eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🔥میگن شیطان با بنده ای همسفر شد... موقع نماز صبح بنده نماز نخوند موقع ظهر و عصر هم نماز نخوند موقع مغرب و عشاء رسید بازم بنده نماز بجای نیاورد موقع خواب شیطان به بنده گفت ️من با تو زیر یک سقف نمی خوابم... چون پنج وقت موقع نماز شد و تو یک نماز نخوندی‼️ میترسم غضبی از آسمان بر این سقف نازل بشه که من هم با تو شامل بشم.. بنده گفت تو شیطانی و من بنده خدا ... چطور غضب بر من نازل بشه ‼️ شیطان در جواب گفت: من فقط یک سجده اونم به بنده خدا نکردم از بهشت رانده شدم و تا روز قیامت لعن شدم در صورتیکه تو از صبح تا حالا باید چند سجده به خالق میکردی و نکردی وای به حال تو که از من بدتری ‼️ از پاهايي که نمي توانند تو را به اداي نماز ببرند انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند. ☘@Dastan1224
📚 داستان کوتاه روزی دم یک روباه در حادثه‌ای قطع شد. روباه‌های گروه پرسیدند دم‌ات چه شد؟ چون روباه‌ها از نسلی مکار می‌باشند، گفت خودم قطع‌اش کردم گفتند چرا؟ این که بسیار بداست و معلوم می‌شود. روباه گفت: خیر! حالا آزادم و سبک. احساس راحتی می‌کنم! وقتی راه می‌روم فکر می‌کنم که دارم پرواز می‌کنم. یک روباه دیگر که بسیار ساده بود، رفت و دم خود را قطع کرد. چون درد شدیدی داشت و نمی‌توانست تحمل کند، نزد روباه اولی رفت و گفت: برادر تو که گفته بودی سبک شده‌ام و احساس راحتی می‌کنم. من‌که بسیار درد دارم! روباه اولی گفت: صدایش را درنیاور اگر نه تمام روز روباه‌های دیگر به ما می‌خندند! هرلحظه ابراز خشنودی کن و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود؛ وگر نه تمام عمر مورد تمسخر دیگران قرار خواهیم گرفت همان بود که تعداد دم‌بریده‌ها آن‌قدر زیاد شد که بعداً به روباه‌های دم‌دار می‌خندیدند وقتی در یک جامعه افراد مفسد زیاد می‌شوند آنگاه به افراد باشرف و باعزت می‌خندند. گاهی هم آن‌ها را دیوانه می‌دانند ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ @Dastan1224
♦️حکایت است که پادشاهی از وزیرخود پرسید: بگو خداوندی که تو می پرستی چه می خورد، چه می پوشد ، و چه کار می کند و اگر تا فردا جوابم نگویی عزل می گردی. وزیر سر در گریبان به خانه رفت . وی را غلامی بود که وقتی او را در این حال دید پرسید که او را چه شده؟ 💠و او حکایت بازگو کرد. 🧔🏻غلام خندید و گفت : ای وزیر عزیز این سوال که جوابی آسان دارد. 👱‍♂وزیر با تعجب گفت : یعنی تو آن میدانی؟ پس برایم بازگو ؛ اول آنکه خدا چه میخورد؟ - غم بندگانش را، که میفرماید من شما را برای بهشت و قرب خود آفریدم. چرا دوزخ را برمیگزینید؟ - آفرین غلام دانا. 🌟- خدا چه میپوشد؟ - رازها و گناه های بندگانش را - مرحبا ای غلام وزیر که ذوق زده شده بود سوال سوم را فراموش کرد و با شتاب به دربار رفت و به پادشاه بازگو کرد ولی باز در سوال سوم درماند، رخصتی گرفت و شتابان به جانب غلام باز رفت و سومین را پرسید. غلام گفت : برای سومین پاسخ باید کاری کنی. - چه کاری ؟ - ردای وزارت را بر من بپوشانی، و ردای مرا بپوشی و مرا بر اسبت سوار کرده و افسار به دست به درگاه شاه ببری تا پاسخ را باز گویم. وزیر که چاره ای دیگر ندید قبول کرد وبا آن حال به دربار حاضر شدند پادشاه با تعجب از این حال پرسید ای وزیر ای چه حالیست تو را؟ و غلام آنگاه پاسخ داد که این همان کار خداست ای شاه که وزیری را در خلعت غلام و غلامی را در خلعت وزیری حاضر نماید. پادشاه از درایت غلام خوشنود شد و بسیار پاداشش داد و او را وزیر دست راست خود کرد. @Dastan1224
🔹داستانی زیبا از یک عروس و داماد حضرت موسی به عروسی دوجوان مومن و نیک سرشت قومش دعوت شده بود، آخر شب در هنگام خداحافظی عزرائیل را بر بالای خانه بخت وحجله عروس و داماد دید!!! از او پرسید تو اینجا چه میکنی؟ عزراییل گفت امشب آخرین شب زندگی این عروس داماد است ماری سمی درمیان بستر این دوجوان خوابیده ومن باید در زمان ورود آنها دراین حجله جان هر دو را به امر پروردگار دراثرنیش مار بگیرم . موسی با اندوه از ناکامی و مرگ این دوجوان نیکوکار و مومن، به میان قومش رفته وصبحگاهان برای برگزاری مراسم دعا و دفن آن دو بازگشت اما در کمال تعجب و خوشحالی عروس و داماد را زنده و خندان از دیدن پیامبر خدا درحال بیرون انداختن جسد ماری سیاه دید!!! از خدا دلیل دادن این وقت وعمر اضافه به ایشان را پرسید؟ جبرییل نازل شدو گفت دلیل را خود با سوال از اعمال شب قبل ایشان خواهی یافت. موسی از داماد سوال کرد دیشب، قبل از ورود بحجله چه کردند؟ جوان گفت وقتی همه رفتند، گدایی(سائلی) در زد و گفت من خبر عروسی شمارا در روستای مجاور شنیدم و تمام بعدازظهر و شب را برای خوردن و بردن یک شکم سیر از غذای شما برای خود وهمسر بیمارم در راه بودم لطفا بمن هم از طعام جشنتان بدهید. بداخل آمدم و جز غذای خودم و همسرم نیافتم غذای خودرا به آن مرد گرسنه دادم خورد برایم دعای طول عمر کردو گفت برای همسرم هم غذابدهید اونیز چون من سه روز است غذای مناسبی نخورده است. باخجالت قصد ورود و بستن در را داشتم که همسرم با رویی خندان غذای خودش را بمرد داد و اودرهنگام رفتن برای هردوی ما دعای طول عمر ،رفع بلا و شگون مصاحبت باپیامبر خدا دراولین روز زندگی مشترکمان را کردو رفت. وقتی قصد ورود بحجله را داشتیم مجمعه (سینی بزرگ و سنگین غذا از جنس مس ) از دست همسرم برروی رختخواب افتاد و باعث مرگ این مار سمی که در رختخواب مابود گشت، پس ماهردو دیشب را تااکنون بعبادت گذراندیم و العجب شادی ما از اینست که دعای آنمرد بر شگون مصاحبت با شما نیز به اجابت رسید. جبرییل ع فرمود ای موسی بدان صدقه و انفاق باعث رفع بلا و طول عمر شده این بر ایشان بیاموز و داستانشان برهمگان باز گو باشد که چراغی گردد بر خلق ما برای نیکی به دیگران و مصاحبت پیامبرانی چون تو در جنت.... @Dastan1224
مردی در بصره، سال‌ها در بستر بیماری بود؛ به‌طوری که زخم بستر گرفته بود؛ و اموال زیادی را فروخته بود تا هزینه درمان خود کند؛ همیشه دست به دعا داشت. روزی عالمی نزد او آمد و گفت: می‌دانی که شفا نخواهی یافت! آیا برای مرگ حاضری؟ گفت: بخدا قسم حاضرم. داستان مرد بیمار به این طریق بود که، در بصره آمد؛ و طبیبان گفتند: دوای این بیماری آ‌ب لیمو است. این مرد، تنها آب لیمو فروش شهر بود. که آب‌لیمو را نصفه با آب قاطی می‌کرد و می‌فروخت. چون مشتری زیاد شد، کل بطری را آب ریخته و چند قطره‌ای آب‌لیمو می‌ریخت تا بوی لیمو دهد. مردی چنین دید و گفت: من مجبور بودم بخرم تا نمیرم، ولی دعا می‌کنم زندگی تو بر باد برود چنانچه زندگی مردم را بر باد می‌دهی و خونشان را در شیشه می‌کنی. عالم گفت: از پول حرام مردم، نصف بصره را خریدی! و حالا ده سال است برای درمان و علاج خود آن‌ها را می‌فروشی. می‌دانی از آن همه مال حرام چه مانده است؟ دو کاسه! آن دو را هم تا نفروشی و از دست ندهی، نخواهی مرد! و زجر کش خواهی شد. پس مالت را بده که بفروشند تا مرگت فرا رسد. پیرمرد به پسرش گفت: ببر بفروش، چون مال حرام ماندنی نیست. چون پسر کاسه‌ها را فروخت، پدرجان داد. @Dastan1224
📚 ‍ بازرگانى در يکى از تجارتهاى خود، هزار دينار خسارت ديد، به پسرش گفت : اين موضوع را پنهان کن، مبادا به کسى بگويى. پسر گفت: اى پدر! از فرمانت اطاعت مى کنم ، ولى مى خواهم بدانم فايده اين پنهانکارى چيست ؟ پدر گفت : تا مصيبت دو تا نشود، 1 - خسارت مال 2 - شماتت همسايه و ديگران . مگوى اندوه خويش با دشمنان که لا حول گويند شادى کنان (1) 1_ يعنى: غم خود را با دشمن در ميان مگذار که او در زبان به ظاهر از روى دلسوزى، (لاحول و لا قوه الا بالله ) به زبان آورد (و عجبا گويد ) ولى در دل شادى کند. @Dastan1224
👌 در روزی روزگاری، جوانی که سر و وضع فقیرانه ای داشت، به خانه پیامبر(ص) رفت... از قضا مرد ثروتمندی هم آنجا بود مرد فقیر کنار مرد ثروتمند نشست. ثروتمند وقتی دید جوان فقیر کنارش نشسته، لباسش را جمع کرد جوان از کار آن مرد ناراحت شد اما به روی خودش نیاورد، سوال خودش را پرسید و از آنجا رفت بعد از رفتن جوان، پیامبر اکرم (ص) از مرد ثروتمند پرسیدند: " چه چیزی باعث شد تو آن کار را انجام دهی؟ آیا ترسیدی از فقر او چیزی به تو برسد یا از ثروت تو به او؟؟ " مرد ثروتمند کمی فکر کرد و با شرمندگی گفت: " قبول دارم رفتارم زشت بود اکنون برای جبران کارم حاضرم نصف اموالم را به او بدهم " حضرت کسی را فرستادند تا جوان فقیر را پیدا کند و به خانه بیاورد. جوان آمد و حضرت ماجرا را برایش تعریف کردند و پرسیدند :" آیا این مال را از او قبول می کنی؟" جوان پاسخ داد: " خیر! " حضرت پرسیدند:" چرا؟ " جوان گفت: " میترسم اگر آن بخشش را قبول کنم روزی به تکبری که او دچار شده دچار شوم، و دل کسی را بشکنم که حتی با بخشش نیمی از اموالم هم نتوانم آن را جبران کنم👌 📙کشکول شیخ بهایی @Dastan1224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️🎥نقشه های شیطان در عالم 🎙 شیطان غمگین و ناراحت گوشه ای کز کرده بود. دلیل ناراحتی اش را پرسیدند. شیطان با صدایی بغض آلود پاسخ داد: من به بعضی افراد، ریاکاری و دروغ و اختلاس و رشوه خواری و هرچه صفات بد بود را یاد دادم. با مهارت هایی که من یادشان داده بودم، توانستند خانه و ماشین بخرند و ویلای آنچنانی بسازند و اسم و رسمی برای خود کسب کنند. اما با کمال تعجب می بینم که سر در ویلاهایشان نوشته اند: هذا من فضل ربی این نمک نشناس ها از بیخ منکر من شده اند! حال دیگر کارشان به جایی رسیده است که من را هم دور می @Dastan1224
قسم به خون گل سرخ در پگاه بهار به سوز سينه بلبل به ناله‌هاي هزار به نغمه نغمه جانسوز ناي خرمشهر به چلچراغ غم كوچه‌هاي خرمشهر زجام لاله نيفتد شراب عشق از جوش چراغ خون شهيدان نمي‌شود خاموش 🌷
😔باراݩ گرفته بازهوایم هواے توست درجاےجاے شهر پراز ردپاے توست 😔دلتنگ جمڪرانم و دلواپس شما سه شنبه ها،پراز گریه هاے توست 🌷 🌷
🦌داستان معروف ضامن آهو صیادی در بیابانی قصد شکار آهویی می‌کند و آهو شکارچی را مسافت معتنابهی به دنبال خود می‌دواند و عاقبت خود را به دامن حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام که اتفاقاً در آن حوالی تشریف‌فرما بوده است، می‌اندازد. ✍صیاد که می‌رود آهو را بگیرد، با ممانعت حضرت رضا علیه السلام مواجه می‌شود. ولی چون آهو را صید و حق خود می‌داند، در مطالبه آهو پافشاری می‌کند. امام حاضر می‌شود مبلغی بیشتر از بهای آهو، به شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد کند. ✍شکارچی نمی‌پذیرد ومی گوید: من همین آهو که حق خودم است را می‌خواهم و آن وقت آهو به زبان می‌آید و به عرض امام می‌رساند که من دو بچه شیری دارم که گرسنه‌اند و چشم به‌راه‌اند که بروم و شیرشان بدهم و سیرشان کنم. علت فرارم هم همین است و حالا شما ضمانت مرا نزد این ظالم بفرمایید که اجازه دهد بروم و بچگانم را شیر دهم و برگردم و تسلیم صیاد شوم… حضرت رضا علیه السلام هم ضمانت آهو را نزد شکارچی می‌فرماید و خود را به صورت گروگانی در تحت تسلط شکارچی قرار می‌دهد. آهو می‌رود و به‌سرعت با آهوبچگان باز می‌گردد و خود را تسلیم شکارچی می‌کند. ✍شکارچی که این وفای به عهد را می‌بیند، منقلب می‌گردد و آن گاه متوجه می‌شود که گروگان او، حضرت علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه است. فوراً آهو را آزاد می‌کند و خود را به دست و پای حضرت می‌اندازد و عذر می‌خواهد و پوزش می‌طلبد. حضرت نیز مبلغ متنابهی به او مرحمت می‌فرماید و به‌علاوه، تعهد شفاعت او را در قیامت نزد جدش می‌دهند و صیاد را خوشدل روانه می‌سازد. آهو هم که خود را آزاد شده حضرت می‌داند اجازه مرخصی می‌طلبد و به سراغ آشیانه خود می‌دود. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ @Dastan1224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با خواندن این نماز گناهان پاک میشه ! 🎙 نکته قابل اهمیت اینه که حق الناس رو باید پرداخت کنیم و این نیست که نماز خوندی ولی حق الناس داری بگی تموم شد خدا بخشید، طرف حساب ما در حق الناس مردم هستن نه خدا ، تا جایی که میتونیم باید حق الناس هامونو ادا کنیم چه مالی چه آبرویی @Dastan1224
🔵طریقه خوندن نماز جعفر طیّار 🔷روش ساده تر خوندن این نماز👇 دو نماز 2 رکعتی ساده با سوره توحید در حال سکون (رو به قبله) یا در حال حرکت بخوان، و 👈بعد از نماز، در حالی که به مسیر خود ادامه می دهی،👈 300 مرتبه تسبیحات اربعه، یعنی: «سُبْحَانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُ لِلهِ، وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَ اللهُ أَكْبَر» بگو. امام کاظم(ع) فرمود: «کسی که نماز جعفر را بخواند اگر گناه او به عدد ریگ‌هاى درهم فشرده بیابان و به اندازه کف‌هاى دریا باشد، خداوند همه آنها را مى‌‏بخشد». «اللّهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج @Dastan1224
18.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتم : راز این همه سلام نونهال، نوجوان و جوان در چیست !؟ گفت :" این همه آوازه ها از شه بود" گفتم: چطور!؟ گفت: یادت هست سال جدید، قرن جدید با یک سلام بغض آلود شروع شد ! تمام سلام ها امتداد همان سلام است که باید برسد به فرمانده اعظم و بزرگوار🌹 ✅ دو دقیقه را از دست ندهید!دیدن و تامل 🍃🌸🍃🌺🍃🌼🍃🌹🍃🌷🍃💐 برای اعلام حضوری که ازچشم های نازنین مولایمان پوشیده نیست باارسال عدد۱به شماره۳۰۰۰۲۱۲ قدم برچشم خادمان خود بگذارید..و دعاگوی ما باشید.. اللهّم عجّل لولیک الفرج بظهورالحجّه..🤲🏻 و من الله توف @Dastan1224
🔺گویا عادت صیاد ها این است که در آرام‌ترین برهه تاریخی، بدون هیچ هیاهویی، در قلب پایتخت به تنهایی توسط افراد کوردل به ناجوانمردانه‌ترین حالت ممکن ترور بشوند و از بین مان پر بکشند. @Dastan1224
✨﷽✨ ✅ چه کنیم نفس، ما را به آسانی به گناه نکشاند؟ ✍اگر انسان خیال را در اختیار خودش نگیرد یکی از چیزهایی است که انسان را فاسد می‌کند؛ یعنی انسان نیاز به تمرکز قوّه خیال دارد. اگر قوّه خیال آزاد باشد، منشأ فساد اخلاق انسان می‌‌شود. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: النَّفْسُ انْ لَمْ تَشْغَلْهُ شَغَلَک؛ یعنی اگر تو نفس را به کاری مشغول نکنی، او تو را به خودش مشغول می‌‌کند. یک چیزهایی است که اگر انسان آنها را به کاری نگمارد طوری نمی ‌شود، مثل یک جماد است. این انگشتر را که من به انگشتم می‌ کنم، اگر روی طاقچه‌ ای یا در جعبه‌ ای بگذارم طوری نمی‌ شود. ولی نفس انسان جور دیگری است، همیشه باید او را مشغول داشت؛ یعنی همیشه باید یک کاری داشته باشد که او را متمرکز کند و وادار به آن کار نماید و الّا اگر شما به او کار نداشته باشید، او شما را به آنچه که دلش می ‌خواهد وادار می‌ کند و آن وقت است که دریچه خیال به روی انسان باز می‌ شود؛ در رختخواب فکر می‌ کند، در بازار فکر می‌ کند، همین‌ طور خیال خیال خیال، و همین خیالات است که انسان را به هزاران نوع گناه می ‌کشاند. اما برعکس، وقتی که انسان یک کار و یک شغل دارد، آن کار و شغل، او را به سوی خود می ‌کشد و جذب می ‌کند. 📙 استاد شهید مطهری (ره)، تعلیم و تربیت در اسلام، ص278 @Dastan1224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥☝️سی سال منتظرش بودم ! 🎙 سعدی میگه یه کسی بت پرست بود فقیر بود ... بت او گلی بود .. یه مقدر کار کرد وضعش خوب شد بتش سنگی شد ! بهتر شد ... طلا کرد ...! ادامه ...☝️ @Dastan1224
📚 یکی از اساتید حوزه نقل میکرد:روزی یکی از شاگرداش بهش زنگ میزنه که فورا استاد واسش یه استخاره بگیره استاد هم استخاره میگیره وبهش میگه:بسیار خوبه معطلش نکن و سریع انجام بده. چند روز بعد شاگرد اومد پیش استاد وگفت میدونید استخاره رو برا چی گرفتم؟ استاد:نه شاگرد:تو اتوبوس نشسته بودم دیدم نفر جلوییم،پشت گردنش خیلی صافه وباب زدنه هوس کردم یه پس گردنی بزنمش دلم میگفت بزن.عقلم میگفت نزن هیکلش از تو بزرگتره میزنه داغونت میکنه خلاصه زنگ زدم و استخاره گرفتم وشما گفتین فورا انجام بده منم معطل نکردم وشلپ زدمش انتظار داشتم بلند شه دعوا راه بندازه امایه نگاهی به من انداخت وگفت استغفرالله. تعجب کردم گفتم:ببخشید چرا استغفار؟ گفت:دخترم یه پسر بیکار رو دوست داره و من با ازدواج اون مخالفت کردم ولی پسر همکارم که وضعیت مالی خوبی دارن به خواستگاریش اومده و میخوام مجبورش کنم که زن پسر همکارم بشه و الان توی دلم داشتم به خدا میگفتم خدایا اگه این تصمیمم اشتباهه یه پس گردنی بهم بزن که بفهمم تا این درخواستو کردم تو از پشت سر محکم به من زدی همیشه با خدا مشورت کن.درسته بهت پس گردنی میزنه ولی نمیذاره تصمیم اشتباه بگیری @Dastan1224
•••🥀 مهاجـر ، دل به مانـدن نسـپرده است و حیـات دنیا را سـفری می‌بیند کـوتاه، از مبـدأ تولد تا مقـصد مـرگ، و این چنین به حقیـقت عـالم نزدیک‌ تر اسـت..!❵ 🌱 @Dastan1224
📚 ارسطو با یکی از شاگردان خود در شهر می‌رفت. مردم شهر برای حل مشکلات از او کمک می‌خواستند. ارسطو از شدت مراجعات خسته گشت و با شاگرد خویش از شهر خارج شد و کنار چشمه‌ای برای استراحت با هم رفتند. ارسطو به شاگردش در حالی که سری تکان می‌داد و آه سردی می‌کشید گفت: از این مردم نادان همیشه در تعجب و عذاب هستم. یکی از خدا ناراضی است که چرا فرزند پسر به او نداده است تا به دیگران فخر کند. دیگری ناراضی است که چرا خدا قد بلندی به او نبخشیده است تا از دیگران دلربایی کند. دیگری از خدای خود شاکی است که چرا، زن زیبایی به او نداده است تا دلخوشی کند.... در حالی که می‌بینم همه از بزرگ‌ترین نعمت خدا که عقل است غافل هستند و هیچ کس نیست از خدای خود شکایت کند که چرا عقل کمی به او داده است و هیچ کس نمی‌خواهد از خدا عقل زیادی بخواهد چون همه خود را عاقل‌ترین انسان‌ها روی زمین می‌دانند. ‌‌‌‌‌‌‌ @Dastan1224
✅فرزند شیخ رجبعلی خیاط میگوید پدرم چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. یکی ازدوستان پدرم نقل میکرد. یک روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم که دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که و لبـاس شیـکی داشـت نگـاه میکند ⭕️از ذهنم گـذشت که شیـخ به ما می‌ گوید چشمتان رااز برگردانید و خود ایشان اینطور نگاه می‌کند! ✴️نگاهی به من کرد و فرمـود: توهم میخواهی ببینی من چی میبینم؟ ببین! ☑️نگاه کردم دیـدم همینطور از بـدن آن زن مثل سُرب گـداخته ، آتش و سرب مذاب به زمین می‌ریزد و آتش او به کسانی که هایشان به دنبـال اوست سـرایت میکند . ⭕️ شیخ رجبعلی فرمـود این زن راه میـرود و روحـش یقـه مـرا گـرفته او راه میـرود و مردم را همینطور با خـودش به آتش جهنـم می بَرَد . 📚کتاب بوستان حجاب صفحه ۱۰۹ @Dastan1224
✨﷽✨ 🌹آبروی واقعی در دین چیست؟ 🔶آبرو بر دو نوع است: 1🌱آبروی بشر نزد خدا، 2🌱آبروی بشر در نزد بشر. ✍آبروی بشر در نزد خدا در صورت گناه، می‌ریزد و در این حالت است که اعتبار مخلوق در نزد خالق کم می‌شود و دعای او سخت مستجاب شده و رزق و روزی او کم می‌شود. که این گناه در صورت اجازه خدا مبنی بر آشکار شدنش در نزد مخلوق، باعث آبروریزی در نزد مخلوق هم می‌شود. 🔻مثال⇦ کسی رابطه نامشروعی دارد این گناه باعث آبروریزی او نزد خدا می‌شود و اگر خدا این گناه او را علنی کند، باعث مفتضح و رسوایی آن فرد در بین خلق می‌شود. اما بسیاری از ما آبرو را از دایره گناه خارج کرده‌ایم و آن را مربوط به عرف و چیزهای بی‌ارزش می‌دانیم. 🔻مثال⇦ مردی به علت ناتوانی مالی احساس می‌کند، اگر برای پسرش در تالار عروسی نگیرد، آبروی او خواهد رفت. درحالی‌که این موضوع اصلا ربطی به آبرو ندارد. و انسان، محبوب‌شدن در نزد مردم و پرهیز از حرف و حدیث آن‌ها را آبرو تلقی می‌کند؛ که هرگز چنین نیست. بلکه باید تبتل از مردم کند (از مردم ببرد و نظر مردم برای او اهمیتی نداشته باشد) و در اجرای فرمان خدا، حرف و حدیث مردم را وقع و ارزشی ننهد. چون این مرد، تعریف و مصداق آبرو را به درستی نمی‌داند. لذا از کسی قرض می‌کند و درحالی‌که می‌داند قدرت بازپرداخت قرض را ندارد، برای حفظ آبرو زیر بار بدهی می‌رود. در حالی که نمی‌داند، بزرگ‌ترین آبروریزی قرضی است که انسان از پرداخت آن عاجز باشد. معصیتی بزرگ‌تر از این نیست که انسان، با بدهی و دِین٬ از دنیا برود که بزرگ‌ترین آبروریزی است. ➫ @Dastan1224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️هیچوقت همسرت رو تحقیر نکن ...! 🎙 🌺امام محمد باقر علیه السلام فرموده اند : به راستی که خداوند عزوجل بر زنان و مردان جهاد را واجب کرده است اما جهاد مردان آن است که (برای حفظ دین و مملکت) مال و خون خود را بذل کنند تا در راه خدا کشته شوند و اما جهاد زن آن است که در مقابل دشواری های زندگی همسرش صبر کند. 📙(مکارم الاخلاق فی حق الزوج علی المراة (ط بیروت ص 215) 🌺حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند : بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده اند 📙(دلال الامامه و کنزالعمال ، ج ‌7، ص 225) 🌺حضرت محمد (ص) فرموده اند : هر مردی زحمت بکشد و بر عیالش انفاق کند خداوند متعال به عوض هر درهم ، هفتصد برابر به او مرحمت فرماید. 📙(مکارم اخلاق طبرسی به نقل از رساله امام سجاد علیه السلام ، شرح @Dastan1224
✨🌸✨ 🔹 مقایسه کردن در زندگی 🔹 ما چون یک موجود اجتماعی هستیم با هم زندگی می کنیم، خواه یا ناخواه در زندگی ما مقایسه می آید. زن فلانی چنان است، دختر فلانی چنان است، پسر فلانی در کنکور قبول شد، فلانی در فلان کار بار خودش را بست. در درس موفق شد. مدام مقایسه می کنیم. مقایسه کردن یک شمشیر دو لبه است هم می تواند آرامش و هم می تواند اضطراب آورد. من امروز برای شما عرض می کنم که چطور فرهنگ مقایسه آرامش می آورد و چگونه اضطراب می آورد. از آیات و روایات استفاده می کنم ببینید اصل مقایسه، طبیعی است. دو جوان وارد دانشگاه می شوند، دو جوان ازدواج می کنند، دو همکار در یک اداره، دو همسایه کنار هم، فلانی چهل سفر به مکه رفته، ما هنوز رنگ مکه را ندیده ایم، بچۀ فلانی در این اداره است و همه چیز دارد، بچۀ من پنج سال است که بیکار است. مدام در کار، شغل، مسایل مادی و معنوی مقایسه می کنند. ✅ سه جور مقایسه داریم: 1- مقایسه صعودی؛ 2- مقایسه نزولی؛ 3- مقایسه هم سطح. اگر شما در امور دنیا خودت را با بالاترت مقایسه کردی این صعودی است، اگر با پایین ترت مقایسه کردی؛ مثلاً شخصی که یک میلیون تومان درآمد دارد خودش را با شخصی که پانصد هزار تومان درآمد دارد مقایسه کند می شود نزولی. اما اگر با آن که دو میلیون تومان درآمد دارد مقایسه کند می شود صعودی. مقایسۀ هم سطح مثلاً یک میلیون با یک میلیون، و یا با همکار خودش مقایسه کند. 〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗 @Dastan1224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کلیپ تصویری: «چه‌کار بکنیم از ضعف ما در علم و عمل؟!» ✨ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔸 چه بکنیم از بی علمی؟! چه بکنیم از ضعف در ایمان؟! از ضعف در تدین! ... چه بکنیم از این ضعف‌ها؟! 🔸چه بکنیم از این ضعف‌های اختیاری؟! نمی‌رویم دنبال تحصیلات علمیه! نمی‌رویم که بفهمیم که خب عمل چطور بر ما آسان بشود؟ اختیارا نمی‌رویم! اگر غیراختیاری باشد حالا، خدا می‌بخشد ما را؛ اما اختیاری را چه بکنیم؟! 🔸 چه‌کار بکنیم از ضعف ما در علم و عمل؟! چه کار بکنیم که این ضعف ما به اختیار ماست؟! خودمان نمی‌رویم دنبال تقویت! 📚 بخشی از فرمایشات حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت اعلی‌الله مقامه در دیدار جمعی از طلاب مشهد با معظم‌له - تابستان 1376 ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ 🆔 @Dastan1224
آیت الله فاطمی نیا: اعمال ما نور دارد، باید نورها را با مراقبه نگه داریم. ما غالبا ولخرج نور هستیم؛ اگر نوری کسب کنیم با رفتارمان، آن را از بین می‌بریم... نماز شب می‌خوانیم و بعد... غیبت می‌کنیم. دعا می‌خوانیم، با جواب تلخی به مادرمان آن را از بین می‌بریم. اگر نورها را حفظ و‌ جمع کنیم به تدریج قوی و دارای آثار عالیه می‌شوند. @Dastan1224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️🎙در روایت آمده است؛ پیامبر اکرم(ص) به على (ع) فرمود: چون در ورطه‌ اى هولناک افتى، بگو: «بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الّا بالله العلىّ العظیم» که خداوند به وسیله این دعا بلا را بر می‌گرداند. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»... ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ @Dastan1224
انسان شناسی 1.mp3
11.86M
۱ 🎤 هیچ کدام از پوچی‌ها ، بی‌هدفی‌ها ، سردرگمی‌ها ، آشفتگی‌ها ، درگیری‌ها ، غصه‌ها ، اضطراب‌ها ، حسادت‌ها و... در یک کلام : تمام آنچه برایمان ناخوشایند است و آزارمان می‌دهد ؛ تقصیــــرِ ما نیست ❗️ بخاطرِ حقیقتی‌ هست که ؛ ۱ ـ یا یادمان ندادند! ۲ـ یا آنقدر کمرنگ به آن پرداختند که کسی ندید و یادش نماند! ← کدام حقیقت ؟ @Dastan1224