eitaa logo
داستان و پند. ........ اخبار فوری اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.7هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹داستان آموزنده🌹. مردمي كه به حج رفته بودند در سرزمين منا جمع شدند. امام صادق(ع) و گروهي از ياران لحظه اي در نقطه اي نشسته، از انگوري كه در جلوشان بود مي خوردند. نيازمندي پيدا شد و كمك خواست. امام مقداري انگور برداشت و خواست به سائل بدهد. سائل نپذيرفت و گفت: به من پول بدهيد. امام گفت: خير است٬ پولي ندارم. سائل نااميد شد و رفت. سائل پس از چند گام كه رفت پشيمان شد و گفت: پس همان انگور را بدهيد. امام فرمود: خير است و آن انگور را هم به او نداد. طولي نكشيد، سائل ديگري پيدا شد و كمك خواست. امام براي او هم يك خوشه انگور برداشت و داد. سائل انگور را گرفت و گفت: سپاس خداوند عالميان را كه به من روزي رساند. امام با شنيدن اين جمله او را امر كرد بايستد و سپس هر دو مشت را پر از انگور كرد و به او داد. سائل براي بار دوم خدا را شكر كرد. امام باز هم به او گفت: بايست و نرو. سپس به يكي از كسانش كه آنجا بود رو كرد و فرمود: چقدر پول همراهت هست؟ او جست وجو كرد٬ به اندازه بيست درهم بود. به امر امام به سائل داد. سائل براي سومين بار زبان به شكر پروردگار گشود و گفت: سپاس منحصرا براي خداست، خدايا منعم، تويي و شريكي براي تو نيست. امام پس از شنيدن اين جمله، جامه خويش را از تن كند و به سائل داد. در اينجا سائل لحن خود را عوض كرد و جمله اي تشكر آميز نسبت به خود امام گفت. امام پس از آن ديگر چيزي به او نداد و او رفت. ياران و اصحاب كه در آن جا نشسته بودند گفتند: ما چنين استنباط كرديم كه اگر سائل همچنان به سپاس خداوند ادامه مي داد باز هم امام به او كمك مي كرد٬ ولي چون لحن خود را تغيير داد و از خود امام تمجيد و سپاس گزاري كرد٬ ديگر كمك ادامه نيافت. (بحارالانوار،ج١١ص١١٦). 🌹 @Dastan1224
✨﷽✨ ‍ ⌛️در آخرالزمان فریبکارانی بیایند !! ✍از پیامبر خدا در کتاب کنزالاعمال، حدیث 290324 روایت شده است که فرمود : در آخرالزمان دغل بازان و فریبکارانی بیایند که حدیث هایی نو و روایت هایی جدید از دین بر شما بخوانند، انچنان که نه شما و نه پدرانتان چنین حدیث هایی نشنیده باشید. پس دوری گزینید از آنها. مبدا به دام تزویر و فریب شان بیافتید . از علی بن ابی طالب(ع) درباه آخرالزمان پرسیده شد : آیا در آن زمان مومنانی وجود دارند؟ فرمود: آری . باز پرسیده شد: آیا از ایمان آنان بر اثر فتنه ها چیزی کاسته می شود؟ فرمود: نه ، مگر آن مقدار که قطرات باران از سنگ خارا بکاهد اما آنان در رنج بسر برند. امیرالمونین (ع) فرمود : زمانی بر مردم بیاید که مقرب نباشد جز به ، و جالب شمرده نشود جز فاجر بودن ، و تحقیر نشوند جز افراد با انصاف، در آن زمان دستگیری مستمندان زیان بشمار آید و صله رحم لطف وبزرگواری بشمار آید . (نهج البلاغه،حکمت 102) امام سجاد(ع) فرمود : چون خداوند می دانست در آخرالزمان اهل فکر دقیق النظر خواهند آمد، از این جهت قل هوالله و احد و آیاتی از سوره حدید نازل کرد. (بحار 60/18 ) بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید امام صادق(ع) فرمود : چون قائم ما قیام کند خداوند انچنان نیرویی به چشم و گوش پیروانش داده که به پیک و پیام اور نیازی نداشته باشند و به هرکجای جهان که باشند امام خود را ببینند و سخنش را بشنوند.(بحار 36/45 ) پیامبر (ص) فرمود : « این دین مدام برپا خواهد ماند و گروهی از مسلمانان از آن دفاع کنند و در کنار ان بجنگند تا قیامت بپا شود » و فرمود « در هر عصر و زمانی گروهی از امتم مدافع احکام خدا باشند و از مخالفان باکی نداشته باشند » (کنزالاعمال حدیث34499و34500) ⬅️ در جای دیگری فرمودند: « چون در اخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون گردد، بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید که به دل هایشان دیندارند و دین انها از الایش به افکار مصون ماند. 📚 بحار 52/111 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 @Dastan1224
📚داستان کوتاه مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغی گذاشت. عقاب با بقیه جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آن‌ها بزرگ شد . در تمام زندگیش، او همان کارهایی را انجام داد که مرغ ها می کردند، برای پیدا کردن کرم ها و حشرات زمین را می کند و قدقد می کرد و گاهی با دست و پا زدن بسیار، کمی در هوا پرواز می‌کرد. سال ها گذشت و عقاب خیلی پیر شد. روزی پرنده باعظمتی را بالای سرش بر فراز آسمان ابری دید او با شکوه تمام، با یک حرکت جزئی بالهای طلاییش برخلاف جریان شدید باد پرواز می کرد. عقاب پیر بهت زده نگاهش کرد و پرسید: این کیست؟ همسایه اش پاسخ داد: این یک عقاب است. سلطان پرندگان. او متعلق به آسمان است و ما زمینی هستیم. عقاب مثل یک مرغ زندگی کرد و مثل یک مرغ مرد. زیرا فکر می کرد یک مرغ است. این ما هستیم که زندگی خودمان را میسازیم؛ نگذارید محیط اطرف شما را دچار تغییرات اساسی کند. وقتي باران مي بارد همه پرندگان به سوي پناهگاه پرواز مي كنند بجز عقاب كه براي دور شدن از باران در بالاي ابرها به پرواز در مي آيد. مشكلات براي همه وجود دارد اما طرز برخورد با آن است ﻛﻪ باعث تفاوت مي گردد. ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻋﻘﺎﺏ بلند پرواز باش. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ @Dastan1224
📚داستان زن با حیا یکی بود ، یکی نبود. آن یکی که وجود داشت ، چه کسی بود؟ همان خدا بود وغیر از خدا هیچکس نبود. این قصه را جدی بگیرید که غیر از خدا هیچ کس نیست . ابن جوزی در کتاب مدهش می نویسد: مردی از پرهیزگاران وارد مصر شد. آهنگری را دید که آهن تافته را با دست از کوره بیرون می آورد و حرارت آن به دست او هیچ تأثیری ندارد. با خود گفت این شخص یکی از بزرگان و اوتاد است. پیش رفت سلام کرده ، گفت : تو را به حق آن خدایی که در دست تو این کرامت را جاری کرده ، دعایی درباره ی من بکن . آهنگر این حرف را که شنید ، شروع به گریستن نمود . گفت : گمانی که درباره ی من کردی، صحیح نیست من از پرهیزگاران و صالحان نیستم . پرسید : چگونه می شود با این که انجام چنین کاری جز به دست بندگان صالح خدا نیست ؟! پاسخ داد: صحیح است ولی از دست من هم سببی دارد آن مرد اصرار ورزید تا از علت امر مطلع شود . آهنگر گفت: روزی بر در همین دکان مشغول کار بودم . زنی بسیار زیبا و خوش اندام که کمتر مانند او دیده بودم ، جلو آمده اظهار فقر و تنگدستی شدیدی کرد. من دل به رخسار او بستم و شیفته ی جمالش شده ، گفتم : اگر راضی شدی کام از تو بگیرم، هرچه احتیاج داشته باشی برمی آورم. با حالتی که حاکی از تأثیر فوق العاده بود، گفت: ای مرد! از خدا بترس، من اهل چنین کاری نیستم . گفتم : در این صورت برخیز و دنبال کار خود برو. برخاست و رفت. طولی نکشید دو مرتبه بازگشت و گفت: همان قدر بدان ، تنگدستی طاقت فرسا مرا وادار کرد به خواسته ی تو پاسخ دهم. من دکان را بستم با او به خانه رفتم . وقتی وارد اتاق شدیم ، در را قفل کردم. پرسید: چرا قفل می کنی؟ اینجا کسی نیست . گفتم : می ترسم یک نفر اطلاع پیدا کند و باعث رسوایی شود. در این هنگام زن چون برگ بید به لرزه افتاد قطرات اشک چون ژاله از دیده می بارید، گفت: پس چرا از خدا نمی ترسی؟!! پرسیدم : تو از چه می ترسی که این قدر به لرزه افتاده ای ؟!!! گفت : هم اکنون خدا شاهد و ناظر ما است .چگونه نترسم ؟!! با قیافه ای بسیار تضرع آمیز گفت: ای مرد! اگر مرا واگذاری، به عهده می گیرم خداوند پیکر تو را به آتش دنیا و آخرت نسوزاند. دانه های اشک او با التماس عجیبش در من تأثیر به سزایی کرد، از تصمیم خود منصرف شدم احتیاجاتش را برآوردم . با شادی و سرور زیادی به منزل خود برگشت . همان شب در خواب دیدم بانویی بزرگوار که تاجی از یاقوت برسر داشت، به من فرمود: یا هذا ! جزاک الله عنا خیرا (خدا پاداش نیکویی به تو عنایت کند) پرسیدم : شما کیستید؟ گفت:من مادر همان دخترکم که نیازمندی او را به سوی تو کشانید ولی از ترس خدا رهایش کردی اینک از خداوند می خواهم که در آتش دنیا و آخرت تو را نسوزاند پرسیدم : آن زن از کدام خانواده بود؟ گفت : از بستگان رسول خدا . سپاس و شکر فراوانی کردم به همین جهت حرارت آتش در من اثر ندارد. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ @Dastan1224
📚داستان دل بستن و آواز جغد یکی بود ، یکی نبود یکی بود ، یکی نبود. آن یکی که وجود داشت ، چه کسی بود؟ همان خدا بود وغیر از خدا هیچکس نبود. این قصه را جدی بگیرید که غیر از خدا هیچ کس نیست . جغدي روي كنگره هاي قديمي دنيا نشسته بود. زندگي را تماشا ميكرد. رفتن و ردپاي آن را. و آدمهايي را مي ديد كه به سنگ و ستون، به در و ديوار دل مي بندند. جغد اما مي دانست كه سنگ ها ترك مي خورند، ستون ها فرو مي ريزند، درها مي شكنند و ديوارها خراب مي شوند. او بارها و بارها تاجهاي شكسته، غرورهاي تكه پاره شده را لابلاي خاكروبه هاي كاخ دنيا ديده بود. او هميشه آوازهايي درباره دنيا و ناپايداري اش مي خواند و فكر مي كرد شايد پرده هاي ضخيم دل آدمها، با اين آواز كمي بلرزد. روزي كبوتري از آن حوالي رد مي شد، آواز جغد را كه شنيد، گفت: بهتر است سكوت كني و آواز نخواني. آدمها آوازت را دوست ندارند. غمگين شان مي كني. دوستت ندارند. مي گويند بديمني و بدشگون و جز خبر بد، چيزي نداري. قلب جغد پير شكست و ديگر آواز نخواند. سكوت او آسمان را افسرده كرد. آن وقت خدا به جغد گفت: آوازخوان كنگره هاي خاكي من! پس چرا ديگر آواز نمي خواني؟ دل آسمانم گرفته است. جغد گفت: خدايا! آدمهايت مرا و آوازهايم را دوست ندارند. خدا گفت: آوازهاي تو بوي دل كندن مي دهد و آدمها عاشق دل بستن اند. دل بستن به هر چيز كوچك و هر چيز بزرگ. تو مرغ تماشا و انديشه اي! و آن كه مي بيند و مي انديشد، به هيچ چيز دل نمي بندد. دل نبستن سخت ترين و قشنگ ترين كار دنياست. اما تو بخوان و هميشه بخوان كه آواز تو حقيقت است و طعم حقيقت تلخ. جغد به خاطر خدا باز هم بر كنگره هاي دنيا مي خواند و آنكس كه مي فهمد، مي داند آواز او پيغام خداست ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ @Dastan1224
‌ 📚 داستان کوتاه صحابی که علی(ع) را نفروخت!!! روزی حضرت علی (ع) نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور ؟ مولا فرمودند: آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین فرمود: شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید' و دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟ تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. مولا گریه می کردند و می فرمودند: به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمانی محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند. مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان علی فروشی نکنیم...... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ @Dastan1224
‌ 📚 داستان کوتاه مردی گوسفندی ذبح کرده و آن را کباب نمود؛ به برادرش گفت برو و دوستان و نزدیکان را بگو که بیایند تا با هم این گوسفند را بخوریم. برادرش رفت و در بین دهکده صدا کرد: آی مردم کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است. تعدادی اندکی برای نجات دادن آن ها آمدند، وقتی به خانه رسیدند با کباب گوسفند و نوشیدنی‌های رنگارنگ پذیرایی شدند. برادرش آمد و دید که کسانی دیگری آمده و گوسفند کباب شده را خورده‌اند. از برادرش پرسید:‌ چرا دوستان و نزدیکان را صدا نکردی؟ برادرش گفت: اینها دوستان ما و شما هستند. کسانی که شما آنها را دوست و خویشاوند می‌پنداشتید، حتی حاضر نشدند تایک سطل آب هم روی خانه شما که آتش گرفته بود بیاندازند. خیلی‌ها هنگام کباب و گوسفند دوستان آدم هستند، وقتی خانه آتش گرفت، یک سطل آب حتی روی خاکسترتان هم نخواهند ریخت. قدر دوستان واقعی‌ مان را بدانیم... @Dastan1224
🐑گوسفند قربانی مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند ازدست مرد جدا شد و فرار کرد.مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد . عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند. هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد .ناگهان همسای شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده . زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت :خدا قبول می کند. ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش. بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن. روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی چاق و چله تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند .فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد . پس این نصیب توست ... صدقه را بنگر که چه چیزیست!! صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است ... @Dastan1224
🔴سخت ترین آیه جهنم و زیباترین آیه ی بهشت 🔥سخت ترین آیه جهنم در قرآن را اگر بپرسی همه می گویند مار غاشیه، آب جوش و.... ♨️ولی سخت ترین آیه جهنم در سوره مبارکه ابراهیم است. می فرماید: "مرگ از هر طرف به سراغ فرد می آید ولی نمی میرد..." 💟زیباترین آیه توصیف بهشت هم اگر بپرسی می گویند: نهرهای جاری از عسل و شیر و...... 🌟ولی کامل ترین توصیف از بهشتی که نرفته ایم در سوره کهف است: 🌹می فرماید:" اهل بهشت دوست ندارند از بهشت بروند..." ☘شما هر جا بروی بعد چند روز خسته می شوی. چون در قرآن آمده که "خالدین فیها ابدا"( در آن جاودانه اند) 💠 آدم با خود فکر می کند چقدر در بهشت بمانیم، ولی اینقدر برایت شیرین می کنند که دوست خواهی داشت جاودانه بمانی... 📙از بیانات استاد اخلاق آیت الله فاطمی @Dastan1224
👈 اگر کسی «لا إله إلا الله»اش را تنظیم کند، بقیه امور برایش تنظیم می‌شود. 🔸 اینکه در روایت تأکید می‌کنند که افضل اذکار «لا إله إلا الله» است؛ چون اساسی‌ترین و بنیادی‌ترین ذکر و حقیقت عالم و خبر عالم است. ما دیگر خبری مهمتر، ارزشمندتر و دوست‌داشتنی‌تر از این در دنیا نداریم که ای انسان برای تو معشوقی و دلبری غیر از الله نیست. 🔸حقیقتاً تو هر چیزی را که دوست داری یا هر کس را که دوست داری، در واقع به خاطر عشق به الله‌ است، به خاطر اینکه تو کمال مطلق و بی‌نهایت را دوست داری. بنابراین، این ذکر در تربیت، رشد و سرعت انسان فوق‌العاده مهم است. 🔸بزرگان دین فرمودند که هر وقت دلتان به کسی یا چیزی گیر کرد، یعنی اسارت انسان، یعنی ذلت انسان. برای اینکه دلتان از ذلت آزاد شود، بگویید: «أشهد أن لا إله إلا الله»، یعنی شهادت می‌دهم که من دلبر و معشوقی جز الله ندارم. 🔸 این برای آزادسازی دل ما از اینکه گدای عاطفی کسی نباشیم یا وابستگی به کسی پیدا نکنیم، کارساز است؛ چه در خانواده و چه در بیرون از خانواده، فرقی نمی‌کند. 👤 @Dastan1224
✨ پنج اصل دین در صلوات وجود دارد: «اللهم» توحید است! «صلی علی محمد» نبوت است! «و آل محمد» یعنی امیرالمومنین علیه‌السلام و اولادش، این هم امامت است! توحید را هم که قائل شدیم، پس معاد را هم قائلیم! و اگر حق محمد و آل محمد را ادا کردید، عدالت است. قربان این مستحب، که با آن هر پنج اصل دین را اقرار کردیم. اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹 ˝شیخ اسماعیل دولابی ˝ @Dastan1224
🔸نگویید: «مستحب است؛ شد، شد؛ نشد، نشد» ⬅️ آیت الله حائری شیرازی: 🔰 هرچه می توانید سنت‌های خود را در عید غدیر، جدی‌تر بگیرید. نگویید: «مستحب است؛ شد شد؛ نشد نشد». این سنت‌ها از اوجب واجبات است. چرا؟ چون شناسنامۀ ما شیعیان است. پدرها جوری نسبت به عید غدیر ارادت به خرج بدهند که بچه‌ها از یک ماه، دو ماه قبل چشم‌ انتظار عید غدیر باشند! حتی اگر لازم شد، قرض کنید و یک عیدی حسابی -به اندازه‌ای که به علی ارادت دارید- به بچه‌ها بدهید. نگویید: «باز من باید یک چیزی خرج کنم!» نه! مقروض می‌شوی، خب بشو! تو که برای چیزهای دیگر قرض کرده ای، یک بار هم برای حضرت علی مقروض شو. 🤔 مسیحی‌ها بابانوئل درست می‌کنند و به بچه هایشان می‌گویند: «او برای تو هدیه را آورده؛ مسیح برای تو این هدایا را آورده». بچه از اول ذهنش با عیسی (علیه‌السلام) انس می‌گیرد، رفاقت می‌کند. حالا بروید ببینیم چه کار می‌کنید! این شما و این عید غدیر. سفری، تفریحی، گردشی می‌خواهی ببری، بگو این مال عید غدیرت است! اگر هم تابستان می‌بری بگو، قولش را عید غدیر به شما دادم. قول‌هایی که می‌خواهید به آن‌ها بدهید، عید غدیر بدهید. هدایایتان و وعده‌هایتان را بگذارید در این روز تا این‌ها با عید غدیر جوش بخورند. کمی @Dastan1224