eitaa logo
داستان و پند. ........ اخبار فوری اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4هزار ویدیو
69 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ ادمین @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
💠بزرگی گفت : وابسته به خـدا شويد ✨پرسيدم : چه جوری ؟ 💠گفت : چه جوری وابسته به يه نفر ميشے ؟ ✨گفتم : وقتے زياد باهاش حرف میزنم 💠زياد ميرم و ميام . ✨گفت : آفرين زياد با خــدا حرف بزنـــ 💠زياد با خــدا رفٺ و آمد ڪنـــ ...! 🌸🍃⇜وقتے دلٺ با خـداسٺ، بگذار هر ڪس ميخواهد دلٺ را بشڪند... 🌸🍃⇜وقتے توڪلت با خـداست، بگذار هر چقدر ميخواهند با تو بے انصافے ڪنند... 🌸🍃⇜وقتے اميدٺ با خـداسٺ، بگذار هر چقدر ميخواهند نا اميدت ڪنند... 🌸🍃⇜وقتے يارٺ خـداسٺ، بگذار هر چقدر ميخواهند نارفيق شوند... هميشه با خـدا بـمان. 🕊﴿چترِ پروردگار، بزرگترين چترِ دنياستــ...﴾🕊 ❣فقط به امید خودٺ خــداجونـــ... ❣نه به امید بنده های بے خودتـــ ... @Dastan1224
✍استاد انصاریان لقب امین را خدا به پیغمبر نداد بلکه بت‌پرست‌ها دادند؛ چون مشرکین شغلشان غارتگری بود و از ترس غارت دیگر مشرکان، امانتشان را پیش پیغمبر می‌آوردند و سالم پس می‌گرفتند. 📚تهران، حسینیه هدایت، بهار ۹۸ @Dastan1224
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ برای ظهور آماده ای؟ 👤 👌 از نشانه های اینه که مرگ سفید (بیماری) و مرگ سرخ (جنگ) و سیل و زلزله و... زیاد میشه. خدا آنقدر مردم را به درد دچار می‌کند تا بفهمند ندارند... @Dastan1224
در مراسم ختمی مردان زیادی جمع شده بودند، شخصی از صاحب عزا پرسید: چه شده؟ گفت: الاغم جفتک زده زنم را کشت، گفت: این همه جمعیت برای تسلیت آمدن؟ گفت: نه،برای خریدن الاغ آمدن @Dastan1224
🍃﷽🍃 🌷✨آقای مصباح می گوید: 🌸🍃 آیت الله بهجت از مرحوم آقای قاضی (ره) نقل می ڪردند ڪه ایشان می فرمود: 💠❣« اگر ڪسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن ڪند! و یا فرمودند: به صورت من تف بیندازد. » 💠❣اول وقت سرّعظیمی است. 💠❣ « حافظوا علی الصلوات: در انجام نمازها ڪوشا باشید. » 💠❣خود یڪ نڪته ای است غیر از « أقیموا الصلوة: و نماز را بپا دارید. » و همچنین ڪه نماز گزار اهتمام داشته باشد و مقید باشد ڪه نماز را اول وقت بخواند فی حدّ نفسه آثار زیادی دارد، هر چند حضور قلب هم نباشد. @Dastan1224
⚠️ 💟همیشـــه بگــو الحمــدلله؛ 💌《الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَلَمِين》 🌷✨خیلی ها زیاد ناله می ڪنند زیادهم می نالند همش از زندگی می نالند ❌هی میگن اینو ڪم‌ داریم ‌آنو ڪم ‌داریم اینجا ایراد داره آنجا ایراد داره همش‌ نصف خالی لیوان ‌را می ‌بینن ‼️یکی نیست‌بگه آخه با انصاف اگر به خاطر چیزهای ڪه تو نداری غر می زنی لااقل برای چیزهای ڪه داری شڪر ڪن 🌷✨تازه یڪ مدت ڪه بگذره متوجه می شی اگر چیزی هم نداشتی مقصر یا خودت یا اطرافیان بودن یا اصلا به صلاحت نبوده ‌ڪه داشته باشی آن وقت‌دوست داری برای داشته ونداشته ات بگی ؛ 💌《الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَالَمِين》 ستايش خــداى را ڪه پروردگار جهانيان است. 💠 @Dastan1224
🌷 امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) فرمودند : ☘ در آخرالزمان برکت از سال و ماه و روز و هفته و ساعت برداشته می‌شود.هر سالی به قدرت یک ماه هر ماهی به قدر یک هفته، هر هفته ای به اندازه یک روز و هر روزی به قدر یک ساعت می‌گذرد. و در آن زمان سختیها بسیار شده و عمرها کوتاه می‌گردد. 📚 کنز العمال ج۱۴ ص۲۴۴ @Dastan1224
✨🌸✨ بهترین جواب بدگویی:سکوت بهترین جواب خشم:صبر بهترین جواب درد:تحمل بهترین جواب سختی:توڪل بهترین جواب خوبی:تشکر بهترین جواب زندگی:قناعت بهترین جواب شکست:امیدواری http://eitaa.com/joinchat/1552482314C8e4143b312 ☑️ داستانک 📚
💕 قلب‌ها را از کینه پاک کنیم ... روزی لقمان به فرزندش گفت : « از فردا یک کیسه با خودت بیاور و در آن به تعداد آدم‌هایی که دوست نداری و از آنان بدت می‌آید پیاز قرار بده » روز بعد فرزند همین کار را انجام داد و لقمان گفت : « هرجا که می‌روی این کیسه را با خود حمل کن » فرزنش بعد از چند روز خسته شد و به او شکایت برد که پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و این بوی تعفن مرا را اذیت می‌کند. لقمان پاسخ داد : « این شبیه وضعیتی است که تو کینه دیگران را در دل نگه داری . این کینه ، قلب و دلت را فاسد می‌کند و بیشتر از همه خودت را اذیت خواهد کرد. @Dastan1224
❤️﷽ 💠اربابی یکی را کشت و زندانی شد. و حکم بر مرگ و قصاص او قاضی صادر کرد. شب قبل از اعدامش، غلامش از بیرون زندان، تونلی به داخل زندان زد و نیمه شب او را از زندان فراری داد. اسبی برایش مهیا کرد و اسب خود سوار شد. اندکی از شهر دور شدند، غلام به ارباب گفت: ارباب تصور کن الان اگر من نبودم تو را برای نوشتن وصیتت در زندان آماده می‌کردند. ارباب گفت: 💠سپاسگزارم بدان جبران می‌کنم. نزدیک طلوع شد، غلام گفت: ارباب تصور کن چه حالی داشتی الان من نبودم، داشتی با خانواده‌ات و فرزندانت وداع می‌کردی؟ ارباب گفت: سپاسگزارم، جبران می کنم. 💠اندکی رفتند تا غلام خواست بار دیگر دهان باز کند، ارباب گفت تو برو. من می‌روم خود را تسلیم کنم. من اگر اعدام شوم یک بار خواهم مرد ولی اگر زنده بمانم با منتی که تو خواهی کرد، هر روز پیش چشم تو هزاران بار مرده و زنده خواهم شد قرآن کریم: لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الذی هرگز نیکی‌های خود را با منت باطل نکنید @Dastan1224
📚«زندانی و هيزم فروش» فقيری را به زندان بردند. او بسيار پرخُور بود و غذای همه زندانيان را مي‌دزديد و مي‌خورد. زندانيان از او مي‌ترسيدند و رنج مي‌بردند و غذای خود را پنهانی مي‌خوردند. روزی آنها به زندان‌بان گفتند: به قاضی بگو، اين مرد خيلی ما را آزار می‌د‌هد. غذای 10 نفر را مي‌خورد. گلوی او مثل تنور آتش است، سير نمي‌شود. همه از او مي‌ترسند. يا او را از زندان بيرون كنيد، يا غذا زيادتر بدهيد. قاضی پس از تحقيق و بررسی فهميد كه مرد پُرخور و فقير است. به او گفت: تو آزاد هستي، برو به خانه‌ات. زندانی گفت: ای قاضی، من كس و كاری ندارم, فقيرم، زندان برای من بهشت است. اگر از زندان بيرون بروم از گشنگی مي‌ميرم. قاضی گفت: چه شاهد و دليلی داري؟ مرد گفت: همة مردم مي‌دانند كه من فقيرم. همه حاضران در دادگاه و زندانيان گواهی دادند كه او فقير است. قاضی گفت: او را دور شهر بگردانيد و فقرش را به همه اعلام كنيد. هيچ كس به او نسيه ندهد، وام ندهد، امانت ندهد. پس از اين هر كس از اين مرد شكايت كند. دادگاه نمي‌پذيرد... آنگاه آن مرد فقير شكمو را بر شترِ يك مرد هيزم فروش سوار كردند. مرد هيزم فروش از صبح تا شب، فقير را كوچه به كوچه و محله به محله گرداند. در بازار و جلو حمام و مسجد فرياد مي‌زد: «ای مردم! اين مرد را خوب بشناسيد، او فقير است. به او وام ندهيد! نسيه به او نفروشيد! با او دادوستد نكنيد، او دزد و پرخور و بي‌كس و كار است. خوب او را نگاه كنيد.» شبانگاه، هيزم فروش، زندانی را از شتر پايين آورد و گفت: مزد من و كرايه شترم را بده، من از صبح برای تو كار مي‌كنم. زندانی خنديد و گفت: تو نمي‌دانی از صبح تا حالا چه مي‌گويي؟ به تمام مردم شهر گفتی و خودت نفهميدي؟ سنگ و كلوخ شهر مي‌دانند كه من فقيرم و تو نمي‌داني؟ دانش تو، عاريه است. نكته: طمع و غرض، بر گوش و هوش ما قفل می‌زند. بسياری از دانشمندان يكسره از حقايق سخن مي‌گويند ولی خود نمي‌دانند مثل همين مرد هيزم فروش. @Dastan1224
✨﷽✨ مـعـنوی ✍شخصی بود که چندان مقید به احکام شرعی نبود، ولی هر وقت در مسیرش به بیرق و پرچم مجالس عزاداری امام حسین علیه‌السّلام برمی‎خورد، به حضرت سلام می‎داد. آن شخص از دنیا رفت و در قیامت پرونده‎ی اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنّمی ‎تمام عیار است. لذا حکم صادر شد او را به جهنّم ببرند. ملائکه پرونده‎ی او را گرفتند و او را به سمت جهنّم بردند. در بین راه آن شخص بیرق امام حسین علیه‌السّلام را دید. محکم ایستاد و به ملائکه‎ای که او را می‎بردند گفت من در دنیا هیچ ‌‎وقت بدون سلام کردن از این بیرق‎ها رد نشدم و الآن هم باید بروم یک سلام بکنم، بعد با شما به جهنّم می‎آیم. ملائکه گفتند نمی‎شود، کار تو تمام است و باید به جهنّم بروی. تا این گفتگو بین آنها در گرفت، حضرت اباعبدالله علیه‌السّلام که پای آن بیرق ایستاده بودند یک نگاه به آنها کردند و با همین نگاه، آن شخص و ملائکه‎ی همراهش، خود را در حضور حضرت مشاهده کردند. حضرت فرمودند گفتگوی شما بر سر چه بود؟ ملائکه پرونده‎ی اعمال آن شخص را تقدیم حضرت کردند. حضرت نگاهی به آن کردند و به آن شخص فرمودند: این چیه؟ (یعنی چیز خوبی نیست) و پرونده را به ملائکه پس دادند. ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به جهنّم ببرند امّا در بین راه متوجّه شدند که به سمت بهشت می‎روند خیلی تعجّب کردند! به پرونده‎ی آن شخص نگاه کردند، دیدند حضرت با همان نگاهشان زیر نامه‎ی اعمال آن شخص نوشته‎اند: یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ الحَسَناتِ ای کسی که بدی‎ها را به خوبی تبدیل می‎کنی. ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند و تحویل دادند. @Dastan1224