eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.8هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند : ✍ این دلها همانند آهن زنگار می بندد. ☘ عرض شد : ای رسول خدا صیقل دهنده دلها چیست؟ 👌 فرمودند : خواندن قرآن و یاد مرگ. 📚 نهج الفصاحه حدیث ۱۸۹ @Dastan1224
✨﷽✨ 🔴هرچه کنی به خود کنی ✍زمانی که نجار پیری بازنشستگی خود را اعلام کرد، صاحب‌کارش ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند! اما نجار تصمیمش را گرفته بود. سرانجام صاحب‌کار در حالی که با تأسف با این درخواست موافقت می‌کرد، از او خواست تا به‌عنوان آخرین کار، ساخت خانه‌ای را به عهده بگیرد. نجار نیز چون دلش چندان به این کار راضی نبود به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و با بی‌دقتی به ساختن خانه مشغول شد و کار را تمام کرد. زمان تحویل کلید، صاحب‌کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه‌ایست از طرف من به تو، به خاطر سال‌های همکاری! نجار یکه خورد و بسیار شرمنده شد، در واقع اگر او می‌دانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود لوازم و مصالح بهتری برای ساخت آن به‌کار می‌برد و تمام دقت خود را می‌کرد.این داستان زندگی ماست... گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که هر روز می‌سازیم نداریم و در اثر یک اتفاق می‌فهمیم که مجبوریم در همین ساخته‌ها زندگی کنیم، اما فرصت‌ها از دست می‌روند و گاهی شاید، بازسازی آنچه ساخته‌ایم ممکن نباشد. شما نجار زندگی خود هستید و روزها چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده می‌شوند... کمی تا بهجت🌷 @behjat135
هدایت شده از گسترده مارال
دخترم ۱۴ سالشه و مدام غر میزنه حوصله ام سر رفت منو ببر کلاس 😐 چند جا قیمت گرفتم دیدم هم و هم بالاس😢 دوستم بهم گف بیا این کانال عین بیرون کلی چیز یاد بچت میده 😍👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/3790930001C9258a51a3d الان ماشالله دخترم چند تا کاراموز و کلی درامد داره از بس کانالش محشر بود👌🌪
هدایت شده از طهارت نفس
🍶بطری نوشابه هارو دور نریز 😍 💖بیا اینجا ببین چه دکوریای لوکسی با بطری نوشابه میشه ساخت👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3790930001C9258a51a3d https://eitaa.com/joinchat/3790930001C9258a51a3d 😉هم خونتو کن هم منبع 💰داشته باش
14.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 «ظهور امرِ ناگهانی - قسمت دوم و پایانی» 👤 استاد 🔺 شرح آیه ۴۵و۴۴ سورهٔ انعام (فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ...) 💠 عاقبت کسانی که ذکر خدا را از یاد بردند... ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ @Dastan1224
🔔 ثواب گره گشایی از کار مردم ✍حضرت رسول اکرم علیه السلام فرمودند: «کسی در راه حاجت مؤمن تلاش کند، گویا نُه هزار سال خدا را عبادت کرده است؛ در حالی که روزها را روزه و شبها را در حال قیام (نماز) بوده است» 📚بحارالانوار،ج۷۱،ص۳۰۲،ح۴۰ این ثواب عجیب یعنی تا میتوانی دستگیر مردم باش نه مچ گیر @Dastan1224
✨﷽✨ ⚜حکایتهای پندآموز⚜ ✍دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار می كردند :كه یكی از آنها ازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود . شب كه می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می كردند یك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت :‌ (( درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می كند )) بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .در همین حال برادری كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت:(( درست نیست كه ما همه چیزرا نصف كنیم.من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نكرده و باید آینده اش تأمین شود . )) بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت . سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یكدیگر مساوی است . تا آن كه در یك شب تاریك دو برادر در راه انبارها به یكدیگر برخوردند . آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن كه سخنی بر لب بیاورند كیسه هایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر را در آغوش گرفتند. 🌾خوبی هیچوقت در دنیا و آخرت از بین نمی رود... از "خوب" به "بد"رفتن به فاصله لذت پريدن از يک نهر باريک است اما براي برگشتن بايد از اقيانوس گذشت 📚 حکایتهای معنوی   ‌‌‌ @Dastan1224
✨﷽✨ 🔴مراقب امضاهایمان باشیم ✍جوانی روستایی ظرفی عسل برای فروش به سمرقند آورد. مامور تفتیش دروازه شهر، بار او را گشت و چون از جوان خوشش نیامد، حس کرد چیزی برای رشوه ندارد، به عمد درب ظرف عسل او را باز نگه داشت تا مگس‌ها بر آن بنشینند. جوان هرچه اصرار کرد که او را رها کند، مامور رهایش نکرد. پس از آنکه مگس‌ها در داخل ظرف عسل گرفتار شدند، مامور درب عسل را بست و اجازه ورود به شهر را به جوان داد.عسل به قدری به مگس آلوده شده بود که کسی در شهر آن را نخرید. جوان خشمگین شد و شکایت به قاضی سمرقند برد. قاضی گفت: مقصر مگس‌ها هستند، مامور به مگس‌ها امر نکرده که در عسل بنشینند و وقتی می‌نشستند قدرت مقابله را نداشته است. برو و هر جا مگس دیدی بکش.جوان روستایی وقتی فهمید که قاضی، با مامور در اخذ رشوه هم‌دست است، گفت: آقای قاضی لطف کنید یک نوشته بدهید تا من هر جا مگس دیدم، انتقام خود را بگیرم. قاضی نوشته‌ای داد. روز بعد جوان روستایی در خیابان، دید مگسی روی صورت قاضی نشسته است. نزدیک شد و با سیلی محکمی مگس را کشت. قاضی از ترس از جا پرید و همه به او خندیدند. قاضی دستور داد او را زندانی کنند. جوان بی‌درنگ نوشته را از جیب خود درآورد و به قاضی نشان داد و گفت: حکمی است که خودتان امضا فرمودید. ‌‌‌‌@Dastan1224
امام عليه السلام: أنقَصُ النّاسِ عَقلاً مَن ظَلَمَ دونَهُ ولَم يَصفَح عَمَّنِ اعتَذَرَ إلَيهِ كم خردترينِ مردم، كسى است كه به زيردستان، ستم روا دارد و از كسى كه عذر آورده، نگذرد الدرّة الباهرة، صفحه31 @Dastan1224
باغبان کور مردی در یك خانه‌ی كوچک، با باغچه‌ای بزرگ و بسیار زیبا زندگی می كرد، او چند سال پیش در اثر یک تصادف، بینایی خود را از دست داده بود و همه‌ی اوقات فراغتش را در آن باغچه به سر می برد. گیاهان را آب می داد، به چمن‌ها می رسید و رزها را هرس می كرد. باغچه در بهار، تابستان و پاییز، منظره‌ای دل ‌انگیز داشت و سرشار از رنگ‌های شاد بود. روزی، شخصی كه ماجرای باغبان كور را شنیده بود، به دیدار او آمد، از باغبان پرسید: «خواهش می كنم، به من بگویید چرا این كار را می كنید، آن گونه كه شنیده‌ام، شما اصلاً قادر به دیدن نیستید.» «بله، من كاملاً نابینا هستم!» «پس چرا این همه برای باغچه‌ی خود زحمت می كشید؟ شما كه قادر به تشخیص رنگ‌ها نیستید، پس چه بهره‌ای از این همه گل‌های رنگارنگ می برید؟» باغبان كور به پرچین باغچه تكیه داد و لبخند زنان به مرد غریبه گفت: «خب، من دلایل خوبی برای این كار خود دارم، من همواره از باغبانی خوشم می آمد. به نظرم میرسد كه دست كشیدن از این كار به سبب نابینایی، دلیل قانع ‌كننده‌ای نیست، البته نمیتوانم ببینم كه چه گیاهانی در باغچه‌ام می رویند؛ ولی هنوز می توانم آنها را لمس و احساس كنم، من نمی توانم رنگ‌ها را از هم تشخیص دهم، ولی می توانم عطر گل‌هایی را كه می كارم، ببویم و دلیل دیگر من، شما هستید.» «چرا من؟ شما كه اصلاً مرا نمی شناسید!» «البته من شما را نمی شناسم، ولی گاهی اوقات، شخصی چون شما از اینجا رد می شود و كنار باغچه‌ی من می ایستد، اگر این تكه زمین، باغچه‌ای بدون گیاه و خشک بود، دیدن منظره‌ی آن برای شما خوشایند نبود، به نظر من نباید از انجام كاری به این سبب چشم‌ پوشی كنیم كه در نگاه نخست، سود چندانی برای خود ما ندارد؛ در صورتی كه ممكن است كمك ناچیزی به دیگران بكند.» مرد به فكر فرو رفت و گفت: «من از این زاویه به موضوع نگاه نكرده بودم.» باغبان پیر لبخند زنان به سخن خود ادامه داد: «به علاوه مردم از اینجا رد می شوند و با دیدن باغچه‌ی من، احساس شادی می كنند؛ می ایستند و كمی با من سخن می گویند درست مانند شما؛ این كار برای یک انسان نابینا ارزش زیادی دارد.» @Dastan1224
✍امام صادق (ع) به اسحاق بن عمار فرمود: اى اسحاق، از خدا بترس چنانکه گويا او را می‌بينى و اگر تو او را نبينى، او تو را می‌بيند؛پس اگر می‌بینی که او تو را نمی‌بيند، قطعاً كافر شده‌ای! و اگر می‌دانی که تو را می‌بيند، و آنگاه در برابرش با گناه آشکار می‌شوی، پس حتما او را در زمره پستترين ناظران بر خود قرار دادهاى! 📚اصول كافي، ج۲، ص۶۸ کنترل نگاه هم برای مردان گفته شده و هم برای زنان لذا زنان هم باید چشماشون رو از نگاه حرام دور کنند ؛ گرچه مردان بیشتر در معرض خطرند و وظیفه شون بیشتره. همونطور که وظیفه ی مردها حفظ چشم از نگاه حرامه ؛ وظیفه ی خانمها رعایت پوشش مناسب و حجابه و امیدوارم هر دو گروه رعایت کنند. @Dastan1224