان آورده است. سمتوسویی که غرب در سالهای اخیر درپیش گرفته، علیه زندگی و علیه فرهنگ است و حتی علیه بخش مهمی از ارزشهایی است که مدرنیته با آن آغاز کرد.
🗞 تفصیل گفتگو را در روزنامه فرهیختگان بخوانید
http://fdn.ir/75093
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
✅ حکمت دانش اجتماعی مسلمین
#استاد_حمید_پارسانیا
🔰 #دانش_اجتماعی_مسلمین نوعی دیگر از جامعهشناسی با سطحی بالاتر است، در عین حال انکار متافیزیک نیست و از طرفی واژه دانش به صورت حکیمانه و مقطعی و با توجه به شرایط انتخاب شده است. دانش اجتماعی مسلمین دانشی است برای اینکه معنای دیگری از علم را بازخوانی می کند. معنایی از علم توسط دانش اجتماعی مسلمین مطرح و بازخوانی می شود که درباره عقل است. دانش اجتماعی مسلمین فرار از فضای غالبی است که دیگر کلمات را آلوده کرده است و به آنها هویت مدرن بخشیده است.
🌐 هدف دانش اجتماعی مسلمین علم متناسب با فرهنگ و هستی شناسی جهان اسلام است نه علم اروپایی. در واقع این علم تناسب با حوزه فرهنگ اسلامی، تفکر و حکمت دارد که آنها را دوباره معنا کند. چراکه در حال حاضر سلطه علم اروپائی و مدرن اجازه دیدن آن را نمی دهد؛ اگر عینک مفاهیم #مدرن را از زاویه ذهنیت جامعه مدرن علمی برداریم در واقع ظرفیت های سنت خود را در این راستا کشف خواهیم کرد. حکمت دانش اجتماعی مسلمین همین است که به بازخوانی ظرفیت های اساسی علمی در سنت اسلامی بپردازد.
🔅 دانش اجتماعی مسلمین در برخورد با قرائت مدرن و #پست_مدرن در صورت می تواند به علم دینی و مقدس دست یابد که نقد خود را از محدوده تعریف پوزیتیویستی علم خارج کند و مفروضات و یا بنیان های پنهان اندیشه های پست مدرن را نیز به چالش کشد. متفکرین دنیای اسلام از دیرباز از سنگرهای عقلانی و وحیانی علم نیز دفاع کرده اند و بر این اساس زمینه های تکوین علم تجربی و حسی را نیز هموار ساخته اند. پذیرش #وحی و مرجعیت علمی آن موجب شده است تا در حاشیه وحی نوعی از نقل که مبتنی بر وحی است نیز به حوزه #عقلانیت_اسلامی وارد شده و بخش گسترده ای از دانش های نقلی را پدید آورد، بدون آنکه در هویت علمی این دسته از معارف نیز تردید شود.
📝 متفکرین مسلمان در جهت احیای #علم_دینی ضمن به چالش کشاندن مبانی و اصول معرفتی دنیای مدرن خصوصا آن دسته از مبانی عامی که به صورت آشکار یا پنهان مورد قبول فلسفه های پست مدرن نیز قرار گرفته، باید پاسخگوی نقدها و چالش هایی نیز باشند که از ناحیه متفکرین غربی متوجه مبانی معرفت و علم دینی شده است. دانش اجتماعی مسلمین در چنین عرصه ای، بعد منطقی و جنبه نظری مسئله را تأمین می کند و سنگرهای علمی فرهنگ و تمدن اسلامی را استحکام می بخشد.
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
مبنایی برای تحلیل حوادث اخیر بر اساس دیدگاه علامه طباطبائی در المیزان
#دکتر_نصرالله_آقاجانی
🔅 آنچه در ادامه از بیان علامه طباطبائی میآید میتواند مبنائی برای تحلیل مسائل اخیر از منظر عوامل درون تمدن اسلامی (البته تحلیل از منظر عوامل بیرونی و مستند به دشمنان محفوظ است) در تبیین علت انحطاط ما باشد.
1. اسلام، قوانین اجتماعی خود را ناظر به ابعاد مادی و معنوی زندگی اجتماعی، و به صورت فراگیری وضع کرد به طوری که شامل همه حرکات و سکنات فردی و اجتماعی میشود.
2. آنگاه برای تثبیت چنین قوانینی پیامد جزائی مناسب آن اعم از دیات، حدود و تعزیرات تا محرومیت از امکانات و مزایای زندگی و تقبیح و مذمت را وضع کرد.
3. همه اینها بعد از تحکیم پایههای حکومت اولیاء امر است.
4. علاوه بر آن، نظارت و تسلط همه افراد بر یکدیگر را از طریق امر به معروف و نهی از منکر به وجود آورد.
5. همچنین با دمیدن روح دعوت دینی که متضمن انذار و تبشیر ثواب و عقاب اخروی است و تأسیس بنیان تربیت خود بر مبنای تلقین و درونی سازی معارف مربوط به مبدأ و معاد، چهار چوب اساسی خود را تقریر کرد
(الميزان في تفسير القرآن، ج1، ص: 186)
💠 مطابق فرمایش علامه، ریشه انحطاط تبیین و دعوت را در موارد ذیل می توان دنبال کرد:
الف. بخشی از مدیران ناصالح و سیاست بازان کهنه کار در طول سالهای گذشته در انقلاب اسلامی شریعت را ملعبه تفسیرها و تأویل های غلط نظری و عملی خود قرار دادند و نتیجه کار کم رنگی ارزشهای اسلامی در حوزه فرهنگی، به حاشیه رفتن روح دعوت دینی و نارضایتی در حوزه عمومی شد.
ب. بسط اندیشه ها و ارزش های غربی در کشور توسط جریانها، افراد و به ویژه قدرت نشینان حکومتی که برای رضایت کدخدا در برابر فرامین خدا و اولیاء او ایستادند.
ج. قلب ماهیت بسیاری از ابزارهای بسط دعوت دینی به ابزارهای سرگرمی، جنسیتی و لهو و لعب که بازدارنده توجه اجتماعی از مقاصد بسیار مهم دینی از قبیل مراقبت خود و خویشان در سلوک الی الله. این مطالب ملهم از بیان علامه ظرفیت فهم واقعیت در پرتو نظریه را دارد.
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
🔰 بنیادهای معرفتشناختی علم اجتماعی اسلامی
✍️ محمد آقابیگی
‼️ در حالی که معرفتشناسی مدرنیته حول محور راسیونالیسم و آمپریسم و تعارض میان آن دو و در نهایت حاکمیت آمپریسم و حسگرایی تکوین یافته، اندیشهی دینی سه ابزار معرفتی حس، عقل و وحی را در ارتباط با هم و در یک سلسله مراتب دارای ارزش معرفتی متفاوت به کار میگیرد. در این نگاه معرفت حسی میداند که دارای بردی محدود است. عقل نیز علیرغم مفاهیم کلی و بدیهیات اولیه به این نکته معترف است که فقط ميتواند به يك سلسله مفاهيم كلي و روابط بين آنها پي ببرد. معرفت تجربی با بهکارگیری عقل و قوانين ادراكشده توسط آن در حوزهي ادراكهاي حسي و تعميمبخشي يا تجريدها و تحليلهايي كه انجام ميگيرد در ابعاد مادي وجود، براي انسان حاصل ميشود.
✳️ مسئلهی کلیدی در معرفتشناسی اسلامی اذعان منابع فرودستي معرفت به ضعف و نقصان خويش و لزوم تكميل آن توسط منابعی فراتر و دارای بعدی گستردهتر و ارزش معرفتشناختی بالاتر است؛ یعنی معرفت حسی بر این نکته واقف است که برای نائل شدن به یک قانون یا نظریهی کلی ناگزیر از بهکارگیری اصول موضوعه یا آگزیومهایی است که از طریق حسی حاصل نمیشوند، بلکه نیازمند بهکارگیری ادراکات و قواعد عقلی میباشد. از سوی دیگر حوزهی ادراکات عقلانی تنها در برگیرندهی مفاهیم و مقولات کلی است و امکان اظهار نظر در امور جزئی و ریز مسائل زندگی انسان وجود ندارد. معرفت تجربی به عنوان حاصل همکاری عقل و حس نیز مشمول نقصان عدم کارآمدی در ابعاد متافیزیکی و ماوراءمادی عالم وجود است؛ یعنی تنها توانايي اظهار نظر دربارهي امور مادي را دارا ميباشد آن هم نه به صورت یقینی.
✅ از این روی برای حصول روابط عالم غیب –که در بحث از هستیشناسی دینی به وجود آن اذعان میشود- و تأثیر رفتار انسان در ماهیت حقیقی وجود خویش، نیاز به منبع معرفتی دیگری مطرح میشود که اولاً توان دریافت این روابط را داشته باشد و ثانیاً یقین و اعتماد کامل بر صحت آن حاکم باشد. در نتیجه لزوم معرفت وحیانی به عنوان عطیهی الهی و لازمهی حکمت ربوبی به اثبات میرسد.
🌐 حكمت الهي اقتضاي آن را دارد كه شناخت و معرفت لازم برای رسیدن به سعادت اخرویش در اختيار انسانها قرار گيرد و از اين طريق، مسيري معين شود تا بر اساس آن، انسان بتواند هدف و چگونگي كيفيت رسيدن به آن را بشناسد و اين طريق نيست چيزي مگر طريق وحي و نبوت.
🔅 نكتهي بسيار مهم در معرفتشناسي اسلامي اين است كه هر يك از ابزارهاي معرفتي داراي ارزش معرفتشناختي معين و مشخص در يك حوزهي خاص هستند و محدوده و برد هر يك معين است. از سوي ديگر بايد به پيوستگي و در يكديگر جريان يافتنِ معرفتهاي حاصل از اين منابع معرفتي اشاره کنيم؛ مثلاً عقل بسياري از مسائل فلسفي خويش را از وحي الهام ميگيرد و در پاسخ به مسائل خود از معارف وحياني بهرهمند ميشود. عقل و وحي مشتركاً ميتوانند در تنظيم اصول موضوعه و قواعد روششناختي حوزهي حس و تجربه دخالت كرده و آن را سامان بخشند، در جريان معكوس نيز كشفيات يقيني عقل، از جمله منابع دين شمرده شده و نيروي استدلالي عقل در جهت استنباط و استخراج معارف وحياني مورد استفاده قرار ميگيرد. همچنين علوم تجربي برآمده از حاكميت جهانبیني ديني ميتواند به عنوان منبع تحول در معرفت ديني به صورت قاعدهمند مورد توجه قرار گيرد.
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
تمایز نظریه اجتماعی و نظریه جامعه شناسی.pdf
328.4K
#مقاله تمایز نظریه اجتماعی و نظریه جامعه شناختی: راه حلی برای مشکل اسلامی سازی جامعه شناسی در ایران
🔅 یکی از چالشهای اصلی علوم اجتماعی و از جمله جامعه شناسی در ایران پس از انقلاب، تلقی علوم اجتماعی به مثابه بدنه ای از دانش حامل مفروضات و ارزشهای ایدئولوژیک سکولار و غربی است. برخی به دنبال تولید دانشی به نام "جامعه شناسی اسلامی" هستند. در مقابل این چالش، واکنش دیگر جامعه شناسان نفی و انکار این مدعا و انتظار ارائه جامعه شناسی بدیل توسط مدعیان بوده است.
💠 این مقاله با تمایز میان نظریه اجتماعی و نظریه جامعه شناختی راه حلی برای برون رفت از این چالش مطرح میسازد که دست کم میتواند به همدلی بیشتر این دو جریان موجود در جامعه شناسی بینجامد. مبنای این تمایز تفکیک نظریههای هنجارین یا تجویزی از نظریههای غیرهنجارین یا توصیفی است. برای تثبیت این تمایزگذاری نخست نگرش در باب جامعه (جامعه نگری یا جامعه بینی) از جامعه شناسی متمایز شده و خلط این دو با هم مورد نقد قرار گرفته است. در گام بعدی، تمایز میان نظریه اجتماعی و نظریه جامعه شناختی با توجه به چند ویژگی مطرح شده است: هنجارین یا غیرهنجارین بودن، برخورداری یا عدم برخورداری از گزارههای علمی، طراحی جامعه ایده آل یا عدم طراحی آن و صرفاً توصیف و تبیین جامعه، مبهم سخن گفتن و کلی گویی یا دقیق و مشخص سخن گفتن. براساس این تمایز دو نوع فعالیت و تولید معرفتی، یعنی جامعه شناسی و نظریة اجتماعی، و نیز دو نوع چهره دانشی از هم تفکیک میشوند.
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
علمی که جامعهشناسان از آن سخن میگویند، چگونه علمی است؟
#برش_کتاب
#دکتر_یوسف_اباذری
🔍 بنیانگذاران جامعهشناسی اعتقاد داشتند جامعۀ جدید موجد علم جدید است و حتی جامعهای است که تن به مطالعه علمی میدهد یا به عبارت بهتر علم همان «تأمل در خود جامعه مدرن است. اگر مجال یافتهایم که جوامع گذشته را نیز با دیدی علمی بسنجیم، سبب، ابزاری است که جامعۀ جدید در اختیار ما نهاده است».
🔸 مارکس معتقد بود شناخت آناتومی انسان مقدمۀ درک آناتومی میمون است و دورکیم نشان داد که علم جدید رازگشای طبقهبندیهای بدوی است. هستیشناسی اجتماعی و معرفتشناسی را فقط بهطور تحلیلی میتوان از هم جدا ساخت، نه بهطور بنیادی. آشکار است که همۀ جامعهشناسان به هستیشناسی اجتماعی و معرفتشناسی واحدی قائل نبودهاند.
🔹 تفاوتهایی وجود دارد میان ماتریالیسم و جمعگرایی و روش دیالکتیکی مارکس و لاادریگری و جمعگرایی و روش پوزیتیویستی دورکیم و لاادریگری و فردگرایی و روش وبر که نشئتگرفته از فلسفۀ تفهمی آلمانی است. اگر چنین باشد، وجه مشترک آنها در چیست و علمی که آنان از آن سخن میگویند، چگونه علمی است؟
💡 ما در زمانهای زندگی میکنیم که شاید بتوان گفت بحث دربارۀ روش به عمدهترین مبحث فلسفی و جامعهشناختی مبدل شده است و مقولات چنان صیقل یافته و دقیق شدهاند که اطلاق آنها به اثر هر عالم و مکتبی بحثهای مدرسهای پر طول و تفصیلی به دنبال خواهد داشت.
*⃣ مارکس را پوزیتیویست خواندهاند و از وجود عناصر پوزیتیویستی در آثار او ابراز شادمانی کردهاند (ماکس آدلر، ۱۹۷۸؛ باتامور، ۱۳۷۳) یا برعکس، از وجود عناصر پوزیتیویستی در آثار او انتقاد کردهاند (ولمر، ۱۹۷۴) و گروهی نیز او را دیالکتیسین و ضدپوزیتیویست نامیدهاند (لوکاچ، ۱۹۷۳؛ گلدمن و آدورنو ۱۹۷۶). دورکیم را رئالیستپوزیتیویست (کیت و یوریه، ۱۹۷۸) و شهودیتجربی (مسترویچ، ۱۹۹۱) و پوزیتیویست (رکس، ۱۹۶۹) قلمداد کردهاند و وبر را پوزیتیویست و طرفدار مکتب تفهمی و تاریخگرا نامیدهاند.
🌐 ما به تناظر میان هستیشناسی اجتماعی و روششناسی اشاره کردیم؛ کشیدن خط فاصل میان این دو بسیار دشوار است: آیا فیالمثل تاریخگرایی نوعی بینش است یا روش؟ به انحای گوناگون میتوان به این پرسش پاسخ داد؛ کارل پوپر آن را نوعی روش میداند و میشل فوکو نوعی بینش.
🔰 از نظر ما وجه مشترک این متفکران آن است که همگی وارث جهانبینی علمی عصر روشنگریاند. رساترین تعریفی که از روشنگری شده است از آن ایمانوئل كانت بوده است. کانت روشنگری را چنین تعریف میکند:
«روشنگری همانا بهدرآمدن انسان از حالت کودکی است که گناهش به گردن خود اوست. کودکی یعنی ناتوانی از بهکارگرفتن فهم خود بدون راهنمایی دیگران و اگر علت این کودکی نه فقدان فهم که نبود عزم و شجاعت در بهکارگیری فهم خود بدون راهنمایی دیگران باشد، گناه آن به گردن خود انسان است. شعار روشنگری این است: جسارت آن را داشته باش که فهم خود را به کار گیری».
📔 خرد جامعهشناسی
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
⁉️ درنگی در فلسفۀ اجتماعی
#دکتر_علیرضا_شجاعی_زند
💠 یکی از ملتقاهای فلسفه و علم، همین فلسفههای مضاف است و آنچه آن را به جامعهشناسی مربوط میکند، «فلسفۀ اجتماعی» است. با وجود ضرورت و فواید بسیاری که فلسفۀ اجتماعی برای جامعهشناسی دارد، این فلاسفه هستند که بحث آن را پیش میکشند و جامعهشناسان را بدان فرامیخوانند.
♻️ اینکه چرا چنین است، سرگذشتی درازدامن و پرماجرا دارد و ما نیز در مقدمات، اشاراتی بدان خواهیم داشت؛ در عین حال، تمرکزِ اصلی بحث بر اِفراز آن خواهد بود تا با رفع برخی خلطها و سوءتفاهمات، چشم و نظر جامعهشناسی بهسوی آن جلب گردد و موردامعانِ لااقل آن دسته از جامعهشناسانی قرار گیرد که صِباغ نظری بیشتری دارند.
🔆 آنچه موجب بدگمانی و بیاعتنایی به فلسفۀ اجتماعی شده، همین خلطی است که میان ساحتهای معرفتیِ مختلف و در عین حال نزدیک به هم وجود دارد. این خلط ناشی از نوعی کاهلی و سهلانگاری است؛ بهاضافۀ بیمبالاتی در نامگذاری و بیدقتی در بهکارگیریِ درست و بجای آنها. سوگیریِ خواسته یا ناخواسته بهنفع جامعهشناسیِ موجود و مقاومت در برابر هر نوع تغییرِ مبنایی در آن را هم البته نباید از نظر دور داشت.
⭕️ در حالی که «اندیشۀ اجتماعی»، بهجز «فلسفۀ اجتماعی» است و هر دو بهجز «فلسفۀ علوم اجتماعی» هستند، با سادهنگری، یکی قلمداد میشوند و موضع و نظر واحدی در قبال آنها اتخاذ میشود. تنها بدین سبب که جملگی مولودِ پیوند و ارتباط میان اجتماعیات و فلسفه هستند و کسانی آنها را مطرح کرده و دنبال میکنند که همزمان، پروژۀ اسلامیسازی علوم انسانی و جامعهشناسی را هم در دست دارند.
💢 بدگمانیهای ریشهدارِ جامعهشناسی نسبت به فلسفه از یک سو و نگرانیِ جامعهشناسان نسبت به مبادرات ایدئولوژیک برای دینیسازیِ علم در سوی دیگر موجب شده تا ضرورت و اهمیتِ معرفتیِ این حوزهها، خصوصاً فلسفۀ اجتماعی، چنان که باید، شناخته نشود.
✅ اِفراز و بازنماییِ درستی از فلسفۀ اجتماعی و توضیح و تشریح کمکهایی که به جامعهشناسی بهمثابۀ علم میکند، قادر است صفبندیهای جبههای حاکم بر فضای جامعهشناسی را تا حدی تلطیف نماید و زمینههای راهیابی آن به مجموعه دروس پایه و الزامی رشتههای نظریترِ علوم اجتماعی در مقطعِ کارشناسیارشد را فراهم آورد.
#فلسفه_اجتماعی
#دانش_اجتماعی_مسلمین
#فلسفه_علوم_اجتماعی
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
🔴 تنها امید غرب برای مهار ایران اسلامی: دکترین «کارزار ایرانی با ایرانی»
#حجت_الاسلام_احمدحسین_شریفی
🔻آمریکاییها تاکنون دو تجربه موفق در استفاده از دکترین جنگ خودی علیه خودی داشتهاند. توضیح آنکه بعد از تجربه تلخ حضور مستقیم نیروهای آمریکایی در ویتنام و شکست سنگین و ننگینی که متحمل شدند، آلن دالاس که در آن زمان ریاست سازمان سیا را عهدهدار بود، دکترین «آسیایی علیه آسیایی» را در دستور کار آمریکا قرار داد و با ایجاد انشقاق میان کشورهای آسیایی از جمله مردم کره، و تحریک کره شمالی و حمایت از کره جنوبی، تلاش کرد با جان و مال و هویت آسیاییها، منافع آمریکا تأمین شود!
🔻همچنین در ابتدای قرن بیست و یکم و بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ همین دکترین در قالب «مسلمان علیه مسلمان»، به کار گرفته شد و هماکنون اگر نگاهی به گوشه و کنار جهان اسلام بیاندازیم خواهیم دید که در افغانستان، پاکستان، سوریه، مصر، لبنان، لیبی، یمن، عراق و بسیاری دیگر از کشورها این دکترین با ظرافت در حال اجرا است و در این میان، آمریکا است که منافع سیاسی و اقتصادی و نظامی خود را به خوبی و با کمترین هزینه تأمین میکند.
🔻استراتژیستها و اتاقهای فکر آمریکایی از فتنه سال ۱۳۸۸ به بعد به این نتیجه رسیدند که تنها راه مهار قدرت روزافزون جمهوری اسلامی ایران هم این است که همین دکترین در داخل ایران عملیاتی شود: «کارزار ایرانی علیه ایران و ایرانی».
💢 بسیاری از راهبردها یا راهکنشهای غرب علیه «جمهوری اسلامی» و «انقلاب اسلامی» را میتوان ذیل همین دکترین فهم کرد: دامن زدن به اموری مثل «قومیتگرایی»، «اختلافافکنی میان شیعه و سنی»، «حمایت از گروههای تجزیهطلب»، «نفرتافکنی» (نفرت از ملیت خود، نفرت از دیانت خود، نفرت از مذهب خود، نفرت از اولیای دین، نفرت از ارزشهای دینی، نفرت از حاکمیت، نفرت از مسؤولان حکومتی و ...)
🔶اما حقیقت این است که درخت تنومند و ریشهدار جمهوری اسلامی تحت زعامت رهبری حکیم و فرزانه و بصیر و صبور، محکمتر و هوشمندتر از آن است که در دام چنین دکترینها و راهبردها و راهکنشهایی شیطانی گرفتار شود.
مهمترین راهبرد رهبران جمهوری اسلامی، که متکی به تجربه چهاردهقرنه اسلام و رهبران اصیل اسلامی است، راهبرد «تبدیل تهدید به فرصت است» و تاکنون همه تهدیدهای نظامی و سیاسی و اقتصادی را به فرصتهایی بزرگ تبدیل کرده است و شکی ندارم که دیر یا زود این تهدید فرهنگی و رسانهای بیسابقه را نیز به فرصتی بزرگ و بیبدیل برای یک حرکت جهشی در عرصه فرهنگ و رسانه تبدیل خواهد کرد.
💯 یادی کنیم از شهید عزیزمان، سردار #سلیمانی که میفرمود: «من معتقدم ميزان فرصتي که در تهديدها هست از فرصتي که در خود فرصتها هست بيشتر است».
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
📜 #مقاله علم دینی از منظر شهید صدر(ره) با تأکید بر علوم انسانی اسلامی
✍️ صفورا سادات امین جواهری و سیدامید مؤذنی
📖 سالهاست، علم دینی موضوع مناقشهبرانگیز محافل علوم انسانی است، اما همچنان جای بازخوانی اندیشۀ متفکران مسلمان در این وادی، همچون #شهیدصدر، خالی است.
📋 در این مقاله، علم دینی از منظر شهیدصدر و با تأکید بر #علوم_انسانی_اسلامی بررسی شده است. نویسندگان، برای یافتن نظر شهیدصدر دربارۀ علم دینی، ابتدا به چیستی علم پرداختهاند تا گسترۀ علوم از نظر صدر و دستهبندیهای وی به دست آید. پس از آن وصف و نقد وی از مبانی معرفتی علوم جدید را صورتبندی کردهاند، یعنی وصف و نقد تجربه.
🔅 در این مقاله خواهید دانست که در میدان معرفت بشری، تجربه چگونه میداندار شد. پس از طی این مقدمات نظری، با کشف جایگاه علوم تجربی در ساختن نظام اجتماعی وارد وادی علوم انسانی شدهاند و در این زمینه دو نمونه از نوآوریهای راهگشای #شهید_صدر در حوزۀ علم دینی را استخراج کردهاند:
1. تمایز میان تجربۀ اجتماعی و تجربۀ طبیعی؛
2. ابداع دوگانۀ مکتب و علم.
🔰 از نظر آنان، شهیدصدر در وادی علوم انسانی به نقد علوم موجود و مبانی معرفتی آن بسنده نکرد، بلکه طرح ایجابی خویش را نیز رونمایی و بر موضوع اقتصاد تطبیق داده است که حاصل آن اقتصادنا است.
✅ نویسندگان در انتها نتیجه گرفتهاند که علوم انسانی اسلامی از منظر شهیدصدر چنین است: اقتصاد اسلامی یا هر علم اسلامی دیگری، در وهلۀ نخست در قامت مکتب، صورت مییابد و بهشرط اجرای کامل در جامعه، امکان تولید عِلمش در معنای علم تجربی فراهم میشود.
✳️ این مقاله در کتاب نقد ۹۳ ـ ۹۴ با عنوان «علم دینی و علوم انسانی اسلامی از منظر شهید سیدمحمدباقر صدر(ره)» توسط سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است و از طریق لینک زیر قابل تهیه است.
🌐 https://poiict.ir/?p=22511
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
❓چیستی علم اجتماعی مسلمین
#دکتر_نصرالله_آقاجانی
🔰 علم اجتماعی مسلمین، مجموعهای از اندیشهها و تفکرات نظام وار و روشمند در حوزه موضوعات و مسائل اجتماعی است؛ یعنی زیست اجتماعی از آن نظر که افراد برای رفع نیازها و رسیدن به غایت زندگی اجتماعی، یعنی سعادت و کمال انسانی، با یکدیگر تعامل دارند.
🔅 اگر جامعه همانگونه که فارابی بیان داشته است، دارای هیئت، شکل و ساختاری باشد که از اجتماع ارگانیستی و هماهنگ افراد مختلف و مبتنی بر تعاون در راستای غایت آن به وجود میآید آنگاه علمی که به مطالعه آن میپردازد، «علم اجتماعی» نام دارد. «علم مدنی»، به تعبیر حکمای اسلامی، شامل مجموعهای از علوم اجتماعی است که به تعبیر خواجه نصیر طوسی، «قوانینی کلی درباره زندگی اجتماعی» است. بنابراین، به دلیل اینکه از قوانین کلی سخن میگوید «علمیت» دارد. ثانیاً، این قوانین ناظر به زندگی اجتماعی است «آنگونه که باید»؛ به بیان خواجه نصیر، «مقتضی مصلحت عموم از آن جهت که از راه تعاون به سوی کمال حقیقی متوجه اند» میباشد
🌀 موضوع «علم اجتماعی»، زندگی اجتماعی انسانها با همه حالات و عوارضی است که به صورت پدیدههای اجتماعی، قانونمندیها و ساختارهای اجتماعی خود را نشان میدهد. مسائل علم اجتماعی مسلمین، بینشهایی در زمینه موضوعات فوق است. روشن است این توضیح کلی، ماهیت موضوعات و مسائل علم اجتماعی مسلمین و تمایز آن را از علوم اجتماعی مدرن نشان نمیدهد و نیازمند بررسی تفصیلی است. ولی به اجمال میتوان گفت: نوع مسائل علم اجتماعی مسلمین، مبتنی بر بنیادهای اسلامی، دارای مفاهیم، موضوعات، مسائلی خاصی در راستای نیازها و غایات جامعه اسلامی است
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
‼️ بیحجابی اجباری معاصر، عامل فقر و تبعیض
#دکتر_محمدرضا_قائمی_نیک
💢 همانطور که مکان اغتشاشات اخیر نشان میدهد، ما با نوع خاصی از بیحجابی مواجهیم که نه تنها در چارچوب فقر و فحشای جنسی قابل تحلیل نیست، بلکه میتوان مدعی شد عامل فقر و تضاد طبقاتی و تبعیض در دوره معاصر در ایران هم هست.
📛 شواهد متعدد نشان میدهد که بیحجابیها فقط در میان خانمهای مجرد نیست و در میان خانمهای متاهل و دارای فرزند نیز رایج است. این شکل از بیحجابی نشان میدهد که تحلیل آن بر اساس فحشای جنسی راهگشا نیست. مضافا اینکه علی الاغلب این بیحجابیها در مناطق مرفه شهری رایج است و فهم آن در چارچوب فقر و فحشا با واقعیت میدانی سازگاری ندارد.
💯 فقر، می تواند معلول علل مختلفی باشد از جمله قحطی های طبیعی. اما عمدۀ فقر در دورۀ معاصر و با نظر به بازارِ مدرن، برخاسته از نظم بازار است و یکی از عوامل اصلی در نظم بازار دورۀ معاصر، تبلیغات است تا به واسطۀ آن، چرخۀ عرضه و تقاضا متوقف نشود. در همین نظام بازار است که زن و حجاب را باید در ذیل بدنمندی فهمید. فارغ از همۀ مباحث نظری و تاریخی بحث، فقط کافی است به این نکته دقت کنیم که بی حجابی معاصر (که به هیچ وجه مترادف با فحشا نیست) آیا در بخش های مرفه تر و مصرفگراتر شهری رایج است یا در بخش های پایین و حاشیه نشین و کم برخوردارتر شهری؟
⭕️ در این نوع بدحجابی، مسئله اصلاً بر سر چادر یا مانتو و ... نیست؛ مسئله بر سر نوعی از بی حجابی است که انگیزۀ اصلیِ آن نمایش بدن است و این نمایش، معطوف به نوعی از آگاهی، هویت، تشخص و از همه مهمتر، ترقی و پیشرفت است که در ذیل توسعۀ سرمایه داری و به طور خاص تر، مقولۀ "#مصرف" فهمیده می شود.
❌ پذیرش این نکته که این شکل از بیحجابی به واسطه تبلیغات کالایی و مصرف با احساس ترقی و پیشرفت ارتباط دارد، در واقع جایگاه این شکل خاص از بیحجابی را با توسعه سرمایهداری نشان میدهد. توسعه سرمایهداری برای چرخش چرخ بازار نیاز مبرم به تبلیغات دارد تا از یک سو امکان بازگشت سرمایه را تامین کند و از سوی دیگر، از قیامها و جنبشهای عدالتخواهانه و رهاییبخش ممانعت بعمل آورد. در تبلیغات یکی از جاذبهها بیتردید همین شکل از بیحجابی و حواشی آن بعنوان سبکهای زندگی است که هم طبقات مستضعف را از انگیزه انقلابیگری باز میدارد و آنها را درگیر سرگرمیهای روزمره میکند و هم با دین و سنت و بواطن و ظواهر آن از جمله #حجاب، بعنوان مهمترین مانع ترقی و توسعه مخالفت میورزد و قدم در راه هدم آنها بر میدارد.
⛔️ رضاشاه پهلوی در ۱۱ آذر ۱۳۱۴ به محمود جم رئیسالوزرا گفته بود که: «نزدیک دو سال است که این موضوع - #کشف_حجاب - سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصا از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوشبهدوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور، دشمن ترقی و پیشرفت مردم است».
🚫 از این منظر #بیحجابی اخیر هرچند از حیث قالب و شکل اجرا، در چارچوب تبلیغات و صنعت فرهنگ و ترویج مُد و از طریق تصاویر مجازی و پدیده مصرفگرایی، گسترش پیدا کرده و میکند اما از حیث گرهخوردنش با ایده ترقی و توسعه در استمرار تجددآمرانه دوره پهلوی اول است که برخلاف اقدام فیزیکی و باتوممحور او اینبار از طریق سلطه فرهنگی و تسخیر ضمیرناخودآگاه جمعی بر جامعه متدین و مذهبی تحمیل میگردد.
💢 بهنظر میرسد این دیدگاه بتواند بیحجابی زنان متاهل و دارای فرزند و فراگیری این پدیده در میان طبقات متوسط به بالای شهری را تا حد زیادی توضیح دهد، زیرا در اینجا بیحجابی یا بدحجابی و حواشی آن نظیر آرایشهای غلیظ حتی در فصل گرم تابستان بهمثابه یک سبک زندگی، تبدیل به انگاره ترقی و شخصیت و پیشرفت شده و بهمثابه یک ایدئولوژی میتواند موجد شورش و جنبش باشد و با قانون حجاب بهمثابه انگاره حجاب اجباری مواجه شده و مقابله با آن را بعنوان آزادی و رهایی و بعضا سعادت به صحنه بکشاند.
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
هدایت شده از حمید پارسانیا
💠 راههای نرفته جامعه شناسی تشیع
🔸برخی جامعه شناسان دین در ایران در مقام تحلیل «موقعیت جامعه شناسی تشیع در ایران» بر این باورند که امروزه در جامعه ما «جامعه شناسی تشیع» از مرحله طرد و رد به مرحله پذیرش انتقادی رسیده است، پذیرش این گفته، قدری محل تامل است؛ چرا که گرایش جامعه شناسی تشیع در ایران شاید سه دهه بیشتر تاریخ جدی نداشته باشد و بیشتر فعالیتها و مطالعات شیعه شناسی به خارج از ایران مربوط میشود؛ هر چند که بر این باورم این مطالعات با رشد قابل ملاحظه ای در حال گسترش است.
🔸از همان روزی که «جامعه شناسی» وارد ایران شد، با دوگانه ای مواجه بود که این دوگانه در مورد «جامعه شناسی تشیع» و «اسلام» هم موضوعیت دارد؛ به این معنا که اگر اسلام یا تشیع را «ابژه» بگیریم، این سوال مطرح می شود که «سوژه» کیست؟ بنابراین اگر نسبت به این سوژه مقاومتی هم صورت گرفته است، بیشتر از این جهت است.
🔸اتفاقا همان موسساتی که با جامعه شناسی و علوم اجتماعی مخالفت کردند، نخستین مراکزی بودند که این علوم را وارد ایران کردند و در این خصوص آنچنان تقدم و تاخر تاریخی وجود ندارد. البته این مواجهه، مواجهه بدی نیست اگر یک شکل جدی و نظری پیدا کند. ما نیاز داریم که بین «جامعه شناسی» و «مطالعات تشیع» گفت وگو و تعامل بیشتری صورت گیرد؛ خود این موسسات حوزوی «ابژه» شوند و بررسی کنیم که این موسسات چه کاری انجام می دهند؟ چه مساله ای دارند؟ اینها معمولا موسسات پیرا حوزه ای هستند و باید بررسی کرد که در چه نسبتی با حوزه و دانشگاه قرار می گیرند؟ چه ساختارهایی دارند یا باید چه اصلاحات ساختاری بیابند؟
🔸واقعیت این است که «تشیع» به عنوان یک فرهنگ، یک هستی شناسی و مبانی فلسفی و معرفت شناسی خاص دارد و باید بررسی کرد که فرهنگ تشیع در چه نسبتی با اندیشه علمی و اجتماعی قرار می گیرد؟ آیا اساسا با اندیشه علمی اجتماعی تعاملی دارد یا یک «ابژه ساکت» است؟ اگر بخواهد فعال باشد در «سوژه» چه تاثیراتی را خواهد گذاشت؟ اینها مباحث بسیار جدی است که باید به آن در ذیل عنوان «جامعه شناسی تشیع» پرداخته شود.
🔻جامعه شناسی تشیع در ایران هنوز به این سطح از مطالعات نرسیده است تا بتواند پاسخگوی این پرسش ها باشد.
✍️ استاد حمید پارسانیا
🆔@parsania_net
راهبرد پارادایم سازی اسلامی در حوزه جامعه شناسی زنان و جنسیت.pdf
340.4K
#مقاله راهبرد پارادایم سازی اسلامی در حوزه جامعه شناسی خانواده و جنسیت
#حجت_الاسلام_دکتر_حسین_بستان
این مقاله با هدف زمینه سازی جهت توسعه علوم انسانی اسلامی به طور عام و تاسیس پارادایم یا الگویی برای جامعه شناسی اسلامی خانواده و جنسیت به طور خاص، به بررسی مهم ترین مبانی پارادایمی یا پیش فرض های معرفت شناختی، هستی شناختی، ارزش شناختی و روش شناختی یک جامعه شناسی اسلامی با تاکید بر حوزه مطالعات خانواده و جنسیت می پردازد.
پذیرش دین به عنوان یکی از منابع معرفتی در علم، توجه به تبیین های غایت شناختی الهی، تاکید بر عقلانیت نظری و عملی، فطرت و تفاوت های طبیعی زن و مرد به عنوان مبانی انسان شناختی، درج سنت های اجتماعی و تاریخی به مفهوم قرآنی آن در ذیل عنوان قانون مندی اجتماعی، در نظر گرفتن خدا و موجودات ماورائی در تحلیل های اجتماعی و رد نسبیت گرایی ارزشی، ویژگی هایی هستند که این پارادایم پیشنهادی را از دیگر پارادایم های موجود در علوم اجتماعی متمایز می کنند، ضمن آنکه از نظر پذیرش مدل های رایج تبیین، تاکید بر هویت مستقل فرد و جامعه و دفاع از جانبداری ارزشی در علم، میان این پارادایم و پارادایم های موجود یا دست کم برخی از آنها مشابهت وجود دارد.
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
#معرفی_کتاب حدیث پیمانه
#استاد_حمید_پارسانیا
🌐 انقلاب اسلامی ایران با توجه به ایجاد دگرگونی بنیادی در ابعاد مختلف جامعه و نیز ویژگی ممتازی که نسبت به سایر انقلاب های بزرگ دنیا دارد، از جنبه های مختلف قابل بررسی است که یکی از آنها شناخت جریان ها و نیروهای اجتماعی و سیاسی، اعم از نیروهای مذهبی، روشنفکران، سازمان ها، احزاب و گروه های مختلفی است که در تحولات انقلاب شرکت داشته اند.
✅ #استاد_حمید_پارسانیا در کتاب حدیث پیمانه علاوه بر توجه به جریانهای صدر اسلام و نیز اصول اعتقادی و حرکت سیاسی تشیع، ویژگی های نیروهای اجتماعی و سیاسی ایران در دوره های مختلف تاریخ معاصر، صفویه، قاجاریه، پهلوی اول و دوم و نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی را به تفصیل بررسی کرده است.
💯 مطالعه این کتاب به شناختی دقیق از جریانها، احزاب و گروههای قبل و بعد از انقلاب اسلامی منجر می شود. مذهب و عصبیت، غرب و غربزدگی، منورالفکری و استبداد استعماری، روشنفکری در جابجایی قدرت، سنت و تجددطلبی دینی، نیروهای اجتماعی و انقلاب اسلامی ایران از فصلهای این کتاب هستند.
✳️ حرکت سیاسی تشیع، واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجاریه، جریان شناسی ماسونی ها، نیروهای اجتماعی و مذهبی ایران، ویژگی روشنفکری در ایران، انقلاب اسلامی و استکبار جهانی، انقلاب اسبامی و نیروی روشنفکری و انقلاب اسلامی و نیروهای مذهبی و… از جمله موضوعاتی هستند که نویسنده کتاب به تحلیل و تبیین آنها پرداخته است.
📔 کتاب #حدیث_پیمانه از سوی نشر معارف در ۴۰۸ صفحه منتشر شده است.
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin