🔆معجزه استغفار
✍شخصی خدمتِ امام رضا(علیه السلام) آمد و از «خشکسالی» شکایت کرد. حضرت در بیان راهِ چاره فرمودند: «استغفار کن». شخص دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از «فقر و ناداری» شکایت کرد. حضرتش فرمودند: «استغفار کن» .فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید که خداوند پسری به او عطا فرماید. حضرت، به او فرمودند: «استغفار کن».
حاضران باتعجّب پرسیدند: سه نفر با سه خواسته متفاوت، خدمتِ شما آمدند و شما همه را به «استغفار» توصیه فرمودید؟! فرمود: من این توصیه را از خود نگفتم. همانا در این توصیه از کلامِ خداوند الهام گرفتم و آن گاه این آیات سوره نوح را تلاوت فرمودند:
«اِستَغفروا ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم بِاَموال وبنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ ویجعَل لکم اَنهاراً؛ از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدّد یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید.
📚مجمع البیان، ذیل تفسیر سوره نوح
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224
🔴 انسانها با قدرت و ثروت و شهرت عوض نمیشوند
مهدی و صادق هر دو دانشجوی دانشگاه فرهنگیان هستند.
بعد از 10 سال، مهدی متوجه میشود در یکی از شهرها، صادق رئیس آموزشوپرورش شده است.
از طریق دوستی به او پیام میفرستد تا صادق به او پیام بدهد.
مهدی هر پیامی میدهد صادق جواب او را نمیدهد، طوری که مطمئن میشود صادق در این کار تعمدی دارد.
مهدی ناراحت است که چطور رفیق گرمابه و گلستان او حتی یک پیامک سلام در جوابش نمینویسد.
مهدی به استاد دانشجوییشان زنگ میزند و درددل میکند که چرا انسانها وقتی در قدرت مینشینند، عوض میشوند؟
استادش میگوید:
انسانها هرگز با قدرت و ثروت و شهرت عوض نمیشوند، بلکه ذات خود را بیرون ریخته و بروز میدهند.
صادق از زمان دانشجویی ذاتش بر تکبّر بود، ولی به اقتضای زمان و نیازش با تو رفاقت میکرد و ذات خود را بروز نداده بود که اکنون شاهد بروز آن هستی.
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224
🌼بعد از هر گناه توبه کنید تا خداوند متعال به شما رحم کند!
✍️یک قاضی بسیار مؤمنی در زمان حکومت دنبلیها در شهر خوی به نام شیخ صادق بود. روزی پیرزنی فقیر و بینوا از جوانی نزد او شکایت برد که مرغ مرا این جوان دزدیده است. قاضی آن جوان را احضار کرد و جوان بعد از شنیدن شکایت آن پیرزن، بلافاصله به گناه خود بدون هیچ سخنی اعتراف کرد و سرش را پایین انداخت.
قاضی که خیلی ناراحت بود و تصمیم گرفته بود تا او را به اشدّ مجازات برساند از این اعترافِ جوان خشمش فروکش کرد و دلش به حال او رحم آمد. قیمت مرغِ پیرزن را خودش داد و او را بخشید. بعد از رفتن شاکی و متهم، شاگرد قاضی که یک جوان بود و در محکمه حاضر بود، دید حالِ قاضی دگرگون شد؛ و میگفت: خدایا! این جوان به خطای خود اعتراف کرد و من در صددِ اثبات گناه او برنیامدم.
اگر اعتراف نمیکرد با تحقیقی که در محل میکردم، آبروی او را میبردم و به شدیدترین وجه مجازاتش میکردم. خدایا! من نیز بر جهل و نادانیام در برابر تو اعتراف میکنم که مرا با قضاوتی اشتباه به دستِ خودم، جهل مرا بر خودم و دیگران اثبات نکنی.
خدایا! من در برابر تو به ناتوانی خودم اعتراف میکنم که مرا با قرار دادن در فلاکت و بدبختی، ناتوانی مرا به دیگران اثبات نکنی. خدایا! ناتوانی بیش نیستم که به همه چیز ابتدای کار اعتراف میکنم، دستم را بگیر و مرا ببخش و مرا نَیازمای که من، خود را میشناسم و تو مرا بهتر از من میشناسی.
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224
#داستان_آموزنده
🔆چه كنم با شرم؟
🍃مردى از اهل حبشه نزد رسول خدا صلوات الله عليه و آله آمد وگفت: (( يا رسول الله!گناهان من بسيار است . آيا در توبه به روى من نيز باز است؟
🍃 پيامبر (ص) فرمود: آرى، راه توبه بر همگان، هموار است . تو نيز از آن محروم نيستى .
🍃مرد حبشى از نزد پيامبر (ص)رفت . مدتى نگذشت كه بازگشت و گفت:
🍃يا رسول الله!آن هنگام كه معصيت مىكردم، خداوند، مرا مىديد؟
🍃پيامبر (ص) فرمود: آرى، مىديد مرد حبشى، آهى سرد از سينه بيرون داد و گفت:
🍃 توبه، جرم #گناه را مىپوشاند؛ چه كنم با شرم آن؟
👈 در دم نعرهاى زد و جان بداد
📚حكايت پارسايان، رضا بابايى
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224
🔴 داستانک
روزی پسری از خانواده نسبتا مرفه، متوجه شد مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواست
متعجب به مادرش گفت که دیروز کیسه ای بزرگ نمک برایت خریدم، برای چه از همسایه نمک طلب می کنی؟
مادر گفت: پسرم، همسایه فقیر ما، همیشه از ما چیزهایی طلب میکند، دوست داشتم از آنها چیز ساده ای بخواهم که تهیه آن برای آنها سخت نباشد، درحالی که هیچ نیازی به آن ندارم، ولی دوست داشتم وانمود کنم که من نیز به آنها محتاجم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برای آنها آسان باشد، و شرمنده نشوند...
"فرهنگی که باید با آب طلا نوشت"
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224
⚜نحوه انتخاب همسر
🔹انتخاب هیچگاه تصادفی نیست.
🔰نیروهای ناخودآگاه عمیقی وجود دارند که بر انتخاب نهایی تأثیر می گذارند؛ و همانطور که ممکن است باورنکردنی به نظر برسد، هر شخصی همان چیزی را از همسرش دریافت می کند که در ابتدا به صورت ناهشیار انتظار داشته.
🔰وقتی به طور ناگهانی یا تدریجی فردی را به عنوان همسر مناسب خود انتخاب می کنیم، نیازهایی که برآورده می شوند، مطالبات متعارفی نیستند.
🔰وقتی با کسی ملاقات کنیم که با شخصیتش شرایطی را فراهم آورد که ما الگوهای دوران کودکی خود را ادامه دهیم و احیا کنیم، جذب او می شویم.
🔰 ما حتی نقش بسیار مهمی در برانگیختن و تحریک طرف مقابل در بروز رفتارهایی که انتظار داریم و نیازمند آنها هستیم، ایفا می کنیم.
🔰عاملی که معمولاً بر انتخاب ما تأثیر می گذارد شباهت آن فرد با اشخاصی است که در گذشته موضوع دلبستگی ما بوده اند.
🔰این شباهتها ممکن است در ویژگیهای فیزیکی یا طرز رفتار یا، در آنچه اهمیت بیشتری دارد، یعنی در ویژگیهای شخصیتی که احیای یک رابطه آشنا را وعده می دهد باشند.
📚کتاب چالش ازدواج
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224
🔷نقل است: سرهنگی در حمام به مرحوم آیةالله شاهآبادی استاد امام خمینی (رحمةاللهعلیه) با لحن تندی گفته بود: مرتیکه! زود باش!
آن زمان حمامها تاریک بودند. چراغ نداشتند. مرحوم آیةالله شاهآبادی هم پیرمرد بودند، چون میخواست از سطح حمام بگذرد، خیلی احتیاط میکرد که آبهای کثیف به بدنشان نریزد.
آن سرهنگ وقتی این دقت را میبیند، شروع میکند به توهین.
آیةاللهشاهآبادی از این تمسخر و طعن و توهین او، خیلی ناراحت شد، ولی نه تنها چیزی نگفت، بلکه به راه خود ادامه دادند و رفتند.
فردای آن روز آیة الله شاهآبادی در حوزه مشغول تدریس بودند که صدای عدّهای را شنید که جنازهای را میبردند. پرسید: چهخبر شده است؟ اطرافیان گفتند آن سرهنگی که دیروز در حمام به شما اهانت کرد، وقتی از حمام بیرون آمد، در کمتر از ۲۴ ساعت از دنیا رفت. مرحوم آیت الله شاهآبادی ناراحت و متاثر شده بود و فرمود: اگر چیزی در جواب به او گفته بودم، 👈او نمی مُرد!!!👉
آنهایی که جواب شما را میدهند، کمخطر هستند، ولی آنهایی که جواب نمیدهند، خطرناک هستند، یک وقت میبینید، آهِ او شما را بدبخت میکند.
#آیتالله_فاطمینیا رحمةاللهعلیه
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224
#سلام_امام_زمانم
سلامتی
ارمغانِ سلام است!
و تـــو جلوهی تمام و کمالِ سلام!
سَلامِ بر سلام؛
نورٌ علیٰ نور است
برای آنان که به تلالؤ
پسِ پردهات نیز، دلگرمند
سلام بر تـــو
حضرت صاحب دلم؛
💠 توجه به سادات
🔹استاد ما آقای شیخ علیرضا گل محمدی می فرمود:
یک روز شیخ جعفر آقای مجتهدی به من نگاهی کردند و فرمودند: ائمه به شما توجه دارند ، من گفتم همه کارهای من معصیت است کاری نکردم
فرمودند شما کار خوبی انجام داده اید، گفتم چه کار خوبی انجام دادم که ائمه به من توجه دارند!؟
🔸فرمود شما به اولاد سادات خیلی محبت دارید و به یکی از بچه سیدها عنایت خوبی کردی ائمه هم در این مقابل به شما لطف دارند و قضیه اش این بوده در یک زمستانی هوا خیلی سرد بود و من دو تا عبا روی دوشم انداختم ؛ آمدم بیرون دیدم سیدی از سرما می لرزیده ، آن عبا را به سید دادم ؛ که بعد از ظهر جعفر آقا به من محبت کرد.
☑️ عارف واصل استاد سید علی اکبر صداقت ره
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224
🔅 #پندانه
✍ هرچه داریم و هرچه نداریم همه از اوست
🔹همسر جوان پادشاهی، پسری زیباروی به دنیا آورد.
🔸پدر را جمال پسر بر دل نشست و همواره در تخت جلوس، پسر را کنار خود مینشاند و مادر همیشه به زیبایی فرزند در هر بزم خلوت و جلوتی افتخار میکرد و به سلطان ناز و تبختر مینمود که چه پسر زیبایی برای او به دنیا آورده است.
🔹غرور شاهبانو بسیار فزون گشت تا فرزند دیگری از پادشاه آبستن گردید، ولی این بار چرخ ایام معکوس چرخید و تفاخر و تبختر سلطانبانو درهم شکست و خداوند دختری با چشمانی لوچ و دوبین به او داد.
🔸سلطان با دیدن فرزند خویش خنده تلخی کرد و مادر مغرورش را به تحقیر نگریست.
🔹سلطانبانو به شاه گفت:
کار خداست؛ بر کار خدا خرده مگیر و بر خلقت او مخند.
🔸سلطان گفت:
در شگفتم از این خلایق ناسپاس که هرچه زیبایی و نیکی در آفرینش که از آنِ خداست به نام خود مصادره و ثبت میکنند و هرچه عیب و نقص در خلقت است به آن حکیم بیعیب و نقص نسبتش میدهند.
🔹پسری که زیباست تو زاییدهای و معاذالله دختری که نازیباست چنان گویی که خدا او را به دنیا آورده است.
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224