#خدمت_به_مادر_چقدر_ارزش_دارد
حضرت موسی از خدا درخواست کرد تا همنشین خود را در بهشت مشاهده کند. قصابی ساده ای را نشانش دادند که تنها ویژگی اش، خدمت به مادر پیرش بود.
@Dastan1224
آیتاللّه بهجت قدسسره مقید بودند اوقاتی که در قم بودند هر روز به زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام و هنگامی که در مشهد مقدس بودند هر روز به زیارت امام رضا علیهالسلام مشرف شوند.
.
ایشان در تشرفات خود به این حرمها معمولاً زیارت جامعۀ کبیره را میخواندند و به افرادی که از ایشان درخواست توصیه برای زیارت میکردند، میفرمود:
.
«اگر وقت دارید زیارت جامعه، و اگر وقتتان کم است زیارت امینالله و دیگر زیارت مأثوره را بخوانید».
.
📚 بهجتالدعاء، ص٢٨٣
.
@Dastan1224
#یک_داستان_یک_پند
✍پیرمردی شبی به پسر جوانش گفت: بیا با هم به خانۀ خواهرم برویم. پیرمرد عصای خود برداشت و با پسر جوانش به راه افتادند. در تاریکی شب به ناگاه عصای پدر شکست و پدر بر کتف پسر دست نهاد و ادامۀ مسیر دادند تا به خانۀ خواهر رسیدند. ساعتی صلۀ ارحام کردند و خواستند برگردند که پسر از خانۀ عمّه شاخه درختی برید و برای پدر عصایی ساخت تا به منزل برگردند. پدر در راه گریه کرد. پسر جوان پرسید: چرا گریه میکنی؟! پدر گفت: عمری تو را زحمت و رنج کشیدم و بعد از مرگ مادرت، مادر شدم و نفس خویش بر خود حرام کرده و تو را بزرگ کردم، ساعتی نتوانستی سنگینی مرا بر کتف خود تحمل کنی! قربان خدای خود بروم از درختی شاخهای بریدی که من بر آن درخت هیچ رنجی نکشیده بودم که بیمنّت سنگینی مرا بر خود خواهد کشید. چه دیر آموختم که باید همیشه فقط بر قدرت خدای خود تکیه کرد و بس!!!
@Dastan1224
✨﷽✨
⚜ حکایتهای پندآموز⚜
«قحطی زمان امام حسن عسکری»
✍على بن حسن بن سابور نقل کرده است: «در زمان امام حسن عسکری(ع) قحطی سختی پیدا شد، به همین جهت خلیفه وقت دستور داد که مردم از شهر بیرون روند و نماز استسقا (نماز باران) بخوانند. پس مردم سه روز بیرون رفتند و دعا خواندند و نماز گزاردند، اما باران نیامد،
در روز چهارم جاثلیق بزرگ مسیحیان به همراه تعدادی از مسیحیان و راهبان به صحرا رفتند تا برای نزول باران دعا کنند. در میان اینان راهبى بود که چون دست به دعا برداشت، از آسمان باران بارید. مسیحیان، در روز دوم نیز بیرون رفتند و پس از دعای آن راهب، باران بارید. در نتیجه این واقعه، بسیاری از مردم دچار شک و تردید شده و تعجب کردند و حتی برخی به دین مسیحیت میل پیدا کردند.خلیفه به نزد امام حسن عسکرى(ع) فرستاد در حالیکه او زندانی بود. او را بیرون آوردند و به او گفتند: به فریاد امت جدّت برس که بیم از هلاک آنها است.
امام(ع) فرمود: من فردا بیرون میروم و انشاء اللَّه شک را از میان مردم زایل میکنم. جاثلیق در روز سوم و در حالیکه راهبان با وى بودند، بیرون رفت. امام حسن عسکرى(ع) نیز با تعدادی از اصحاب خود به بیرون رفتند، پس چون امام آن راهب را در حالی دید که دست خود را بلند کرده بود، دستور داد که دست راست آن راهب را باز گردانند و آنچه در میان دو انگشت او است، بیرون بیاورند. از میان دست راهب، یک استخوان سیاهى را بیرون آوردند. آنحضرت استخوان را گرفت و به آن راهب فرمود: الآن دعا کن تا هوا ابری شود و باران ببارد. او دعا کرده و طلب باران نمود، اما هوا گشوده شد و آفتاب نمایان گشت؛ خلیفه وقت به امام رو کرد و گفت: ای ابا محمد این چه استخوانی است؟ فرمود: این مرد از قبر پیامبرى از پیامبران خدا، عبور میکرد و این استخوان را یافت و آنرا در دست گرفت.
💥و «مَا کُشِفَ عَنْ عَظْمِ نَبِیٍّ إِلَّا هَطَلَتِ السَّمَاءُ بِالْمَطَر»؛ استخوان پیامبری نمایان نمیشود مگر اینکه از آسمان باران خواهد بارید».[1]گفتنی است؛ این روایت با اندک تفاوتی در برخی منابع اهل
@Dastan1224
#حکایت
در ٤٠ سالگی افراد با تحصیلات کم و زیاد مثل همند (حتی افراد با تحصیلات کمتر پول بیشتری در می آورند)؛
در ٥٠ سالگی زشت و زیبا مثل همند (مهم نیست چقدر زیبا باشین. توی این سن چروک ها و لک هاي تیره رو نمیشه مخفی کرد)؛
در ٦٠ سالگی مقام بالا و پایین مثل همند (بعد از بازنشستگی حتی یه پادو هم از نگاه کردن به رییسش اجتناب می کنه)؛
در ٧٠ سالگی خونهی بزرگ و کوچک مثل همند (تحلیل مفاصل، سختی حرکت، فقط یه محیط کوچیک برای نشستن لازمه)؛
در ٨٠ سالگی پول داشتن و نداشتن مثل همند (حتی موقعی که بخواین پول خرج کنین نمی دونین کجا خرجش کنین)؛
در ٩٠ سالگی خواب و بیداری مثل همند (بعد از بیداری نمیدونين چیکار كنين)؛
👈 زندگی رو آسون بگیرین. هیچ معمایی نیست که بخواید حلش کنین.
در طولانی مدت همه ی ما مثل همیم.
پس تمام فشارهای زندگی رو فراموش کن و ازش لذت ببر ...!
@Dastan1224
#پند
بر اثر معاشرت با نابخردان، اخلاق فاسد میشودو بر اثر همدمی با خردمندان، اخلاق به درستی میگراید.
@Dastan1224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکیمانه
⇦•آیا میدانید بهترین نوشیدنی که در قرآن ذکر شده، شیر میباشد.
📝⇦•آیا میدانید بهترین خوردنی که در قرآن ذکر شده، عسل میباشد
📝⇦•آیا میدانید که حضرت سلیمان نخستین شخصی بود که «بسم الله الرحمن الرحیم» نوشت.
📝⇦•آیا میدانید که سلمان فارسی اولین شخصی بود که سوره حمد را به زبان فارسی ترجمه کرد.
📝⇦•آیا میدانید قرآن کریم دارای سی جزء است، که هر جزء با جزء دیگر از نظر طول برابر است.
📝⇦•آیا میدانید معوّذتین (که به فتح واو تلفظ میشود و درست آن، کسر واو است) نام دو سوره آخر قرآن، یعنی فلق (قل اعوذ بربّ الفلق) و ناس (قل اعوذ بربّ الناس) است که چون حضرت رسول (ص) با خواندن آنها نوادگانشان حسن و حسین (ع) را تعویذ میکردند (بهپناه خداوند میسپردند) به این نام خوانده شدهاند.
📝⇦•آیا میدانید دو آیه در قرآن وجود دارد که تمامی حروف الفبا در آنها به کار رفته است، این دو آیه عبارتند از آیه 154 سوره آلعمران و آیه آخر سوره فتح
@Dastan1224
#پند
🌼✨از شامگاه پنج شنبه و شب جمعه، فرشتگانی با قلم هایی از طلا و لوح هایی از نقره،
از آسمان به سوی زمین می آیند و تا غروب روز جمعه ثواب هیچ عملی را به جز صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام نمی نویسند.
@Dastan1224
#پند
نشانه کامل بودن ایمان بنده این است که در هر کاری «ان شاءالله» بگوید.❤️
@Dastan1224
🌼
#حکیمانه
رجبعلی خیاط می گوید:
✍«در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: «خدایا! من این گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن!»
آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار برای او کشف می شود
@Dastan1224
🔴به سوی حرام میشتابند...
✍حضرت محمد(ص) فرمودند: «در روز قيامت، گروهى آورده مى شوند كه كارهاى نيكشان به بلندی كوههاست. ولی خداوند اعمال آنها را نابود مىكند و دستور مى دهد آنها را به دوزخ ببرند!» سلمان پرسید: «اى رسول خدا، اين افراد چه کسانی هستند؟»
رسول الله پاسخ دادند: «آنها روزه مىگيرند و نماز مىخوانند و شبها عبادت میکنند ولى وقتى چيز حرامى بر آنان عرضه مىشود به سويش شتاب مىكنند.»
@Dastan1224
📚 #حکایت
🏥 داستان زیبای «این قانون بیمارستان»
پیرمردی در حالی که کودکی زخمی و خونآلود را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت: «خواهش میکنم به داد این بچه برسید. ماشین بهش زد و فرار کرد.»🚘
پرستار گفت: «این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو قبل از بستری و عمل پرداخت کنید.»💳
پیرمرد گفت: «اما من پولی ندارم. حتی پدر و مادر این بچه رو هم نمیشناسم. خواهش میکنم عملش کنید. من پول رو تا شب فراهم میکنم و براتون میارم.»🙏
پرستار گفت: «با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید.»
اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت: «این قانون بیمارستانه، اول پول بعد عمل. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه.»💸
صبح روز بعد همان دکتر سر مزارِ دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروز میاندیشید.
واقعا پول اینقدر با
@Dastan1224