🌱هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱
🔹امام علی(ع): زن، گُل است، نه پیشکار. پس در همه حال، با او مدارا کن و با وى، به خوبى همنشینى نما تا زندگىات باصفا شود.
#صبح_نو
⏳امروز چهارشنبه
۲۴ شهریور ۱۴٠٠
۸ صفر ۱۴۴۳
۱۵ سپتامبر ۲۰۲۱
⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak
می گویند قلب هر کس به اندازه
مشت بسته اوست….
اما من قلب هایی را دیده ام
که به اندازه دنیایی از
“محبت” عمیقند
دلهای بزرگی که هیچ وقت
در مشت های بسته جای نمی گیرند !
⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak
عادتهایى كه معجزه میکند:
با ملايمت ، سخن بگوئيد،
عميق ، نفس بكشيد،
شيک ، لباس بپوشيد،
صبورانه ، كار كنيد،
نجيبانه ، رفتار كنيد،
همواره ، پس انداز كنيد،
عاقلانه ، بخوريد،
كافى ، بخوابيد،
بى باكانه ، عمل كنيد،
خلاقانه ، بينديشيد،
صادقانه ، عشق بورزید،
هوشمندانه ، خرج كنيد،
خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد. هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد. زندگی کنید و از حال لذت ببرید...
⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak
کفن دزد
مردی بود كه از راه دزدیدن كفن مردگان و فروختن آنها امرار معاش می كرد و هركس كه فوت می كرد او شبانه می رفت قبرش را می شكافت و كفنش را می دزدید.
این مرد روزی حس كرد كه تمام عمرش گذشته و پایش لب گور است. پسرش را كه تنها فرزندش بود صدا زد و گفت: پسر جان من در تمام عمرم كاری كردم كه لعن و طعن همه را به خودم خریدم. هیچكس در این دنیا نیست كه بعد از مردنم ذكر خیری از من بكند. از تو می خواهم كاری كنی كه مثل من وقتی پیر شدی از كارهایت پشیمان نشوی و همه ذكر خیر تو را بر زبان داشته باشند.
پسر گفت: پدر! من كاری خواهم كرد كه مردم پدر بیامرزی برای تو هم كه پدرم هستی بدهند.
پدر گفت: نه، دیگر هیچكس پدر بیامرزی برای من نمی فرستد.
پسر گفت: گفتم كه كاری می كنم تا همه مردم یك صدا ذكر خیرت را بگویند و بگویند خدا پدرت را بیامرزد.
از این موضوع چندی گذشت. مرد كفن دزد مرد. مردم او را خاك كردند و رفتند. پسرش شب آمد و كفن او را از تنش در آورد و جسدش را هم بیرون كشید و ایستاده توی قبر نگهداشت.
فردای آن روز كه مردم برای خواندن فاتحه به قبرستان آمدند و این وضع را دیدند و گفتند: خدا پدر كفن دزد اولی را بیامرزد. اگر كفن را می دزدید مرده مردم را از قبر بیرون نمی انداخت.
⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak
لالایی آرام بخش
زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند. پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیر زن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت.
این بگو مگوها همچنان ادامه داشت. تا اینکه روزی پیر مرد فکری به سرش زد و برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل کرده است ضبط صوتی را آماده می کند و شبی همه سر و صدای خروپف های گوشخراش همسرش را ضبط می کند.
پیر مرد صبح از خواب بیدار می شود و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش می رود و او را صدا می کند،
غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته است!
از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شب های تنهایی او می شود.
⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak