eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی ميميريم ما را به اسم صدا نميکنند و درباره ما ميگويند: جسد کجاست ؟ و بعد از غسل دادن ميگويند :جنازه کجاست ؟ وبعد از خاک سپاری ميگويند: قبر ميت کجاست ؟ همه لقب ها و پست هايی که در دنيا داشتيم بعد از مرگ فراموش ميشه مدير ، مهندس ، مسؤول ، دکتر، بازرس... پس فروتن و متواضع باشيم...نه مغرور و متکبر... پس به چی مينازيد؟؟؟؟؟!!!!!!! عارفی گفت : آنچه ازسر گذشت ؛ شد سرگذشت!!! حيف بی دقت گذشت؛ اما گذشت!!! تاکه خواستيم يک «دوروزی» فکرکنيم!!!!!!! بردرخانه نوشتند؛ درگذشت..‌. @Dastan1224
✨﷽✨ 🔴دنیاپرست شدیم و چقدر عمیق! ✍دخترکی با سنگ، بدنه ماشین پدرش را خراش می‌داد. پدرش از روی خشم چند ضربۀ محکم به دستش زد؛ غافل از اینکه آچار در دستش است! در بیمارستان دخترک انگشتانش را از دست داد. دختر ‌‌از پدرش پرسید: پدر، انگشتانم کی رشد می‌کنند؟ پدر از ناراحتی حرفی نمی‌زد. نشست و به خراش‌های روی ماشین نگاه کرد. دختر نوشته بود: «دوستت دارم پدر» عصبانیت و عشق حد و مرزی ندارد؛ مشکل امروز جهان این است که مردم استفاده می‌شوند و وسایل دوست داشته می‌شوند. @Dastan1224
✨﷽✨ 🔴بدون پول هم می شود دلی را شاد کرد ✍حاج آقا قرائتی: این غلط است که بگوییم دوای همه دردها پول است. در حدیث می خوانیم: اگر مؤمنی از گرفتاری مؤمنی که به سختی افتاده گره گشایی کرد، خداوند کارهای او را تسهیل می کند؛ چه در دنیا و چه در آخرت. «أَیمَا مُؤْمِنٍ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ کرْبَهً وَ هُوَ مُعْسِرٌ یسَّرَ اللَّهُ لَهُ حَوَائِجَهُ فِى الدُّنْیا وَ الآخِرَهِ» چه بسا با یک راهنمایی یا یک لبخند یا یک وساطت؛ یا یک طنز. امام باقر(ع) فرمود: «ألْقَ أَخَاکَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِطٍ»؛ با روی باز و گشاده و خندان با برادرت دیدار کن. حضرت فرمود: «مى ‏دانید خداوند چه کسى را در قیامت نمى ‏سوزاند؟» گفتند: «نه!» فرمود: «آدم هایى که نرم هستند. خوش برخورد هستند. با مردم مأنوس مى ‏شوند. خداوند بدن اینها را بر جهنم حرام کرده است.» بدترین آدم کسى است که مردم از ترس به او احترام بگذارند. این نشانه قدرت و قاطعیت تو نیست. این نشانه بدى توست. بدترین شوهرها، شوهرى است که زنش از او بترسد. بدترین زن ‏ها، زنى است که شوهرش از او بترسد. 📚 کتاب خنده و گریه در آثار استاد قرائتی @Dastan1224
✨﷽✨ 💠یک شب برای خدا💠 ✍دزدی به خانه احمد خضرویه رفت و بسیار بگشت، اما چیزی نیافت که قابل دزدی باشد. خواست که نومید بازگردد که ناگهان احمد، او را صدا زد و گفت ای جوان، سطل را بردار و از چاه، آب بکش و وضو بساز و به نماز مشغول شو تا اگر چیزی از راه رسید به تو بدهم، مباد که تو از این خانه با دستان خالی بیرون روی.دزد جوان، آبی از چاه بیرون در آورد، وضو ساخت و نماز خواند. روز شد، کسی در خانه احمد را زد. داخل آمد و 150 دینار نزد شیخ گذاشت و گفت این هدیه، به جناب شیخ است. احمد رو به دزد کرد و گفت دینارها را بردار و برو، این پاداش یک شبی است که در آن نماز خواندی. حال دزد دگرگون شد و لرزه بر اعضایش افتاد. 💢گریان به شیخ نزدیک تر شد و گفت تاکنون به راه خطا می رفتم، یک شب را برای خدا گذراندم و نماز خواندم، خداوند مرا این چنین اکرام کرد و بی نیاز ساخت، مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه صواب را بیاموزم. ⚡️کیسه زر را برگرداند و از مریدان شیخ احمد گشت. @Dastan1224
✨﷽✨ ✍ای انسان ! زمان مرگت پریشان نباش و به جسم با ارزش خود اهتمامی نداشته باش ! چرا که مسلمین کارهای لازم را میکنند : لباسهایت را از تنت درمیاورند ، غسلت میدهند ، کفنت میکنند ، از خانه ات بیرونت میکنند و تو را به خانه ی جدیدت (قبر) میبرند ؛ خیلیها برای تشییع جنازه ات کارهایشان را تعطیل کرده و حاضر میشوند ؛ از وسایل شخصی ات خلاصی انجام میگیرد. کلیدهایت ، کتابهایت ، کیف و کفشهایت ، لباسهایت ، ... و اگر خانواده ات توفیق یابند شاید آنها را صدقه کنند. مطمئن باش مردم و دنیا بر تو حسرتی نمیخورند. تجارت و اقتصاد ، استمرار می یابد. شغل و وظیفه ی تو به دیگری واگذار میگردد. اموال و دارایی هایت تقسیم میشود و ورثه آنها را تصاحب میکنند. در حالی که تو از " ریز ریز " حساب گرفته میشوی ! اولین چیزی که از تو ساقط میشود اسمت است لذا وقتی میمیری میگویند : " جناره ". تو را به نامت صدا نمیزنند ! وقتی میخواهند بر تو نماز بخوانند میگویند : " جنازه کجاست؟ ". تو را به نامت صدا نمیزنند ! و زمانی که میخواهند تو ‌را دفن کنند میگویند : " میت را نزدیک کنید ". تو را به اسم صدا نمیزنند. پس مواظب باش ؛ چهره ، اموال ، نسب و قبیله و پست و مقامت تو را نفریبد. چقدر این دنیا بی ارزش است و آنچه در پیش رو داریم چقدر عظیم میباشد. بعد از وفاتت ، سه نوع اندوه بر تو خواهد بود : 1- کسانی که شناخت سطحی از تو دارند میگویند : بیچاره ! 2- دوستانت چند ساعت و یا نهایتا چند روز برایت اندوهگین میشوند و سپس به شوخی و خنده های خود میپردازند 3- عمیقترین اندوه و غم داخل خانه خواهد بود. خانواده ات یک هفته ، دو هفته ، یک ماه ، دو ماه و یا نهایتا یک سال غمگین میشوند و سپس تو را در بایگانی خاطرات قرار میدهند ! 🔺و اینچنین داستان تو در بین مردم تمام میشود و داستان حقیقی تو شروع میشود : " آخرت ". 🔺جمال ، مال ، سلامتی ، فرزندان ، ... از تو زائل شد. از خانه و کاشانه ات جدا شدی ! و از همسرت نیز ... زندگی واقعی شروع شد. و سؤال اینست : " برای قبر و آخرتت چه آماده نموده ای؟ ". این حقیقتی است که جای تامل دارد. 🔺حریص باش بر : " فرائض ، نوافل ، صدقه ی پنهانی ، عمل صالح ، نماز تهجد ... ". شاید نجات یابی @Dastan1224
✨﷽✨ 🌼روی کمک هیچ کسی حساب نکن ✍یادت باشد روی کمک هیچ کسی جز خدا حساب باز نکنی، اوست که بی منت می بخشد، اوست که بی انتها عطا میکند و اوست که عاشقانه و بی توقع حمایتت می کند. هر زمان چشم امید به دستهای دیگران داری جهان بواسطه همان افراد به تو ثابت می کند، کسی که منشاء عشق، منبع اجابت و مقصد آرامش است را فراموش کرده ای و او خداست، او همانیست که محبتش بی دریغ است، او همانیست که نه کینه ای دارد و نه منتی میگذارد و محبتش بی پایان است. یادت باشد آنگاه که نیازمند دست کسی هستی به دستان عاشقش متصل شو و چشمهایت را بر هر کسی غیر از او ببند، بدان که می بخشد، بدان که لطفش پاک است، بدان که منتظر درخواست توست و هر چه بگویی اجابت می کند، و باور کن همان خدایی که به تو زندگی بخشید می تواند به تو ثروت، عشق، سلامتی و اعتبار ببخشد. هرگز فراموش نکن روی کمک هیچ کسی جز خدا حساب باز نکنی، تنها از او بخواه و تنها از او یاری بجوی تا همه ‌چیز به تو داده شود. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @Dastan1224
📚 درثاقب المناقب، محمدبن حمدان از ابراهیم بن بطلون و او از مادرش روایت کرده است که:《پرده دارمتوکل بودم، او پنجاه غلام به من سپرده شد وبه من دستوردادند که آنهارا مسلمان وبه آنهانیکی کنم، وقتی یک سال تمام شددرحالی که نزداو ایستاده بودم ابوالحسن علی بن محمد النقی"ع" براو وارد شدند ودرجایگاهشان نشستند. به من دستوردادند غلامان را ازخانه هایشان خارج کنم ومن نیز چنین کردم. چون ابوالحسن رادیدند، تمامی آنهابه سجده افتادند. متوکل نتوانست درآنجابماند، بلندشدوپشت پرده پنهان گشت وامام برخاستند. وقتی متوکل فهمید بیرون آمدوگفت: وای برتو بطلون! این چه کاری بود که غلامان کردند؟ گفتم: بخداسوگندنمیدانم. گفت: ازآنهابپرس. ازآنان درمورد کاری که کردندسوال کردم. گفتنداین مردی است که هرسال نزدما می آمدودین رابرماعرضه می کرد و ده روز نزدما می ماند. اوجانشین پیامبر برمسلمانان است.《متوکل دستورداد تاهمه ی آنها را تا آخرین نفر بکشند.》 وقت عشاءبه نزد ابی الحسن "ع" رفتم. غلامی درآنجابود؛ به من نگاه کردندوفرمودند: داخل شو، وارد شدم وایشان نشسته بودند. فرمودند: ای بطلون، باقوم چه کارکردند؟ گفتم: ای فرزندرسول خدا همه را تاآخرین نفرکشتند! فرمودند: تمامی آنهاراکشتند؟! گفتم: آری، بخدا سوگند. فرمودند: میخواهی همه آنهارا ببینی؟ گفتم : بله، ای فرزند رسول خدا. بادست به پرده اشاره کردند. واردشدم ودیدم همه نشسته اند و میوه میخورند @Dastan1224
👇👇👇 روحانی مسئول مشاوره به زندانیان محکوم ‌به اعدام در زندان رجایی شهر خاطره جالبی دارد: 🔸حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در یک کبابی مشغول کار می‌شود، ‌شبی پس از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع می‌کند و می‌رود در بالکن مغازه تا استراحت کند. درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه می‌کند و در جریان سرقت پول‌ها، صاحب مغازه به قتل می‌رسد. او متواری می‌شود؛ اما مدتی بعد، دستگیرش می‌کنند و به اینجا منتقل می‌شود. 🔸حکم قصاص جوان صادر می شود، اما اجرای آن حدود ۱۸-۱۷ سال به طول می‌انجامد؛ می‌گویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به‌ قول‌ معروف پوست‌ انداخته و اصلاح‌ شده بود. آن‌قدر تغییر کرده بود که همه زندانی‌ها قلبا دوستش داشتند. 🔸پس از این ۱۸-۱۷ سال، خانواده مقتول که آذری‌ بودند، برای اجرای حکم می‌آیند؛ همسر مقتول و سه دختر و ۷ پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمه‌چینی و شرح احوالات فعلی قاتل، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرف‌نظر کنند. همسر مقتول گفت: " من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کرده‌ام" و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچک‌ترین برادرمان واگذار شده است. به‌هرحال برادر کوچک‌تر هم زیر بار نرفت و گفت :"اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمی‌گذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سال‌ها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم." 🔸به‌هرحال روی اجرای حکم مصر بود. با خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آن‌ها روبه‌رو شود، چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی را بیاورند. یادم هست هوا به‌شدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛. او هم آرام رو به من کرد و گفت:"درخواستی ندارم." 🔸وقت کم بود و چاره دیگری نبود. مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ برادر و خواهر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند. جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آن‌ها گفت که اگر از قصاص صرف‌نظر کنند شیرش را حلالشان نمی‌کند. به‌هرحال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد همه‌چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت: "من یک خواسته دارم" من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه‌ دارید تا آخرین خواسته‌اش را هم بگوید. 🔸 شاگرد قاتل، گفت: "۱۸ سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کرده‌اید، حالا تنها ۹ روز تا محرم باقی‌مانده و تا ، ۱۸ روز. می‌خواهم از شما خواهش کنم اگر امکان دارد علاوه بر این ۱۸ سال، ۱۸ روز دیگر هم به من فرصت بدهید. *من سال‌هاست که سهمیه قند هر سالم را جمع می‌کنم و روز به نیت حضرت (علیه السلام )، شربت نذری به زندانی‌های عزادار می‌دهم. امسال هم سهمیه قندم را جمع کرده‌ام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت (علیه السلام ) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم 🔸 حرف او که تمام شد فضا عوض شد. یک‌دفعه دیدم پسر کوچک مقتول منقلب شد، رویش را برگرداند و با بغض گفت من با درنمی‌افتم من قصاص نمی‌کنم. برادرها و خواهرهای دیگرش هم با چشمان اشکبار به یکدیگر نگاه کردند و هیچ‌کس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد. 🔸 وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول ماجرا را برای مادرش تعریف کرد. مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص می‌کردید شیرم را حلالتان نمی‌کردم. *خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس(علیه السلام ) ختم به خیر شد و دل ۱۱ نفر با نام مبارک ایشان نرم شد و از خون قاتل پدرشان گذشتند. 🌷صلی الله علیک ایها العبد الصالح @Dastan1224
🏴 امام صادق (عليه السلام) : 👌 ما مِن شيءٍ إلاّ و لَهُ كَيْلٌ أو وَزنٌ إلاّ الدُّموعَ ، فإنّ القَطرةَ مِنها تُطْفِئُ بِحارا مِن نارٍ ، و إذا اغْرَوْرَقَتِ العَينُ بمائها لَم يَرْهَقْ وَجهَهُ قَتَرٌ و لا ذِلَّةٌ ، فإذا فاضَتْ حَرَّمَهُ اللّه ُ على النّارِ ، و لَو أنّ باكيا بكى في اُمَّةٍ لَرُحِموا . 👌 إنْ لَم يُجِبْكَ البُكاءُ فَتَباكَ ، فإنْ خَرجَ مِنكَ مِثلُ رأسِ الذُّبابِ فَبَخٍ بَخٍ .  ✍ هر چيزى پيمانه اى يا وزنى دارد مگر اشكها ؛ زيرا قطره اى اشك، درياهايى از را فرو مى نشاند. هرگاه چشم غرق در اشك خود شود، گَرد هيچ و ذلّتى بر چهره آن نمى نشيند. و هرگاه اشكها سرازير شود خداوند آن چهره را بر آتش حرام مى گرداند. و اگر گرينده اى در ميان امّتى بگريد همه آن امّت مشمول رحمت مى شوند.  ▫️و همچنین امام صادق (عليه السلام) فرمود : ✍ اگر گريه ات نمى آيد خود را به گريه بزن كه اگر از چشمانت به اندازه سر مگسى اشك بيرون آمد زهى به سعادتت. 📖 بحار الأنوار 93/331/14 📖 عدّة الداعي 161 @Dastan1224
زنی به شیخ مسجد گفت: من نمی خوام درمسجد حضور داشته باشم! 👳‍♂شیخ گفت:می‌توانم بپرسم چرا؟ 🧕زن جواب داد:چون یک عده را می‌بینم که دارند با گوشی صحبت می‌کنند،عده‌ای در حال پیامک فرستادن در حین دعا خواندن هستند، بعضی ها غیبت می‌کنند و شایعه پراکنی می‌کنند،بعضی فقط جسمشان اینجاست، بعضی‌ها خوابند،بعضی ها به من خیره شده اند... 👳‍♂شیخ ساکت بود،بعد گفت: می‌توانم از شما بخواهم کاری برای من انجام دهید قبل از اینکه تصمیم آخر خود را بگیرید؟ 🧕 زن گفت:حتما، چه کاری هست؟ 👳‍♂شیخ گفت: می‌خواهم لیوانی آب را در دست بگیرید و دو مرتبه دور مسجد بگردید و نگذارید هیچ آبی از آن بیرون بریزد. 🧕زن گفت:بله می توانم! 🥛زن لیوان را گرفت و دوبار به دور مسجدگردید. برگشت و گفت: انجام دادم! 👳‍♂شیخ پرسید:کسی را دیدی که با گوشی در حال حرف زدن باشد؟ کسی را دیدی که غیبت کند؟ کسی را دیدی که فکرش جای دیگر باشد؟کسی را دیدی که خوابیده باشد؟ 🧕زن گفت:نمی توانستم چیزی ببینم، چون همه حواس من به لیوان آب بود تا چیزی از آن بیرون نریزد... 👳‍♂شیخ گفت:وقتی به مسجد می‌آیید، باید همه حواس و تمرکزتان به «خدا» باشد.برای همین است که پیامبر(ص) فرمود«مرا پیروی کنید» و نگفت که مسلمانان را دنبال کنید! نگذارید رابطه شما با خدا به رابطه بقیه با خدا ربط پیدا کند. بگذارید این رابطه با چگونگی تمرکز تان بر خدا مشخص شود. ✅نگاهمان به خداوند باشد نه زندگی دیگران و قضاوت کردنشان... @Dastan1224
🌷 مرحوم حاج اسماعیل دولابی(ره) : ✔️ مؤمن مانند بچه‌ی دو سه ساله‌ای است که روی پاهای پدر و در بغل او نشسته است... ✔️ بچه پس از آن که برخاست و مقداری این طرف و آن طرف دوید، خسته می‌شود و درمی‌یابد که هیچ جا بهتر از دامان پدرش نیست... . 🔹 مؤمن نیز پس از آن که مقداری به اتّکای اختیار خود و برای رسیدن به خواسته‌هایش تقلا نمود و خود را خسته کرد، پی می‌برد که هیچ جا بهتر از دامان خدا و اولیائش نیست؛ لذا به اختیار خود به آغوش خدا و اولیائش باز می‌گردد و به مقدرات الهی تن می‌دهد و به قضای الهی تسلیم می‌شود. ارزش اختیار ما به این است که با اختیار خود، خود را تسلیم خدا و اولیائش کنیم. 📚 مصباح الهدی صفحه 71 @Dastan1224
🌷 چند روایت از امام صادق (علیه السلام) : 1⃣ هرگز از دین و معتقدات مردم جستجو مکن که بدون دوست خواهی ماند. 📖 وسائل الشیعه ج۱۲ ص۸۶ 2⃣ محبوب ترین برادرانم نزد من کسی است که عیب های مرا نزد من هدیه آورد. 📖 اصول کافی ج۳ ص۴۵۲ 3⃣ هرکس به پدر و مادر خود با نگاه خشمگین و دشمنی نگاه کند در حالیکه آن دو به او ظلم کرده باشند، خداوند نمازش را قبول نکند 📖 وسائل الشیعه ج۲۱ ص ۵۰۱ 4⃣ خداوند بندگانش را به چیزی سخت تر از خرج کردن پول آزمایش نکرده است. 📖 خصال ج۱ ص۸ 5⃣ کسی که هنگام صبح صدقه بدهد، خداوند نحوست و شومی آن روز را از او دور مےکند. 📖 مکارم الاخلاق ص۲۴۳ 📚 احادیث الطلاب ص۷۱۲ تا ۷۲۷ @Dastan1224
☀️ سه دستورالعمل مجرب از آیت الله بهجت برای رفع سه مشکل مهم 1️⃣ برای ادای بدهی و نیز کسب رزق بیشتر ، بعد از نماز صبح این دعا را زیاد تکرار کنید و قبل و بعد از آن یک صلوات هم بفرستید : «اللّهمَّ اَغنِنی بِحَلالِکَ عَن حَرامِک و بِفَضلِکَ عَمَّن سِواک» 2️⃣ برای شفای امراض ، از مخلوط آب زمزم و سید الشهداء (علیه السلام) صبح و شب یک قاشق کوچک به نیّت شفا میل کنید و به همین نیت به افراد متعدد صدقه بدهید ، مکرّر و لو اندک . 3️⃣ برای برکت یافتن زندگی ، با اعتقاد کامل و التزام صادقانه نسبت به لوازمش ، دائماً کنید . خسته نشوید و بطور مکرر غیر ضروریات و غیر واجبات اوقات خود را به آن اختصاص دهید . 📚حدیث دلتنگی ، ص ۲۲۵ @Dastan1224
🔰 : راه رفـع کسالـــت س:در نــماز شب و سحــر خیــزی،قـدری کــسل هـستم،لطـــفا راهـــنمـــایی فـرماییـــد! ج:بــسمه تعـالی. کـسالت در نــماز شب بـه ایـن رفـع مـــی شود که بنــا بگــذارید هـــرشـبی کـه مـوفّق (به خــواندن آن)نـشدید،قــضای آن را بـــجا آوریــد. بـــه سـوی محـبوب،ص۷۷ @Dastan1224
✨﷽✨ 💢داستان زیبا و واقعی از علامه جعفری در دانمارک ✍علامه محمدتقی جعفری می‌گفتند: عده‌ای از جامعه‌شناسان دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا در باره‌ی موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضع این بود: ارزش واقعی انسان به چیست؟ معیار ارزش انسان‌ها چیست. هر کدام از جامعه‌شناسان، صحبت‌هایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه کردند. بعد، وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر می‌خواهید بدانید یک انسان چه‌قدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می‌ورزد. کسی که عشق‌اش یک آپارتمان دوطبقه است، در واقع، ارزش‌اش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشق‌اش ماشین‌اش است، ارزش‌اش به همان میزان است. اما کسی که ‌عشق‌اش خدای متعال است ارزش‌اش به اندازه‌ ی خداست. علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه‌شناسان صحبت‌های مرا شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. وقتی تشویق آن‌ها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی (ع) است. آن حضرت در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ أمْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» / «ارزش هر انسانی به اندازه‌ی چیزی است که دوست می‌دارد». وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانه‌ی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (ع) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند. @Dastan1224
⁩💠در زمان حضرت امام هادی علیه‌السلام شخصی از یکی از شهرهای دور نامه‌ای نوشت، 👈 که آقا من دور از شما هستم، گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم؛ به هر حال چه کنم؟ 🔹حضرت در جواب ایشان نوشتند: «إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک‏» لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو. ما از شما دور نیستیم. 📚بحارالانوار/ ج۵۳ @Dastan1224
👌 حق الناس ▫️حاج میرزا علی محدث زاده، پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی گفت: جلد سیزدهم کتاب بحارالانوار، به امانت نزد پدرم بود، بعد از فوت ایشان به وسیله‌ی برادرم محسن آقا به صاحبش رساندم. ▫️شب بعد خواب پدرم را دیدم، گوشم را گرفت و گفت: کتاب را دادی، چرا جلدش را شکستی؟ از خواب بیدار شدم، به محسن گفتم: کتاب که سالم بود، مگر تو جلدش را شکستی؟ گفت: زمین کوچه گل بود و من زمین خوردم، لذا گوشه‌ی جلد کتاب تا شد. ▫️کتاب را گرفته و صحافی کرده و پس دادیم. پس از سه روز، طلبه ای به منزل ما آمد و گفت: دیشب آقای حاج شیخ عباس را در خواب دیدم گفت: برو به علی بگو جلد کتاب را درست کردی، من آسوده شدم، خدا عاقبتت را به خیر کند. @Dastan1224
✍ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود : 🌿 روز قيامت مردی می آيد در حالی كه نيكی هايش مانند ابر متراكم يا مانند كوه های استوار است، ☘ پس می گويد : پروردگارا! اين نيكی ها كجا برای من است (چه کرده ام که این نیکی ها برای من ثبت شده است؟) در حالی كه من آن‌ها را انجام نداده‌ام؟ خداوند می فرمايد : اين علمی است كه آن را به مردم آموختی ، بعد از تو بدان عمل نمودند . 📚 بصائر الدرجات ، ص ۵ @Dastan1224
✍️ نامه‌ آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی به طالب علم کیمیا : ای طالب راه خدا و ای سالک طریق هدی ! جستن کبریت احمر ، عمر ضایع کردن است . روی بر خاک سیه آر که یک‌سر کیمیا است ، و شیخ بهائی علیه الرحمة می‌فرماید : گیرم که نحاس را تو زر کردی زر کن مس خویشتن اگر مردی ای برادر ، یقین دان که قنطار قنطار طلای احمر برای کسی که از این عالم داخل آن عالم شد به قدر ذره‌ای نفع و اثر ندارد . چنان فرض کن که انسان عمری را صرف نمود و آن علم را پیدا کرد ، بعد امر به انتقال به آن عالم شد ، از اینجا که رفته ، در آنجا هم چنین علمی ذره‌ای نفع ندارد . پس اکسیری حاصل کن که برای آن عالم بدرد خورد ، و آن اکسیر را حضرت حق توسط پیغمبر بر حق حضرت محمد بن عبدالله (علیه آلاف التحیة و الثناء) برای شما آورده است . @Dastan1224
آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی می­‌فرمودند: محضر آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی- اعلی اللّه مقامه الشّریف- بودم، کسی آمد و به ایشان گفت: آقا! من به نسخه­‌ای که برای شب­ خیزی به من دادید، مو به مو عمل کردم امّا موفّق نمی­‌شوم. آیه آخر سوره کهف را خوانده­‌ام، دعایی را که داده­‌اید، خوانده­‌ام، صدقه هم فرمودید دادم، همه کار کردم امّا موفق نشدم. آقا فرمودند: گوشَت را جلو بیاور تا چیزی در گوشَت بگویم. چیزی به او گفتند که دیدیم سرخ شد و عقب نشست. بعد فرمودند: این را انجام بده، درست می­‌شود! آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند: بعدها که آن شخص پیش من آمد، خودش برایم گفت: آن روز آقا فرمودند: تو چند روز است که در منزل بد اخلاقی می­‌کنی و با همسر و بچّه­ هایت قهری، با این حال می­ خواهی خدای متعال باز توفیق شب­ خیزی به تو بدهد؟! هیهات! این­ ها که هیچ، اگر خضرِ نبی هم تعلیمی به تو بدهد، توفیقِ شب­ خیزی نخواهی داشت! @Dastan1224
☘ لا يُحِبُّكَ إلّا مؤمنٌ ، ولا يُبغِضُكَ إلّا منافقٌ .  ☘ پيامبر اکرم(صلى الله عليه و آله) به امیرالمومنین امام على (عليه السلام) فرمود : 👌 تو را جز مؤمن دوست ندارد و جز دشمنت نمى دارد. 📖 كنز العمّال 32878 @Dastan1224
حجت الاسلام قرائتی : نمازشب توفیقى میخواهد كه آن را هم باید از خدا طلبید.گاهى گناهان و دروغ‏ ها سبب محرومیّت انسان از نمازشب مى ‏گردد وشیرینى عبادت ونیایش، از انسان گرفته میشود. 🌙 👈 @Dastan1224
👌 حق الناس ▫️حاج میرزا علی محدث زاده، پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی گفت: جلد سیزدهم کتاب بحارالانوار، به امانت نزد پدرم بود، بعد از فوت ایشان به وسیله‌ی برادرم محسن آقا به صاحبش رساندم. ▫️شب بعد خواب پدرم را دیدم، گوشم را گرفت و گفت: کتاب را دادی، چرا جلدش را شکستی؟ از خواب بیدار شدم، به محسن گفتم: کتاب که سالم بود، مگر تو جلدش را شکستی؟ گفت: زمین کوچه گل بود و من زمین خوردم، لذا گوشه‌ی جلد کتاب تا شد. ▫️کتاب را گرفته و صحافی کرده و پس دادیم. پس از سه روز، طلبه ای به منزل ما آمد و گفت: دیشب آقای حاج شیخ عباس را در خواب دیدم گفت: برو به علی بگو جلد کتاب را درست کردی، من آسوده شدم، خدا عاقبتت را به خیر کند. @Dastan1224
هرگاه مسلمان در تنگنا و سختی افتد، هرگز نباید از پروردگار عزوجل خود شکایت کند، بلکه باید به درگاه پروردگار خویش، که زمام و تدبیر امور به دست اوست، شکایت برد. @Dastan1224