eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12.3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
36.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 تأملی بر معنا و هویت علم دینی 🔻آیا علم بی‌طرف است؟ 💢 آیت‌الله لاریجانی: علوم انسانی حتی در بخش توصیفی خود نیز خنثی نیست. در دینی کردن علوم، خودباخته و ساده‌انگار نباشیم. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
ديوانه و احمق اتومبيل مردي در هنگام رانندگي، درست جلوي حياط يک تيمارستان پنچر شد و مجبور شد همان‌جا به تعويض لاستيک بپردازد.هنگامي‌که سرگرم اين کار بود، ماشين ديگري به‌سرعت از روي پيچ‌هاي چرخ که در کنار ماشين بودند گذشت و آن‌ها را به درون چاهی فاضلاب انداخت. مرد حيران مانده بود که چه‌کار کند. تصميم گرفت که ماشينش را همان‌جا رها کند و براي خريد پيچ چرخ برود.در اين حين، يکي از ديوانه‌ها که از پشت نرده‌هاي حياط تيمارستان نظاره‌گر اين ماجرا بود، او را صدا زد و گفت: از 3 چرخ ديگر ماشين، از هرکدام يک پيچ بازکن و اين لاستيک را با 3 پيچ ببند و برو تا به تعميرگاه برسي.آن مرد اول توجهي به اين حرف نکرد ولي بعد که با خودش فکر کرد ديد راست مي‌گويد و بهتر است همين کار را بکند. پس به راهنمايي او عمل کرد و لاستيک زاپاس را بست. هنگامي‌که خواست حرکت کند، رو به آن ديوانه کرد و گفت: خيلي فکر جالب و هوشمندانه‌اي داشتي، پس چرا تو را توي تيمارستان انداخته‌اند؟ ديوانه لبخندي زد و گفت: من اينجام چون ديوانه‌ام، ولي احمق که نيستم.😊 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
💯این بنده خدا یه ته دیگ سیب زمینی اضافه بخواد بخوره همه می فهمند😅 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🎥 موشن گرافیک/ عالمی که به جرم افساد فی‌الارض به دار آویخته شد! ‌ ‌ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🌹 ⚘﷽⚘ ✨💫✨ ❇در زمان اشغال هند توسط انگلیس، روزی افسر انگلیسی بدون هیچ دلیلی یک شهروند هندی را با سیلی محکم به رویش کوبید، در جواب شهروند ساده هندی چنان با مشتِ به روی افسر بریتانیوی زد که از اثر شدت ضربه وارده به زمین افتاد... افسر انگلیسی که از این عکس العمل هندی دهشت زده شده بود و خشم از سر و روی اش میبارید ولی چون تنها بود، چیزی نگفت و بطرف پادگان برگشت تا با نیروهای جدید برگردد و جواب مفصلِ به این هندویی که جرات کرده به روی افسر امپراطوریی سیلی بزند را بدهد. 🆔 @dastanak_ir وقتی به قرارگاه برگشت، جنرال انگلیسی بدون اینکه جواب او را دهد دستش را گرفت و ۵۰۰۰۰ هزار روپیه هندی به او داد و گفت: برو نزد آن هندی و در مقابل کاری که انجام دادی این پول را بده و ازش معذرت بخواه ! با این حرف جنرال نزدیک بود افسر انگلیسی دیوانه شود با صدای بلند گفت: صاحب! این هندی بدبخت به یک افسر ملکه سیلی زده است و این یعنی بی احترامی به امپراطوی انگلیس ولی شما بجای مجازات برای من می گوید به او 50000 هزار پول دهم و معذرت بخواهم؟ جنرال به افسر انگلیسی به خشم گفت : این یک دستور است و بر تو است تا بدون چون چرا آنرا اجرا کنی، افسر به ناچار پول را برداشت و نزدِ مرد هندی رفت، پول را برایش داد و از بابت آنچه میان شان گذشته بود معذرت خواست ... ❇هندی معذرت او را پذیرفت و با خوشحالی تام پول را از او ستاند و فراموش کرد که او حق داشت که اشغالگر وطن اش را به سیلی بزند ... 50000 هزار روپیه در آن زمان پولِ هنگفتی بود و هندی جز آن را برای خویش خانهِ خرید و باقی آن را چندین ریکشا گرفت و با استخدام دریوران آنها را به کرایه داد... روزگار می گذشت و روز به روز وضع زندگی او بهتر می شد تا اینکه به یکی از تجاران در شهر خود تبدیل شد ..... او فراموش کرده بود که با گرفتن پول از کرامت اش گذشته ولی انگلیس ها آن سیلی او را فراموش نکرده بودند .... روز جنرال انگلیسی، افسرِ را که از هندی سیلی خورده بود فراخواند و برایش گفت: آیا آن هندی را که به تو سیلی زده بود به یاد داری؟ افسر پاسخ داد : بلی چگونه می توانم او را فراموش کنم .. جنرال گفت : حال وقت اش است که بروی و انتقام آن سیلی را ازش بگیری، ولی او در حالی با سیلی بزن که مردم در دورو برش جمع باشند ... 🆔 @dastanak_ir ❇افسر گفت : دیروز که هیچ کسی نداشت مرا از زدن او باز داشتی حال که صاحب جا و جلال و خدمه شده است مرا می گوی برو او را بزن؟ می ترسم افرادش مرا بکشند .. جنرال گفت : خاطرت حمع ترا نمی کشند، فقط برو و آنچه را گفته ام انجام بده و باز گرد... ❇افسر انگلیسی بطرف منزل همان هندی راه افتاد که او را روزِ در حالیکه فقیر بود بدون هیچ هراسی با سیلی زده بود ولی امروز او به یکی از تجارهای معروف شهر تبدیل شده است، وقتی داخل خانه هندی شد او را در میان جمع کثیری از مردم یافت در حالیکه خادمان و محافظان اش او را احاطه کرده بودند، بدون مقدمه بطرف او رفت و با سیلی چنان محکم به رویش کوبید که بر زمین افتاد، افسر انگلیسی ایستاده بود تا عکس العمل او را ببیند ولی هندی نه اینکه هیچ عکس العملی نشان نداد بلکه از جایش هم بلند نشد و بطرف انگلیسی حتی چشم بالا نکرد... افسر انگلیسی درحالیکه از تعجب دهنش باز مانده بود ولی خوشحال از گرفتن انتقام نزد جنرال خود برگشت.. ❇جنرال به افسرش گفت : خیلی خوشحال به نظر می آیی و فکر می کنم متعجب شدی . افسر پاسخ داد: بلی برای بارِ اول که او را با سیلی زدم او از من محکمتر بر روی ام کوبید درحالیکه فقیر و نادارِ بیش نبود ولی امروز که ا و صاحب جا و جلال و خدمه است حتی پاسخ سیلی ام را با حرف هم نداد، این مرا به تعجب واداشته است ... جنرال در پاسخ افسرش گفت : در دفعه اول او کرامتِ داشت و آنرا بالاترین سرمایه خویش می پنداشت برای همین از آن دفاع کرد ... ❇ولی در دفعه دوم او کرامت خود را در مقابل 50000 هزار روپیه فروخته بود برای همین از آن دفاع کرده نتوانست چون می ترسید که مصالح و منافع خود را از دست دهد. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسیار عالی👌 شعر علامه حسن‌زاده آملی خطاب به خدا و پاسخ خدا به او! (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🌹 بستنی‌ای که آب شد ولی دل بچه‌های تو کوچه رو آب نکرد 🌹 ✅یک کاربر فضای مجازی در توییتر نوشت: ‏مادرش از بقالی برای پسرش بستنی خرید، اونم بستنی رو تو آستینش قایم کرد ولی وقتی رسید خونه، بستنیش آب شده بود شهید غلامعلی پیچک به مامانش میگه که بستنیم آب شد ولی دل بچه های توکوچه آب نشد 🔹 این اخلاق و منش کجا، استوری کردن شام و نهار و تفریح بعضی از ما کجا؟! (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه رضا رشیدپور با حاج قاسم سلیمانی سالگرد عملیات کربلای۴ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
می‌گویند آقا محمد خان قاجار علاقه خاصی به شکار روباه داشته. تمام روز را در پی یک روباه با اسبش می‌تاخته تا جایی که روباه از فرط خستگی نقش زمین می‌شده. بعد آن بیچاره را می‌گرفته و دور گردنش، زنگوله‌ای آویزان می‌کرده. در ‌‌نهایت هم ر‌هایش می‌کرده. تا اینجای داستان مشکلی نیست. درست است روباه مسافت، زیادی را دَویده، وحشت کرده، خسته هم شده، اما زنده و سالم است. هم جانش را دارد، هم دُمش را. پوستش هم سر جای خودش است. می‌ماند فقط آن زنگوله!... 🆔 @dastanak_ir از اینجای داستان، روباه هر جا که برود یک زنگوله توی گردنش صدا می‌کند. دیگر نمی‌تواند شکار کند، زیرا صدای آن زنگوله، شکار را فراری می‌دهد. بنابراین «گرسنه» می‌ماند. صدای زنگوله، جفتش را هم فراری می‌دهد، پس «تنها» می‌ماند. از همه بد‌تر، صدای زنگوله، خود روباه را هم «آشفته» می‌کند، «آرامش»‌اش را به هم می‌زند. 👈این‌‌ دقیقا همان بلایی است که انسان امروزی در پرتو بر سر ذهن پُرتَنشِ خودش می‌آورد. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
و سلام بر تو، روزی که در لشکر موعود آخرالزمان مجدداً برانگیخته خواهی شد... میلاد حضرت عیسی مسیح علیه‌السلام بر دوستداران و پیروان حضرتش مبارک باد🌺 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
پاسخی به افاضات علی مطهری 📚 @DasTanaK_ir
و خداوند قومی را که زبانشان را نمی‌فهمید از دوردستها به سراغتان خواهد فرستاد که آنها مثل عقاب بر سر شما فرود خواهند آمد. [ تورات ] ‌ ‌ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
37.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 - ۳ قسمت سوم مستند "داستان آفرینش جهان" درباره چگونگی آفرینش آسمانهای هفتگانه در شش روز است، که بر اساس قرآن و احادیث ائمه اطهار تهیه شده است. و خداوند سپس آهنگ آفرینش آسمان ها را کرد، پس تکمیل نمود آنها را هفت آسمان ... (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
📚"مسیح در شب قدر" 🔹صبح پنج‌شنبه خبر دادند امشب اگر خانه هستید، یکی از مسئولین کشور، چند دقیقه‌ای مهمانتان باشند. گفتم بفرمایید، خواهش می‌کنم. بعد هم به برادر گالوست و شوهر خواهرم خبر دادم که بیایند خانه‌ی ما. 🔸واروژان و تالین هیچ‌کدام از خبر مهمان خوشحال نشدند، چون ایام امتحاناتشان بود و حسابی درس داشتند. تالین دبیرستانی است و واروژان دانشجوی پزشکی. روزی که پزشکی قبول شد، تمام خستگی چند سال کار و زندگی بدون گالوست از تنم بیرون رفت. واروژان با سهمیه‌ی فرزندان شهدا قبول شد؛ اصرار هم دارد این را همه جا بگوید؛ با غرور می‌گوید پدرم شهید شده و جمهوری اسلامی فرقی بین من و یک فرزند شهید مسلمان نگذاشته!  🔹سه ساعتی از غروب گذشته که مهمانمان از راه می‌رسد. من و برادر گالوست و شوهرخواهرم، همین‌طور مبهوت مانده‌ایم و توان هیچ کاری را نداریم.                                                                     🔸حاج‌آقا با ما سلام و احوال‌پرسی می‌کنند و همراه بقیه روی مبل می‌نشینند. ما هیچ‌کداممان توان صحبت کردن نداریم. ایشان بعد از سلام واحوال‌پرسی، خودشان صحبت را شروع می‌کنند: پدر شهید، این آقا هستند؟ 🔹احتمالا چون اکثر شهدای ارمنی سربازان جوان هستند، آقا فکر کرده‌اند این عکس پدر شهید است. می‌گویم: این آقا خودش شهید شده.    - عجب! آقا شهید شدند؟   - بله.    - شما همسرشان هستید؟    - بله. 📆ولادت حضرت مسیح (ع) مبارک باد. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
یا اباالفضل!! ۳۰ صفحه نامه؟! (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
44.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 - ۴ قسمت چهارم مستند "داستان آفرینش جهان" درباره چگونگی آفرینش آسمانهای هفتگانه در شش روز است، که بر اساس قرآن و احادیث ائمه اطهار تهیه شده است. و اینک در انتظار بیگ بنگ هفتم (قیامت) که در آن هشتمین آسمان پدید خواهد آمد... (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله میکنیم، مشکلی نیست، فقط اینجا، اینجا، اینجا، اینجا و.... در اسرائیل نابود میشه! (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
زوج جوانی به محل جدیدی نقل مکان کردند . صبح روز بعد هنگامی که داشتند صبحانه میخوردند ، از پشت "پنجره" زن همسایه را دیدند که دارد لباس هایی را که شسته است آویزان میکند . زن گفت : ببین ؛ لباسها را خوب نشسته است !!! شاید نمی داند که چطور لباس بشوید یا اینکه پودر لباسشویی اش خوب نیست ! شوهرش ساکت ماند و چیزی نگفت ... هر وقت که خانم همسایه لباس ها را پهن میکرد ، این گفتگو اتفاق می افتاد و زن از بی سلیقه بودن زن همسایه میگفت ... یک ماه بعد ، زن جوان از دیدن لباس های شسته شده همسایه که خیلی تمیز به نظر میرسید ، شگفت زده شد و به شوهرش گفت: 🆔 @dastanak_ir نگاه کن !!! بالاخره یاد گرفت چگونه لباس ها را بشوید ... شوهر پاسخ داد: صبح زود بیدار شدم و پنجره های خانه مان را تمیز کردم !! زندگی ما نیز اینگونه است ؛ آنچه را که ما از دیگران می بینیم بستگی دارد به "پاکی پنجره" و "دیدی" که با آن نگاه میکنیم ... "زندگی ما بازتاب ذهن مان است" (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره شنیدنی صادق خرازی از دستور حاج‌قاسم برای حمله به اسرائیل (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
داستان دفن و کفن سعد بن معاذ امام صادق عليه السلام مى فرمايد: 🔹 گروهى نزد پيامبر خدا آمدند و او را به مرگ سعد بن معاذ خبر دادند، پيامبر با اصحاب براى تجهيز سعد حركت كردند، و در حالى كه بر چهارچوب در غسّال خانه قرار داشتند به غسل دادن بدن سعد فرمان دادند. هنگامى كه او را حنوط و كفن كردند و بر تخته اى براى حمل به سوى بقيع قرار دادند، حضرت با پاى برهنه و بدون عبا دنبال جنازه حركت كردند، سپس گاهى طرف راست جنازه را بر دوش مى گرفتند و گاهى طرف چپ را تا به قبر رسيدند. پيامبر وارد قبر شد و با دست مباركش لحد چيد و از اصحاب مى خواست كه سنگ و خاك به حضرت دهند تا روزنه هاى بين لحد را بگيرد؛ چون فارغ شدند و خاك روى لحد ريخته شد و قبر به طور كامل بسته شد، 🔷فرمود: من مى دانم به زودى جنازه مى پوسد ولى خدا بنده اى را دوست دارد كه هرگاه كارى مى كند محكم و استوار انجام مى دهد، به اين خاطر در چينش لحد و بستن روزنه هاى آن با سنگ و خاك دقت كردم. در آن لحظه مادر داغديده ى سعد از گوشه اى فرياد برداشت: اى سعد! بهشت بر تو گوارا باد، ولى پيامبر فرمودند: اى مادر سعدا مطلبى را بر پروردگارت در مورد فرزندت اين گونه قاطع و يقينى نسبت مده؛ زيرا فشار سختى به سعد وارد شد!! چون پيامبر و مردم از دفن سعد برگشتند، گفتند: اى پيامبر خدا! كارى را از شما در مورد سعد ديديم كه بر كسى نديديم، با پاى برهنه و بدون عبا تشييع جنازه آمديد. فرمودند: در اين حالت به فرشتگانى كه به تشييع آمده بودند اقتدا كردم. گفتند: گاهى جانب راست و گاهى جانب چپ جنازه را بر دوش گرفتيد. 🔹فرمود: در تشييع جنازه دستم در دست جبرئيل بود، آنچه او انجام داد من انجام دادم. گفتند: شما براى غسلش اجازه دادى و بر او نماز گزاردى و لحدش را چيدى آن گاه گفتى: فشارى سخت بر او وارد شد! فرمود: آرى، زيرا با خانواده اش بداخلاق بود! ولى اگر انسان از ايمانى متوسط يا حداقل، و عملى اندك برخوردار باشد ولى با سرمايه اى سرشار از مكارم اخلاقى زندگى كند، و با خانواده و اقوام و مردم در همه ى زمينه هاى اخلاقى خوش رفتار باشد در دنيا كمتر دچار مشكل مى شود و در آخرت مكارم اخلاقش رحمت و فيوضات بى نهايت حق را جذب مى كند. برگرفته از کتاب زيبائى هاى اخلاق نوشته استاد حسین انصاریان (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
با کش ور نرو!! (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
سحرگاه (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
1_1299303189.pdf
13M
متن وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی 🔻 به فعالان فرهنگی: در ایام سالگرد سردار دل‌ها، از متن وصیتنامه سوالاتی طرح کنید و در مسجد یا کانون فرهنگی خود، مسابقه وصیتنامه خوانی برگزار کنید. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b