🔸خواص عاشورایی:
سعید بن عبد اللّه حَنَفى
🔹سعید (سعد) بن عبد اللّه از افراد نامدار حاضر در واقعه كربلاست. او يكى از دعوت كنندگان امام حسين عليه السلام به كوفه بود و همراه دومين گروهى كه نامه كوفيان را براى امام ع آوردند، به حضور ايشان آمد.
🔺شب عاشورا او اینگونه به اباعبدالله ع اظهار ارادت و وفادارى كرد : اگر مىدانستم كه كشته مىشوم و بار ديگر زنده مىشوم و زنده زنده، سوزانده و تكّه تكّه مىشوم و هفتاد بار با من، چنين مىكنند، باز از تو جدا نمىشدم تا در راه تو بميرم.
🔻ظهر عاشورا که امام با جمعی از اصحاب، نماز خوف خواندند، سعيد بن عبد اللّه حنفى، جلوى امام ع ايستاد و با جانش از او محافظت كرد و اجازه نداد تیرهایی که از چپ و راست میباریدند، به امام اصابت کند.
♦️پس از اتمام نماز، او بر اثرِ تيرهايى كه خورده بود، به زمين افتاد، در حالى كه مىگفت: خدايا ! دشمنان را همچون عاد و ثمود ، لعنت كن. افزون بر جاى ضربههاى شمشير و زخم نيزهها، سيزده تير در بدن او يافتند.
#امام_حسین_علیه_السلام
#خواص_عاشورایی
✾📚 #Dastan 📚✾
آیت الله ناصری (ره):
🔳 ماه محرم، ماه عجیبی است. ماه جلوه گری حسین علیه السلام است. ماه جلوه گری ولایت است؛ مخصوصاً دهه اول محرم، که چه خبر است درآن؟!
در روایت دارد که خداوند در ازای شهادت امام حسین علیه السلام چهار خصلت در این دنیا به ایشان عطا کرد:
▪️ استجابت دعا را در زیر قبه حضرت قرار داد؛ یعنی هر کس زیر قبه امام حسین علیه السلام دعا کند دعایش مستجاب است،
▪️ دوم اینکه شفای بیماری ها را در تربت ایشان قرار داد.
▪️ و سوم اینکه امامان بعدی را از نسل ایشان قرار داد.
▪️ و چهارم اینکه زائران او ایامی که زائر ایشان هستند از عمرشان محسوب نمی شود.
🏷 #امام_حسین علیه السلام
#آیت_الله_ناصری (ره)
#محرم
✾📚 #Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆شخصى كه در جبهه بر اثر بيمارى جان داد، شهيد است
عبداللّه ذوالبجادين درسال هشم هجرت ، مسلمان شد، و مدتى به آموختن قرآن پرداخت ، تا جريان جنگ تبوك (بين سپاه اسلام و سپاه روم در سال نهم هجرت ) پيش آمد، او در ميان سپاه اسلام ، همراه رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) به سوى تبوك حركت نمود.
در سرزمين تبوك به حضور پيغمبر (صل الله علیه وآله و سلم ) آمد و عرض كرد:( براى من دعا كن تا شهادت ، نصيب من گردد.
پيامبر (ص ) فرمود: نخ گندمگون را بياور او آن را به حضور رسول خدا (ص ) آورد، آنحضرت بازوى او را بست و گفت : خدايا خون اين مرد را از كفّار، حرام كن .
او عرض كرد: اى رسول خدا (ص ) من اين مطلب را نمى خواستم .
پيامبر (ص ) فرمود: ( هنگامى كه به عنوان جنگجوى در راه خدا از منزل بيرون رفتى ، سپس بيمارى تب بر تو عارض شد و بر اثر آن كشته شدى تو شهيد هستى .
هنگامى كه او همراه سپاه اسلام مدتى در سرزمين تبوك ماندند، او به بيمارى تب مبتلا شد و از دنيا رفت .
به اين ترتيب در ميابيم كه آنانكه از روى نيت پاك واخلاص به سوى جبهه اسلام مى روند، گرچه بخاطر تب از دنيا بروند، در صف شهيدان هستند.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 #Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆نمونه اى از جنايات خلفاى عباسى
هنگامى كه منصور دوانيقى ساختمان هاى بغداد را مى ساخت ، دستور داد، هر چه بيشتر به جستجوى فرزندان على عليه السلام پرداخته ، هر كس را پيدا كردند دستگير نموده در لاى ديوارهاى ساختمانهاى بغداد بگذارند.
روزى پسر بچه زيبايى از فرزندان حسن مجتبى عليه السلام را دستگير نمودند و او را به بنا تحويل دادند و دستور داد او را در لاى ديوار بگذارد و چند نفر جاسوس مورد اعتمادش را گماشت كه مواظب كار بنا بوده و ببينند آن پسر بچه را در لاى ديوار بگذارد.
بنا از ترس جان خود مطابق دستور، پسر بچه را در ميان ديوار گذاشت ، ولى دلش به حال او سوخت ، در ديوار سوراخى گذاشت تا پسرك بتواند تنفس كند و آهسته به او گفت :
ناراحت نباش ! صبر كن ! شب كه شد من تو را از لاى اين ديوار نجات خواهم داد. شب كه فرا رسيد بنا در تاريكى شب آمد و پسر بچه سيد را از لاى آن ديوار بيرون آورد و به او گفت :
تو را آزاد كردم هر طور شده خودت را پنهان كن ! و مواظب خود من و كارگرانى كه با من كار مى كنند باش ! مبادا ما را به كشتن دهى ، اكنون كه در اين تاريكى شب تو را از لاى ديوار خارج كردم بدان جهت است كه روز قيامت نزد جدت رسول الله شرمنده نباشم و حضرت مرا در پيشگاه خداوند به محاكمه نكشاند.
سپس با ابزار بنايى كمى از موى سر آن پسرك را چيد، دوباره به او تاءكيد كرد كه خود را پنهان كن و مبادا پيش مادرت برگردى . پسر بچه گفت :
حال كه نبايد پيش مادرم بروم ، به مادرم اطلاع بده كه من نجات يافته ام و فرارى هستم ، تا نگران من نباشد و كمتر گريه كند، آنگاه رو به فرار گذاشت ولى نمى دانست كجا برود، عاقبت راهى را بدون هدف پيش گرفت و گريخت و معلوم نشد كجا رفت . او آدرس مادرش را در اختيار بنا گذاشت . بنا مى گويد:
من به همان آدرس به سوى خانه مادرش حركت كردم ، وقتى به نزديك خانه رسيدم ، زمزمه گريه و ناله مانند زمزمه زنبور شنيدم ، فهميدم كه صداى گريه مادر همان پسر بچه است ، نزد او رفتم و جريان فرزندش را به او نقل كردم و موى سر پسرش را نيز به او دادم و به خانه برگشتم
📚ب : ج 47، ص 306.
✾📚 #Dastan 📚✾
فرقی نمیکنه کاکتوس باشی یا گل
اونی که قراره دوستت داشته باشه
خواهد داشت :)🌵
✾📚 #Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆آقاجمال خوانسارى
ايشان فرمودند:
حاج آقاى طاووسى يكى از مداحان مخلص اهلبيت : بود كه براى من تعريف كرد:
من خاله اى داشتم كه توى تكيه ((آقاحسين خوانسارى )) رضوان اللّه تعالى عليه خدمت مى كرد. من هم گاهى اوقات به خاله ام سر مى زدم .
شب جمعه ها حاج شيخ اسداللّه گيوه اى پدر گرامى آقايان فهامى ، كه از روحانيون با اخلاص اصفهان هستند منبر مى رفت و احياء مى گرفت .
يك روز حاج شيخ وصيت فرموده بودند كه اگر من مُردم مرا پهلوى آقا حسين خونسارى رضوان اللّه تعالى عليه دفن نمائيد.
بعد از رحلت اين بزرگوار خواستند قبرى بكنند، يك وقت ديدند يك قبرى توى قبر درآمد، وقتى كه بيشتر كندند، ديدند
فرزند آقاحسين ، آقاجمال است كه بدنش هنوز صحيح و سالم و حتى كفنش هم تازه است . كفن را پاره كردند ديدند اين مرد خدا محاسنش قرمز و پاكيزه و از آن نور ساطع است مثل اينكه تازه اَلاَّْن خوابيده ، قبر را دوباره مى بندند.
📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده
✾📚 #Dastan 📚✾
⭕️معجزات سر مقدس امام، از کوفه تا شام
♦️ابن زیاد در روز 15 (یا 19) محرم سر مقدس امام حسین (علیه السلام) و دیگر شهدا را به همراه کودکان و زنان ، با شمربن ذی الجوشن به شام فرستاد و به دست و پا و گردن مبارک امام سجاد (علیه السلام) زنجیر انداخت و اسراء را سوار بر شتر بی جهاز نمود. آن شقى، اهل بیت عصمت و طهارت را مانند اسیران کفار، شهر به شهر با ذلت راهی شام کرد به گونه ای که مردم به تماشاى آن ها مىآمدند.
🔹یکی از حوادث خارقالعادهای که گزارش آن در بسیاری از منابع هست، دست یا قلمی آهنین است که در برابر مامورانی که در حال عیش و نوش در اولین شب بعد از حرکت داشتند بود که از دیوار برآمد و شعر زیر را در نکوهش قاتلان امام حسین (علیهالسّلام)، با خون بر روی دیوار نوشت:
🔻«اَتَرْجُو اُمَّةٌ قَتَلَتْ حُسَیْنًا ••• شَفَاعَةَ جَدِّهِ یَوْمَ الْحِسَابِ» «آیا امتی که حسین را به قتل رساند، به شفاعت جدش در روز حساب امیدوار است؟»... چون ماموران ابن زیاد چنین معجزهای را از سر امام (ع) دیدند، سر را رها کرده، پا به فرار گذاشتند ، ولی دوباره برگشتند.
🔹همچنین حارث بن وُکَیدَه میگوید: من از حاملان سر حسین (ع) بودم که شنیدم سر بر روی نیزه، سوره کهف را میخواند. در خود شک کردم که من صدای ابی عبدالله را میشنوم. دوباره شنیدم: ای پسر وکیده آیا دانستی که همه ما ائمه زندهایم و نزد پروردگارمان روزی میخوریم؟ با خود اندیشیدم که سر را سرقت کنم. فرمود: ای پسر وکیده، این کار برای تو ممکن نیست. این گروه را رهایشان کن.
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#پانزدهم_محرم
#خواص_عاشورایی
✾📚 #Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#عيدى_زورى_در_جبهه !!!
🌷عید غدیر که می شد خیلی ها عزا می گرفتند. لابد می پرسید چرا...؟ به همین سادگی که چند تا از بچه ها با هم قرار می گذاشتند، به یکی بگویند؛ سید ...البته کار که به همین جا ختم نمی شد.
🌷ایستاده بودیم بیرون چادر، یک دفعه دیدیدم چند نفر دارند دنبال یکی از برادر ها می دوند. می گفتند: وایــــســــــا ســـید علی کاریت نداریم! و او مرتب قسم می خورد که من سید نیستم ولم کنید. تا بالاخره می گرفتندش و می پریدند به سر و کله اش و به بهانه بوسیدنش آش و لاشش می کردند.
🌷بعد هم هر چی داشت، از انگشتر، تسبیح، پول، مهر نماز تا چفیه و گاهی هم لباس، همه را می گرفتند و از تنش به بهانه متبرک بودن در می آوردند ...
🌷جالب اینجاست که به قدری جدی می گفتند؛ سید
که خود طرف هم بعد که ولش می کردند، شک می کرد و می گفت: راستی راستی نکند ما هم سید هستیم و خودمان خبر نداریم، گاهی اوقات کسی هم پا پیش می گذاشت و ضمانتش را می کرد: قول می دهد وقتی آمد تو چادر، عیدی بچه ها یادش نرود؛ حتی اگر سکه ٢٠ ریالی باشد و او هم سکه را می داد و غر می زد که: عجب گیری افتادیم، بابا ما به کی بگیم ما سید نیستیم ...؟
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
✾📚 #Dastan 📚✾
📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 امروز؛ صفحه صد و هفت قرآن کریم
سوره مبارکه المائدة
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
Quran-page-107.mp3
2.64M
📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 صفحه صد و هفت قرآن کریم، سوره مبارکه المائدة
با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید.
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید