💠◾️
شهیده راضیه کشاورز
کلاس اول دبیرستان بود. دو یا سه هفتهای از مدرسه میگذشت که یک روز با چشمانی پر از اشک و چهرهای غمگین به خانه آمد.
گفت: مامان! توی سرویس مدرسه راننده و بعضی از بچه ها نوار ترانه روشن میکنند و من اذیت میشوم. چندین بار به آنها تذکر دادم و خواهش کردم اما میگن تو دیگه شورشو در آوردی...!
💠 یک روز یکی از بچه ها پرسیده بود: راضیه تو چرا اصرار داری ترانه روشن نکنند؟!
راضیه جواب داده بود: گوشی که صدای حرام بشنود صدای امام زمانش را نمیشنود و چشمی که حرام ببیند، توفیق دیدن امام زمان خود را پیدا نمیکند!
این گونه بود که در ۱۶ سالگی در بمب گذاری حسینیه شهدای شیراز مقام شهادت را هدیه گرفت.
💠◾️
☀️@Dastan1224
#بعضی_از_کدهاي_بسيار_خوب_از_قرآن
اگه فرزند صالح ميخواي:
رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ
اگه ميترسي قلبت گمراه بشه:
رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّاب
اگه ميخواي شهيد از دنيا بري:
رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ
اگه غم و غصه ي بزرگي داري:
حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
اگه ميخواي خودت و فرزندانت پايبند نماز باشيد:
رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ
اگه ميخواي همسر و فرزندانت بهت وفادار باشن:
رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا
اگه خونه ي خوب ميخواي:
رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبَارَكًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِين
اگه ميخواي شيطان ازت دور باشه:
رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ
اگه از عذاب جهنم ميترسي:
رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا
اگه ميترسي خدا اعمالت رو قبول نکنه:
رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
اگه ناراحتي:
إنما أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّه
#در_پناه_قرآن_باشید
#التماس_دعا
#قرآن_درمانی
☀️@Dastan1224
#حضرت_فاطمه_زهرا_عليها_السلام :
هر كه عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد ، خداوند عزّ و جلّ بهترين كارى را كه به صلاح اوست برايش فرو فرستد .
ميزان الحكمه جلد چهارم
#روایت_حدیث
☀️@Dastan1224
روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، #عزراییل به زیارت آن حضرت آمد.
پیامبر(صل الله علیه و آله) از او پرسید:
ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی.
آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟
عزارئیل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:…
۱- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.
۲- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد.
در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) رسید و گفت ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید: به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم.
#خدا_تنها_یار_زندگی
#ناشکری
#حکایت_روایت_حدیث
#باغ_شداد
☀️@Dastan1224
روزى مردى مسلمانى که همه روز را آبیارى کرده بود، پشت سر معاذبن جبل به نماز ایستاد. معاذ به خواندن سوره بقره آغاز کرد! آن مرد طاقت ایستادن نداشت و منفردا نماز خود را با پایان رسانید. معاذ به او گفت : تو نفاق کردى و از صف ما جدا شدى ! رسول خدا صلى الله علیه و آله از این ماجرا آگاه گردید و چنان خشمگین شد که نظیر آن حالت را از او ندیده بودند، و به معاذ فرمود: شما مسلمانان را رم مى دهید و از دین اسلام بیزارشان مى کنید. مگر نمى دانید که در صف جماعت بیماران، ناتوانان، سالخوردگان و کارکنان نیز ایستاده اند؟! در کارهاى دسته جمعى باید طاقت ضعیف ترین افراد را در نظر گرفت، چرا از سوره هاى کوتاه نخواندى ؟!
#حکایت_روایت_حدیث
#داستان_کوتاه_مذهبی
☀️@Dastan1224
💕 گنجشکی به خدا گفت: لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگیم، سر پناه بی کسیام بود، طوفان تو آن را از من گرفت! کجای دنیای تو را گرفته بودم؟
خدا در جواب گفت: ماری در راه لانه ات بود. تو خواب بودی، باد و باران را گفتم لانه ات را واژگون کند، آنگاه تو از کمین مار پر گشودی.
چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنیام برخواستی!
🔸مردی به قصرها و خانههای زيبا مینگريست. به دوستش گفت: وقتی اين همه اموال رو تقسيم میكردند، ما كجا بوديم؟
دوست او دستش را گرفت و به بيمارستان برد و گفت: وقتی اين بيماریها رو تقسيم میكردند، ما كجا بوديم؟
🔻خدايا حُکم و حِکمت در دست توست! واسه داده ها و نداده هات شُكر
☀️@Dastan1224
امیر المؤ منین علیه السلام فرمود: با پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بر جمعى گذشتیم، نبى حق فرمود: براى چه گرد هم جمع شدید؟ عرض کردند: یا رسول الله، این مرد دیوانه است که غش مى کند و ما بر گرد او جمع شدیم. پیامبر فرمود: این دیوانه نیست، بلکه بیمار است. سپس فرمود: دوست دارید دیوانه حقیقى را بشناسید؟ عرض کردند: بلى یا رسول الله، پیامبر اسلام فرمود: دیوانه آن کس است که از روى تکبر و غرور راه مى رود، و با گوشه چشمش نگاه مى کند، و شانه هاى خود را از سر بزرگى مى جنباند، و با آنکه گناه خدا را مى ورزد، آرزوى بهشت از خدا دارد.
مردم از شرش آسوده نیستند، و به خیرش امیدى نیست. دیوانه این است، ولى این مرد بیمار و گرفتار است.
#حکایت_روایت_حدیث
#بیمار_یا_دیوانه
#داستان_کوتاه_مذهبی
☀️@Dastan1224
نامه سید بن طاووس به فرزندش
سید بن طاووس به فرزندش محمد مینویسد: مبادا فکر کنی امام زمان علیه السلام به دعای تو محتاج است، هرگز چنین نیست و هرکس چنین فکری کند بیمار است، این که میگویم برای او دعا کن.
فقط برای این است که او حق بزرگی بر تو دارد و بسیار در حق تو احسان نموده است، و اگر قبل از دعا برای خودت برای او دعا کنی، ابواب اجابت زودتر به رویت گشوده میشود، زیرا تو با گناهت باب دعا را بر روی خود بستهای.
ولی هنگامی که برای آن مولایی دعا کنی که از خواص درگاه خداست، به احترام او باب اجابت به رویت گشوده میشود و آنگاه خود و همه کسانی که در حقشان دعا میکنی بر خوان احسان او مینشیند و مشمول رحمت، کرم و عنایت الهی میشوید، چون خود را به او مرتبط کردهاید!
فلاحالسائل، سید بن طاووس
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#دعا_برای_ظهور
#راه_گشایش_مشکلات
☀️@Dastan1224
ایشون پرفسور یوشینوری اُسومی دانشمند بزرگ ژاپنیه که برنده جایزه نوبل شده
میدونید کشف ایشون چی بوده ؟؟
مکانیسم اتوفاژی یا خودخواری سلولی
یعنی : تخریب و بازیافت اجزا سلول توسط خود سلول که در هنگام روزه گرفتن و گرسنگی طولانی رخ میده ...
در واقع ایشون کشف کرده که :
وقتی انسان بیش از ۹ ساعت گرسنه بمونه سلولهای سالم برای کسب انرژی و جبران کمبود غذا از سلولهای معیوب و تودههای مستعد سرطان تغذیه میکنن
ثابت کرده این اتوفاژی، بسیاری از بیماریها از جمله سرطان رو متوقف و حتی در موارد زیادی درمان میکنه
خداوند در ماه رمضان، یک عملیاتِ دفاعی را برای ما آغاز میکند تا هم نجاتمان دهد و هم احیاءمان کند.
#فضلیت_روزه_گرفتن
#خبر_کشف_راز_دانشمند_ژاپنی
#درمان_سرطان
☀️@Dastan1224
پیرمردی هر روز تو محله می دید پسرکی با کفش های پاره و پای برهنه با توپ پلاستیکی فوتبال بازی می کند،روزی رفت ی کتانی نو خرید و اومد و به پسرک گفت بیا این کفشا رو بپوش…
پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد. و گفت: شما خدایید؟! پیرمرد لبش را گزید و گفت نه! پسرک گفت پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم که کفش ندارم…
(دوست خدا بودن سخت نیست…)
همیشہتوۍِعبادت متوجہباشکه . .
خدا
عاشق میخواد♥️
نہمشترۍِبهشت
#دوست_خدا
#حکایت_روایت
#شادکردن_مومن
☀️@Dastan1224
💎 #فوق_العاده_زیبا
روزی عارفی، مردم را به دور خود
جمع کرده بود و از خدا برایشان
سخن میگفت برایشان از شریعت و
طریقت و معرفت و حقیقت سخن میگفت.
او مردم را آماده میکرد برای پاسخ
به سوالهایی که حضرت حق
از آنها در مورد حیاتشان، در مورد دوستیهایشان، در مورد عبادت هایشان،
نماز و روزههایشان و... خواهد پرسید.
درویشی که از آنجا میگذشت
رو به جماعت کرد و گفت:
حضرت حق اگر
یک سوال پرسید و گفت:
👌من با تو بودم تو با که بودی؟
چی جواب میدی؟؟
☀️@Dastan1224
#حدیث
یاد خدا💞
👤علامه طباطبایی(ره):
🍃به یاد خدا باش تا خدا به یادت باشد،
اگر خدا به یاد انسان بود، از جهل رهایی می یابد
و اگر در کاری مانده است خداوند نمی گذارد عاجز شود
و اگر در مشکل اخلاقی گیر کرد خدایی که
دارای اسماء حسنی است و متصف به صفات عالیه،
البته به یاد انسان خواهد بود.🍃
☀️@Dastan1224
وقتى رسول خدا صلى الله علیه و آله از غزوه تبوک برگشتند. سعد انصارى به استقبال آن حضرت رفت و نبى اکرم صلى الله علیه و آله با او مصافحه کرد و چون دست در دست سعد گذاشت، فرمود، این زبرى چیست که در دستهاى توست ؟ عرض کرد: یا رسول الله ! با بیل و کلنگ کار مى کنم و براى خانواده ام روزى فراهم مى نمایم. رسول خدا صلى الله علیه و آله دست سعد را بوسید و فرمود: این، دستى است که حرارت آتش دوزخ به آن نرسد.
#روزی_حلال
#حکایت_روایت_حدیث
☀️@Dastan1224
🟣#یک_داستان_یک_پند
چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهری دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کردهاند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بودهاست.
بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند و علت جاماندن از امتحان را برای او توضیح دهند.
آنها به استاد گفتند: «ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمانی طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم.» استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند.
چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد، آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند. آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت، سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند. سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود: «کدام لاستیک پنچر شده بود؟»
☀️@Dastan1224
اگر یه زبان نـیش دار ، داری❗️
و همه ی افتخارت اینه ڪه اگه کسی کاری مخالف میلت انجام بده حسابی حالشو میگیری
یه نگاه به حدیث بالا بنداز
☀️@Dastan1224
📚تلخکامی دنیا،شیرینی آخرت،و شیرینی دنیای حرام،تلخی آخرت است.
اشاره به اين كه بسيارى از طاعات و عبادات و انجام دادن دستورات الهى تلخ كامىهايى دارد؛جهاد فى سبيل الله،جهاد با هواى نفس و...تلخىها و مشكلاتى براى انسان دارد؛ولى به يقين اين تلخىها سبب شيرينى در سراى آخرت و بهشت برين است.نعمتهايى كه نه چشمى آن را ديده و نه گوشى سخنى از آن شنيده و نه به خاطر انسانى خطور كرده است.به عكس،بسيارى از گناهان ممكن است لذت بخش باشد.پيروى از هوا وهوس و عيش و نوشهاى گناهآلود و اموال فراوانى كه از طرق نامشروع تحصيل مىشود براى صاحبان آنها لذّتى دارد؛ولى اين لذّات، تلخ كامىهايى را در آخرت به دنبال دارد عذابهايى كه بسيار شديد و طولانى است و حتى يك روز آن را نمىتوان تحمل كرد تا چه رسد به ساليان دراز.
📚حکمت۲۵۱
☀️@Dastan1224
✍ بابت آنچه به تو رسیده، شکرگزار باش
حکیمی از شخصی پرسید:
روزگار چگونه است؟
شخص با ناراحتی گفت:
چه بگویم. امروز از گرسنگی مجبور شدم کوزه سفالی را که یادگار ۳۰۰ساله اجدادیام بود، بفروشم و نانی تهیه کنم.
حکیم گفت:
خداوند روزیات را ۳۰۰ سال پیش کنار گذاشته و تو اینگونه ناسپاسی میکنی؟
☀️@Dastan1224
از خدا کم نخواه.
سلیمان نبی ،
اسطوره ی ثروت و قدرت در جهان است .
او هنگام دعا به خداوند میگوید :
خدایا به من ملکی عطا کن
که تا به حال به کسی نداده ای
و بعد از من هم به کسی عطا نخواهی کرد.
او همه چیز را با هم میخواهد
چون به قدرت نامحدود خداوند
ایمان دارد .
او باور دارد و دریافت میکند .
پس تو هم باور کن و هنگام دعا کردن زیاده خواه باش !نترس!
☀️@Dastan1224
#حدیث
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
🌙ماه رمضان، ماه خداست؛ ماهى كه خداوند،
حسنات را در آن، دو برابر مى كند
و سيّئات را محو مى كند،
ماه بركت، ماه بازگشت به سوى خدا،
ماه توبه، ماه آمرزش، ماه آزاد شدن
از آتش و دست يافتن به بهشت. پس،
در اين ماه از هر حرامى بپرهيزيد
و در آن، زياد قرآن تلاوت كنيد
و در آن، حاجت هاى خويش را بخواهيد
و در آن، به ذكر پروردگارتان بپردازيد
و مبادا ماه رمضان نزد شما،
مانند ماه هاى ديگر باشد؛
چرا كه آن نزد خداوند، نسبت به ماه هاى ديگر،
حرمت و برترى دارد و مبادا در ماه رمضان،
روز روزه دارى تان مثل روز خوردنتان باشد🌺
📕فضائل الأشهر الثلاثة، صفحه 95
☀️@Dastan1224
#پیامبر.اکرم.صلى.الله.علیه.وآله بلند کردن صدا را به ذکر و دعا، که غالبا شیوه مردم متظاهر و ریاکار است، خوش نمى داشت.
دریکى از سفرها، یارانش هرگاه که مشرف به دره مى شدند، صدا با تکبیر و تهلیل بلند مى کردند، فرمود: آرام بگیرید، کسى که او را مى خوانید نه گوشش کر است و نه جاى دورى رفته است. او همه جا با شماست و شنوا و نزدیک است
☀️@Dastan1224
امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) فرمودند :
در آخرالزمان برکت از سال و ماه و روز و هفته و ساعت برداشته میشود.هر سالی به قدرت یک ماه هر ماهی به قدر یک هفته، هر هفته ای به اندازه یک روز و هر روزی به قدر یک ساعت میگذرد. و در آن زمان سختیها بسیار شده و عمرها کوتاه میگردد.
( کنز العمال ، ج۱۴ ، ص۲۴۴)
☀️@Dastan1224
انس بن مالک، سال ها در خانه رسول خدا صلی الله علیه وآله خدمت کار بود و تا آخرین روز حیات رسول خدا صلی الله علیه وآله این افتخار را داشت. او بیش از هر کس دیگر، به اخلاق و عادات شخصی رسول اکرم صلی الله علیه وآله آشنا بود و آگاه بود که رسول اکرم صلی الله علیه وآله در خوراک و پوشاک، چقدر ساده و بی تکلف زندگی می کند. در روزهایی که روزه می گرفت، همه افطاری و سحری او مقداری شیر یا شربت بود. گاهی برای افطار و سحر، جداگانه، این غذای ساده، تهیه می شد و گاهی به یک نوبت غذا اکتفا می کرد و با همان، روزه می گرفت.
یک شب، طبق معمول، انس بن مالک مقداری شیر یا چیز دیگری برای افطاری رسول اکرم صلی الله علیه وآله آماده کرد؛ اما رسول اکرم صلی الله علیه وآله آن روز وقت افطار، نیامد. پاسی از شب گذشت و وی باز نگشت. انس مطمئن شد که رسول اکرم صلی الله علیه وآله خواهش بعضی از اصحاب را اجابت کرده و افطاری را در خانه آنان خورده است. از این رو، آن چه را تهیه کرده بود خودش خورد. طولی نکشید که رسول اکرم صلی الله علیه وآله به خانه برگشت. انس از یک نفر که همراه آن حضرت بود، پرسید: «پیامبر صلی الله علیه وآله امشب کجا افطار کرد»؟ گفت: «هنوز افطار نکرده است».
انس از کار خود پشیمان و شرمسار شد؛ زیرا شب، گذشته بود و تهیه چیزی ممکن نبود. او منتظر بود که رسول اکرم صلی الله علیه وآله از او غذا بخواهد و او از کرده خود معذرت خواهی کند؛ اما رسول اکرم صلی الله علیه وآله فهمید چه شده و نامی از غذا نبرد و گرسنه به بستر رفت. انس گفت: «رسول خدا تا زنده بود، موضوع آن شب را بازگو نکرد و به روی من نیاورد.
☀️@Dastan1224
در ماه رمضان چند جوان،پیرمردی را دیدند کـه دور از چشم مردم غذا میخورد.
بـه او گفتند:اي پیرمرد مگر روزه نیستی؟
پیرمرد گفت:چرا روزه ام،فقط آب و غذا میخورم.
جوانان خندیدند و گفتند:واقعا؟
پیرمرد گفت: بلی، دروغ نمیگویم، بـه کسی بد نگاه نمیکنم،کسی را مسخره نمیکنم
با کسی با دشنام سخن نمیگویم، کسی را آزرده نمیکنم چشم بـه مال کسی ندارم و…
ولی چون بیماری خاصی دارم متاسفانه نمیتوانم معده را هم روزه دارش کنم.
بعد پیرمرد بـه جوانان گفت: آیا شـما هم روزه هستید؟
یکی از جوانان در حالیکه سرش را از خجالت پایین انداخته بود بـه آرامی گفت: خیر ما
فقط غذا نمیخوریم!!!
ماه مهمانی خدا بر همه ی آنان کـه چشم و دل و زبان و رفتار و کردارشان در خدمت خلق خداست و زمین را آب را و گل و سبزه را و دیگر موجودات را اسیب نمیرسانند و…..خجسته باد.
☀️@Dastan1224
سه پند لقمان به پسرش :
در زندگی بهترین غذا را بخور ...
در بهترین رختخواب جهان بخواب ...
در بهترین خانه ها زندگی کن ...
پسر گفت :
ما فقیریم چطور این کارها را بکنم ؟
لقمان گفت :
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری ، هر غذایی ، طعم بهترین غذای جهان را میدهد ...
اگر بیشتر کار کنی و دیرتر بخوابی ، هر جا که بخوابی بهترین خوابگاه جهان است ...
و اگر با مردم دوستی کنی ، در قلب آنها جای میگیری و آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست...
☀️@Dastan1224
👌دخترکی دو سیب در دست داشت🍎🍃
مادرش گفت :
یکی از سیب هاتو به من میدی؟
دخترک یک گاز بر این سیب زد
و گازی به آن سیب !
لبخند روی لبان مادر خشکید!
سیمایش داد می زد که چقدر از دخترکش ناامید شده
اما دخترک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت :
بیا مامان!
این یکی ، شیرین تره!
مادر ، خشکش زد
چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود.
هر قدر هم که با تجربه باشید
قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید
و بگذارید طرف ، فرصتی برای توضیح داشته باشد .
☀️@Dastan1224
مردی سگش را در خانه می گذارد تا از طفل شیر خوارش مواظبت کند
و خودش برای شکار بیرون رفت
و زمانی که برگشت، سگش را دید که در جلو خانه ایستاده و پارس میکند
و پنجه هایش خون آلود است.
مرد با تفنگش به سوی سگ شلیک کرد، او را کشت و با سرعت وارد خانه شد تا باقی مانده ی فرزندش را ببیند.
زمانی که وارد شد دید که گرگی غرق در خون غلتیده و فرزندش بدون هیچ آسیبی سالم است.
قبل از اینکه عکس العملی نشان دهید به حرف های طرف مقابل گوش كنيد
تا به دلیل قضاوت اشتباه تا آخر عمر گریان نباشید...
تا قاضی خداست قضاوت ممنوع...
☀️@Dastan1224
روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام روبروى خانه ى من يک دختر و مادرش زندگى مى کنند هرروز و گاه نيز شب مردان متفاوتى انجا رفت و امد دارند مرا تحمل اين اوضاع ديگر نيست عارف گفت شايد اقوام باشند گفت نه من هرروز از پنجره نگاه ميکنم گاه بيش از ده نفر متفاوت ميايند بعدازساعتى ميروند.عارف گفت کيسه اى بردار براى هرنفريک سنگ درکيسه اندازچند ماه ديگر با کيسه نزد من آيى تا ميزان گناه ايشان بسنجم . .مرد با خوشحالى رفت و چنين کرد.بعد از چندماه نزد عارف آمد وگفت من نمى توانم کيسه را حمل کنم از بس سنگين است شما براى شمارش بيايىد عارف فرمود يک کيسه سنگ را تا کوچه ى من نتوانى چگونه ميخواى با بار سنگين گناه نزد خداوند بروى ؟؟؟ حال برو به تعداد سنگها حلاليت بطلب و استغفارکن ..چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعدازمرگ وصيت کرد شاگردان و دوستارانش در کتابخانه ى او به مطالعه بپردازند .اى مرد انچه ديدى واقعيت داشت اما حقيقت نداشت .همانند توکه درواقعيت مومنی اما درحقيقت شيطان ...
بیایید ديگران را قضاوت نكنيم ...👌
☀️@Dastan1224
انس بن مالک، سال ها در خانه رسول خدا صلی الله علیه وآله خدمت کار بود و تا آخرین روز حیات رسول خدا صلی الله علیه وآله این افتخار را داشت. او بیش از هر کس دیگر، به اخلاق و عادات شخصی رسول اکرم صلی الله علیه وآله آشنا بود و آگاه بود که رسول اکرم صلی الله علیه وآله در خوراک و پوشاک، چقدر ساده و بی تکلف زندگی می کند. در روزهایی که روزه می گرفت، همه افطاری و سحری او مقداری شیر یا شربت بود. گاهی برای افطار و سحر، جداگانه، این غذای ساده، تهیه می شد و گاهی به یک نوبت غذا اکتفا می کرد و با همان، روزه می گرفت.
یک شب، طبق معمول، انس بن مالک مقداری شیر یا چیز دیگری برای افطاری رسول اکرم صلی الله علیه وآله آماده کرد؛ اما رسول اکرم صلی الله علیه وآله آن روز وقت افطار، نیامد. پاسی از شب گذشت و وی باز نگشت. انس مطمئن شد که رسول اکرم صلی الله علیه وآله خواهش بعضی از اصحاب را اجابت کرده و افطاری را در خانه آنان خورده است. از این رو، آن چه را تهیه کرده بود خودش خورد. طولی نکشید که رسول اکرم صلی الله علیه وآله به خانه برگشت. انس از یک نفر که همراه آن حضرت بود، پرسید: «پیامبر صلی الله علیه وآله امشب کجا افطار کرد»؟ گفت: «هنوز افطار نکرده است».
انس از کار خود پشیمان و شرمسار شد؛ زیرا شب، گذشته بود و تهیه چیزی ممکن نبود. او منتظر بود که رسول اکرم صلی الله علیه وآله از او غذا بخواهد و او از کرده خود معذرت خواهی کند؛ اما رسول اکرم صلی الله علیه وآله فهمید چه شده و نامی از غذا نبرد و گرسنه به بستر رفت. انس گفت: «رسول خدا تا زنده بود، موضوع آن شب را بازگو نکرد و به روی من نیاورد.
☀️@Dastan1224