روزی امام سجاد(علیه السلام) فرزندش امام باقر(علیه السلام) را که در آن هنگام نوجوان بود، صدا زد و گفت: «فرزندم! با پنج گروه دوست نشو!»
امام باقر(علیه السلام) گفت: «با چه کسانی پدر؟!»
امام سجاد(علیه السلام) گفت:
«اول با انسان دروغ گو، چون او مثل سرابی است که دور را به تو نزدیک و نزدیک را دور نشان می دهد.
دوم با انسان فاسق، چون او گناه می کند و تو را به لقمه نانی یا کم تر می فروشد.
سوم با انسان بخیل، زیرا او از کمک مالی به تو در لحظه ای که سخت تنگ دست و نیازمندی، دریغ می کند.
چهارم، از دوستی با انسان نادان دوری کن، زیرا او می خواهد به تو سود برساند، اما بر اثر حماقت زیان می رساند
و در آخر از کسی که با خویشاوندانش قطع رابطه کرده، دوری کن، زیرا من آن ها را در سه جای قرآن لعن شده و دور از رحمت الهی یافتم.
#حکایت_روایت_حدیث
#رفیق_دوست
☀️@Dastan1224
امام علی (علیه السلام) : این را بدان که وجود تو همان شمارش روزهای عمر تو است، هر روزی که بر تو بگذرد قسمتی از وجود تو را به همراه خود میبرد!
☀️@Dastan1224
هنگامی که شیطان به خداوند متعال گفت من از چهار طرف (جلو، پشت، راست و چپ) انسان را گرفتار و گمراه میکنم. فرشتگان پرسیدند: شیطان از چهار سمت بر انسان مسلط است، پس چگونه انسان نجات مییابد؟
خداوند متعال فرمود: راه بالا و پایین باز است. راه بالا: نیایش؛ و راه پایین: سجده؛ بنابراین، کسی که دستی به سوی خدا بلند کند، یا سری بر آستان او بساید میتواند شیطان را طرد کند.
#سجده_نماز
#عبادت_بندگی_خدا
#حکایت_روایت
☀️@Dastan1224
#ﻟﻘﻤﺎﻥ_ﺣﮑﯿﻢ ﮔﻮﯾﺪ :
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭﯼ ﺍﺯﮔﻨﺪﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩبوﺩﻡ؛ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯﮔﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﮑﺒﺮ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩﺑ ﻮﺩﻧﺪ،ﻧ ﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍﻟﻤﺲ ﻧﻤﻮﺩﻡ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻡ؛ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺭﺍﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯﺩﺍﻧﻪ ﻭﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﯾﺎﻓﺘﻢ .
ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ : ﺩﺭﮐﺸﺘﺰﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺰ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ ﺳﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﻧﺪ …
انسان های #مغرور مثل درخت بی بار و میوه اند؛ هرچقدر هم ظاهر خوبی داشته باشند، همین غرور و تکبرشان نشان می دهد باطن پوچی دارند.
انسان هایی که دانشمند واقعی اند، بیش از اینکه دانششان به چشم آید، #تواضعشان دیگران را به وجد می آورد.
#فروتنی
#حکایت_روایت
☀️@Dastan1224
جوانى خدمت امام حسین علیه السلام رسید و گفت: «من مردى گناه کارم و نمى توانم خود را از انجام گناهان بازدارم، مرا نصیحتى فرما»
امام حسین علیه السلام فرمود:
پنج کار را انجام بده و آن گاه هرچه مى خواهى، گناه کن.
اول، روزى خدا را مخور و هرچه مى خواهى گناه کن.
دوم، از حکومت خدا بیرون برو و هرچه مى خواهى گناه کن.
سوم، جایى را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هرچه مى خواهى گناه کن.
چهارم، وقتى عزراییل براى گرفتن جان تو آمد، او را از خود بران و هرچه مى خواهى گناه کن.
پنجم، زمانى که مالک دوزخ، تو را به سوى آتش مى برد، در آتش وارد مشو و هرچه مى خواهى گناه کن.
جوان اندکى فکر کرد و شرمنده شد و در برابر واقعیت هاى طرح شده، چاره اى جز #توبه نیافت.
#حکایت_روایت_حدیث
#آخرت_قیامت
#گناه_آتش_جهنم
#حدیث_امام_حسین_علیه_السلام
☀️@Dastan1224
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله از محلی عبور میکردند. در راه به جمعیتی برخورد مینمود که در بین آنها مرد با قدرت و نیرومندی در حال زورآزمایی بود، و سنگ بزرگی را که مردم آن را سنگ زورمندان و وزنه قهرمانان مینامیدند از روی زمین بلند میکرد. تماشاگران با مشاهده زورآزمایی ورزشکار، او را تحسین و تشویق میکردند.
پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: این اجتماع مردم برای چیست؟ عده ای، وزنه برداری آن قهرمان را به عرض رسانده و گفتند: شخصی در اینجا زورآزمایی میکند.
فرمود: به شما بگویم مرد قوی و قهرمان کیست؟ قهرمان کسی است که اگر شخصی به او دشنام داد غضب نکند و تحمل نموده، و برنفس غلبه کرده و بر شیطان نفس پیروز گردد.
#حکایت_روایت_حدیث
#تواضع_فروتنی
#غلبه_برنفس_اماره
☀️@Dastan1224
حجه الاسلام آقای حاج شیخ محمد معین الغربائی، فرزند آیه الله شیخ عمادالدین و نوة مرحوم آیه الله معین الغربائی خراسانی، فرمودند:
تقریبا چهل سال قبل که هنوز ازدواج نکرده بودم، یک شب جمعه، از نجف اشرف پیاده به کربلای معلی رفتم و دعای کمیل را در
#حرم_مطهر_حضرت_قمر_بنی_هاشم_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام خواندم.
وسط دعا خوابم برد و دقایقی بعد سر وصدا و شیون فوق العاده مرا از خواب بیدار کرد. دیدم دختر عربی را به ضریح مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بستهاند و او، که مرض جنون دارد. به مردم جسارت میکند پدر و مادر و بستگانش اطراف او را گرفته بودند و برای شفای این دختر دیوانه به حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام متوسل شده بودند.
یک نفر که در همان جا خود را دکتر روان پزشک معرفی میکرد و ایرانی هم بود. به من گفت: بگو این دختر را بیاورند فندق الحرمین که من در آنجا میباشم، تا این مریض را معاینه کنم. من گفتة دکتر ایرانی را به پدر دختر تذکر دادم. پدر دختر به زبان عربی گفت: لعنت به پدر کسی که عقیده به حضرت ابوالفضل علیه السلام ندارد! بنده خجالت کشیدم و رفتم و نشستم مشغول خواندن بقیه دعای کمیل شدم، که دوباره در حال خواندن دعا خوابم برد. مجددا از سر و صدا بیدار شدم و این بار دیدم که اطراف آن دختر را گرفتهاند و دختر مورد عنایت حضرت ابوالفضل علیه السلام قرار گرفته و حضرت دختر دیوانه را شفا داده است.
آن حال، دکتر ایرانی را دیدم که دو دست بر سر میزند و گریه میکند و میگوید: بلی، غیر از ما دکترهای دیگری نیز وجود دارد.
☀️@Dastan1224
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت!پرسیدند : چه می کنی ؟پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و…
آن را روی آتش می ریزم !گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد!
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد!
☀️@Dastan1224
عجله در گفتار و کردار و رفتار در همه جا ناشایست است و اعمال شیطان به حساب مى آید، مگر در چند جا:
1. توبه کردن از گناه که عجله کردن در آن خوب است ؛ زیرا ممکن است عمر انسان تمام شود و با حال گناه از دنیا برود. و در نتیجه داخل آتش خواهد شد.
2. عجله در به جا آوردن حج ؛ زیرا ممکن است عمر انسان کفاف ندهد که آن را در سال هاى بعدى به جا آورد، یا مال او تلف یا راه نا امن شود.
3. عجله در پرداخت بدهى مردم ؛ چون یکى از واجبات فورى ، پرداختن حقوق و قرض مردم است و تاخیر در آن گناه دارد.
4. عجله در غسل جنابت ؛ زیرا انسان جنب تا زمانى که غسل نکرده از خدا و قرآن فاصله دارد.
5.عجله براى خواندن نماز اول وقت و شرکت در نماز جماعت ؛ از این رو که تاخیر آن باعث مى شود انسان از ثواب هایى که پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان بزرگوار وعده فرموده اند، محروم شود.
-6 شتاب در آوردن طعام براى مهمان . شاید مهمان گرسنه باشد و شرم کند که بگوید من گرسنه هستم ، و گرسنه بماند.
7-عجله کردن در تجهیز و دفن میت ؛ زیرا در تاخیر دفن میت ، هم توهین به میت است و هم به بازماندگان او و ممکن است در اثر گرماى زیاد بو بگیرد.
8. عجله در ازدواج جوانان چه دختر و چه پسر؛ چون در آن آفاتى است ؛ به خصوص دختران .
در این باره روایتی مى گوید: روزى #حضرت رسول_صلى الله علیه و آله تشریف بردند بالاى منبر، بعد از حمد و ثناى الهى فرمودند: اى مردم ! جبرئیل از جانب خداوند به من خبر داد و گفت : دختران جوان و بکر مانند میوه هاى رسیده هستند که اگر آن را نچینند خورشید آنان را فاسد مى کند. دختران جوان هم اگر شوهر نکنند فاسد مى شوند. هیچ دوایى براى آنان نیست مگر شوهر کردن .
مردی نزد حضرت رسول صلی الله علیه و آله از فقر و تنگدستی شکایت کرد حضرت او را امر به ازدواج کرد.
رفت و دو مرتبه آمد(مرد باز هم باور نداشت) عرض حاجت کرد.حضرت دوباره امر به ازدواج کرد.او رفت باز مرتبه ی سوم آمد و اظهار حاجت کرد.و برای بار سوم نیز حضرت امر کرد برود و زن بگیرد.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به وسیله ی ازدواج از خدا روزی بخواهید.
#عجله_در_کار_خیر
فردی به امام باقر عليه السلام عرض كرد فدايت شوم شيعه در محيطى كه ما زندگى مى كنيم بسيار زياد است .
امام عليه السلام فرمود:
آيا توانگر به فقير توجه دارد؟
آيا نيكوكار از خطا كار در مى گذرد؟
و آيا نسبت به يكديگر همكارى و برادرى دارند؟
عرض كرد: نه
حضرت فرمود: آنها شيعه نيستند شيعه كسى است كه اين كارها را انجام دهد
☀️@Dastan1224
مرحوم قطب الّدين راوندى در كتاب خود آورده است :
روزى امام سجّاد عليه السّلام ، به سمت يكى از باغات خود در اطراف مدينه حركت مى كرد، در بين راه گرگى را ديد كه موهاى بدنش ريخته بود با حالتى غمگين ناله مى كرد و زوزه مى كشيد.
چون حضرت نزديك گرگ رسيد، فرمود: بلند شو برو، من برايش دعا مى كنم و إ ن شاء اللّه مشكلى نخواهد داشت .
پس گرگ حركت كرد و رفت ، شخصى كه همراه امام عليه السّلام بود به حضرت گفت : جريان اين گرگ چه بود؟
امام عليه السّلام فرمود: گرگ مى گفت : من همسرى دارم كه در حال زايمان و در شدّت درد، ناراحت است به فرياد ما برس و چاره اى بينديش كه با سلامتى فارغ شود و من قول مى دهم كه ما و ذريّه ما آسيبى به شما و شيعيانتان نرسانيم ؛ و من به او گفتم : انجام مى دهم ، سپس گرگ با خاطرى آسوده حركت كرد و رفت .
☀️@Dastan1224
حجه الاسلام آقای حاج شیخ محمد معین الغربائی، فرزند آیه الله شیخ عمادالدین و نوة مرحوم آیه الله معین الغربائی خراسانی، فرمودند:
تقریبا چهل سال قبل که هنوز ازدواج نکرده بودم، یک شب جمعه، از نجف اشرف پیاده به کربلای معلی رفتم و دعای کمیل را در
#حرم_مطهر_حضرت_قمر_بنی_هاشم_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام خواندم.
وسط دعا خوابم برد و دقایقی بعد سر وصدا و شیون فوق العاده مرا از خواب بیدار کرد. دیدم دختر عربی را به ضریح مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بستهاند و او، که مرض جنون دارد. به مردم جسارت میکند پدر و مادر و بستگانش اطراف او را گرفته بودند و برای شفای این دختر دیوانه به حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام متوسل شده بودند.
یک نفر که در همان جا خود را دکتر روان پزشک معرفی میکرد و ایرانی هم بود. به من گفت: بگو این دختر را بیاورند فندق الحرمین که من در آنجا میباشم، تا این مریض را معاینه کنم. من گفتة دکتر ایرانی را به پدر دختر تذکر دادم. پدر دختر به زبان عربی گفت: لعنت به پدر کسی که عقیده به حضرت ابوالفضل علیه السلام ندارد! بنده خجالت کشیدم و رفتم و نشستم مشغول خواندن بقیه دعای کمیل شدم، که دوباره در حال خواندن دعا خوابم برد. مجددا از سر و صدا بیدار شدم و این بار دیدم که اطراف آن دختر را گرفتهاند و دختر مورد عنایت حضرت ابوالفضل علیه السلام قرار گرفته و حضرت دختر دیوانه را شفا داده است.
آن حال، دکتر ایرانی را دیدم که دو دست بر سر میزند و گریه میکند و میگوید: بلی، غیر از ما دکترهای دیگری نیز وجود دارد.
☀️@Dastan1224