#داستانی_عجیب
#نماز
#استخوانیکهرزقروزیراازبینمیبرد!!
در روایتی آمده است: در زمان رسول خدا حضرت محمد (ص)، مردی خدمت آن حضرت آمد و از تنگ دستی شکایت کرد. حضرت به او فرمودند: شاید نماز نمی خوانی؟ مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا نمازهای پنجگانه را به جماعت و در پشت سر شما بجا می آورم.
حضرت فرمودند: شاید کسی در منزلت نماز نمی خواند؟
آن مرد عرض کرد: همه نماز می خوانند و تا آن ها را به خواندن نماز واندارم، از خانه خارج نمی گردم.
پیامبر (ص) فرمودند: شاید در همسایگی تو کسی می باشد که نماز نمی خواند؟
مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا تمامی آن ها نماز می خوانند.
پس در آن لحظه جبرئیل نازل شد و عرض کرد: ای رسول خدا؛ در فلان بیابان فرد بی_نمازی از دنیا رفته است و کلاغی استخوان کوچکی از آن فردِ بی نماز و تارک الصلاة را به منقار گرفته و آورده در میان درختی که در خانه ی این مرد است قرار داده است، پس به او بگو آن استخوان را بردارد تا وسعتِ رزق و روزی پیدا نماید.
📙 تفسیر عیاشی، ج1: 25.
@Dastan1224
📚داستان امامت
💎شیخ صدوق رحمه الله در کتاب کمال الدین می نویسد:
حکیمه خاتون، دختر امام محمد تقی بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهماالسّلام میگوید:
«امام حسن عسکری علیه السّلام مرا خواست و فرمود: «ای عمه! امشب نیمه شعبان است، نزد ما افطار کن که خداوند در این شب فرخنده، کسی را به وجود میآورد که حجت او در روی زمین خواهد بود. »
عرض کردم:«مادر این نوزاد مبارک کیست؟ »
فرمود: «نرجس.»
گفتم:«فدایت گردم! به خدا قسم اثری از حاملگی در نرجس خاتون نیست.»
فرمود:«همین است که میگویم.»
وقتی به خانه آن حضرت در آمدم، سلام کرده نشستم. نرجس خاتون آمد، کفش از پایم درآورد و به من گفت:«ای بانوی من! روزت را چگونه شب کردی؟»
گفتم:«بانوی من و خاندان ما تویی!»
گفت:«نه! من کجا و این مقام بزرگ کجا؟»
گفتم:«دختر جان! امشب خداوند پسری به تو موهبت میکند که سرور دو جهان خواهد بود. » چون این سخن را شنید، با کمال حجب و حیا نشست. سپس وقتی نماز شام را گذاردم، افطار کردم و خوابیدم. سحرگاه برای ادای نماز شب برخاستم. بعد از نماز دیدم که نرجس خوابیده و از وضع حمل او خبری نیست! پس از تعقیب نماز دوباره به پهلو خوابیدم، اما چند لحظه بعد با اضطراب بیدار شدم و دیدم که نرجس خوابیده است. سپس نرجس بلند شد، نماز خواند و دوباره خوابید. اندک اندک داشتم درباره وعده امام تردید میکردم که ناگهان حضرت از جایی که تشریف داشتند، با صدای بلند مرا صدا زده و فرمود:«ای عمه! عجله مکن که وقت نزدیک است!» چون صدای امام را شنیدم شروع به خواندن سوره «الم سجده» و «یس» کردم. در همین موقع نرجس با حال مضطرب از خواب برخاست. من به وی نزدیک شدم و گفتم: «نام خدا بر تو مستولی باد!» سپس از او پرسیدم:«آیا چیزی احساس میکنی؟»
گفت:«آری ای عمه! »
گفتم:«ناراحت مباش و دل قوی بدار. این همان مژده ای است که به تو دادم. » سپس سستی خواب مرا فرا گرفت و او در همین حین فرزندش را به دنیا آورد.
اندکی بعد وقتی احساس کردم که کودک متولد شده، برخاستم. هنگامی که لباس را از روی او برداشتم، دیدم که با اعضای هفتگانه، روی زمین خدا را سجده میکند. آن ماه پاره را در آغوش گرفتم و دیدم که بر عکس نوزادان دیگر، از آلایش ولادت پاک و پاکیزه است! در این هنگام امام حسن عسکری علیه السّلام صدا زد: «عمه جان! فرزندم را نزد من بیاور! » چون او را نزد پدر بزرگوارش بردم، امام دستش را زیر رانها و پشت بچه قرار داد، پاهای او را به سینه مبارک چسباند، زبانش را در دهان او گردانید، دستش را بر چشم و گوش و بندهای او کشید و فرمود: «فرزندم! با من حرف بزن!» آن مولود مسعود زبان گشود و گفت:«اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَه وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّدا رَسُولُ الله.» آنگاه بر امیرالمؤمنین و ائمه طاهرین علیهم السّلام درود فرستاد تا اینکه بعد از بردن نام پدرش،متوقف و سپس ساکت شد.
امام فرمود:«عمه جان! او را نزد مادرش ببر تا به او نیز سلام کند و باز نزد من بر گردان.»چون او را نزد مادرش بردم، به او سلام کرد و مادر نیز جواب سلامش را داد. سپس او را پیش امام حسن عسکری علیه السّلام برگرداندم.
حضرت فرمود:«ای عمه! روز هفتم ولادتش نیز نزد ما بیا.»
صبح روز نیمه شعبان که به خدمت امام رسیدم، سلام کردم و روپوش از روی کودک برداشتم تا او را نوازشی کنم، ولی بچه را ندیدم!
عرض کردم:«فدایت گردم! بچه چه شد؟»
فرمود:«عمه جان! او را به کسی سپردم که مادر موسی علیه السّلام فرزند خود را به او سپرد!.»
چون روز هفتم به حضور امام شرفیاب شدم، فرمود:«عمه جان! فرزندم را بیاور.»او را در قنداقه پیچیده و نزد حضرت بردم. امام مانند بار اول فرزند دلبندش را نوازش کرد و زبان مبارکش را آنچنان در دهان او نهاد که گویی شیر یا عسل به او میخوراند.
سپس فرمود:«ای فرزند، با من سخن بگو!»
گفت:«اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا الله. » آنگاه بر پیغمبر خاتم صلی الله علیه وآله و امیرالمؤمنین علیه السّلام و یک یک ائمه تا پدر بزرگوارش درود فرستاد و سپس این آیه شریفه را تلاوت کرد:«وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ [1]»،
{و اراده کردیم که منت بنهیم بر آنان که در زمین زبون گشتند و آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم و آنها را در زمین جای دهیم و به فرعون و هامان و لشکریان آنان نشان دهیم آنچه را که آنها از آن میترسیدند}.
موسی بن محمد راوی این حدیث میگوید:«صحت این روایت را از عقبه، خادم امام حسن عسکری علیه السّلام پرسیدم و او نیز گفته حکیمه را تصدیق کرد[2].»
📖[1]سوره قصص،آیات5 - 6
📖[2]کمال الدین،ص 389
📖بحارالانوار،ج51،ص10
@Dastan1224
✨﷽✨
🔴 چرا مریض می شویم⁉️
🔰 پاسخ این سوال، در بیان امام حسین علیهالسلام است:
✍ امام حسین علیه السلام فرمودند: روزی امام علی علیه السلام به عیادت سلمان فارسی رفت و به او فرمود: امروز با این مریضی ای که داری، حالت چه طور است؟ سلمان گفت: یا امیرالمومنین! خدا را زیاد حمد و ستایش می کنم، ولی از شدت درد و زجر، به شما شکوه و ناله می کنم.
حضرت فرمودند: سلمان! زجر و درد نکش ( و این گونه شکوه نکن. )، زیرا هر شیعه ای که مریض می شود، قطعا این مریضی به خاطر گناهی است که قبلا انجام داده و این درد و مرض، باعث تطهیر و پاک شدن شیعه از گناه می شود.
سلمان گفت: اگر این گونه باشد، ما هیچ اجری جز تطهیر نداریم. ( یعنی هر کار نیکی که انجام داده باشیم، به خاطر آن خداوند ما را مریض می کند تا گناهان ما هم بخشیده شود؛ لذا تمام اجرهای ما در همین دنیا، صرف پاک شدن گناهان می شود. )
حضرت فرمودند: سلمان! اجر شما وقتی به شما می رسد که بر این درد و مرض صبر کنید و وقتی مریض شدید، در، درگاه خدا تضرع و دعا کنید و همین تضرع و دعا باعث می شود که برای شما حسنات نوشته شده و مقام معنوی شما بالاتر رود. ( پس اجر شما در صبر بر درد است، ) و این درد و مرض، فقط برای پاک گرداندن شما است.
سپس سلمان پیشانی حضرت را بوسید و گریه کرد و گفت: یا امیر المومنین! اگر تو نبودی، چه کسی این مسائل را برای ما تفکیک می کرد و به ما می فهماند؟
@Dastan1224
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
🔔 خانوادگی
✅ امام علی علیه السلام:
مبادا خانوادهات به سبب تو
بدبختترین مردمان باشند.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@Dastan1224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی استاد عالی
🎥موضوع: برای حضور قلب، زبانت را حفظ کن، کسی که زبانش را حفظ کند ذهنش آرامتر است
↶【به ما بپیوندید 】↷
___________________@Dastan1224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خدا توبه کننده را دوست داره
✍آیت الله فاطمی نیا:وقتی خدا توبه کننده را دوست دارد ولی خدا نیز او را دوست دارد، ما این چیزهارا باور نکردیم!
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⏰
@Dastan1224
🌺پیامبر گرامی اسلام
(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود:
برادرم عیسی (علیهالسلام) به شهری عبور نمود که در آن مرد و زنی بر سر یکدیگر فریاد میزدند!
حضرت به آنها فرمود: شما را چه شده؟! چرا فریاد میکنید؟ آن مرد عرض کرد: ای پیامبرخدا، این همسر من است، و هیچ بدی هم ندارد بلکه زنی است صالحه، ولی در عین حال دوست دارم از او جدا شوم!
حضرت عیسی علیه السلام فرمود: به هرحال بگو چه نقصی در او است که میخواهی از وی جدا شوی؟ آن مرد عرضه داشت: بدون اینکه پیر شده باشد، صورتش شکسته و فرسوده شده.
حضرت به آن زن فرمود: ای زن! دوست داری طراوت صورتت به تو برگردد؟
آن زن عرضه داشت: آری.
حضرت فرمود: هرگاه غذا تناول میکنی، پیش از سیرشدن از آن دست بکش. زیرا طعام وقتی در شکم و معده زیاد شد، طراوت و نشاط صورت را از بین میبرد.
زن به این دستور عمل نمود، و طراوت صورتش دوباره بازگشت.
📙(مستدرک الوسائل،ج۱۶ص۲۱۷).
@Dastan1224
✨﷽✨
🌼منافع روزه داری در نظرات دانشمندان
✍زکریای رازی میفرماید: از منافع گرسنگی و تشنگی یکی این است که امتلاء را از بین می برند و جلوی چاقی مفرط را میگیرند و حواس شامه و سامعه و باصره را دقیق تر و تیزتز می کنند، بیماری های رطوبی را ریشه کن کرده و نفخ و بادهای بدن را از بین می برند.
پزشک مصری در 3600 سال قبل گفته است انسان پرخور با یک چهارم غذایی که میخورد زنده می ماند و با سه چهارم دیگر آن پزشکان امرار معاش می کنند.
💥فیثاغورث طبیب و دانشمند بزرگ یونانی هنگام مرگ شاگردانش را به روزه گرفتن توصیه کرد. در زمان بقراط، اطبا بیماران سخت را از خوردن منع می کردند. تحقیقات تجربی نشان می دهد که روزه داری بر حفظ سلامت جسمی و روانی و نیز درمان بیماری ها تاثیر زیادی دارد.
📚منابع: 1.منافع الاغذیه و مضارها
2.نقش دین در بهداشت روان
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
@Dastan1224
❤️(ردّپا)
✍#داستانی_زیبا
🔷 شبي مردي در رؤيا بود. او در خواب ديد كه با معبودش در طول ساحل قدم ميزند، و در پهنهی آسمان صحنه هائي از زندگيش آشكار ميشود.
در هر صحنه، او متوجه شد دو اثر ردپا بر روي ماسهها هستند. يكي متعلق به او وديگري از آن معبودش. زماني يك صحنه از زندگي گذشته اش را ديد. اوبه ردپاها در روي ماسه نگاه كرد.
🔸متوجه شد در بعضي مواقع در طول مسير زندگيش، فقط يك ردپا وجود دارد. اوهمچنين متوجه شد كه اين اتفاق در مواقعي رخ ميدهد كه در زندگيش افت كرده و غمگين و افسرده است، اين موضوع او را واقعاً پريشان كرد.
او از معبودش سؤال كرد: "بار خدايا تو گقته بودي كه مصمّمي مرا حمايت كني و با من در طول راه زندگي قدم برميداري اما من متوجه شدم در مواقعي كه در زندگيم آشفتهام، فقط اثر يك ردپا وجود دارد. من نميفهمم چرا من وقتي به تو نيازدارم تو مرا ترك ميكني؟
🔹معبودش پاسخ داد: "عزيزم، آفریدهی عزيز من، من ترا دوست دارم و هرگز ترا ترك نخواهم كرد. در مواقعي كه رنجي را تحمل ميكني، زمانيكه تو فقط اثر يك ردپا را ميبيني، آن همان وقتيست كه من تو را روي شانه هايم حمل
@Dastan1224
✍ نوروز بود ، رسید محضر امام. شنید : می دانی امروز چه روزیست؟
☘ عرض کرد : نوروز ؛ روز جشن ایرانی ها و هدیه دادنشان به هم.
👌 امام صادق(علیه السلام) فرمود : قسم به خدای کعبه! امروز پیشینه ای بلند دارد.
👌 نوروز ، روزی است که ظاهر می شود ، قائم ما آل محمد، از ورای پرده غیبت.
👌 مثل امروز است ، روزی که پیروز می شود بر دجال ، و می آویزدش بر مزبله کوفه.
✍ هیچ نوروزی نمی آید ، مگر آنکه ما چشم به راهیم ، ظهور قیام کننده را. چرا که از روزهای ما و شیعیان ماست ، روز نوروز.
📚 بحارالانوار ، ج 52 ، ص308
@Dastan1224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ ما را میبرند به مهمانی...
@Dastan1224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 جهان پس از ظهور حضرت ولی عصر(علیه السلام)
@Dastan1224
🌷 آیتالله پهلوانی(ره) :
👌 كوشش بیجا برای دنیا مكنید كه به غیر روزی خود نتوانید رسید. غم و غصه دنیا را به خود راه ندهید كه زیان در این است.
@Dastan1224
🌷 آیت الله پهلوانی(ره) :
✍ هیچ زمان از قبر و قیامت نترسید. بلکه از اعمال خود باید ترسید ، که شما را به چه خطرها بعد از این عالم مبتلا میکند.
@Dastan1224
#ننهی_حسین
🌷رفيقی داشتيم به نام حسين، حسين دوخت از بچههای اطلاعات نصر. سال ۶۴، در عمليات والفجر ۹ در كردستان بوديم كه از جنوب خبر آوردند؛ حسين شهيد شده، كه بعد معلوم شد مرجوعی خورده است! حالا ما در اين فاصله چقدر برايش سلام و صلوات و دعا و فاتحه فرستاديم بماند.
🌷حسين موقع اعزام به منطقه از مادرش قول گرفته بود كه اگر جنازهی او را آوردند برای اين كه شهادت نصيبش شده است گريه و زاری نكند. البته مادر حسين از آن پيرزنانی بود كه به قول خودش از فاصلهی چند كيلومتری روستايشان هميشه برای نماز جمعه به شيروان میرفت.
🌷حسين میگفت وقتی مرا ديد شروع كرد جزع و فزع كردن. پرسيدم: ننه مگر قول نداده بودی گريه نكنی؟ لابد از شوق اشك میريزی؟! ـ نه، از اينكه اگر تو شهيد میشدی من ديگر كسی را نداشتم كه به جبهه بفرستم گريه میكنم!
@Dastan1224
✍ توصیه های علامه طباطبایی به شاگردش
💎 در این سی روز ماه رمضان مواظب چشم،گوش و همه اعضاء و جوارح خود باشید.
🔹 #علامه_طباطبایی(ره) ماه مبارک رمضان تا صبح بیدار بودند. مقید بودند دعای سحر را با افراد خانواده بخوانند .
🔸علامه حسن زاده آملی می نویسد: وقتی به حضور شریف علامه طباطبایی رحمه الله علیه تشرف حاصل کرده بودم و عرض حاجت نمودم، فرمود: آقا دعای سحر حضرت امام باقر علیه السلام را فراموش مکن که در آن جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت و علم و شرف است و حرفی از حور و غلمان نیست.
🔹 اگر بهشت شیرین است، بهشت آفرین شیرین تر است.
🔸 فرموده اند : اگر با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، در اعمال و کردار شما هیچ گونه تغییری پدید نیامد و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقی نکرد معلوم می شود روزه ای که از شما خواسته اند محقق نشده است.
@Dastan1224
✨﷽✨
🌼دینت را به بهایی ناچیز نفروش
✍فردی که مقیم لندن بود، تعریف میکرد که یک روز سوار تاکسی میشود و کرایه را میپردازد. راننده بقیه پول را که برمیگرداند، 20 پنس اضافهتر میدهد!
میگفت: چند دقیقهای با خودم کلنجار رفتم که 20 پنس اضافه را برگردانم یا نه. آخر سر بر خودم پیروز شدم و 20 پنس را پس دادم و گفتم: آقا این را زیاد دادی. گذشت و به مقصد رسیدیم. موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت: آقا از شما ممنونم. پرسیدم: بابت چه؟
راننده گفت: میخواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید، خواستم شما را امتحان کنم. با خودم شرط کردم اگر 20 پنس را پس دادید، بیایم. فردا خدمت میرسم!
آن فرد میگفت: ماشين كه رفت؛ تمام وجودم دگرگون شد. حالی شبیه غش به من دست داد. من مشغول خودم بودم، در حالی که داشتم تمام اسلام را به 20 پنس
@Dastan1224
#یک_داستان_یک_پند
✍پیرمردی با پسر جوان خود در ماه رمضان برای جمع کردن خار به صحرا رفت. شدت گرما بر عطش پسر جوان افزود. پدرش گفت: پسرم! از دهان خود برای خود آب قرض کن. پسر گفت: چگونه پدرم؟! پدر انگشتر خود به پسر داد تا در دهانش گذاشت و از کام او بزاق ترشح کرد و اندکی حال پسر بهتر شد.
پدر گفت: پسرم! بدان در روزهای سختی، از تو به تو نزدیکتر کسی نیست. زمانی که در سختی زندگی گرفتار شدی، بجای قرض گرفتن از دیگران و بجای سیر کردن شکم خود، از خود قرض بگیر و در زمان تمتع و دارایی کمتر بخور تا شکم تو به کم خوردن روی کند، آنگاه خودت به خودت قرض خواهی داد، بدون منت و کسر عزتی از تو!!!
@Dastan1224
حکایت کرده اند که صبح روز هبوط، آدم نزد پروردگار آمد و گریه ای کرد از عشق، به طراوت باران بهمنی و گفت « ای معبود و معشوق یکتای من، اکنون که ما را به تبعیدگاه نامعلومی می فرستی، گیرم که من در همه سختیهای ناشناخته در عالم آب و گل شکیبا باشم، با من بگو که آخر فراق تو را چگونه تحمل توانم کرد؟»
خدواند آهسته در گوش آدم گفت:
«من خود با تو می آیم»
آدم پرسید: « این چگونه باشد؟»
فرمود: « تو در سیمای آن حوّا که همراه توست #خورشید لبخند من و برق نگاه من و صدای مهربان و شیرین من و اطوار و تجلیات جمال من که هردم تجدید می شود خواهی یافت.
حوّا اقیانوسی است آکنده از درّ و گوهر که آن را هیچ پایان نیست
اما بدان که گوهر را در کنار ساحل نمی توان یافت.
غوّاصی باید، چالاکی، نیکبختی، تا دردانه
#عشق را در ژرفای وجود او صید کند.»
#عشق دردانه است
و من غوّاص و دریا میکده
سر فرو بردم در اینجا
تا کجا سر بر کُنم
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
@Dastan1224
✨﷽✨
⚜ حکایتهایپندآموز⚜
🔹مرد عابد و ابلیس🔹
✍در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!»
عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد»
مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت: «دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛
با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است» عابد با خود گفت :« راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت.
بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت.
روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت:«کجا؟» عابد گفت:«تا آن درخت برکنم»؛ گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند» در جنگ آمدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟»
ابلیس گفت:« آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی»
📚 مجموعه شهر حکایات
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
@Dastan1224
بعد از مدت ها وسط هفته زنگ زدم به مادرم و گفتم برای ناهار منتظرم باش وقتی رسیدم خونه تا درو باز کرد خواستم عطر سالاد شیرازی که توی فضا پیچیده بود رو بغل کنم!دیر رسیدم اما سوال کردن نداشت و میدونستم ناهار نخورده و منتظر منه . سفره رو انداخت کف آشپزخونه و نشستیم به غذا . مادرم یه ادویه ای میزنه به غذا که توی هیچ رستورانی نیست و اسمش عشقه"به حد انفجار خوردم و چهار دست و پا از سفره جدا شدم . گفت چشمات خستس ، چایی دم کنم یا میخوای بخوابی؟!گفتم یه دیقه بیا بشین کنارم . بالشت رو تکیه دادم به دیوارو سرمو گذاشتم رو بالشت و بدون اینکه حرفی بزنه نشست کنارم و چند دفعه ای دستشو کشید به سرم . چند دقیقه گذشت....ولی ساکت بود. دوزاریم افتاد که خیلی شبا تا خواسته حرف بزنه من سرم رفته تو گوشی و لا به لای حرفاش وقتی یه جمله ی سوالی پرسیده گفتم آره آره....فقط گفتم آره....بدون اینکه بشینم پای حرفاش ...بدون اینکه تو چشماش نگاه کنم...بدون اینکه دستاشو تو دستم بگیرم...بدون خیلی کارایی که دنیای امروز....دنیای شلوغ امروز از یادمون برده...واسه یه آدمایی که اصلا معلوم نیست چقدر قراره همراهمون باشن .اصلا اگه شرایط الانمون یه ذره عوض بشه حاضرن تحملمون کنن یا نه...!؟کلی وقت میذاریم و کلی حرف میزنیم که خودمونو بهشون ثابت کنیم...اما واسه پدر مادری که هر جوری باشی قبولت دارن و پای هر اتفاق تو زندگیت وایسادن و ترو خشکت کردن تا به اینجا برسی....حوصله نداریم! بذار یه چیزی بهت بگم رفیق به اندازه ی تمام لحظاتی که کنارشون نشستی و حرف نمیزنی و بغلشون نمیکنی داری حسرت جمع میکنی برای وقتی که نداریشون
@Dastan1224
📚 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)
حاجی در یک کشور نمی جنگید،یک وطن نداشت. از مرز افغانستان تا نهایت عمق عراق، از کنار مرزهای سرزمین اشغالی تا سراسر سوریه، از یمن تا فلسطین، هر جا که مرود دست برد آمریکا و اسراییل بود، حاج قاسم هم بود تا دستشان را از ناموس وخاک مسلمانان و مظلومان بی پناه کوتاه کند. نیروسازی از جوان مردان همان کشورها وتوانمندسازی برای جهاد، آرزوی جمهوری اسلامی بود به سمت ظهور ،که با یاران فرامرزی از جمله سپاه قدس محقق می شد. آمریکا و اذنابش با هزارها تریلیون دلار بودجه و به کار گرفتن نیروی زمینی و دریایی و هوایی با غارت و چپاول سرمایه های کشور ها؛
و حاج قاسم بدون نیروی دریایی و هوایی و با چند ده میلیون دلار!
اما با با کمک نیروهای مجاهد افغانی و ایرانی و لبنانی و عراقی و سوریه... پیروز میدان را همه دیدند؛ فرمانده سرافراز ایران بود که همه جابود و همیشه بود. بشاش بود و پرتوان . خستگی را خسته کرده بود! استراحتش تنها گوشه حسینیه و دفتر کارش ،برای ساعات کوتاه!
وَلَقَد اَرسلنا بِآیاتِنا اَن اَخرِج قَومَکَ مِنَ الظُلُماتِ اِلَی النّورِ وَذَکّرِهُم بِاَیّامِ اللهِ؛
خدای متعال توصیه می کند ،دستور می دهد حضرت موسی(ع)را که 《ذَکّرِهُم بِاَیّامِ الله》ایّام الله را به یاد آن ها بیاور؛ موسی(ع) ،پیامبر عظیم الشان الهی مامور است گه ایّام الله را به یاد مردم بیاورد.
@Dastan1224
✨﷽✨
#پندانه
✅پند و حکمت یا مال دنیا
✍روزی صاحبدلی به پسرش گفت:
پسرم! بیا برویم و زیر درخت صنوبری بنشینیم.
پسر بههمراه پدرش راهی شد.
پدر دست در جیب خود کرد و مقداری سکۀ طلا از جیب خود بیرون آورد و بر زمین نهاد و گفت:
پسرم! میخواهی نصیحتی به تو دهم که عمری تو را به کار آید؛ یا این سکهها را بدهم که رفعِ مشکلی اساسی از زندگی خود کنی؟
پسر فکری کرد و گفت:
پدر! بر من پندی بیاموز، سکهها را نمیخواهم. سکه برای رفع یک مشکل است، ولی پند برای رفع مشکلات تمام عمر.
پدرش گفت:
سکهها را بردار.
پسر پرسید:
پندی ندادی؟
پدر گفت:
وقتی تو طالبِ پندی و سکه را گذاشتی و پند را برداشتی، یعنی میدانی سکهها را کجا هزینه کنی و این بزرگترین پند من برای تو بود.
پسرم! بدان خداوند نیز چنین است، اگر مال دنیا را رها کنی و بهدنبال پند و حکمت باشی، دنیا خود به تو روی میکند؛ ولی اگر بهدنبال دنیا باشی، یقین کن علم و حکمت از تو گریزان خواهد شد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
@Dastan1224
✍استادي می گفت :
صبح ها که دکمه هاي لباسم را مي بندم ، به این فکر مي کنم که چه کسي آنها را باز خواهد کرد ؟ خودم یا مُرده شور ؟ دنیا همین قدر غیر قابل پیش بیني است. به آنهايي که دوستشان دارید، بي بهانه بگوييد : دوستت دارم. بگوييد : در این دنیاي شلوغ ، سنجاقَت کرده ام به دلم. بگوييد: گاهي فرصت با هم بودنمان ، کوتاه تر از عمرِ شکوفه هاست.
🌱 بودن ها را قدر بدانيم !
" نبودن ها " همين نزديكي ست ...
@Dastan1224
🌷 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) :
👌 اگر می خواهید در زندگی موفق باشید و از آن لذت ببرید ، به پدر و مادرتان نیکی کنید.
@Dastan1224
🌷 آیت الله جوادی آملی :
👌 هر روز که به مولایت برگشتی و گناه نکردی ، آن روز عید شماست.
@Dastan1224
✨﷽✨
#پندانه
✅نقش پررنگ افکار در حل مشکلات زندگی
✍شخصی ﺳﺮﮐﻼﺱ ﺭﻳﺎﺿﯽ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ. وقتی ﺯﻧﮓ ﺭﺍ ﺯﺩﻧﺪ، ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪ و ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺩﻭ مسئله ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭی ﺗﺨﺘﻪﺳﻴﺎﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ شده ﺑﻮﺩ، ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻴﺎﻝ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺁنها ﺭﺍ بهعنوان ﺗﮑﻠﻴﻒ ﻣﻨﺰﻝ ﺩﺍﺩﻩ، ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺑﺮﺍی ﺣﻞ ﺁنها ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ.
هیچیک ﺭﺍ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺣﻞ ﮐﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﮐﻮﺷﺶ ﺑﺮﻧﺪﺍﺷﺖ. ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻳﮑﯽ ﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﮐﻼﺱ ﺁﻭﺭﺩ.
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪﮐﻠﯽ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺷﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺁنها ﺭﺍ بهعنوان ﺩﻭ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻏﻴﺮﻗﺎﺑﻞﺣﻞ ﺭﻳﺎضی نوشته ﺑﻮﺩ.
ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ میدانست، ﺍﺣﺘﻤﺎﻻً ﺁن را ﺣﻞ نمیکرد، ﻭلی ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺗﻠﻘﻴﻦ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ مسئله ﻏﻴﺮﻗﺎﺑﻞﺣﻞ ﺍﺳﺖ و ﺑﺮﻋﮑﺲ ﻓﮑﺮ میکرد ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺘﻤﺎً ﺁن ﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﻨﺪ، ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺭﺍﻫﯽ ﺑﺮﺍی ﺣﻞ مسئله ﻳﺎﻓﺖ.
ﺣﻞ ﻧﺸﺪﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺧﻮﺩماﻥ ﺑﺴﺘﮕﯽ ﺩﺍﺭد.
@Dastan1224
🔴 امام زمان، میزبان ماه رمضان است
🔵 حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی در برنامه درسهایی از قرآن، حضرت مهدی(عج) را میزبان ماه رمضان دانست و اظهار نمود:
🌕 در روایات داریم با سوره قدر در مورد حضرت مهدی با دیگران مباحثه کنید. بگویید:
۱-شب قدر در شیعه و سنی، شب قدر برای یکسال نیست. هر سال یک شب قدری است.
۲- شب قدر هم در ماه رمضان است.
۳- شب قدر هم «تنزل الملائکه» فرشتهها از آسمان پایین میآیند. اینکه قرآن میگوید: شب قدر فرشتهها روی زمین میآیند، کجا میروند؟ در زمان پیغمبر خدمت پیغمبر بودند و بعد از پیغمبر هم باید یک وجود معصومی باشد به نام حضرت مهدی(ع) که فرشتهها خدمت او برسند.
🔹 در دعای افتتاح که ماه رمضان سفارش شده است، پنج شش صفحه است، دو صفحهاش برای شخص امام زمان است. دعا میکند خدایا! «اَعْزِزْ بِهِ ذِلَّتَنا» اگر مسلمانها ذلت هستند باید جبران شود. با وجود حضرت مهدی این عزت را به مسلمانها بده. «وَاَغْنِ بِهِ عآئِلَنا» فقر بیداد میکند، توسط آن مهدی جبران کن. «وَاقْضِ بِهِ عَنْ مَُغْرَمِنا» شکستها و کمبودهای غرامتها و کسادیهای ما را جبران کن. «وَاجْبُرْبِهِ فَقْرَنا» فقر ما را جبران کن. «وَسُدَّ بِهِ خَلَّتَنا» شکافهای ما را تأمین کن. «وَیَسِّرْ بِهِ عُسْرَنا» مشکلات ما را با حضرت مهدی آسان کن. «و َبَیِّضْ بِهِ وُجُوهَنا» روسیاهی ما را با حضرت مهدی رو سفید کن.
#رمضان_مهدوی
@Dastan1224
🌸🌸«پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
✨المَهدِی طاووسُ أَهلِ الجَنَّةِ.
🦋مهدی(ع) طاووس اهل بهشت است.
📚 (الشِّهاب فیالحِکَمِ و الآداب، ص ١٦)
@Dastan1224