روزی پیامبر صلی الله علیه و آله از محلی عبور میکردند. در راه به جمعیتی برخورد مینمود که در بین آنها مرد با قدرت و نیرومندی در حال زورآزمایی بود، و سنگ بزرگی را که مردم آن را سنگ زورمندان و وزنه قهرمانان مینامیدند از روی زمین بلند میکرد. تماشاگران با مشاهده زورآزمایی ورزشکار، او را تحسین و تشویق میکردند.
پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: این اجتماع مردم برای چیست؟ عده ای، وزنه برداری آن قهرمان را به عرض رسانده و گفتند: شخصی در اینجا زورآزمایی میکند.
فرمود: به شما بگویم مرد قوی و قهرمان کیست؟ قهرمان کسی است که اگر شخصی به او دشنام داد غضب نکند و تحمل نموده، و برنفس غلبه کرده و بر شیطان نفس پیروز گردد.
#حکایت_روایت_حدیث
#تواضع_فروتنی
#غلبه_برنفس_اماره
☀️@Dastan1224
حجه الاسلام آقای حاج شیخ محمد معین الغربائی، فرزند آیه الله شیخ عمادالدین و نوة مرحوم آیه الله معین الغربائی خراسانی، فرمودند:
تقریبا چهل سال قبل که هنوز ازدواج نکرده بودم، یک شب جمعه، از نجف اشرف پیاده به کربلای معلی رفتم و دعای کمیل را در
#حرم_مطهر_حضرت_قمر_بنی_هاشم_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام خواندم.
وسط دعا خوابم برد و دقایقی بعد سر وصدا و شیون فوق العاده مرا از خواب بیدار کرد. دیدم دختر عربی را به ضریح مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بستهاند و او، که مرض جنون دارد. به مردم جسارت میکند پدر و مادر و بستگانش اطراف او را گرفته بودند و برای شفای این دختر دیوانه به حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام متوسل شده بودند.
یک نفر که در همان جا خود را دکتر روان پزشک معرفی میکرد و ایرانی هم بود. به من گفت: بگو این دختر را بیاورند فندق الحرمین که من در آنجا میباشم، تا این مریض را معاینه کنم. من گفتة دکتر ایرانی را به پدر دختر تذکر دادم. پدر دختر به زبان عربی گفت: لعنت به پدر کسی که عقیده به حضرت ابوالفضل علیه السلام ندارد! بنده خجالت کشیدم و رفتم و نشستم مشغول خواندن بقیه دعای کمیل شدم، که دوباره در حال خواندن دعا خوابم برد. مجددا از سر و صدا بیدار شدم و این بار دیدم که اطراف آن دختر را گرفتهاند و دختر مورد عنایت حضرت ابوالفضل علیه السلام قرار گرفته و حضرت دختر دیوانه را شفا داده است.
آن حال، دکتر ایرانی را دیدم که دو دست بر سر میزند و گریه میکند و میگوید: بلی، غیر از ما دکترهای دیگری نیز وجود دارد.
☀️@Dastan1224
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!پرسیدند : چه می کنی ؟پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و…
آن را روی آتش می ریزم !گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد!
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد!
☀️@Dastan1224
عجله در گفتار و کردار و رفتار در همه جا ناشایست است و اعمال شیطان به حساب مى آید، مگر در چند جا:
1. توبه کردن از گناه که عجله کردن در آن خوب است ؛ زیرا ممکن است عمر انسان تمام شود و با حال گناه از دنیا برود. و در نتیجه داخل آتش خواهد شد.
2. عجله در به جا آوردن حج ؛ زیرا ممکن است عمر انسان کفاف ندهد که آن را در سال هاى بعدى به جا آورد، یا مال او تلف یا راه نا امن شود.
3. عجله در پرداخت بدهى مردم ؛ چون یکى از واجبات فورى ، پرداختن حقوق و قرض مردم است و تاخیر در آن گناه دارد.
4. عجله در غسل جنابت ؛ زیرا انسان جنب تا زمانى که غسل نکرده از خدا و قرآن فاصله دارد.
5.عجله براى خواندن نماز اول وقت و شرکت در نماز جماعت ؛ از این رو که تاخیر آن باعث مى شود انسان از ثواب هایى که پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان بزرگوار وعده فرموده اند، محروم شود.
-6 شتاب در آوردن طعام براى مهمان . شاید مهمان گرسنه باشد و شرم کند که بگوید من گرسنه هستم ، و گرسنه بماند.
7-عجله کردن در تجهیز و دفن میت ؛ زیرا در تاخیر دفن میت ، هم توهین به میت است و هم به بازماندگان او و ممکن است در اثر گرماى زیاد بو بگیرد.
8. عجله در ازدواج جوانان چه دختر و چه پسر؛ چون در آن آفاتى است ؛ به خصوص دختران .
در این باره روایتی مى گوید: روزى #حضرت رسول_صلى الله علیه و آله تشریف بردند بالاى منبر، بعد از حمد و ثناى الهى فرمودند: اى مردم ! جبرئیل از جانب خداوند به من خبر داد و گفت : دختران جوان و بکر مانند میوه هاى رسیده هستند که اگر آن را نچینند خورشید آنان را فاسد مى کند. دختران جوان هم اگر شوهر نکنند فاسد مى شوند. هیچ دوایى براى آنان نیست مگر شوهر کردن .
مردی نزد حضرت رسول صلی الله علیه و آله از فقر و تنگدستی شکایت کرد حضرت او را امر به ازدواج کرد.
رفت و دو مرتبه آمد(مرد باز هم باور نداشت) عرض حاجت کرد.حضرت دوباره امر به ازدواج کرد.او رفت باز مرتبه ی سوم آمد و اظهار حاجت کرد.و برای بار سوم نیز حضرت امر کرد برود و زن بگیرد.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به وسیله ی ازدواج از خدا روزی بخواهید.
#عجله_در_کار_خیر
فردی به امام باقر عليه السلام عرض كرد فدايت شوم شيعه در محيطى كه ما زندگى مى كنيم بسيار زياد است .
امام عليه السلام فرمود:
آيا توانگر به فقير توجه دارد؟
آيا نيكوكار از خطا كار در مى گذرد؟
و آيا نسبت به يكديگر همكارى و برادرى دارند؟
عرض كرد: نه
حضرت فرمود: آنها شيعه نيستند شيعه كسى است كه اين كارها را انجام دهد
☀️@Dastan1224
مرحوم قطب الّدين راوندى در كتاب خود آورده است :
روزى امام سجّاد عليه السّلام ، به سمت يكى از باغات خود در اطراف مدينه حركت مى كرد، در بين راه گرگى را ديد كه موهاى بدنش ريخته بود با حالتى غمگين ناله مى كرد و زوزه مى كشيد.
چون حضرت نزديك گرگ رسيد، فرمود: بلند شو برو، من برايش دعا مى كنم و إ ن شاء اللّه مشكلى نخواهد داشت .
پس گرگ حركت كرد و رفت ، شخصى كه همراه امام عليه السّلام بود به حضرت گفت : جريان اين گرگ چه بود؟
امام عليه السّلام فرمود: گرگ مى گفت : من همسرى دارم كه در حال زايمان و در شدّت درد، ناراحت است به فرياد ما برس و چاره اى بينديش كه با سلامتى فارغ شود و من قول مى دهم كه ما و ذريّه ما آسيبى به شما و شيعيانتان نرسانيم ؛ و من به او گفتم : انجام مى دهم ، سپس گرگ با خاطرى آسوده حركت كرد و رفت .
☀️@Dastan1224
حجه الاسلام آقای حاج شیخ محمد معین الغربائی، فرزند آیه الله شیخ عمادالدین و نوة مرحوم آیه الله معین الغربائی خراسانی، فرمودند:
تقریبا چهل سال قبل که هنوز ازدواج نکرده بودم، یک شب جمعه، از نجف اشرف پیاده به کربلای معلی رفتم و دعای کمیل را در
#حرم_مطهر_حضرت_قمر_بنی_هاشم_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام خواندم.
وسط دعا خوابم برد و دقایقی بعد سر وصدا و شیون فوق العاده مرا از خواب بیدار کرد. دیدم دختر عربی را به ضریح مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بستهاند و او، که مرض جنون دارد. به مردم جسارت میکند پدر و مادر و بستگانش اطراف او را گرفته بودند و برای شفای این دختر دیوانه به حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام متوسل شده بودند.
یک نفر که در همان جا خود را دکتر روان پزشک معرفی میکرد و ایرانی هم بود. به من گفت: بگو این دختر را بیاورند فندق الحرمین که من در آنجا میباشم، تا این مریض را معاینه کنم. من گفتة دکتر ایرانی را به پدر دختر تذکر دادم. پدر دختر به زبان عربی گفت: لعنت به پدر کسی که عقیده به حضرت ابوالفضل علیه السلام ندارد! بنده خجالت کشیدم و رفتم و نشستم مشغول خواندن بقیه دعای کمیل شدم، که دوباره در حال خواندن دعا خوابم برد. مجددا از سر و صدا بیدار شدم و این بار دیدم که اطراف آن دختر را گرفتهاند و دختر مورد عنایت حضرت ابوالفضل علیه السلام قرار گرفته و حضرت دختر دیوانه را شفا داده است.
آن حال، دکتر ایرانی را دیدم که دو دست بر سر میزند و گریه میکند و میگوید: بلی، غیر از ما دکترهای دیگری نیز وجود دارد.
☀️@Dastan1224
😇راه درست
بنده و آقارضا و شهید صحرایی با هم از مقطع کارشناسی در دانشگاه همکلاسی بودیم.
😅من درسم زیاد خوب نبود و میثم نیز زیاد درس نمیخواند لذا به رسم دیگر دوستان،ریزنوشتههایی را با خود به جلسه امتحان میبردیم.
📝من از آن ریزنوشتهها کمکهایی میگرفتم و به رضا هم میدادم تا شاید به کارش آید اما او اعتنایی به کاغذها نداشت و دوست نداشت در امتحانات تقلب کند!
وقتی به آقا رضا میگفتیم که چرا تقلب نمیکنی؟میگفت:
😊من قراره با این مدرک حقوق بگیرم اگه مدرکم از راه درست نباشه،پولی که میگیرم و به خانوادم میدم درست نیست...
🎙راوی:همرزم شهید
#شهید #رضا_حاجی_زاده
☀️@Dastan1224
بر اساس روایات، روزی فردی به نام حاج عبدعون برادرش را که به مرض سختی دچار شده بود نزد حافظ الصحه یکی از سه پزشک معروف کربلا برد پس از چند ماه معالجه، هر روز حال او بدتر میشد عبدعون نزد پزشک میرود و سخنان زشتی به او میگوید که اسمت خیلی بزرگ است، ولی از معالجه تو سودی ندیدیم بعد بدون خداحافظی میرود، اما بر خلاف انتظار از آن روز به بعد حال برادرش بهتر میشود و یک دفعه شفا مییابد نزد حافظ الصحه میرود و عذر خواهی میکند.
حافظ الصحه میگوید: بنشین تا برایت بگویم، من بعد از سخنان تو خیلی دل شکسته شدم. ظهر، هنگام ادای نماز به حضرت علی اکبر (علیه السلام) متوسل شدم و گفتم:ای نور چشم حسین (علیه السلام) تو را به حق پدرت قسم میدهم که شفای این مریض را از خدا بخواه دیدی چگونه به من توهین کرد؟ بسیار گریه کردم همان شب در خواب خدمت آقا علی اکبر (علیه السلام) شرف یاب شدم عرض ادب کردم و همان مطلب را تکرار کردم.
حضرت علی اکبر (علیه السلام) فرمودند: من شفای آن مریض را از خدا خواستم و از هاتفی شنیدم که این مریض مردنی است و تا نه روز دیگر میمیرد ولی به برکت دعا و شفاعت شما خدا با شفای او سی سال به عمرش افزوده است و از همین ساعت او را شفا دادیم.
آن مرد سی سال دیگر عمر کرد و در هفتاد سالگی وصیت کرد پیکرش را پایین پای حضرت علی اکبر (علیه السلام) دفن کنند.
☀️@Dastan1224
#رابطه_امام_حسن(علیه السلام)
و #امام_حسین(علیه السلام)
در بیان کرامت و بزرگواری امام حسن مجتبی (علیه السلام) این کریم بزرگوار اهل بیت عصمت و طهارت، هرچه بگوییم ناچیز است. یکی از رفقاء اهل معنا نقل می کرد:
به مناسبت میلاد مسعود امام حسن مجتبی (علیه السلام) قصد منبر رفتن داشتم،روز قبل از آن به سراغ مفاتیح الجنان رفتم و با خود گفتم :«زیارت نامه ی امام حسن علیه السلام را پیدا کنم و با استفاه از معانی آن و فضائل و بزرگواری های ام علیه السلام که در زیارت نامه شان آمده سخنرانی خواهم کرد و به آن حضرت توسلی پیدا می کنیم. »
به هر حال مفاتیح را گشودم و به دنبال زیارت نامه امام حسن علیه السلام گشتم ، اما هر چه گشتم زیارتی با این عنوان نیافتم حتی #مفاتیح را صفحه به صفحه جست و جو کردم اما هیچ زیارت نامه مخصوص شخص امام علیه السلام را نیافتم . آنجا که زیارت نامه قبور ائمه بقیع علیه السلام بود به طور دسته جمعی ، زیارت نامه ای آورده شده بود و هیچ زیارت نامه خصوصی در کار نبود.
#مظلومیت امام حسن علیه السلام را به شکل عجیبی به خاطر آوردم ، با خود گفتم :«حتی در کتاب ادعیه ما شیعیان نیز، زیارت نامه ای مخصوص امام حسن علیه السلام وجود ندارد.» دلم شکست و بسیار گریه کردم . در همان حال خوابم برد . در خواب دیدم که امام حسن مجتبی علیه السلام به نزد من آمدند و حالم را پرسیده ، فرمودند :«چرا ناراحت و نگرانی؟»
گفتم :«آقاجان ! به سبب مظلومیت شماست، شما حتی یک زیارت نامه مخصوص ندارید.» امام فرمودند:«مگر شما نمی دانید که وجود و تجلی من در حسین خلاصه شده است و هر جا نامی از امام حسین علیه السلام برده شود حتماً یادی از من هست؟»
گرچه امامان علیه السلام پس از امام حسین علیه السلام همگی فرزندان اویند، اما در زیارت نامه امامان علیه السلام و حتی امامزادگان آمده است:«السلام علیک یا ابن الحسن و الحسین علیه السلام» نام امام حسین علیه السلام نیز مصغر نام حسن است و هر دو یک معنا دارند.
#حکایت_روایت_حدیث
#داستان_مذهبی
#تشرف_عالم_رویا
☀️@Dastan1224