eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.8هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
دو مواجهه متفاوت با سیاه پوستان بوسه آیت الله صافی گلپایگانی بر دستان طلبه رنگین پوست و رفتار خشونت بار پلیس آمریکا 👈 @Dastan1224
⭕️ سالروز آغاز امامت صاحب الزمان عج الله مبارک باد
✨﷽✨ ✅« زکات ، موجب رشد و مبارک شدن مال است» ✍ آیت‌الله بهجت(ره): و اما مسأله اینکه زکات بده! شارع می‌داند که عینک‌های ما آلوده است. ما نمی‌توانیم این مطلب را تشخیص دهیم که زکات دادن، تنمیه [و رشد] مال است، مبارک کردن مال است. می‌دانیم از لطف و احسان است که شارع فرمود: [با زکات و صدقات] تهذیب بکنید مالتان را، زیاد می‌شود!«استنزلوا الرزّق بالصدّقه[۱]؛ روزی را با صدقه نازل کنید.» بالمیزان(به‌مقدار قابل‌توجه‌ای) دارد کیسه‌اش را خالی می‌کند. «استنزلوا الرزق»![ولی گویا خداوند برخلاف ظاهر امر می‌فرماید:] پرکن! [چگونه می‌شود؟!] بابا! [من که] دارم خالی می‌کنم؟!آخر عقلت نمی‌رسد! تو چه می‌فهمی که فردا چه می‌شود‌؟! فردا یک قِران هم اگر گیرت بیاید از این دَه قِرانی -که الان داری می‌دهی- مبارک‌تر می‌شود برای تو! همچنین صرف اوقات در نمازهای پنج‌گانه [هم همینطور است، برخی می‌گویند:«[چرا] اوقات مردم را [با نماز تلف می‌کنید؟] آخر [کسانیکه] می‌روند کارخانه اینقدر کار می‌کنند اینقدر اروپایی‌ها می‌روند از شهری به شهری برای [کار در] کارخانه، و [در] ساعات [حضورشان]، لیره‌های زیادی کار می‌کنند. [ولی] شما می‌گویید نماز! خب نماز، این بیست دقیقه را ـ که برای خواند نماز لازم است ـ همه را جمع می‌کند و آخر کاری وقتی آمد در خانه‌اش، برمی‌دارد [یکجا] می‌خواند. چرا مزاحم با وقت کارش باشد که تمامش استفاده است؟!» [حقیقتا در پاسخ به این افراد] چکار بکنیم؟! مثل یک بچه‌‌ای که خبر از جایی ندارد، چطور آدم به او بفهماند که بابا! این دوای تلخ[پرداخت زکات و خواندن نماز اول وقت]، صحت و عافیت است در آن! این نقص فعلی محسوس [با پرداخت زکات، نقص نیست] ازدیاد است، تنزیل رزق است، استنزال رزق است. وقتی این‌ها را ملاحظه کنیم می‌فهمیم که [خدا] برای این واجبات بر ما منّت گذاشته است نه این که ما طلبکار باشیم. خیلی منّت گذاشته است به‌خاطر این آثار و [برکات].[آیا این آثار و برکات] با آنچه به واسطه صرف وقت[برای نماز] یا خالی کردن کیف(جیب) در اینجاها(پرداخت زکات)! [از انسان فوت می‌شود،] قابل قیاس است؟ 📚درس خارج زکات، جلسه ۵، ٢١ اردیبهشت ١٣٧٨ @Dastan1224
هدایت شده از  تبلیغات پر بازده هادی
🔴سرانجام کانال حاج آقا رفیعی در ایتا افتتاح شد. 👈از همه ی هموطنان عزیزم میخوام تا در کانال《 استاد رفیعی 》عضو شوند و از مطالب و سخنرانی های جذاب آن استفاده کنند.🙏 https://eitaa.com/joinchat/2675376147Cf3633b8e45 پیشنهادعضویت👆👆👆
📌 رفیق خدا شدن سخت نیست 🔆 قربان، عید تقرّب به پروردگار، و ابراهیم،‌ نماد سربلندی در آزمونِ ادعا و عمل، جز رضایت معبودش نمی‌خواهد. 🔹 تمام وجودش، جانش و فرزندش را به مسلخ عشق می‌برد و می‌شود خلیل‌الله. تو هم می‌توانی! رفیقِ خدا شدن خیلی هم سخت نیست. 🔻 کافیست حجِّ واجبت را به‌جا آوری! مگر مَثَلِ امام، مَثَل کعبه نیست؟ پس بلند شو! پروانه‌وار به دورش بگرد و طواف کن! شیطانِ نفست را سنگ بزن! دوست‌داشتنی‌های زمینی‌ات را فدای یار کن! تسلیمش باش! 🎉 رضایت او رضایت خداست. حالا می‌توانی مسلمانی‌ات را جشن بگیری‌. حَجَّت قبول✨ کمی تا @Dastan1224
✍️آیت‌الله بهجت قدس‌سره: چقدر سخت است، اگر برای ما این امر ملکه نشود که در هر کاری که می‌خواهیم اقدام کنیم و انجام دهیم، ابتدا رضایت و عدم رضایت امام زمان علیه‌السلام را در نظر نگیریم و رضایت و خوشنودی او را جلب ننماییم! 📚در @Dastan1224
🔵 حق الناس را در همین دنیا تسویه کنید! ✍ شخصی از آیت الله بهجت درخواست دستوری فرمودند. آقا که همیشه مشغول ذکر بودند، سر بلند کردند و فرمودند :«تا می‌توانید گناه نکنید» سپس سر به زیر انداختند و مجدّداً مشغول ذکر شدند. بعد از چند لحظه سر بلند کردند و فرمودند: «اگر احیاناً گاهی مرتکب شدید سعی کنید گناهی که در آن حقّ‌الناس است نباشد». باز سر به زیر انداخته و مشغول ذکر شدند. و بعد از چند لحظه باز سر بلند کردند و برای سومین بار فرمودند: «اگر گناه مرتکب شدید که در آن حقّ‌الناس است سعی کنید در همین دنیا آن را تسویه کنید و برای آخرت نگذارید که آن جا مشکل است.» 📚 برگرفته از کتاب فریادگر توحید، ص ٢١٨ کمی @Dastan1224
هدایت شده از  تبلیغات پر بازده هادی
6.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تمام چیزهایی که برای زندگی مشترک نیاز داری تا حال خودت و زندگیت قشنگ بشه قراره تو این کانال گفته بشه..... تو محکوم به زندگی بد نیستی...... https://eitaa.com/joinchat/2956066994Cbeb3281639
✨﷽✨ ✅ دو زکات و دو داستان و یک انسان! ✍زرگری نزد شیخ دانایی رفت و گفت: می‌خواهم زکات مال خود را بپردازم، به چه‌ کسی بدهم؟ 🔸شیخ گفت: برو و اولین نیازمندی که در شهر دیدی، زکات مال خود را به او ده. 🔹زرگر آمد و پیر نابینایی در کنار خرابات دید که بر زمین نشسته بود. کیسه‌ای از زر زکات مال خود به او داد و نابینا خوشحال شد. 🔸روز بعد رفت و دید نابینای دیگری کنار اوست که نابینای زکات بگیر به او می‌گوید: خدا خیر بدهد. دیروز زرگری آمد و کیسه‌ای زر به من داد و من در عشرتکده شهر رفتم و تا صبح مستی و با کنیزکان جوان عشق‌بازی کردم. 🔹زرگر تا این سخن شنید، برآشفت و پیش شیخ آمد و گفت: من از تو خواستم راهی نشان دهی که بتوانم زکات مال خود بپردازم. این چه راهی بود که حرف تو را گوش کردم و مال را یک‌باره به یک عشرتگر دادم! 🔸شیخ دیناری به او داد و گفت: حال این یک دینار را ببر و به اولین فقیری که دیدی ببخش. 🔹زرگر در راه مردی دید که چهره‌ای شکسته داشت. دینار در کف دست او نهاد. مرد سید علوی بود. شادمان شد و همان‌جا سجده شکری کرد. 🔸زرگر به‌دنبال آن مرد علوی راه افتاد. دید در خرابه‌ای رفت و از زیر لباس خود کبوتری مرده را به خرابه انداخت. برگشت و زرگر را دید. 🔹زرگر پرسید: این چه بود؟ 🔸مرد گفت: فرزندانم سه روز است که گرسنه‌اند و تاب گرسنگی نداشتند. این کبوتر مرده را برای آن‌ها می‌بردم تا بخورند که خدا تو را نزد من حواله کرد و کبوتر را در خرابه انداختم. خدا را هزاران‌مرتبه شکر. 🔹زرگر با چشمانی اشک‌بار نزد شیخ بازگشت و داستان را تعریف کرد. 🔸شیخ گفت: دو زکات بود و دو داستان و یک انسان! 🔹هرگز در کار خداوند تردید مکن. وقتی می‌خواهی بدانی مالت چقدر حلال است، کافی‌ست نگاه کنی که به دست چه‌ کسی می‌رسد و در چه راهی مصرف می‌شود. 📚 تذکرة الأولیاء ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ @Dastan1224
✨﷽✨ ✍یکی از دوستان که فروشنده لوازم خانگی است، نقل می‌کرد: روزی در مغازه نشسته بودم که مردی به مغازه من آمده و چیز بی‌سابقه‌ای از من خواست. گفت: برای یک هفته چند کارتن نو و خالی لوازم خانگی اجاره می‌خواهم. پرسیدم: برای چه؟! چشمانش پر از اشک شد و گفت: قول می‌دهید محرم اسرار من باشید؟ گفتم: بلی! حتماً. گفت: این هفته عروسی دخترم است. جهیزیه درست و حسابی نتوانستم بخرم. از صبح گریه می‌کند. مجبور شدم این نقشه را طرح کنم، کارتن خالی ببریم و داخل‌اش آجر بگذاریم تا دیگران نگویند جهیزیه نداشت. چون می‌گویند: دختر بی‌جهاز مانند روزه بی‌نماز است. اشک در چشمانم جمع شد و........... در دین اسلام بدعت گذاشتن امری حرام است. یکی از این بدعت‌های غلط بازدید جهیزیه دختر است. که باعث رو شدن فقرِ فقراء می‌شود. کسی که بتواند این بدعت‌ها را به نوبه خود بشکند و در عروسی خود کسی را به دیدن جهاز خود دعوت نکند، یقین به عنوان مبارز با بدعت، یک جهادگر است و طبق احادیث جایگاه معنوی بزرگی دارد. @Dastan1224
داستان کوتاه "حکایت پادشاه و پیرزن" نقل است که پادشاهی از پادشاهان خواست تا مسجدی در شهر بنا کند و دستور داد تا کسی در ساخت مسجد نه مالی و نه هر چیز دیگری هیچ کمکی نکند... چون میخواست مسجد تماما از دارایی خودش بنا شود بدون کمک دیگران و دیگران را از هر گونه کمک برحذر داشت... شبی از شب ها‌ پادشاه در خواب دید که فرشته‌ای از فرشتگان از آسمان فرود آمد و اسم پادشاه را از سر در مسجد عوض کرد و اسم زنی را بجای اسم پادشاه نوشت!! چون پادشاه از خواب پرید، هراسان بیدار شد و سربازانش را فرستاد تا ببینند آیا هنوز اسمش روی سر در مسجد هست؟! سربازان رفتند و چون برگشتند، گفتند: آری اسم شما همچنان بر سر در مسجد است... مقربان پادشاه به او گفتند که این خواب پریشان است.! در شب دوم پادشاه دومرتبه همان خواب را دید... دید که فرشته‌ای از فرشتگان از آسمان فرود آمد و اسم پادشاه را از سر در مسجد عوض کرد و اسم زنی را بجای اسم پادشاه نوشت... صبح پادشاه از خواب بیدار شد و سربازانش را فرستاد که مطمئن شوند که هنوز اسمش روی مسجد هست... رفتند و بازگشتند و خبرش دادند که هنوز اسمش بر سر در مسجد هست. پادشاه تعجب کرد و خشمگین شد... تا اینکه شب سوم نیز دوباره همان خواب تکرار شد! پادشاه از خواب بیدار شد و اسم زنی که اسمش را بر سر در مسجد می‌نوشت را از بر کرد، دستور داد تا آن زن را به نزدش بیاورند... "پس آن زن که پیرزنی فرتوت بود حاضر شد" پادشاه از وی پرسید: آیا در ساخت مسجد کمکی کردی؟ گفت: ای پادشاه من زنی پیر و فقیر و کهن سال‌ام و شنیدم که دیگران را از کمک در ساخت بنا نهی می‌کردی، من نافرمانی نکردم... پادشاه گفت تو را به خدا قسم می‌دهم چه کاری برای ساخت بنا کردی؟!! گفت: بخدا سوگند که مطلقا کاری برای ساخت بنا نکردم جز... پادشاه گفت: بله!! جز چه؟ گفت: جز آن روزی که من از کنار مسجد می‌گذشتم، یکی از احشامی ( احشام مثل اسب و قاطری که به ارابه می‌بندند برای بارکشی و...) که چوب و وسایل ساخت بنا را حمل می‌‌کرد را دیدم که با طنابی به زمین بسته شده بود... تشنگی بشدت بر حیوان چیره شده بود و بسبب طنابی که با آن بسته شده بود هر چه سعی می‌کرد خود را به آب برساند نمی‌توانست... برخواستم و سطل را نزدیکتر بردم تا آب بنوشد بخدا سوگند که تنها همین یک کار را انجام دادم... پادشاه گفت : آری!! این کار را برای "رضای خدا" انجام دادی و من مسجدی ساختم تا بگویند که مسجد پادشاه است و خداوند از من قبول نکرد! "پس پادشاه دستور داد که اسم آن پیرزن را بر مسجد بنویسند..." 👈 * از اکنون شروع کن، هر کاری را برای رضای خدا انجام بده پس فرق آن را خواهی یافت.! * @Dastan1224
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "ســاده و روان" 📚 باب دوم : در اخلاق درویشان 🌺 حکایت 38 سعدی 💫 يكى از مريدان نزد پير مرشد خود آمد و گفت: چه كنم كه از دست مردم در رنج مى باشم. آنها زياد نزد من مى آيند و وقت عزيز مرا مى گيرند. پير مرشد به او گفت: به اين دستور عمل كن تا از دور تو پراكنده گردند و آن اينكه به فقيران آنها قرض بده و از ثروتمندان آنها چيزى را بخواه. در اين صورت فقيران بر اثر نداشتن پول براى اداى قرض و ثروتمندان از ترس پول دادن، نزد تو نيايند و اطرافت خلوت گردد. 🔸گر گدا پيشرو لشکر اسلام بود 🔹كافر از بيم توقع برود تا در چين (1) 1_ مفهوم شعر: اگر فقير جلودار سپاه مسلمانان شود، دشمن از ترس چشم داشت او تا دروازه كشور چين، فرار می @Dastan1224