هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
#آموزش_تخصصی مداحی و ذکر مصیبت با روش تدریس معکوس در ایتا 📕
💠 آموزش کاملا تخصصی در بخش های مختلف مداحی:
🔷️ روضه خوانی🔶دعاخوانی
🔷️ صداسازی 🔶️ردیف های آوازی
🔷️ مقتل شناسی🔶️نوحه و سرود
🔷️ فیش نویسی🔶️شعرشناسی
✅ ویژه بانوان
✅ بزرگسال و نوجوان
💠 کاملا غیرحضوری و بدون محدودیت مکانی
❌ برگزاری کلاس در بستر پیشرفته آموزشگاهی LMS
🔴❗با اعطای مدرک رسمی تاییدیه سازمان تبلیغات اسلامی
😍🌺 تخفیف شهریه فوق العاده ویژه طلاب، خانواده طلاب و فرهنگیان
🔘 جهت کسب اطلاعات بیشتر، #ثبت_نام و اطلاع از شهریه دوره، وارد کانال زیر شوید👇
🌐 https://eitaa.com/joinchat/3585409024C29a819a057
✅ مکاشفات شهید برونسی پشت میدان های مین «کوشک» با حضرت حضرت زهرا (س) و عبور از میدان مین
🔸صورتش را گذاشت روی خاک های نرم و رملی کوشک. حول و حوش ده دقیقه گذشت .
بالاخره عبدالحسین به حرف آمد گفت: سید کاظم! خوب گوش کن ببین چی می گم.گفت: خودت برو جلو. خودت می ری سر ستون، یعنی نفر اول.سر ستون که رسیدی، اون جا درست بر می گردی سمت راستت، بیست و پنج قدم می شماری.
مات و مبهوت، فقط نگاهش می کردم. گفت: بیست و پنج قدم که شمردی و تموم شد، همون جا یک علامت بگذار، بعدش بر گرد و بچه ها رو پشت سرخودت ببر اون جا. وقتی به اون علامت که سر بیست و پنج قدم گذاشته بودی، رسیدی؛ این دفعه رو به عمق دشمن، چهل متر می ری جلو. اون جا دیگه خودم می گم به بچه ها چه کار کنن ...
با تأکید گفت: دقیق بشماری ها.
🔸... کارها را انجا شد درانتها عبدالحسین آمد و گفت: به مجردی که من گفتم الله اکبر، شما ردّ انگشت من رو می گیری و شلیک می کنی به همون طرف پیرمرد انگار ماتش برده بود. آهسته و با حیرت گفت: ما که چیزی نمی بینیم حاج آقا ! کجا رو بزنیم؟
🔸... و بالاخره دشمن قبل از اینکه به خودش بیاید، تار و مار شد از خوشحالی کم مانده بود بال در بیاورم
🔸... فردا بی مقدمه پرسیدم جریان دیشب چی بود؟ طفره رفت. قرص و محکم گفتم: تا نگی، از جام تکون نمی خورم،م کم اصرار من کار خودش را کرد. یک دفعه چشم هاش خیس اشک شد. به ناله گفت: باشه، برات می گم.
موقعی که عملیات لو رفت و توی آن شرایط گیر افتادیم، حسابی قطع امید کردم . شما هم که گفتی برگردیم، ناامیدی ام بیشتر شد و واقعاً عقلم به جایی نرسید. مثل همیشه، تنها راه امیدی که باقی مانده بود، توسل به واسطه های فیض الهی بود. توی همان حال و هوا، صورتم را گذاشتم روی خاک های نرم اون منطقه و متوسل شدم به وجود مقدس خانم حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها).
چشم هام را بستم و چند دقیقه ای با حضرت راز و نیاز کردم. حقیقتاً حال خودم را نمی فهمیدم. حس می کردم که اشک هام تند و تند دارند می ریزند. با تمام وجود می خواستم که راهی پیش پای ما بگذارند و از این مخمصه و مخمصه های بعدی، که در نتیجه شکست در این عملیات دامنمان را می گرفت، نجاتمان بدهند.
🔸در همان اوضاع، یک دفعه صدای خانمی به گوشم رسید؛ صدایی ملکوتی که هزار جان تازه به آدم می بخشید. به من فرمودند: فرمانده!
یعنی آن خانم، به همین لفظ فرمانده صدام زدند و فرمودند: این طور وقت ها که به ما متوسل می شوید، ما هم از شما دستگیری می کنیم، ناراحت نباش.
ادامه داد: چیزهایی را که دیشب به تو گفتم که برو سمت راست و برو کجا، همه اش از طرف همان خانم بود. بعد من با التماس گفتم: یا فاطمه زهرا (س)، اگر شما هستید، پس چرا خودتان را نشان نمی دهید؟!
🔸فرمودند: الان وقت این حرف ها نیست، واجب تر این است که بروی وظیفه ات را انجام بدهی...
📚 خاکهای نرم کوشک
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
حکایتی از مظلومیت امیرالمومنین پس از زهرا علیهماالسلام
#اختصاصی_داناب | @DasTanaK_ir
ابن میثم از پدرش میثم تمّار نقل میکند:
شبی از شبها، امام علی علیه السلام مرا همراه خود پذیرفت تا به مسجد جعفی رفتیم، چهار رکعت نماز خواندیم،
امام را دیدم که سر به سجده گذاشت و صد بار العفو، العفو فرمود،
سپس بیرون آمده در تاریکی شب بطرف صحرا رفتیم،
در صحرا در نقطهای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خطّی کشید و فرمود:
از این خط جلوتر نیا.
و خود در ظلمت شب ناپدید شد،
مدّتی گذشت و من بر جانِ آن حضرت با وجود آن همه دشمن ترسیدم و نتوانستم صبر کنم،
اندکی بعد به جستجوی امام علی علیه السلام پرداختم، حضرت را دیدم سر در چاهی فرو برده و زمزمهای دارد وقتی نزدیک شدم فرمود: کیستی؟
گفتم: میثم هستم.
فرمود:
مگر تو را امر نکردم که جلوتر نیائی؟
گفتم: چرا، امّا برجان شما و فراوانی دشمن ترسیدم.
حضرت فرمود: به او فرمود:
آیا از سخنان من در چاه چیزی شنیدی؟.
گفتم: نه.
سپس این شعر را زیر لب زمزه کرد:
وَفِی الصَّدْرِ لَباناتٍ
إِذا ضاقَ لَها صَدْرِی
نَکَتُّ الْأرْضَ بِالْکَفِّ
وَاُبْدِیتُ لَهَا سِرّی
فَمَهْمَا تُنْبِتُ الأَْرْضَ
فَذاکَ النَّبْتُ مِنْ بَذْری
«در سینه درد دلهایی است که وقتی تنگی میکند زمین را باکف دست میشکافم و اسرارم را در آن میگذارم،
پس هرگاه زمین چیزی رویاند از آن بذری است که من کاشتهام» (بحارالانوار ج ۴ ص۱۴۴)
ــــــــــــــــ
الا ای چاه، یارم را گرفتند
گلم، عشقم، بهارم را گرفتند
میان کوچه ها، با ضرب سبلی
همه دار و ندارم را گرفتند🖤🖤
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️قیمت صدای اذان
🔻گفتگو زیبای امیرالمونین(ع) و حضرت زهرا(س)
📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حدس بزنید این شخصیت کیست؟
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
▪️لوئیس ماسیگنون در کتاب مباهله:
وردها و دعاهای ابراهیم از وجود ۱۲ نور که منشعب از فاطمه هستند خبر می دهد
تورات از آمدن محمد و دختر پر برکت او و دو آقازاده مانند اسماعیل و اسحاق(حسن و حسین) و انجیل از آمدن احمد نوید می دهد و دختر پر برکتی که دو پسر به دنیا می آورد
📚 @DasTanaK_ir
یک جمله روضه حضرت زهرا از زبان خود حضرت زهرا سلام الله علیها
📚 @DasTanaK_ir
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
🔴کانال #فوق_تخصصی_اعتقادات
آیا خداوند میتواند سنگی خلق بکنید که نتواند بلندش بکند❓
👈آیا خداوند میتواند یکی مثل خودش خلق بکند❓
👈آیا خداوند میتواند شُتری را از سوراخ سوزن رد بکند که نه سوراخ بزرگ بشود و نه شتر کوچک بشود❓
👌✅کی خدا را درست کرده❓خدا چطور به وجود آمد⚠️
✅👌آیا ما انسانها اختیار داریم یا نه؟ آیا ما مثل بازیگر داریم فیلم نامه را اجرا میکنیم یا نه❓⚠️⚠️👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/301400148C71113bbd3e
♨️💯هر کسی مثل این کانال پیدا کرد ولو۷۰درصد هم باشه شماره کارت بدهد تا۵۰۰#هزار_تومان بحسابش واریز بکنم👆👆
🔴👏کسی نباشه این کانال عاااالی را از دست بده لطفا با وضو وارد شوید
ستاره قاسم در کهکشان راه خمینی
چقدر خوب است که کودکان وقتی به دنیا میآیند کسی نمیداند سرنوشت چه تقدیری برای آنان رقم زده و تاریخ برای شانه نحیف برخی از این کودکانگریان، چه مأموریتی گرانسنگ تدارک دیده است. آری! اینگونه بود که دست فرعون بهرغم تمام دست و پا زدنهایش، به فرزند عمران و یوکابد نرسید و موسی دودمان طاغوت عصر خود را در نیل بر باد داد. و آن زمانی بود که از چشم دنیااندیشان و ظاهربینان کار مؤمنان به پایان رسیده بود؛ در پیش، امواج خروشان نیل بود و از پس، لشکر جرّار فرعون. اما تقدیر الهی چیز دیگری بود. پس فرمان آمد که ای موسی! عصای خود را بر دریا بزن ... و شد آنچه ناشدنی مینمود.
تابستان سال 1953 برای «دوایت آیزنهاور» سی و چهارمین رئیسجمهور آمریکا شیرین بود. ماموران سازمان CIA در تهران به فرستادگان و مزدوران بریتانیایی که دیگر کبیر نبود پیوستند و عملیات آژاکس را با موفقیت به سرانجام رساندند. دولت وقت با کودتا سرنگون شد و شاه لرزان و فراری دوباره بر تخت نشست. «آلن دالس» رئیس CIA اگر از آینده چیزی میدانست بدون شک پنج سال بعد، تیمی از ماموران خود را بار دیگر راهی ایران میکرد اما این بار نه به مقصد تهران بلکه به «قناتملک»، روستایی در دل کویر مرکزی ایران. به خانه ساده و محقر مشهدی حسن.
اما نه آیزنهاور و دالس میدانستند و نه حتی مشهدی حسن و فاطمه که آن کودکی که روز اول فروردین سال 1337 پا به زمین گذاشته و گریه میکند، چه آیندهای و مأموریتی در پیش دارد. فرزند سوم خانه بود و نامش را گذاشتند قاسم. انتخابی بهجا و نامی نیکو بود. این طفل شیرخوار و روستازاده گمنام، مأموریت داشت چیزهایی را قسمت کند. از این باب همه ما قاسم هستیم چرا که در زندگی چیزهایی را با دیگران و بین دیگران قسمت میکنیم. اما قرار بود او از همه ما و قاسمها، قاسمتر باشد.
دنیا معرکههای عجیب و غریب و شگفتیهای فرامحاسباتی کم ندارد. نقاطی به ظاهر بسیار دور و بیربط در گوشه و کنار کرهخاکی هستند که هیچ دستگاه محاسباتی و عقل و حتی خیالی نمیتواند میان آنها خطی برقرار سازد. وقتی مامور ساواک سال 1342 با ریشخند از آقا روحالله پرسید یارانت کجا هستند، آن مرد خدا که دلش از خورشید هم گرمتر و چشمهایش از برق آسمان گیراتر بود، با دلی آرام و قلبی مطمئن پاسخ داد؛ سربازان من در گهوارهها هستند. یحتمل مأمور مفلوک سازمان اطلاعات و امنیت کشور، پوزخندی زده و در دل یا زیر لب گفته باشد عجب آخوند خوشخیالی و چه خیالات خامی! نمیتوان به واکنش آن مأمور چندان خرده گرفت. آن روز قاسم سلیمانی پنج ساله بود، مهدی باکری و اسماعیل دقایقی 9 ساله، حسن باقری و ابراهیم همت هشت ساله، حسین خرازی شش ساله، احمد کاظمی، مهدی زینالدین و حسن تهرانیمقدم 4 ساله، محمود کاوه و علی هاشمی 2 ساله. کودکانی دور از هم، هر کدام در شهری و روستایی. آن ستارههای دور از هم در کهکشان راه خمینی. آنقدر دور که هیچ منجمی نمیتوانست پیشبینی کند روزی که چندان دور نیست این ستارهها در یک مدار قرار خواهند گرفت و چشم آسمان از نورشان روشن خواهد شد.
تازه این کودکان فرماندهان سپاه خمینی کبیر بودند و بسیاری از سربازان آنان حتی هنوز پای بر زمین، این «سیاره رنج» نگذاشته بودند.
...چند روز پیش یک رسانه آمریکایی با کینهای عمیق نوشت سلیمانی شبه نظامیان عراق، لبنان و یمن (افغانستان و پاکستان و سوریه و فلسطین را جاانداخته) را به یک اتحاد راهبردی متصل و نیروی قدس را به نوعی ناتو تبدیل کرد.
💬محمد صرفی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @DasTanaK_ir
🕊امام علی علیه السلام:
همچون زنبور عسل باش كه خوراك پاك و پاكيزه مىخورد
و محصول پاك و پاكيزه توليد مىكند،
و هر گاه روى شاخهاى مىنشيند، آن را نمىشكند.
كُن كَالنَّحلَةِ؛ إذا أكَلَت أكَلَت طَيِّبا ، وإذا وَضَعَت وَضعَت طَيِّبا ، وإذا وَقَعَت عَلى عودٍ لَم تَكسِرهُ
📚غررالحكم حدیث 7186
📚 @DasTanaK_ir
جنگ هیبریدی چیست؟
جنگهای هیبریدی یا ترکیبی، به شیوه نبردی گفته میشود که در آن تمام ابزارها و روشهای ترکیبی نظامی نوین جایگزین نبردهای سنتی خواهد شد. نیروی هیبریدی در این نبردها توانایی فوق العادهای بر اثر گذاری در جامعه دارند، ابن نبرد به زبان سادهتر جنگ روانی محسوب میشود، در ایران از جنگ هیبریدی با عنوان جنگی ترکیبی یاد میشود.
عملیاتی که ترکیبی از جنگ سرد و نرم با سلاح موشک و رسانه است. از جمله ویژگیهای جنگ هیبریدی، ابهام و پیچیدگی آن است، بدین صورت که برخی از کارشناسان نظامی و امنیتی آن را شیوه جدیدی از رویارویی با دشمن میدانند و آن را انقلابی جدید در طراحی جنگهای نظامی تلقی کردهاند.
حالا با توجه به اتفاقات اخیر در منطقه خاورمیانه و جریاناتی که کشور آمریکا در این محور ایجاد کرده است، باید به این سوال پاسخ داد که آیا وضعیت امروز ایران نشانههایی از ورود به دوران دشواری از نبرد امنیتی و جنگ شناختی_هیبریدی است، یا خیر؟
بسیاری از نظریه پردازان نظامی پس از واقعه ۱۱ سپتامبر، با روش جنگهای سنتی خداحافظی کردند و از سال ۲۰۰۱ رویکردشان را در طراحی نقشههای نظامی و امنیتی فضای سایبر را هم اضافه کردند. در گزارش منتشر شده از اجلاس امنیتی مونیخ در سال ۲۰۱۵، ملزومات یک جنگ هیبریدی در هشت مورد دیپلماسی، جنگ اطلاعاتی و تبلیغاتی، حمایت از نابسامانیها و شورشهای محلی، نیروهای نامنظم و چریکی، نیروهای ویژه، نیروهای کلاسیک نظامی، جنگ اقتصادی و حملات سایبری یاد شده است.
به نظر می رسد نیروهای جبهه مقاومت و جریان های آزادیبخش و اسلامی باید به سمت و سوی چنین مدلی از جنگ حرکت کنند، چرا که درک پیچیدگی های آن توسط نیروهای کلاسیک دشمن سخت است. در واقع اصلی ترین ویژگی این مدل از جنگها، ابهام و غافلگیری ناشی از ابهام است.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @DasTanaK_ir
مربی گفت: 《دختر زیبای ۱۴ ساله به سرطان مبتلا و زندگیش سخت شد. به بیمارستان مراجعه کردند. پزشکان گفتند علاج کار، جنگ با بیماری به وسیلهی شیمیدرمانی است. دختر و خانوادهاش انتقام از غده سرطانی را پذیرفتند. ماهها از پی هم میگذشت و دخترک همچنان میجنگید. غوغایی درونش بود، روزها گریه میکرد و شبها مویه که زیباییم، موهایم، مژه و ابروانم رفت برای چه؟؟ جنگ با غدهی سرطانی؟! مگر نابود شد؟! اصلا بماند! مگر چه میشود سریع میمیرم اما رنجی نمیکشم! دست روزگار بر آن شد که غده تکانی سخت خورد و شروع به بربستن بار و بساطش از بخشهای حیاتی بدن کرد. دخترک که به ظاهر علائمی از پیروزیش بر بیماری نمیدید این بار شروع به ناسزا گفتن به سامانهی دفاعی بدنش، شیمیدرمانی و پزشکان فرماندهش کرد! که ننگ بر شما باد که موهایم ریخت ولی غدهی سرطان هنوز زنده است...》
مربی به اینجای داستان که رسید آن را قطع کرد و از دانشآموزان پرسید: رفقا شما هم، همسن و سال دخترک داستانید. بلا به دور اما اگر جای او بودید چه میکردید؟
- بچهها که از سوال مربی و داستان غمگینش بُهتزده بودند کمکم از احساسات تلخ این همزاد پنداری گفتند.
- مربی: به نظر شما منفورترین شخصیت داستان کیست؟ خدا؟(نعوذ بالله) دخترک؟ پزشکان؟ شیمیدرمانی؟ غدهی سرطان؟
- همگی بالاتفاق گفتند: غدهی سرطان
مربی: پس شیمیدرمانی چه؟ مگر از نظر دخترک بد نیست؟ مگر نه این که باعث ریزش ابرو، مژه و برهم زدن زیبایی او شده است؟
- دانشآموزی گفت: خانم این چه سوالی است! در جنگ با غدهی سرطانی بالاخره باید از سلاح دفاعی استفاده کرد. نمیشود که با بیماری جنگید ولی دارو نخورد یا رنجی را متحمّل نشد!
دیگری گفت: موافقم! این حرف دخترک غمانگیز است اما منطقی نیست. مگر جز این است که غدهی سرطان از اندامهای حیاتی بدن بیرون رفته و بهبود یافته است؟
مربی گفت: پس تکلیف دخترک و زیبایی از دست رفتهاش چه میشود؟ در این شرایط چه باید کند؟
دانشآموز: صبر! البته چون زهری تلخ است. برای جنگ با بیماری انحراف رفتن سیستم دفاعی بدن و ریزش موها طبیعی است. واقعا سخت است، شرایطش غمانگیز است ولی چارهای نیست. برای رسیدن به هدف بزرگتر که بیرون راندن غدهی سرطان از بدن است از کشته شدن بیگناهانی چون مو، مژه و ابرو گریزی نیست.
دیگری گفت: موافقم اما این کافی نیست! باید علم پیشرفت کند تا گلبول سفید بتواند یاختههای خودی را از غیرخودی تشخیص دهد.
مربی گفت: عجب موضوع چالشبرانگیز و قابل تأملی! حقا که نمیتوان سریع و از روی احساس قضاوت کرد. مرحبا به شما رفقای عاقل خودم! معلوم است که به خودم رفتهاید....
با این جمله و شوخیهای بعدش جوّ کلاس را کمی شاداب کرد تا آنها را برای ادامه بحث آماده کند.
مربی: رفقا وقتی داستان را میخواندم افکار گریزپایم مدام به این کشیده میشد که چقدر اوضاع فعلی جامعه هم شبیه درمان غدهی سرطانی شده است! درحال بیرون کردن غدهی سرطانی آمریکا از منطقهمان بودیم که سامانهی دفاعی همچون شیمیدرمانی عواقب ریزش گلهای میهن را درپی داشت. اکنون عدهای بر قضاوت نشسته و به جای غدهی سرطانی شیمیدرمانی را لعن و نفرین میکنیم.
مربی این را گفت و سوالات قبلی را تکرار کرد:
🔹در این ماجرا کدام یک منفور است؟ خدا؟(نعوذ بالله) فرمانده؟ آمریکا؟ سامانه دفاعی سپاه؟ ..
🔸آیا به خاطر عوارض ناگوار واقعه باید اصل موضوع که پیروزی در خروج غدهی سرطانی آمریکا است را زیر سوال ببریم؟
🔹آیا روا است به خاطر دردی که میکشیم کادر درمانی را به جای این غده سرطانی منفور لعن و نفرین کنیم؟؟
🔸 در شرایط کنونی چه باید کرد؟صبر بر درد تا چشیدن طعم خوش نابودی سرطان یا جا زدن از درمان و رشته کردن تمام پنبهها؟!
🔹آیا باید با غدهی سرطان منطقه جنگید و دربرابرش مقاومت کرد یا کشته شدن و ذلّت و خواری کشیدن را پذیرفت؟؟
🔸 قدرنشناسی و نمکدان شکستن یعنی چه؟
🔹موضع عاقلانه ما نسبت به این اتفاق چگونه باشد؟
🔸پیشنهاد شما برای کمک به تکمیل موفقیتآمیز فرایند مبارزه با سرطان چیست؟
نفیسه سادات امامی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @DasTanaK_ir
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
⚠️#تــــــــوجه ⚠️#تـــــــــوجه
🌴 #مرکز بهترین #ویدیوهای_مناظره بین اهل سنت، شیعیان، ویدیوهای پاسخ به شبهات اهل سنت ، وهابیت
👌اگر دنبال #جواب_دندان_شکن به وهابیت خبیث هستید...
📣🔴اگر دنبال پاسخ به #شبهه های واهی مغرضان اهل بیت علیهم السلام به مذهبتان هستید...
اگر دنبال #حقیــــــــقت هستید....😍
اگر می خواهید از کودنی وهابی ها کلیپ #طنز بسازید....
🙏پس با ما همراه شوید 🙏
♨️ #داغ ترین کلیپ های #رسوایی وهابیت و دیگر فرقه های انحرافی
✔️🌺 کانال بزرگ «کتاب الله و#عترتی» را دنبال کنید
فقط فایل #تصــــــــــویری👇👇
https://eitaa.com/joinchat/577372292Cb6afc5a94e
🔴#کانال بزرگ کتاب الله وعترتی 2
فقط فایل #صـــــــوتی👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1484325024Cb3b0bd8120
43.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#داستان_آفرینش - ۸
قسمت هشتم مستند "داستان آفرینش جهان" تکوین انسان بر روی سیاره زمین را با بیانی علمی از قرآن کریم و احادیث مطرح می کند.
"تا زمانی فرا رسید که جاندارانی شبیه به انسان آغاز به راه رفتن با دو پا نمودند. احتمالاً این بشرها از شمپانزه ها و گوریل ها و بقیه جانداران اولیه منشعب و جهش یافته اند. در منابع اسلامی از این بشرها و انسانواره های قبل از آدم بنام بن، سن، جن، ناس، جان، حن و نسناس یاد شده است..."
📚 @DasTanaK_ir
✳ قیامت این چیزها را نمیداند!
🔻 مرحوم #شیخ_مرتضی_زاهد اواخر عمر دیگر نمیتوانستند با پای خود جایی بروند و چون وسیلههای امروزی نبود، ناچار کسی ایشان را کول میگرفت و به این طرف و آن طرف میبرد. این کار مشکلی برای کسی نداشت چون بدن ایشان در آن ایام لاغر و نحیف شده بود.
🔸 یک روز جایی میرفتند. در کوچهی شترداران کسی که ایشان را کول کرده بود، ظاهرا خسته میشود و مرحوم شیخ مرتضی را کنار کوچه به زمین میگذارد. بدن ایشان به دیوار کاهگلی خانهی مجاور برخورد میکند و کمی خاک و پر کاه روی زمین میریزد. ایشان با نگرانی درب آن خانه را میکوبند. صاحبخانه در را که باز میکند شیخ مرتضی را میشناسد. شیخ مرتضی میگویند من به دیوار خانهی شما تکیه دادهام و کمی از خاک و کاهگل دیوار به زمین ریخته. بفرمایید چقدر باید بدهم تا جبران شود. صاحبخانه که به شیخ مرتضی ارادت داشت، میگوید اختیار دارید. منزل من متعلق به شماست. آقا در جواب میگویند #قیامت این چیزها را نمیداند. یا باید رضایت بدهی و حلال کنی یا باید خسارت بگیری».
📚 کتاب #سیره_و_خاطرات_علما
📖 ص ۴۸
👤 #آیت_الله_جاودان
#⃣ #حق_الناس #معاد
📚 @DasTanaK_ir
فعال حقوق بشر هم شغل باحالیه ها!
هی ابراز نگرانی میکنی پول میگیری :))
📚 @DasTanaK_ir
98.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فیلم_کاملِ
" #مستند 72 ساعت "
در 3 روز پایانی عمر شریف شهیدسلیمانی چه گذشت...
#حاج_قاسم
📚 @DasTanaK_ir
#توئیت
عمدی زد که هرسال سالگرد محبوبترین سردارش به حاشیه بره؟
عمدی زد که که حمله بیسابقه به پایگاه نظامی آمریکا دیده نشه؟
عمدی زد که بگن جمهوری اسلامی اقتدارش در همین حده؟
عمدی زد که بگن این بود امنیت؟؟ امنیت هم دیگه نداریم!
جمهوری اسلامی عمدی زد که خودشو ببره زیر سوال؟؟
#هواپیمای_اوکراینی
📚 @DasTanaK_ir
مسک 47.pdf
2.03M
چهل و هفتمین شماره نشریه #مسک
📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دختران_حاج_قاسم
تا کور شود هر آنکه نتواند دید
📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصور غلطِ کشور های دنیا از ایران...
ماجرای جالبی از شروع زندگی دکتر مریم قدیری در آمریکا
تا آخرش ببینین جالبه👌
📚 @DasTanaK_ir
ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ گفتم ﺍﻧﺸﺎء ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ:
“ﺍﮔﺮ ﻣﺪﯾﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ؟
ﻫﻤﻪ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ
ﺑﻪ ﺟﺰ ﯾﮑ ﻨﻔﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽﮐﻨﻪ
ازش پرسیدم: ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﯽ؟
گفت: ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺗﺎ ﻣﻨشی بیاد تایپ کنه
ینی قوه تخیلش هلاکم کرد!!😐😂😂
📚 @DasTanaK_ir