✨﷽✨
✨ از بزرگی پرسيدند
🔻شگفت انگيز ترين رفتار انسان چيست؟
🌟پاسخ داد : از كودكى خسته مى شود ،براى بزرگ شدن عجله مى كند و سپس دلتنگ دوران كودكى خود مى شود .
🌟ابتدا براى كسب مال و ثروت از سلامتى خود مايه مى گذارد سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج مى كند.
🌟طورى زندگى مى كند كه انگار هرگز نخواهد مرد ، و بعد طورى مى ميرد كه انگار هرگز زندگى نكرده است .
🌟آنقدر به آينده فكر مى كند كه متوجه از دست رفتن امروز خود نيست ، در حالى كه زندگى گذشته يا آينده نيست، زندگى همين حالاست.!
کانال داستان و پند
☀@Dastan1224
✨﷽✨
👌قشنگه 🍃
... مثل گندم باشـــ...
🌲درخت های بلند صنوبر را دیده ای؟!
در برابر تندبادها میشکنند و آسیب میبینند و هر شاخه ای از آنها به سمت و سویی پرتاب میشود! چرا؟ چون صنوبر در برابر طوفان، انعطاف پذیر نیست و «ایستادگی کردنَش، شکسته شدنش» خواهد بود...
اما "🌾خوشه های گندم🌾" هیچ آسیبی نمیبینند چون «هیچ مقاومتی نمیکنند، بلکه انعطاف به خرج میدهند» و به همین خاطر هم زیبا میشوند...رقص خوشه های گندم در باد... تماشایی ست...
کانال داستان و پند
☀@Dastan1224
14.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸راهکار امام صادق (علیه السلام) برای ورود به بهشت...
از هم اکنون در بهشــت هستـید
قال الصادق(ع):وَ أنْتُمْ فِی الجَنَّه
آیت الله میر باقری
💽
D1737271T14975632(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
2.22M
🔹 عاقبت بی حرمتی به والدین
مرحوم آقا جمال گلپایگانی، از مراجع صاحب رساله و رفیق آقای بروجردی بودند؛ الان نوه هاش در تهران زندگی می کنند؛ زمانی که یک جوان را برای دفن به تخت فولاد آوردند؛
🎙 #استاد_عالی
💽
3.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅نزول بلا در خانه بینماز
🔰#استاد_مجتهدی
💽
3.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅چرا قرآن نمی خوانید؟
🔰#استاد_رفیعی
💽
3.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙بیانات آیت الله العظمی جوادی آملی در رابطه با اهميت اشک شبانه
💽
✨﷽✨
🔴آسایش دنیا یا سعادت آخرت
✍ابوبصير که راوی حديث و از اصحاب امام باقر و امام صادق(عليهماالسلام)، است، نابينا شده بود. روزی محضر مبارك مولايش امام محمّد باقر(عليه السلام) وارد شد و اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! آيا شما وارثان و جانشنان پيامبر خدا هستيد؟ حضرت در پاسخ فرمود: بلي.
سؤ ال كرد: آيا پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) وارث علوم همه انبياء عظام (عليهم السلام) بوده است؟ حضرت فرمود: بله ، او در تمام علوم و فنون وارث تمامي پيامبران الهي(ع) می باشد. گفت : آيا شما اهل بيت عصمت و طهارت ، نيز در تمام علوم و فنون وارث پيامبر هستيد؟ فرمود: بلي ، ما وارث تمامي علوم و فنون او مي باشيم. سپس افزود: آيا شما توان آن را داريد كه مرده را زنده و مريض را شفا دهيد؟ و آيا از آنچه انسان ها انجام مي دهند و يا در درون خود پنهان دارند، آگاه هستيد؟ امام عليه السلام فرمود: بلي ، وليكن تمامي آنچه را كه ما انجام مي دهيم ، با إ ذن و اراده خداوند متعال است. پس از آن فرمود: اي ابوبصير! نزديك بيا، چون كنار حضرت قرار گرفت ، دست مبارك خود را بر صورت و چشم او كشيد كه تمام فضاء برايش نوراني شد و همه چيز را به خوبي مشاهده كرد.
سپس فرمود: آيا اين حالت را دوست داري كه بينا باشي و در قيامت همانند ديگر افراد گرفتار حساب و بررسي اعمال گردي ؟ و يا آن كه همان حالت نابينائي را دوست داري و اين كه در قيامت بدون دردسر وارد بهشت گردي ؟ ابو بصير عرض كرد: مي خواهم همانند قبل نابينا باشم . پس امام محمّد باقر(عليه السلام) دستي بر چشم هاي ابوبصير كشيد و به حالت اوّل بازگشت.
📚چهل داستان و چهل حديث
از امام محمد باقر(ع)/ عبدالله صالحی
کانال داستان و پند
☀@Dastan1224
✨﷽✨
🌸داستان پدرحکیموپسرنادان مغرور🌸
☘آورده اند که پدری از رفتار وافعال بد پسرش رنجور شد ، و او را بسیار ملامت کرد، و گفت : بی سبب عمرم را به پای تربیت تو هدر کردم ،... فرزند افسوس که آدم شدنت را امیدی نیست.....
👈پسر رنجید و ترک پدر کرد، و کینه پدر در دل گرفت ودر پی مال و منال و سلطنت از راه حرام چند سالی کوشید
🌱عاقبت پسر به جایگاهی رفیع در حکومت آن زمان رسید و روزی ، پدر را طلبید ، تا جاه وجلال و بزرگی خود،را به رخ او بکشد،
🌹چون پدر به دستگاه پسر وارد شد ، پسر از سر غرور روی بدو کرد و گفت : اینک جایگاه مرا ببین ، یاد آر که روزی می گفتی ،هر گز آدم نشوم ، اینک شکوه وجلال مرا میبینی
🌹پدر پیربی تفاوت روی برگرداند و گفت :
من نگفتم که تو حاکم نشوی
**
من گفتم که تو آدم نشوی
کانال داستان و پند
☀@Dastan1224
✨﷽✨
#حکمت_خدا
☀ دهقانی مقداری #گندم، در دامن پیرمرد فقیر ریخت
پیرمرد خوشحال شد و گوشههای دامن را گره زد و رفت!
درراه با پروردگار سخن میگفت:ای گشاینده گرههای ناگشوده، عنایتی فرما و گرهای از گرههای زندگی ما بگشای
در همین حال،ناگهان گرهای از گرههایش باز شد و گندمها به زمین ریخت!
او با ناراحتی گفت:من تو را کی گفتم ای یار عزیزکائن گره بگشای و گندم را بریز!!!
آن گره را چون نیارستی گشود.این گره بگشودنت، دیگر چه بود؟
نشست تا گندمها را، از زمین جمع کند،در کمال ناباوری دید!!!
دانهها روی ظرفی از طلا ریختهاند!ندا آمد که:
تو مبین اندر درختی، یا به چاهتو مرا بین، که منم مفتاح راه❤️
کانال داستان و پند
☀@Dastan1224