eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
✍داستان " مقام عبادي بیمار " روزي پيامبر (ص) سرش را به سوي آسمان بلند كرد و خنديد. شخصي پرسيد: ديديم سر مبارك را به آسمان بلند كرده و خنديديد ، علتش چه بود؟ فرمود: خنده ام از اين جهت بود كه تعجب نمودم از دو فرشته اي كه در آسمان به سوي زمين آمدند و در جستجوي مؤمن صالح بودند كه هميشه او را در محل نماز خود مي ديدند، تا اعمال او را بنويسند، و به سوي آسمان ببرند . اين بار او را در محل نماز خودش نديدند. به سوي آسمان عروج كردند و به خدا عرض كردند: پروردگارا بنده ی تو فلاني را در محل نمازش نديديم تا اعمال نيكش را بنويسيم، بلكه او را در بستر بيماري ديديم. خداوند به آنها فرمود: براي بنده ام تا وقتي كه بيمار است مثل آنچه در حال سلامتي از كارهاي نيك در شبانه روز انجام مي داد بنويسيد، بر ماست تا او در حبس (بيماري) است، پاداش اعمال خيري را كه هنگام صحت انجام مي داد، بنويسيم. @Dastan1224
امام حسین عليه السلام: خدایا با تدبیر خودت مرا از تدبیر خودم مستغنی(بی نیاز) گردان إِلَهِي أَغْنِنِي بِتَدْبِيرِكَ لِي عَنْ تَدْبِيرِي فرازی از دعای عرفه 🔹 گاهی ما یک چیزی را از خدا می‌خواهیم و یک شرایطی را از خدا طلب می‌کنیم که برایمان خوب نیست یا به مصلحت ما نیست، اما این‌قدر اصرار می‌کنیم که خدا به ما می ‌دهد. 🔹 وقتی خدا آن را به ما داد، می‌بینیم که شرایط ما برای گناه‌نکردن، خیلی سخت شده؛ یعنی در فضایی قرار گرفته‌ایم که نمی‌توانیم از عهدۀ امتحاناتِ آن فضا، بر بیاییم... 🔹 مثل اهل‌بیت علیهم السلام دعا کنیم: خدایا با تدبیر خودت مرا از تدبیر خودم مستغنی(بی نیاز) کن «أَغْنِنِي‏ بِتَدْبِيرِكَ لِي عَنْ تَدْبِيرِي‏» البته خودمان هم باید فکر کنیم و برنامه‌ریزی کنیم اما از خدا بخواهیم که برای ما تدبیر کند... 🔹 برخی از خواسته‌هایمان را چون به مصلحت ما نیست، خدا به ما نمی‌دهد، اما در برخی موارد هم خدا به ‌خاطر اصرار خودمان به ما می‌دهد، آن ‌وقت در شرایطی قرار می‌گیریم که می‌بینیم امتحاناتش سخت است و از عهدۀ آن بر نمی‌آییم و دچار خطا و گناه می‌شویم! حاج آقا علیرضا پناهیان @Dastan1224
خروس و شيرى باهم رفيق شده و به صحرا رفته بودند . شب که شد خروس برای خوابيدن روى يک درخت رفت و شير هم پاى درخت دراز کشيد . هنگام صبح خروس مطابق معمول شروع به خواندن کرد . روباهى که در ان حوالى بود به طمع افتاد و نزدیک درخت امده و به خروس گفت: بفرمائيد پائين تا به شما اقتدا کرده و نماز جماعت بخوانيم! خروس گفت : همان طورى که مى بينى بنده فقط مؤذن هستم ، پيش نماز پاى درخت است او را بيدار کن .. روباه که تازه متوجه حضور شير شده بود ، با غرش شير پا به فرار گذشت . خروس پرسید : کجا تشريف مى بريد؟ مگر نمى خواستيد نماز جماعت بخوانيد؟ روباه در حال فرار گفت : دارم مى روم تجدید وضو کنم ! کمی @Dastan1224
🔰 : راه رفـع کسالـــت س:در نــماز شب و سحــر خیــزی،قـدری کــسل هـستم،لطـــفا راهـــنمـــایی فـرماییـــد! ج:بــسمه تعـالی. کـسالت در نــماز شب بـه ایـن رفـع مـــی شود که بنــا بگــذارید هـــرشـبی کـه مـوفّق (به خــواندن آن)نـشدید،قــضای آن را بـــجا آوریــد. بـــه سـوی محـبوب،ص۷۷ @Dastan1224
به ریشش چه کار داری؟!! یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط (ره) می گوید: شبی وارد جلسه شدم، کمی دیر شده بود و شیخ مشغول مناجات بود. چشمم که به افراد جلسه افتاد، یکی را دیدم که ریشش را تراشیده بود، در دل ناراحت شدم و پیش خود اعتراض کردم که چرا این شخص چنین کرده است. جناب شیخ که رو به قبله و پشت به من بود، ناگهان دعا را متوقف کرد و گفت: به ریشش چه کار داری؟ ببین اعمالش چگونه است. شاید یک حسنی داشته باشد که تو نداری! ‌ ‌ @Dastan1224
✨﷽✨ 🔴تله مهربانی ✍سه تا دانشجو بودیم توی دانشگاهی در یکی از شهرهای کوچک قرار گذاشتیم هم‌خونه بشیم. خونه‌های اجاره‌ای کم بودند و اغلب قیمتشون بالا. می‌خواستیم به دانشگاه نزدیک باشیم، قیمتشم به بودجه‌مون برسه. تا اینکه خونه پیرزنی رو نشونمون دادند. نزدیک دانشگاه، تمیز و از هر لحاظ عالی. فقط مونده بود اجاره‌بها! گفتند که این پیرزن اول می‌خواد با شما صحبت کنه. رفتیم خونه‌اش و شرایطمون رو گفتیم. پیرزن قبول کرد اجاره رو طبق بودجه‌مون بدیم که خیلی عالی بود. فقط یه شرط داشت که همه‌مونو شوکه کرد. اون گفت که هر شب باید یکی از شماها برای نماز منو به مسجد ببره، در ضمن تا وقتی که اینجایید باید نمازاتون رو بخونید. واقعا عجب شرطی!! همه‌مون مونده بودیم. من پسری بودم که همیشه دوستامو که نماز می‌خوندن، مسخره می‌کردم. دو تا دوست دیگه‌ام هم ندیده بودم نماز بخونن. اما شرایط خونه هم خیلی عالی بود. پس از کمی مشورت قبول کردیم. پیرزن گفت:یه ترم اینجا باشین اگه شرطو اجرا کردین، می‌تونین تا فارغ‌التحصیلی همین جا باشین. خلاصه وسایل خودمونو بردیم توی خونه پیرزن. شب اول قرار شد یکی از دوستام پیرزنو ببره تا مسجد که پهلوی خونه بود. موقع نماز بلند شد رفت و پیرزنو همراهی کرد. نیم ساعت بعد اومد و گفت: مجبور شدم برم مسجد نماز جماعت شرکت کنم. همه‌مون خندیدیم. شبِ بعد من پیرزنو همراهی کردم. با اینکه برام سخت بود رفتم صف آخر ایستادم و تا جایی که بلد بودم نماز جماعتو خوندم.موقع برگشتن پیرزن گفت: شرط که یادتون نرفته، من صبحا ندیدم برای نماز بیدار بشید. به دوستام گفتم. از فردا ساعتمونو کوک کردیم. صبح زود بیدار شدیم، چراغو روشن کردیم و خوابیدیم. شب، بعد از مسجد پیرزن یک قابلمه غذای خوشمزه که درست کرده بود، برامون آورد. واقعا عالی بود، بعد از چند روز یه غذای عالی. کم‌کم هر سه شب یکی‌مون می‌رفتیم. نماز جماعت برامون جالب بود. بعد از یک ماه که صبح بلند می‌شدیم و چراغو روشن می‌کردیم، کم‌کم وسوسه شدم نماز صبح بخونم. من که بیدار می‌شدم شروع کردم به نماز صبح خوندن. بعد از چند روز دو تا دوست دیگه هم نماز صبح خودشونو می‌خوندن.واقعا لذت‌بخش بود. لذتی که تا حالا تجربه نکرده بودم. تا آخر ترم هر سه تا با پیرزن به مسجد می‌رفتیم برای نماز جماعت. خودمم باورم نمی‌شد. نمازخون شده بودم، اصلا اون خونه حال و هوای خاصی داشت. هر سه تامون تغییر کرده بودیم. بعضی وقتا هم پیرزن از یکی‌مون خواهش می‌کرد یه سوره کوچک قرآنو با معنی براش بخونیم.تازه با قرآن و معانی اون آشنا می‌شدم. چقدر عالی بود. البته بعد از چهار سال تازه فهمیدیم پیرزن تموم اون سوره‌ها رو حفظ بوده. پیرزن ساده‌ای در یک شهر کوچک فقط با عمل و رفتارش همه‌مونو تغییر داده بود. کمی @Dastan1224
🌿از امیرالمومنین (علیه السلام) این گونه نقل می شود که؛ شخصی که نابینا بود از فاطمه (سلام الله علیها) اجازه خواست تا به حضور برسد. آن حضرت اجازه داد ولی در طول ملاقات حجاب کامل در بر داشت. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: دخترم! چرا حجاب در بر نمودی در حالی که او تو را نمی بیند؟ حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند: آری او مرا نمی بیند ولی من او را می بینم و او بوی مرا حس می کند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: شهادت می دهم که تو پاره ای از وجود من هستی. 📚بحار الأنوار، ج ‏43، ص 91. @Dastan1224
🔹امیرالمؤمنین عليه السلام: 🌷كانون بدى ها، لجاجت و مجادله زياد است 🌷جماعُ الشَّرِّ اللَّجاجُ و كَثرَةُ المُماراةِ 📚غررالحكم حدیث 4795 @Dastan1224
⚜روزی سلیمان پیامبر در میان اوراق کتابش جانوران ریزی را دید که صفحات او را خورده و فرو برده اند . 🍃در خیال خود از خداوند میپرسد : غرض از خلقت اینها چه بوده است ؟ در حال به سلیمان خطاب میرسد : 🌾که به جلال و جبروت خودم سوگند که هم اکنون همین سوال را این ذره ناچیز درباره خلقت تو از من @Dastan1224
✨﷽✨💙🍃🦋 🍃🍁 🦋 🔴خوشحالی شدید شیطان از دعوای زن و شوهر! ✍از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده است: 💠 زمانی که زن با همسرش در منزل مرافعه و مشاجره می‌کند، در همان لحظه در هر یک از زوایای منزل یک شیطان مشغول کف زدن و شادمانی است و می‌گوید: خدایش خوشحال کند کسی که مرا این چنین شاد و خوشحال کرده است!! از نظر ابلیس بلند مرتبه ترین، نزدیک ترین و رفیق ترین با شیطان کسی است که میان زن و شوهر تفرقه و اختلاف بیافکند. 🌼پیامبر اکرم (ص) می فرماید: ابلیس تخت خویش را بر آب قرار می دهد، سپس سربازانش را گسیل می دارد. نزدیک ترین آنان از لحاظ رتبه و منزلت به ابلیس کسی است که فتنه بیشتری را پدید آورد، یکی یکی می آیند و می گویند: چنین و چنان کرده ام. (ابلیس) می گوید: کاری نکرده ای. سپس دیگری می آید و می گوید: او را رها نساختم تا وقتی میان وی و زنش جدایی انداختم. (ابلیس) او را نزد خود می خواند و می گوید: آری، تو! و او را (باخوشحالی) در آغوش می گیرد. » 💥بنابراین هر زن و شوهری باید بدانند که شیاطین اجنه و انسان درکمین آنان بوده و هرکدام از زوجین را تحت نظر دارند و در اندیشه ی ایجاد دشمنی و کینه در میان آنان هستند و اختلافات ساده ی آن ها را پیچیده و بزرگ می کنند تا آن ها را بیشتر و دشوارتر از آنچه در اصل بوده اند بنمایانند. تا جاییکه این اختلافات ممکن است به جدایی زن و شوهر نیز بیانجامد... 📚لئالی‌الأخبار، ج 2، ص 217 @Dastan1224
✨﷽✨ 👌حکایت ✍در خیابان شمس تبریزی شهر تبریز زیارتگاهی وجود دارد که به قبر حمال معروفه. فرد بیسوادی در تبریز زندگی میکرد و تمام عمر خود را در بازار به حمالی و بارکشی می گذراند تا از این راه رزق حلالی بدست آورد. یک روز که مثل همیشه در کوچه پس کوچه های شلوغ بازار مشغول حمل بار بود، برای آنکه نفسی تازه کند، بارش را روی زمین می گذارد و کمر راست می کند. صدایی توجه اش را جلب می کند؛ میبیند بچه ای روی پشت بام مشغول بازی است و مادرش مدام بچه را دعوا میکند که ورجه وورجه نکن، می افتی!در همان لحظه بچه به لبه بام نزدیک می شود و ناغافل پایش سر میخورد و به پایین پرت میشود. مادر جیغی میکشد و مردم خیره میمانند. حمال پیر فریاد میزند "نگهش دار"! کودک میان آسمان و زمین معلق میماند، پیرمرد نزدیک می شود، به آرامی او را میگیرد و به مادرش تحویل میدهد.جمعیتی که شاهد این واقعه بودند همه دور او جمع میشوند و هر کس از او سوالی میپرسد: یکی میگوید تو امام زمانی، دیگری میگوید حضرت خضر است، کسانی هم میگویند جادوگری بلد است و سحر کرده. حمال که دوباره به سختی بارش را بر دوش میگذارد، خطاب به همه کسانی که هاج و واج مانده و هر یک به گونه ای واقعه را تفسیر می کنند،به آرامی و خونسردی می گوید: " خیر، من نه امام زمانم، نه حضرت خضر و نه جادوگر، من همان حمالی هستم که پنجاه شصت سال است در این بازار میشناسید. من کار خارق العاده ای نکردم، بلکه ماجرا این است که یک عمر هر چه خدا فرموده بود، من اطاعت کردم، یکبار من از خدا خواستم، او اجابت کرد.اما مردم این واقعه را بر سر زبان‌ها انداختند و این حمال تا به امروز جاودانه شد و قبرش زیارتگاه مردم تبریز شد. 🔹تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن 🔸که خواجه خود روش بنده پروری داند ‌‌‌‌ @Dastan1224
✨🍁✨🍁✨🍁✨ 💔 گفتم: دلم گرفته و ابرهای اندوهش سیل آسا می بارد. آیا نمی خواهی با آمدنت پایان خوشی بر دلتنگیم باشی. گفتی بگو:❣ الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ ❣ گفتم: اگر امید آمدنت نبود، اگر روز خوش ظهور در ذهنم تجلی گر نبود، هیچ گاه روزگار انتظار را برنمی تابیدم. آیا نمی خواهی به خاطر تنها دلخوشی دل غمدیده ام بیایی؟ گفتی بگو:❣ الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ ❣ گفتم: روز آمدنت نبودم، روز رفتنت هم نبودم، اما حالا با التماس از تو می خواهم که روز ظهورت باشم؟ گفتی بگو:❣ الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ ❣ گفتم: تو که گفتی با غم شیعیانت دلتنگ می شوی، اما من سوختم و از تو خبری نشد؟ گفتی: بگو: ❣ الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ ❣ گفتم: چه روزها و چه شبها این دعا را زمزمه کرده ام اما تو نیامدی. گفتی: صدای تپش های قلبت را بشنو، اگر از جان برایت عزیزترم با هر صدای تپش قلبت باید زمزمه کنی❣ الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ ❣ و من به عقب بازگشتم و دیدم که چه سالها قلبم تپیده و برای آمدنت دعای فرج نخوانده ام، ای عزیزتر از جانم دوباره به رسم عاشق و دلتنگ جمکرانتم... مهدی جان......: وسط جاذبه ی این همه رنگ... نوکرت تا به ابد رنگ شماست... بی خیال همه ی مردم شهر... دلم آقا به خدا تنگ شماست...ّ اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج ❇ @Dastan1224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ زن هایی که عذاب قبر ندارند ] ✍آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) 🌺امام صادق (ع): سه گروه از زنان در عالم بعد از مرگ عذاب قبر را نخواهند دید و در روز رستاخیز با فاطمه (س) محشور خواهند شد و پاداش هزار شهید و یک سال عبادت به آن ها داده خواهد شد و آن ها عبارتند از زنانی که: امراة صَبَرت عَلی غَیرة زَوجها وَ امرأةٌ صَبرت عَلی سوء خُلُق زوجها، وَ امرأة وهبت صداقها لزوجها؛ 1- زنانی که غیرت ورزی(تعصب بی جا و بد دِلی) شوهر خود را تحمل نمایند؛ 2- زنانی که نسبت به بداخلاقی شوهر خود شکیبا باشند؛ 3- زنانی که مهریه خود را بر شوهرانشان ببخشند. 📙وسایل الشیعة، ج21: 285 👈 @Dastan1224
‌ 📚داستان کوتاه پدری برای از بین بردن بد‌اخلاقی و زود عصبانی نشدن فرزندش به او یک کیسه پر از میخ و یک چکش داد و به او گفت: هر موقع عصبانی شدی یک میخ به دیوار روبرو بکوب! روز اول پسرک ۳۰ میخ به دیوار کوبید و روزها و هفته‌‌های بعد توانست با کمتر کردن عصبانیت خود میخ‌های کمتری به دیوار بکوبد. پسرک کم کم آموخت که عصبانی نشدن از فرو کردن این میخ ها به دیوار سخت آسان‌تر است و به این ترتیب پسرک این عادت خود را ترک کرد و شادمانه به پدر خود گفت که سربلند بیرون آمده. این بار پدر به او یادآوری کرد حالا به ازای هر روزی که عصبانی نشود یکی از میخها را از دیوار خارج کند، روزها گذشت تا بالاخره یک روز پسرک به پدرش رو کرد و گفت همه میخ‌ها را از دیوار درآورده است. پدر دست او را گرفت و به آن طرف دیوار برد و به او گفت حالا به سوراخ‌هایی که در دیوار به وجود آورده‌ای نگاه کن! این دیوار دیگر هیچ وقت دیوار قبلی نمی‌شود. وقتی عصبانی می‌شويد حرفهايی را می‌زنيد كه پس از آرامش پشيمان می‌شويد كه در حالت خوشبينانه از طرف مقابل معذرت‌خواهی می‌كنيد اما تاثير حرفهايی كه در حالت عصبانيت زده‌ايد مانند فرو كردن چاقویی بر بدن طرف مقابل است، مهم نیست چند مرتبه به شخص روبرو خواهید گفت معذرت می‌خواهم مهم این است که زخم چاقو بر بدن شخص روبرو خواهد ماند. @Dastan1224
✨﷽✨ 📖 داستانڪـــــ ✍جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهتراند.» حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر ون ناگوارتر چیست؟» جوان گفت: «آری.» حکیم گفت: «اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند.» جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی می‌گویی؟» حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟» جوان گفت: «آری.» حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.»😊 @Dastan1224
🔴بزرگترین عذاب ✍زمانی اراده خدا بر این امر واقع شد که بر قومی عذاب نازل کنه، بعد از مدتی مشاهده کردند که هیچ عذابی وارد نشد! و اوضاع آرامه… پیامبر قوم، از خدا پرسید: ماجرا چیست؟ خطاب آمد: « ای نبی من! عذابی بالاتر از اینکه لذت مناجاتم را از دل خلائق بیرون ببرم، در خزانه ی خود سراغ نداشتم و اکنون این جماعت را به همان عذاب و بلا مبتلا کرده ام. آهای جماعت! در این روزگار هم بزرگترین عذاب و شکنجه ی خدا اینه که « یاد امام زمان(عج) در دل ما، جایی نداره و خلائق، صاحبشون رو فراموش کرده اند... 📚 کتاب روز عالم سوز/ص۲۸۴ @Dastan1224
🔮 ❌ و لاتکن من الغافلین... از نباشید.. ⭕️ را بازاری نکنید، اول وقت به جا بیاورید، با خضوع و خشوع! اگر نماز را تحفظ کردید، همه چیزتان محفوظ می ماند، و تسبیح صدیقه ی کبری سلام الله علیها و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود. الله بهجت @Dastan1224
روزی اسب کشاورزی داخل چاه افتاد؛ حیوان بیچاره ساعت ها به طور ترحم انگیزی ناله می کرد. بالاخره کشاورز فکری به ذهنش رسید؛ او پیش خود فکر کرد که اسب خیلی پیر شده و چاه هم در هر صورت باید پر شود. او همسایه ها را صدا زد و از آنها درخواست کمک کرد. آن ها با بیل در چاه گل و‌ خاک ریختند. اسب ابتدا کمی ناله کرد، اما پس از مدتی ساکت شد و این سکوت او همه را متعجب کرد. آنها باز هم روی او گِل ریختند. کشاورز نگاهی به داخل چاه انداخت؛ صحنه ای دید که او را به شدت متحیر کرد. با هر تکه گل و خاكی که روی سر اسب ریخته می شد اسب تکانی به خود می داد، گل و خاک را پایین می ریخت و یک قدم بالا می آمد؛ آنها خاک میریختند و او بالاتر می‌آنذ که ناگهان دیدند اسب به لبه چاه رسید و بیرون آمد. 🌹زندگی در حال ریختن گل و لای بر روی شما است برنده کسی است که با صبر، تکانی به خود دهد و از تهدیدها و مشکلات، فرصت و پله بسازد و مطمئن باشد که آینده از آن اوست. سوره طلاق آیه ۷: «... خداوند بزودی بعد از سختیها آسانی قرار می‌دهد». @Dastan1224
🌸🍃🌸🍃 حضرت امام حسن مجتبی (ع) میفرمایند: صاحِبِ النّاسَ مِثلَ ما تُحِبُّ أن یصاحِبوک بِهِ؛ با مردم همانگونه معاشرت کن که دوست داری با تو معاشرت کنند، تا عادل باشی. کشف الغمه ج 1 ص 572 @Dastan1224
✅اعمال ناشایست؛ اسباب سوختن در جهنم ✍️آیت‌الله بهجت(ره): هر کس که فردا به جهنم می‌رود و می‌سوزد و به عذاب آن گرفتار می‌شود، در حقیقت اسباب سوختن و جهنم و وسایل عذاب را به وسیله اعمالی که انجام داده از اینجا با خود می‌برد! 🔹چنان که می‌فرماید: «إِنمَا تُجْزَوْنَ مَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ؛ تنها به آنچه انجام می‌دادید پاداش داده می‌شوید(طور:١۶)». فردا، جزای عمل، همان عمل است که اینجا کرده‌ایم. 📚در محضر بهجت، ج٣، ص٢۵۵ @Dastan1224
🌸 تو مراقب خود باش، خودش ذلیلانه پیش تو می آید. ‌ امیرالمؤمنین (ع) ☘غرر الحکم: @Dastan1224
آیت الله بهجت ⭕️برای اینکه خیر و برکت وارد زندگی شما بشه و شر و گرفتاریها از زندگی شما دور بشه ، دائم در هر جا که هستید (سوره قل هو الله احد )را بخوانید وهدیه کنید به امام زمان عجل الله 🌸همین الان به نیت سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان عجل الله همگی حداقل ۳مرتبه بخونیم وهدیه بفرستیم به مولاصاحب الزمان عج @Dastan1224
🕋 ⭕️از فضائل حضرت زهرا سلام الله علیهانور افشانی هنگام نماز از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند چرا فاطمه (سلام الله علیها) زهرا نامیده شد فرمود: برای آن که وقتی فاطمه سلام الله علیها در محراب عبادت به نماز می ایستاد همان گونه که نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد نور چهره اش برای افلاکیان می درخشید. 📕بحارالانوار، ج ۴۳ 🎆نمازاول وقت اقتدابه امام زمان عج هست،جهت ادای نمازاول وقت بشتابید 🤲دعای سلامتی(اللهم کن لولیڪ.) درقنوت ودعای فرج(الهی @Dastan1224
آیت الله بهجت ⭕️برای اینکه خیر و برکت وارد زندگی شما بشه و شر و گرفتاریها از زندگی شما دور بشه ، دائم در هر جا که هستید (سوره قل هو الله احد )را بخوانید وهدیه کنید به امام زمان عجل الله 🌸همین الان به نیت سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان عجل الله همگی حداقل ۳مرتبه بخونیم وهدیه بفرستیم به مولاصاحب الزمان عج ۸ @Dastan1224
✨﷽✨ 📜 ✍ گویند: پوریای ولی را جوانی پر از زور و بازو به شاگردی در زورخانه آمد. پوریا به او گفت: تو را نصیحتی می‌کنم مرا گوش کن! روزی در کوچه‌ای می‌رفتم پسرکی بر من سنگی زد و ناسزا گفت و فرار کرد. چون به دنبال او رفتم تا علت ناراحتی‌اش را از خودم بدانم به منزل‌شان رسیدم. درب را زدم مادرش بیرون آمد. علت را جویا شدم، پسرک گفت: از روزی که تو با پدرم کشتی گرفته و زمین‌اش زده‌ای پدرم دیگر در معرکه‌گیری، کسی به او انعامی نمی‌دهد. بسیار ناراحت شدم چون من از راه کارگری تأمین معاش می‌کردم ولی پدر او از راه معرکه‌گیری و میدان‌داری روزی اهل و عیال خود تأمین می‌کرد. 🍀پدرش را صدا کردم و عذر خواستم. با پدرش برنامه‌ای ریختیم. دو روز بعد پدرش معرکه گرفت و زنجیری به مردم نشان داد و شرط کرد بر دور بازوهای من بپیچد ولی من نتوانم آن را پاره کنم و من قبول کردم و زنجیر دور بازوان من پیچید و من فشاری زدم سبک، ولی چنان نشان دادم که هر چه در توانم بود فشار زدم که ردّ زنجیر بر بازوهای من ماند و تسلیم شدم که پاره نشد. مرد خوشحال شد و زنجیر در بازوی خود کرد و پاره نمود و من از شرم سرم به زیر انداخته از میدان دور شدم؛ تا مردم بدانند زور بازوی او از من بیشتر است و چنین شد که آبروی مرد به او برگشت و این به بهای رفتن آبروی من بود. مدت‌ها گذشت مردم از راز این کار من باخبر شدند و مرا دو چندان احترام نمودند. 🍁این گفتم که بدانی ای جوان! زور بازوی تو چون شمشیر توست، پس آن را در نیام خداترسی و معرفت و ایمان اگر پنهان کنی تو را سود خواهد داد ولی اگر از نیام خود خارج کنی بدان شمشیر بازوی تو اول تو را زخمی خواهد کرد و هیچ مبارزی شمشیر بدون نیام بر کمر خود نمی‌بندد چون نزدیک‌ترین کس که به شمشیر برنده او، خود اوست. کمی @Dastan1224
🌿🌺 مرد بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید. روزی پسرش از او پرسید: چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟ پدر گفت: پسرم! سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور. پسر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند. 💭 پدر گفت: امتحان کن پسرم. پسر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت. سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند. پسر به پدرش گفت؛ که هیچ فایده ای ندارد. پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم. پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد. برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت؛ که غیر ممکن است...! 💭 پدر با لبخند به پسرش گفت: سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً پاک و تمیز شده است. پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد. ٭٭دنیا و کارهای آن، قلبت را از سیاهی ها و کثافتها پرمیکند؛ خواندن قرآن همچون دریا سینه ات را پاک میکند، حتی اگر معنی آنرا ندانی...!!٭٭ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @Dastan1224