🈯️💌💌💌💌
💝 هنر زندگی
🈯️💌
💟 بر زن و مرد شایسته است که هدفشان از ازدواج پاکدامنی باشد تا خود را از آنچه خداوند حرام فرموده محافظت کنند، در اینصورت آمیزش صدقه برایشان نوشته میشود؛ به دلیل حدیث ابوذر رضی الله عنه:
🌷 "گروهی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم به پیامبر گفتند، ای رسول خدا! ثروتمندان اجر و پاداش فراوانی دریافت میکنند؛ چراکه آنان مانند ما نماز میخوانند، روزه میگیرند، و (اضافه بر آن) از اموال اضافیشان صدقه میدهند.
⁉️ پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: آیا خداوند چیزی را برای شما قرار نداده که با آن صدقه بدهید؟
✨ هر سبحان الله، الله أکبر، لا إله إلا الله و الحمدلله که میگویید برای شما صدقه محسوب میشود،
🍃 امر به معروف و نهی از منکر صدقه است،
💞 و در نزدیکی با همسرانتان صدقه هست،
❓ گفتند: ای رسول خدا! یکی از ما شهوتش را برآورده میکند برایش اجر و پاداش هم هست؟
🍂 فرمود: مگر نه این است که اگر آن را از راه حرام برآورده کند، گناهکار میشود؟
👌 پس به همین ترتیب اگر در راه حلال آن را برآورده کند، اجر و پاداش دریافت مینماید".
جملات و مط💟الب زیبا
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🔞داستان واقعی عبرت آموز خیانت
با چند تا از رفیقام سوار تاکسی بودیم که راننده ی تاکسی برای اینکه ما رو نصیحت کنه که در این سنین جوانی مواظب خودتون باشید ، گفت : بیست سی سال قبل وقتی که 18 سالم بود ، توی محلمون یک زن خراب زندگی می کرد که شوهر هم داشت . یه بار وسوسه شدم که باهاش رابطه داشته باشم .
خلاصه وقتی که شوهرش نبود رفتم خونش و مشغول شدیم .
اواخر کار بودیم که ناگهان.....⁉️
🚫ادامه این داستان درکانال زیر سنجاق شده 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/391577662C6c01be4b07
روزم بــه نـام تــ❤️ـــو مـــادر:
🌷السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ
🍃السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّهِ
🌷السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ
🌷السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ
🍃السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّة
🌷ُالسَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ
🍃السَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّه
💠تا ابد اين نکته را انشا کنيد
پاي اين طومار را امضا کنيد🌼
💠هر کجا مانديد در کل امور
رو به سوي حضرت زهرا کنيد🌼
❣ #روزتون_پربرکت❣
🔘فروارد این پیام صدقه جاریه است🔘
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
✅آیا میدانید ذُخر الحسین کیست؟
🔸در جنگ صفین بود که امیرالمومنین (ع) نوجوانی سیزده ساله را نقاب بر صورتش زد و زره پوشانید و روانه میدان کرد.
🔸معاویه، ابوشعتاء که دلاور عرب بود و در شام او را حریف هزار اسب سوار میدانستند به میدان فرستاد ولی او گفت: در شان من نیست که با این دلاوری هایم با او بجنگم پسرم برای او کافیست.
ابوشعتاء 9 پسر خودش را به میدان فرستاد و آن نوجوان همه را به درک واصل کرد. ابوشعتاء برای انتقام خون پسرانش خودش به میدان آمد اما فقط با یک ضربه به هلاکت رسید.
🔹امیرالمؤمنین(ع) به نوجوان فرمودند بس است پسرم برگرد...
تمام لشگر گفتند یا علی بگذار جنگ را تمام کند اما امیرالمومنین (ع) فرمودند نه او پسرم عباس قمر بنی هاشم است.
🔸انه ذخر الحسین: او ذخیره برای حسین است.
✨السلام علیک یا ابالفضل العباس✨
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
#السلام_علیک_یااباعبدالله
عکسالعمل شیــ🔥👺ـــطان از شهادت سیدالشهدا (ع)
متوسل مینویسد: در روایتهای خاندان وحی، برای گریستن در مصایب آمده است، هیچ چیز شیطان را مانند ندبه کردن و گریه کردن بر حضرت سیدالشهداء(ع) به خشم نمیاندازد. در آخرین وصیت حضرت اباعبدالله(ع) به فرزند بزرگوارشان امام زینالعابدین(ع) این گونه آمده است: ای فرزندم؛ سلام مرا به شیعیانم برسان و به آنها بگو، پدرم غریبانه از دنیا رفت، پس بر او نوحهسرایی کنید و به شهادت رسید، پس به او گریه کنید.
همچنین در این زمینه به نقل از قدس آنلاین؛ در تذکرة الشهدا نقل شده است که پس از شهادت امام حسین(ع) ابلیس لعین از خوشحالی پرواز کرد و تمام زمین را گشت و شیاطین و عفاریت را به دور خود جمع کرد و گفت: ای شیاطین؛ ما امروز به آرزوی خود رسیدیم، و مردم را اهل جهنم کردیم، مگر کسی که در این مصیبت گریه کند و به دوستی و محبت آل محمد(ص) مصمم گردد. پس تا می توانید مردم را از این واقعه در شک اندازید و از آگاهی از این مصیبت باز دارید تا زحمت من به هدر نرود.
📚منابع:
1- مدینه المعاجز و ملحقات احقاق الحق
2- روضة الشهداء
3- چهره درخشان حسین بن علی(ع)
4- تذکره الشهداء
5- ریاض القدس
6- بحارالانوار
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🔞داستان واقعی عبرت آموز خیانت
♨️دانشجویی داستان جالب و در عین حال عبرت آموز و تکان دهنده ای را نقل کرد
اوگفت : با چند تا از رفیقام سوار تاکسی بودیم که راننده ی تاکسی برای اینکه ما رو نصیحت کنه که در این سنین جوانی مواظب خودتون باشید ، گفت : بیست سی سال قبل وقتی که 18 سالم بود ، توی محلمون یک زن خراب زندگی می کرد که شوهر هم داشت . یه بار وسوسه شدم که باهاش رابطه داشته باشم .
خلاصه وقتی که شوهرش نبود رفتم خونش و مشغول شدیم . اواخر کار بود که در خونشو زدند . زن فوری لباساشو پوشید و رفت دم در . شوهرش اومده بود . زن هم گفت : حاجی امروز آبگوشت داریم برو چند تا نون بخر و بیا . شوهرش رفت و من هم لباسمو پوشیدم و از خونه زدم بیرون . این بود تا چند سال قبل که بین روز با تاکسی رفتم خونه . همین که در را زدم ، زنم اومد در خونه و گفت : حاجی آبگوشت داریم ، برو چند تا نون بخر وبیا ! چون جمله اش دقیقا شبیه جمله ی سی سال قبل اون زن خراب بود ، ناگهان خاطره ی اون روز در ذهنم تداعی شد و دلم آشوب شد . فوری رفتم در تاکسی نشستم و منتظر شدم . بعد از لحظاتی دیدم جوانی از خانه ام بیرون زد .
صداش زدم و گفتم : سوار شو . گفت : تو کی هستی ؟ گفتم : سوار شو تا بهت بگم . وقتی سوار شد ، گفتم : من شوهر همون زنی هستم که الآن باهاش مشغول بودی ! از ترس شروع به لرزیدن کرد . گفتم : نترس ، حقم بود و خاطره ی دوران جوونیمو واسش تعریف کردم و گفتم :
تو هم منتظر چنین روزی باش !
بعد از این قضیه هم زنم رو طلاق دادم . این را براتون گفتم که مراقب رفتارتون باشید و گول وسوسه های شیطون رو نخورید…
پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر کس با زن مسلمان یا یهودی و نصرانی و مجوسی یا کنیزی که آزاد باشد زنا کند و بدون توبه و با اصرار بر این گناه از دنیا برود، خداوند متعال سیصد در عذاب را در قبرش باز می کند که از هر دری مارها، عقرب ها، افعی ها و اژدهاهایی از آتش بیرون آیند و او را نیش زنند که در اثر آن ، بدنش آتش گیرد و تا روز قیامت بسوزد
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
💎جوان ثروتمندی نزد یک عالمی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. فرد عالم او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری که در خیابان صدقه میگیرد.
بعد آینه ی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه میبینی؟ جواب داد: خودم را میبینم.
دیگر دیگران را نمیبینی! آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شدهاند، شیشه. اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی. این دو شی شیشه ای را با هم مقایسه کن.
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را میبیند و به آنها احساس محبت میکند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده میشود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره ای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری.
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
↯↯ داســــتــان مـعـنـــوی ↯↯
پاسخ امام زمان عج به علامه بحرالعلوم در مورد "علت این همه پاداش برای
گریه بر امام حسین علیهالسلام
🍃علامه بحرالعلوم ره به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد.
در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين علیهالسلام گناهان را میآمرزد، فكر میكرد.
همان وقت متوجه شد كه شخص عربی كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـيد و سلام كرد.
بعد پرسيد:
جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفتهای و در چه انديشهای؟
اگر مساله علمی است بفرمائيد شايد من هم اهل باشم؟
🍃سید بحرالعلوم فرمود:
در اين باره فكر میكنم كه چطور میشود خدای تعالی اين همه ثواب به زائريـن و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء علیهالسلام میدهد،
◽️مثلا در هرقدمی كه در راه زيارت بـرمیدارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته میشود...
◽️و برای يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده میشود؟!
آن سوار عرب فرمود:
تعجب نكن !
من برای شما مثالی میآورم تا مشكل حل شود:
⚡️سلـطانی بـه همراه درباريان خود به شكار میرفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سـخـتی فوق العادهای افتاد و بسيار گرسنه شد.
خيمه ای را ديد و وارد آن خيمه شد.
در آن سياه چـادر، پيرزنی را با پسرش ديد.
آنان در گوشه خيمه بز شيردهای داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگی خود را میگرداندند.
وقتی سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولی بخاطر پذيرايی از مهمان، آن بز را سر بريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگری برای پذيرايی نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طوری كه بود خود را به درباريان رسانيدکانال ذکرهای گره گشا و جريان را برای اطرافيان نقل كرد.
و از ايشان سؤال كرد:
اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازی پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملی بايد انجام بدهم؟
یكی از حضار گفت:
به او صد گوسفند بدهيد.
ديگری كه از وزراء بود، گفت:
صد گوسفند و صد اشرفی بدهيد.
يكی ديگر گفت:
فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.
سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام.
چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند.
من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.
بعد سوار عرب به سيد فرمود:
حالا جناب بحرالعلوم،
حضرت سيدالشهداء علیهالسلام هر چه از مال و منال و اهـل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد،
پس اگر خداوند بـه زائرين و گريهكنندگانش آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خدائيش را نمیتواند به سيدالشهداء علیهالسلام بدهد،
پس هر كاری كه میتواند، انجام میدهد، يعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودش، به زوار و گریهكنندگان آن حضرت، درجاتی عنايت میكند.
در عين حال اينها را جزای كامل برای فداكاری آن حضرت نمیداند...
چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد...
📗کمال الدين، صفحه۱۱۹،۹ سوال۱۱
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
✨﷽✨
✅سرانجام شاهد بی گناهی یوسف
✍در برخی از تفاسیر قرآن نقل شده است: چون یوسف بر مسند حکومت مصر نشست، به نظرش رسید که در امور مملکتی، وزیری لازم دارد که بتواند به اصلاح معیشت و تربیت مردم برخیزد و درهای عدل و محبت را به روی آنان بگشاید.
امین وحی از سوی حق به نزد او آمد و گفت: خدا می فرماید: تو را وزیری لازم است. یوسف فرمود: من نیز در این خیالم ولی کسی که سزاوار این مسند باشد نمی دانم کیست؟ جبرئیل گفت: فردا صبح که از مقرّ حکومت حرکت می کنی، اول کسی که بنظرت آمد، این منصب را به او ارزانی دار! یوسف اول صبح نظرش به کسی افتاد که به شدت ضعیف و لاغر و رخساره زرد بود و بسته ای از هیمه بر پشت داشت، با خود گفت: این شخص تحمل مسئولیت وزارت را نخواهد داشت.
خواست از وی بگذرد، امین وحی به او گفت: از او مگذر و او را برای پست وزارت انتخاب کن ، زیرا که او را بر تو حقی است ، او همان کسی است که در دربار عزیز مصر به پاکی و عصمت تو شهادت داد ، او را این لیاقت هست که امروز پست وزارت را به او وا گذاری! جایی که حضرت حق به خاطر شهادتی صحیح، پست وزارت به شاهد پاکی و عصمت یوسف عطا می کند، به کسی که عمری به وحدانیّت او شهادت می دهد چه خواهد داد؟!
آری، لطف و رحمت حضرت دوست چیزی نیست که قابل درک باشد و در این مقام پای عقل عاقلان و خرد خردمندان و هوش هوشمندان لنگ است و کسی را قدرت فهم این حقایق آن چنان که هست نیست.
📚مطالعه کتاب عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🔷 نام رمان : پاییز بی مهر
📝نویسنده : اسماءکرمی
📄 تعداد صفحات : 1126
💬 خلاصه :
نیما ، در کارخونه ای کار می کنه که به تازگی ورشکست شده . رییس جدید به کارخونه میاد تا کارخونه رو از نو بسازه . رییس جدید که یک زن جوونه ، در برابر بعضی از اتفاقات ، عکس العمل های شدید و غیر قابل انتظاری نشون میده . و بالاخره از نیما برای انجام کاری تقاضای کمک می کنه . کمکی که باعث فهمیدن مطالب جالبی میشه…پایان خوش
☄️ ژانر : #عاشقانه
🔮لینک کانال 📚👇👇👇
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
☑️ کانال ما را به دوستانتان پیشنهاد کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خرس متحرک
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایده بگیرید
ایدههای جالب برای تزئین شیشههای خالی😍
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زیبا_باش
با یه بافت ساده چه خوشگل موهاش را آرایش کرد.😍
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
▪️تفاوت اربا اربا و فقطّعوا چیه؟
چرا به بدن علی اکبر میگن ارباً اربا، اما به بدن ابی عبدالله میگن فقطعوا؟
هر دو عبارت به معنی پاره پاره، جداجدا، تکه تکه است...
اما یه فرقهایی هم داره،عرب تو معنا به بریده شدن منظم میگه فقطعوا
به بریده شدن نامنظم میگه ارباً اربا
یعنی چه؟
یعنی بالای سر علی اکبر وقت نداشتند ، هر لحظه ممکن بود ابی عبدالله برسه ،
با عجله ضربه می زدند اینو میگن اربا اربا
اما بالای سر غریب همه عالم امام حسین وقت داشتند دیگه کسی مزاحمشون نبود، باصبر آقارو کشتند،
قتلا صبرا... اینو میگن فقطعوا....
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
ده مورد از بهترین دکترها در جهان:
1-قرآن کریم
2-آب نوشیدن زیاد
3-خواب کافی در شب
4-هوای آزاد و پاک
5-روزی نیم ساعت پیاده روی
6-خوردن غذای سالم و به مقدار
7-نور آفتاب
8-عسل
9-سیاه دانه
10-راضی بودن به قضا و قدر چه خیرش و چه شرش
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
📚شب کرامت
پیرزن از همان دیشب که بچهها گفتند هماهنگ کردهاند روضهخوان بیاید به منزلش دل توی دلش نبود. پارچه سیاهیها را بیرون آورده بود و آماده گذاشته بود تا بچهها دیوارهای خانهاش را سیاهپوش کنند. با همان ناتوانیاش خانه را جارو کرده بود، هرچه برای روضهی فردا لازم داشت را هم سفارش داد تا بچهها برایش بگیرند.
معلم قرآن مسجد بود و تقریباً هرکس از خانمهای محل قرآن خواندن را بلد بود او را میشناخت. جلسات قرآن دوشنبههایش هم در هیچ شرایطی تعطیل نمیشد. محرمها هم در به در مجالس روضهی مساجد و خانههای اهالی محل میشد. نمیتوانست یک روز را بدون روضه سر کند.
اما حالا شرایط فرق کرده بود، ماه رمضان آمده بود و رفته بود، اما بخاطر کرونا مساجد باز نشدند، او هم برای سن و بیماریهایش مدتها بود پایش را از خانه بیرون نگذاشته بود. حالا که چهار روز از محرم گذشته بود و کارش شده بود روشن کردن تلویزیون و زیر و رو کردن کانالها برای پیدا کردن ذکر و روضهای ولو اندک، خیلی دلش گرفته بود.
همین شب قبل بود که خواب «آقا» را میدید. آقا همان روضهخوانی بود که سالهای دور ماهی یک بار به خانهاش میآمد و روضهی مختصری میخواند و میرفت. خواب دیده بود که مثل تمام روزهای آمدن آقا، بچهها را دم صبح فرستاده بود درب خانهی همسایههایش تا دعوتشان کنند به مجلس روضه. بعد دیده بود که آقا نشست روی همان صندلی همیشگی و صلیاللهعلیک یا ابا عبدالله گفت، از صدای هقهق خودش از خواب پریده بود و دلش پر زده بود برای یک روضهی آقا....
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
میمون کاغذی
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی با کودکان
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
این داستان رو تقدیم می کنم به همه ی مادر های فراموش شده
چمدونش را بسته بودیم ،
با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود
کلا یک ساک داشت با یه قرآن کوچک،
کمی نون روغنی ، آبنات ، کشمش
چیزهایی شیرین ، برای شروع آشنایی ...
گفت :
"مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم
یک گوشه هم که نشستم
نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه!"
گفتم:
"مادر من دیر میشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرن."
گفت :
"کیا منتظرن؟ اونا که اصلا منو نمیشناسن!
آخه اون جا مادرجون، آدم دق میکنه ها،
من که اینجا به کسی کار ندارم
اصلا، اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه؟ حالا میشه بمونم؟"
گفتم:
"آخه مادر من، شما داری آلزایمر می گیری همه چیزو فراموش می کنی!"
گفت:
"مادر جون، این چیزی که اسمش سخته رو من گرفتم، قبول!
اما تو چی؟ تو چرا همه چیزو فراموش کردی دخترم؟!"
خجالت کشیدم ...! حقیقت داشت، همه کودکی و جوونیم
و تمام عشق و مهری را که نثارم کرده بود، فراموش کرده بودم.
اون بخشی از هویت و ریشه و هستیم بود،
راست می گفت، من همه رو فراموش کرده بودم!
زنگ زدم خانه سالمندان و گفتم که نمی ریم
توان نگاه کردن به خنده نشسته برلب های چروکیده اش رو نداشتم، ساکش رو باز کردم
قرآن و نون روغنی و ... همه چیزهای شیرین دوباره تو خونه بودن!
آبنات رو برداشت
گفت:
"بخور مادر جون، خسته شدی هی بستی و باز کردی."
دست های چروکیدشو بوسیدم و گفتم:
"مادر جون ببخش، حلالم کن، فراموش کن."
اشکش را با گوشه رو سری اش پاک کرد و گفت:
"چی رو ببخشم مادر، من که چیزی یادم نمی یاد،
شاید فراموش میکنم! گفتی چی گرفتم؟ آلمیزر؟!"
در حالی که با دستای لرزونش، موهای دخترم را شونه میکرد
زیر لب میگفت:
"گاهی چه نعمتیه این آلمیزر!!"
📗📕داستانهای خواندنی
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼
نقاش مشهوری در حال اتمام نقاشیاش بود
آن نقاشی بهطور باورنکردنی زیبا بود
نقاش آنچنان غرق هیجان ناشی از نقاشیاش بود، که ناخودآگاه در حالی که آن نقاشی را تحسین میکرد، چند قدم به طرف عقب رفت
نقاش هنگام عقب رفتن، پشتش را نگاه نکرد که یک قدم به لبه پرتگاه ساختمان بلندش فاصله دارد،
شخصی متوجه شد که نقاش چه میکند،
میخواست فریاد بزند، اما ممکن بود نقاش بر حسب ترس غافلگیر شود و یک قدم به عقب برود و نابود شود
مرد به سرعت قلمویی را برداشت و روی آن نقاشی زیبا را خطخطی کرد!
نقاش که این صحنه را دید، با سرعت و عصبانیت تمام جلو آمد تا آن مرد را بزند
اما آن مرد تمام جریان را که شاهدش بود، برایش تعریف کرد که چگونه در حال سقوط بود
بهراستی گاهی آیندهمان را بسیار زیبا ترسیم میکنیم
اما گویا خالق هستی میبیند چه خطری در مقابل ماست
و نقاشی زیبای ما را خراب میکند
گاهی اوقات از آنچه زندگی بر سرمان آورده ناراحت میشویم؛
اما یک مطلب را هرگز فراموش نکنیم
خالق هستی همیشه بهترینها را برایمان مهیا کرده
📗📕داستانهای خواندنی
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
✨﷽✨
🏴حکایت طبیب و قصاب
✍قصابی در حال کوبیدن ساطور بر استخوان گوسفند بود که تراشه ای از استخوان پرید گوشه چشمش. ساطور را گذاشت و ران گوشت را برداشت و به نزد طبیب رفت و ران گوشت را به او داد و خواست که چشمش را مداوا کند.
طبیب ران گوشت را دید طمع او را برداشت و فکر کرد حالا که یکی به او محتاج شده باید بیشتر از پهلوی او بخورد بنابراین مرهمی روی زخم گذاشت و استخوان را نکشید. زخم موقتا آرام شد. قصاب به خانه رفت. فردا مجددا درد شروع شد به ناچار ران گوشتی برداشت و نزد طبیب رفت. باز هم طبیب ران گوشت را گرفت و همان کار دیروز را کرد تا چندین روز به همین منوال گذشت تا یک روز که قصاب به مطب مراجعه کرد طبیب نبود اما شاگرد طبیب در دکان بود قصاب مدتی منتظر شد اما طبیب نیامد. بالاخره موضوع را با شاگرد بیان کرد. شاگرد طبیب بعد از معاینه کوتاهی متوجه استخوان شد و با دو ناخن خود استخوان را از لای زخم کشید و مرهم گذاشت و قصاب رفت. بعد از مدتی طبیب آمد از شاگرد پرسید، کسی مراجعه نکرد.
گفت چرا قصاب باشی آمد طبیب گفت تو چه کردی شاگرد هم موضوع کشیدن استخوان را گفت طبیب دو دستی بر سرش زد و گفت: ای نادان آن زخم برای من نان داشت تو چطور استخوان را دیدی نان را ندیدی.
گرچه لای زخم بودی استخوان
لیک ای جان در کنارش بود نان
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
💍 #رمز_خوشبختی بانوی مسلمان در قبال فرزندان
❓می دانی در طول یک سال، هر کدام از فرزندانت به کمک تو چند صفحه از کتاب های درسی شان را حفظ کرده اند؟
‼️ آیا در حفظ آیات قرآن نیز به همین مقدار به آن ها کمک کرده ای؟
💚 محبت واقعی نسبت به فرزندانت این است که همان طور که در طول سال، دلسوزانه پا به پای آنها می نشینی و به آنها کمک می کنی تا چند صفحه بیشتر از تکالیف مدرسه شان را حفظ کنند، روش های مختلفی را امتحان کنی تا فرزندانت به تدریج موفق به حفظ قرآن کریم شوند.
💖 این گران بهاترین هدیه ای است که تو می توانی در طول زندگی به فرزندانت تقدیم کنی. با این کار تو و فرزندانت هم در دنیا و هم در آخرت خوشبخت خواهید شد.
🌻 هنگامی که انسان می میرد، عملش قطع نمی شود مگر از سه چیز که یکی از آن ها فرزند صالحی که برای او دعا می کند، ذکر کرده است.
👫 خوشا بحال مادری که فرزندانی چنین نیکوکار دارد و مادری که ندای دل انگیز تلاوت قرآن کریم هر روز از منزل به گوش می رسد.
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🌸🍃🌸🍃
پیرمرد عراقی تعریف می کرد:
در جریان انتفاضه شیعیان عراق درسال 1991 میلادی، عده ای از ماها را در کربلا دستگیرکردند و به بیابانی بردند و بر روی تپه ای از ریگ پیاده کردند. کامل حسین داماد صدام و مأمور حمله به حرم حضرت امام حسین (ع) درآنجا بود، همه را روی ریگ ها نشاندند، کامل حسین جلو آمد و یک تفنگ از دست سربازی گرفت و در جلوی ما ایستاد و گفت:
شما هاطرفدار امام حسین(ع) هستی یا طرفدار صدام حسین، کسی جواب نداد، بار دوم گفت هرکس طرفدار امام حسین (ع) است بلند شود و هر کس طرفدار صدام حسین است بنشیند، کسی بلند نشد، ناگاه یک جوان 16 ساله بلند شد و گفت: من طرفدار امام حسین (ع) هستم. کامل حسین گفت: برو آنجا بایست: او رفت در مقابل همه ایستاد، بار دیگر کامل حسین گفت: هرکس طرفدار امام حسین (ع) است بلند شود کسی جرأت نکرد بلند شود، کامل حسین سلاح را به طرف آن جوان 16 ساله گرفت و او را به شهادت رساند.
بار دیگر روکرد به ماها وگفت :طرفدار امام حسین (ع)هستی یا طرفدار صدام حسین، جوانی دیگر بلند شد وگفت: من طرفدار امام حسین(ع) هستم، کامل حسین او را نیز به شهادت رساند و بعد ازآن ،هرچه گفت : کدام از شما ها طرفدار امام حسین (ع) هستی، کسی جواب نداد. لذا ماها را به شهرآوردند وآزاد کردند، شب در خواب حضرت امام حسین (ع) را دیدم که کنار ضریح مطهر ایستاده و جنازه آن جوان 16 ساله را آوردند، حضرت فرمودند کنار شهدا دفنش کنید. او را دفن کردند و سپس جنازه شهید دومی را آوردند، حضرت فرمود او را درضریح دفن کنید. برای من این سؤال پیش آمد که چرا امام حسین (ع) میان این دو شهید تفاوت قائل شدند، لذا از آن حضرت علتش را پرسیدم. حضرت فرمودند: جوان اولی نمی دانست سرنوشتش چه می شود ولی در عین حال بلند شد و طرفداریش را از ما اعلام کرد. لذا جزء شهدا دفن شد ولی جوان دومی با این که دید آن یکی به شهادت رسید ه ولی باز هم بلند شد و طرفداریش از ما را اعلام کرد گفتم :در ضریح دفنش نمایند.
منبع: خواندنیهای تاریخ
تالیف : علی سپهری اردکانی
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایده بگیرید
ایدههای جالب برای تزئین شیشههای خالی😍
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زیبا_باش
با یه بافت ساده چه خوشگل موهاش را آرایش کرد.😍
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662