📣 فریاد تبیین جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی / فعالان جبهه فرهنگی انقلاب صحنهآرایی جدید جبهه حق و باطل را تشریح کردند؛اکنون، تکلیف چیست؟
🔺 قلب امت اسلامی آکنده از مصیبت است. هتک حرمت های بسیاری رخ داده است که جان دادن از غم آنها رواست. جبههی باطل که ابتدا قرآن بر نیزه کرده بود، نقاب افکند و قرآن سوزاند و توهینها بر تمام مقدسات روا داشت.
🔺 اکنون که نقاب از چهرهی گرگها، کنار رفته و دلهای مردم مومن، مصیبت زده شده است، آیا میتوان نشست و نخروشید؟ آیا میشود سکوت پیشه کرد تا کفتاران تجزیه طلب، سلاح به دست گیرند و با ترساندن مردم، پرچم مقدس لا اله الا الله و بیرق زیبا و با عظمت و افتخار جمهوری اسلامی ایران را به آتش بکشند؟
🔺 در شرایط امروز، این به میدان آمدن مردم اگر همراه با جهاد تبیین نباشد، اثرش بسیار کوتاه و گذرا خواهد بود. جهاد تبیین، ماهیت اصلی تنازع ما با غرب و جبهه استکبار است؛ باید برای آن تجهیز شد. هیاتها، در این برهه، نقشی ویژه و تاریخساز دارند؛ چه در جهاد تبیین و چه در به میدان آوردن مردم.
🔺 با این جهاد تبیین مردمیِ تمام عیار، میتوان در این جنگ بزرگ، در برابر امپریالیسم رسانهای، مقاومت کرد و سر تسلیم فرود نیاورد و با نصرتهای الهی، غلبه را رقم زد.
هدایت شده از تبلیغات پر بازده هادی
🔴سرانجام کانال حاج آقا رفیعی در ایتا افتتاح شد.
👈از همه ی هموطنان عزیزم میخوام تا در کانال《 استاد رفیعی 》عضو شوند و از مطالب و سخنرانی های جذاب آن استفاده کنند.🙏
https://eitaa.com/joinchat/2675376147Cf3633b8e45
پیشنهادعضویت👆👆👆
بسم الله الرحمن الرحیم
شخصی سخن چین، به حضور امام حسن علیه السلام رسید.
عرض کرد:
فلانی از شما بدگویی می کند.
امام حسن صلوات الله علیه به جای تشویق چهره درهم کشید و به او فرمود:
تو مرا به زحمت انداختی.
از این که غیبت یک مسلمان را شنیدم باید درباره خود استغفار کنم و از این که گفتی آن شخص با بدگویی از من، مرتکب گناه شده بایستی برای او نیز دعا کنم.
بحار: ج 43،
@Dastan1224
💠در وضو چه اسراری نهفته است؟
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیثی می فرمایند : شستن صورت ها و دست ها و مسح سر و پاها در وضو، رازی دارد.
◆ شستن صورت در وضو، یعنی خدایا! هر گناهی که با این صورت انجام دادم، آن را شست وشو می کنم تا با صورت پاک به جانب تو بایستم و عبادت کنم و با پیشانی پاک سر بر خاک بگذارم.
◆ شستن دست ها در وضو، یعنی خدایا! از گناه دست شستم و به واسطه گناهانی که با دستم مرتکب شده ام، دستم را تطهیر می کنم.
◆ مسح سر در وضو، یعنی خدایا! از هر خیال باطل و هوس خام که در سر پرورانده ام، سرم را تطهیر می کنم و آن خیال های باطل را از سر به دور می اندازم.
◆ مسح پا، یعنی خدایا! من از رفتن به مکان زشت پا می کشم و این پا را از هر گناهی که با آن انجام داده ام، تطهیر می کنم.
📚 من لایحضره الفقیه، ج 2، ص
@Dastan1224
▪️سعۀ نفس حضرت رسول الله صلّی الله علیه وآله▪️
علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی قدّس الله نفسه
🔹 در روايت وارد شده است كه اين آيه (لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى) اميدوار كنندهترين آيات در قرآن كريم است.
🔹و از حضرت صادق عليه السّلام وارد است كه: رِضَا جَدِّى صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ أَنْ لَا يَبْقَى فِى النَّارِ مُوَحِّدٌ.
🔹 «رضايت جدّ من رسول الله صلّى الله عليه و آله و سلّم اينست كه يك نفر شخص مؤمن موحّد در آتش باقى نماند.»
🔹و اين همان سعه و احاطه و ظرفيّتِ واسع نفسِ رسول الله است كه همه پيامبران، و صدّيقان، و شهيدان، و صالحان، از همه امّتها را نيازمند به افاضۀ نور از نفس مقدّس او نموده است،
🔹و همه در اثر انتفاعى كه از او مىبرند در برابر او حمد گويانند؛ و او حائز مقام محمود است.
📚 «معادشناسی» ج ۹ ص ۳۸۸
@Dastan1224
هدایت شده از تبلیغات پر بازده هادی
💝به جای چرخیدن در ایتا #نهج_البلاغه بخوانید. کلام مولا نور است؛ صفا است؛روشنی چشم است.🌺
کلام امام در نهج البلاغه ، معجزه ای آشکار است. کلامی است زیبا که وقتی با وجدان خود آن را میخوانی، میفهمی که جنس حرفهایش آسمانی است.💕
#من_نهج_البلاغه_میخوانم👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1660682246C56a0eaa819
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•
دختر بدرالدجۍ؛
امشب سھ جا دارد عزا🖤
#تسلیت_یافاطمھ'س'🥀
#استوری📲
تبیینه جهاد فرهنگی برای فتنه اخیر.pdf
343.4K
فریاد تبیین جبهه فرهنگی انقلاب
🔹متن کامل تبیینیه فعالان جبهه فرهنگی انقلاب در تشریح صحنه آرایی جدید جبهه حق و باطل منتشر شد.
💠آثار علمی نماز
✔️🧗♂️ تمرین مراقبه فردی و شخصی با نماز
بهترین راه ممکن برای تمرین مراقبه شخصی، نماز خواندن است. چرا که ممکن است در طول گذر زمان⏳
توجهتان به این جلب شود که غرق در اندیشه و تفکر 🧐
برای تغییر و تبدیل شدن به انسانی بهتر هستید.
#نماز_اول_وقت📿
🏴الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🏴
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@Dastan1224
💌 خدا دائماً مشغول بندۀ خود است
خدا دائماً مشغول بنده خود است؛ یا زمینهای برای رشد، یا مقدماتی برای توبه او فراهم میکند، یا او را از بلا حفظ میکند و یا نعمتی به او میرساند.
«استاد پناهیان»
@Dastan1224
#لحظاتی_با_بهجت_عارفان
5⃣1⃣ خوشا به حال کسی که خطای خود را ببیند و به عیب خود توجه داشته باشد و دیگران را ندیده بگیرد و خود را کامل و بی نقص نبیند ، بلکه در موارد خطا و اشتباه خود را خطاکار ببیند❗️
👌 ما باید باب توجیه خطا و اشتباه را بر روی خود ببندیم 🔒
👈 و برای هر خطا زبان به استغفار بگشاییم و اگر قابل جبران باشد ، جبران کنیم👌
#تلنگر
#نکته
@Dastan1224
هدایت شده از تبلیغات پر بازده هادی
# فوری
# اطلاعیه_وزارت_آموزش_و_پرورش
♦️ کانال اخبار فرهنگیان 👇🏻
1⃣ اخبار #تعطیلی مدارس
2⃣ #استخدامی های آموزش و پرورش
3⃣ #رسمی شدن حقالتدریس ها
4⃣ #شهریه مدارس در سال تحصیلی جدید
5⃣ اخبار مربوط به آزمون مدارس خاص
6⃣ بخشنامهها، اطلاعیهها، ضمن خدمت های فرهنگیان
7⃣ تغییرات کتب درسی و محتوای آموزشی و...
🔴 جهت ورود #کلیک کنید 👇🏻
🆔 eitaa.com/joinchat/1246101504C337d88e1e8
eitaa.com/joinchat/1246101504C337d88e1e8
ُ✨﷽✨
💭 سلطان به وزیر گفت ۳ سوال میکنم فردا اگر جواب دادی، هستی وگرنه عزل میشوی.
سوال اول: خدا چه میخورد؟
سوال دوم: خدا چه میپوشد؟
سوال سوم: خدا چه کار میکند؟
💭 وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست ناراحت بود. غلامی دانا و زیرک داشت. وزیر به غلام گفت سلطان ۳ سوال کرده اگر جواب ندهم برکنار میشوم. اینکه :خدا چه میخورد؟ چه میپوشد؟ چه کار میکند؟ غلام گفت: هر سه را میدانم اما دو جواب را الان میگویم و سومی را فردا...!
💭 اما خدا چه میخورد؟خداوند غم بنده هایش را میخورد. اینکه چه میپوشد؟خدا عیبهای بنده های خود را می پوشد.اما پاسخ سوم را اجازه بدهید فردا بگویم.
💭 فردا وزیر و غلام نزد سلطان رفتند. وزیر به دو سوال جواب داد، سلطان گفت درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟ وزیر گفت این غلام من انسان فهمیده ایست. جوابها را او داد.گفت پس لباس وزارت را در بیاور و به این غلام بده، غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد.
💭 بعد وزیر به غلام گفت جواب سوال سوم چه شد؟ غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدی خدا چکار میکند؟! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام میکند.چه تعبیر زیبایی ...
@Dastan1224
📚 داستان کوتاه
در منزل دوستی که پسرش دانشآموز ابتدایی و داشت تکالیف درسی اش را انجام میداد بودم
زنگ منزل را زدند و پدر بزرگ خانواده از راه رسید.
پدربزرگ با لبخند، یک جعبه مداد رنگی به نوه اش داد و گفت: این هم جایزۀ نمرۀ بیست نقاشیات.
پسر ده ساله، جعبۀ مداد رنگی را گرفت و تشکر کرد
و چند لحظه بعد گفت:
بابا بزرگ
باز هم که از این جنسهای ارزون قیمت خریدی
الان مداد رنگیهای خارجی هست که ده برابر این کیفیت داره.
مادر بچه گفت:
میبینید آقاجون؟
بچههای این دوره و زمونه خیلی باهوش هستند.
اصلا نمیشه گولشونزد و سرشون کلاه گذاشت.
پدربزرگ چیزی نگفت.
برایشان توضیح دادم که این رفتار پسر بچه نشانۀ هوشمندی نیست،
همان طور که هدیۀ پدربزرگ برای گول زدن نوهاش نیست.
و این داستان را برایشان تعریف کردم
آن زمان که من دانشآموز ابتدایی بودم،
خانم بزرگ گاهی به دیدنمان میآمد و به بچههای فامیل هدیه میداد،
بیشتر وقتها هدیهاش تکههای کوچک قند بود.
بار اول که به من تکه قندی داد
یواشکی به پدرم گفتم: این تکه قند کوچک که هدیه نیست
پدرم اخم کرد و گفت: خانم بزرگ شما را دوست دارد
هر چه برایتان بیاورد هدیه است،
وقتی خانم بزرگ رفت،
پدر برایم توضیح داد که در روزگار کودکی او، قند خیلی کمیاب و گران بوده و بچهها آرزو میکردند که بتوانند یک تکه کوچک قند داشته باشند.
خانم بزرگ هنوز هم خیال میکند که قند، چیز خیلی مهمی است.
بعد گفت: ببین پسرم
قنددان خانه پر از قند است،
اما این تکه قند که مادرجان
داده با آنها فرق دارد،
چون نشانۀ مهربانی و علاقۀ او به شماست.
این تکه قند معنا دارد ،
آن قندهای توی قنددان فقط شیرین هستند
اما مهربان نیستند.
وقتی کسی به ما هدیه میدهد،
منظورش این نیست که ما نمیتوانیم، مانند آن هدیه را بخریم،
منظورش کمک کردن به ما هم نیست.
او میخواهد علاقهاش را به ما نشان بدهد
میخواهد بگوید که ما را دوست دارد
و این، خیلی با ارزش است.
این چیزی است که در هیچ بازاری نیست
و در هیچ مغازهای آن را نمیفروشند.
چهل سال از آن دوران گذشته است و من هر وقت به یاد خانم بزرگ و تکه قندهای مهربانش میافتم،
دهانم شیرین میشود،
کامم شیرین میشود،
جانم شیرین میشود ...
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ "ﺷﻮﻧﺪ؛
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ " ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ " ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ
ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ...
@Dastan1224
🖤🥀السلام علیڪ یا علی بن موسی الرضا🖤🥀
🥀🖤پروفایل شهادت امام رضا(ع) رسید🖤🥀
🥀🖤پروفایل شهادت امام رضا(ع) رسید🖤🥀
🥀🖤پروفایل شهادت امام رضا(ع) رسید🖤🥀
🥀🖤پروفایل شهادت امام رضا(ع) رسید🖤🥀
🥀🖤پروفایل شهادت امام رضا(ع) رسید🖤🥀
🥀🖤پروفایل شهادت امام رضا(ع) رسید🖤🥀
🥀🖤پروفایل شهادت امام رضا(ع) رسید🖤🥀
🥀🖤پروفایل شهادت امام رضا(ع) رسید🖤🥀
🥀🖤پروفایل شهادت امام رضا(ع) رسید🖤🥀
♥️به عشق امام رضا علیه السلام ڪلیڪ کنید🙏👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺آیتالله بهجت قدسسره:
خوشا به حال کسانی که این مطالب (قرآن) را تنها تلفظ نباشد، بفهمند.
کسی گفته بود: وقتی من سوره یاسین
را میخوانم از روی ذوق و شوق حس میکنم که دارم قند میخورم.
[یاسین] بهار قرآن است؛ و لذا خیلی
از مردان و زنان که مقدس هستند
دیگر یاسین را حفظ هستند و
یاسین را دیگر ترک نمیکنند.
خدا توفیق بدهد که قدردان باشیم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#موعظه_بزرگان
#درس_اخلاق
@Dastan1224
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
روزی سلیمان پیامبر در میان اوراق کتابش جانوران ریزی را دید که صفحات او را خورده و فرو برده اند .
در خیال خود از خداوند میپرسد :
غرض از خلقت اینها چه بوده است ؟
در حال به سلیمان خطاب میرسد :
که به جلال و جبروت خودم سوگند که
هم اکنون همین سوال را این ذره
ناچیز درباره خلقت تو از من پرسید ...
@Dastan1224
آکنده از خدا
كافيست وجودت را از « خود » خالي كني تا آكنده از خدا شوي. اين دو نمي توانند با هم وجود داشته باشند. اين را به خاطر بسپار.
همواره به ياد داشته باش كه يا تو هستي يا خدا. و تنها انسانهاي احمق اند كه خود را بر مي گزينند.
خدا را برگزين تا « خود » تو نيست شود. وجودت را ماهيتي مستقل از هستي تصور نكن تا در اين نبودن از نو متولد شوي.
اين گفتار بسيار متناقض بنظر مي رسد: « آنگاه كه ازخود تهي شوي، آكنده مي شوي، آكنده براي نخستين بار، آكنده لبريز، آكنده تهي ناشدني. » و « خود » تو سايه اي بيش نيست. سايه اي كه اصالتي ندارد. يك روياست نه يك واقعيت.
سايه را دور بينداز تا به اصل نايل شوي. كذب را دور بينداز تا به واقعيت برسي. بايد از « خود » خالي شوي تا بتواني از خدا آكنده شوي. و آكنده شدن همان به شكوفايي رسيدن است.
@Dastan1224
📚داستان کوتاه
در گذشته، پیرمردی بود ڪه از راه ڪفاشی گذر عمر می ڪرد ...
او همیشه شادمانه آواز می خواند، ڪفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت.
و امّا در نزدیڪی بساط ڪفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛
تاجر تنبل و پولدار ڪه بیشتر اوقات در دڪان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش ڪار می ڪردند، ڪم ڪم از آوازه خوانی های ڪفاش خسته و ڪلافه شد ...
یڪ روز از ڪفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟
ڪفاش گفت روزی سه درهم
تاجر یڪ ڪیسه زر به سمت ڪفاش انداخت و گفت:
بیا این از درآمد همه ی عمر ڪار ڪردنت هم بیشتر است!
برو خانه و راحت زندگی ڪن و بگذار من هم ڪمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا ڪلافه ڪرده ...
ڪفاش شوڪه شده بود، سر در گم و حیران ڪیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت.
آن دو تا روز ها متحیر بودند ڪه با آن پول چه ڪنند ...!
از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فڪر اینڪه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فڪر و ذڪرشان شده بود مواظبت از آن ڪیسه ی زر ...
تا اینڪه پس از مدتی ڪفاش ڪیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت،
ڪیسه ی زر را به تاجر داد و گفت:
بیا ! سڪه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده.
"خوشبختی چیزی جز آرامش نیست"
@Dastan1224
هدایت شده از تبلیغات پر بازده هادی
🔴سرانجام کانال حاج آقا عالے در ایتا افتتاح شد.
👈از همه ی هموطنان عزیزم میخوام تا در کانال《 استاد عالے 》عضو شوند و از مطالب و سخنرانی های جذاب آن استفاده کنند.🙏
http://eitaa.com/joinchat/3474259983C7b462f497c
پیشنهاد عضویت 👆👆
✨﷽✨
✅مدارا با مردم
✍حضرت پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند:
{من حرم الرفق ، فقد حرم الخیر کله}.
هرکس مدارا نداشته باشد، از زندگی خیر و خوشی نمیبیند.
💥تردیدی نیست که افراد در زندگی ، در راهها و کارها ، دچار لغزش و اشتباه میشوند و چیزهایی بر سر راهشان قرار میگیرد . آری، انسان ، در جامعهٔ آرمانی و با انسانهای معصوم ، زندگی نمیکند . هرکس نسبت به دیگران ، در هر درجه از مراقبت و تعهد شناسی باشد ، ممکن است دچار خطا و لغزش شود ، و در دوستیها و ارتباطها ، دچار کوتاهی یا زیادهروی گردد ؛ چنانکه دیگران نسبت به او نیز چنیناند . این دست مسائل ، نباید در روابط خانوادگی و گروهی و اجتماعی تأثیری منفی داشته باشد ، چون جریانی است همگانی و همه جایی و هر کس که از دیگران لغزشهایی میبیند ، خود نیز ممکن است در برابر دیگران به همان لغزشها دچار گردد .
👌اینجا است که اصل "تحمل خطاها و لغزشها" پیش میآید ، و در تحکیم روابط ، نقش آفرین است ، پس این آموزش که یاد شد ، در روابط اجتماعی ، آموزشی حیاتی است و رویگردانی از آن ، موجب تنهایی انسان میشود ، زیرا معاشرتی که در آن هیچگاه لغزش روی ندهد و ناهنجاری رخ ننماید ، اندک است . پس اینگونه انسانهای زودرنج و نازک بین ، از واقعیت ها و عینیت های حیات انسانی بدورند ، و باید از آن فاصله بگیرند ، مگر به رعایت اصل مهم تحمل روی آورند .
📚 كتاب الحیات ، استاد حکیمی ، ج ٩ ، ص ۶۴٩
@Dastan1224
🔰 استمرار در موفقیت معجزه میکند!
اگه دیدی داری سختی میکشی یعنی داری به خواسته هات نزدیک میشی و اگه لم دادی و خیلی راحتی بدون به سمت زوال و نابودی میری!️خواسته های بزرگ تلاش و سماجت میخواد.
برای خواسته هات فقط باید بجنگی... وقتی اون استمرار و سماجتت نباشه؛
️گزینه هایی چون بهونه جویی رو انتخاب میکنی... خودتو قانع میکنی برای ادامه ندادن... ادامه ندادن چیزی که دوسش داری داشته باشی
✔️و این یعنی آخر خط.... امروز یکم برای خواسته هات ارزش قائل شو...
درخواست تو از کائنات ارزش سماجت و پیگیری رو داره!
توی دنیای ما چیزی که با ارزشه؛ پیگیری و سماجت میکنن!
اگه سماجت به خرج نمیدی...
یه دلیل بیشتر نداره:
اونم اینه که خواسته هات مهم نیست!
خدایا_سپاسگزارم 🙏
@Dastan1224
.
✅ داستانک؛
پيرمرد هر بار كه ميخواست اجرت پسرك واكسیِ كر و لال را بدهد، جمله ای را براي خنداندن او بر روي اسكناس مينوشت. اين بار هم همين كار را كرد. پسرك با اشتياق پول را گرفت و جملهای را كه پيرمرد نوشته بود، خواند. روی اسكناس نوشته شده بود: وقتي خيلي پولدار شدی به پشت اين اسكناس نگاه كن. پسر با تعجب و كنجكاوی اسكناس را برگرداند تا به پشت آن نگاه كند. پشت اسكناس نوشته شده بود: كلك، تو كه هنوز پولدار نشدی. پسرك خنديد با صدای بلند، هرچند صدای خنده خود را نمیشنيد.
همیشه پر از مهربانی بمان و دلیل شادی دیگران باش، حتی اگر هیچکس قدر مهربانیت را نداند، این ذات توست که مهربان باشی، تو خدایی داری که به جای همه برایت جبران میکند.
@Dastan1224
#آموزنده
🌷 پیرمردی بود که پس از پایان هر روزش از درد و ازسختیهایش مینالید
دوستی از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری؟؟
پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم، که
باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، بیرون نروند،
🌷دوتا عقاب هم دارم که بایدآنهارا
هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام
شیری نیز دارم که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت
کنم و در خدمتش باشم...
مردگفت: چه مےگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر مےشود انسانی اینهمه حیوان را با هم در یکجا، جمع کند و مراقبت کند!!؟ پیرمرد گفت: شوخی نمےکنم، اما حقیقت تلخ و دردناکیست...
🌷 آن دو باز چشمان منند،
که باید با تلاش وکوشش ازآنها مراقبت کنم...
🌷آن دو خرگوش پاهای منند،
که باید مراقب باشم بسوی گناه
کشیده نشوند...
🌷 آن دوعقاب نیز، دستان منند،
که بایدآنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم...
🌷آن مار، زبان من است
که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا
کلام ناشایستی ازاو، سر بزند...
🌷شیر، قلب من است که با وی همیشه درنبردم که مبادا کارهای شروری از وی سرزند...
🌷 و آن بیمار، جسم وجان من است،که محتاج هوشیاری مراقبت و
آگاهی من دارد...
🌷این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده و امانم را
@Dastan1224
دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت . دندان هایی نامتناسب با گونه هایش ، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره . روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد ، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند . نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت . او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید :
‘میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟ ‘
یک دفعه کلاس از خنده ترکید …
بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند . اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای در میان همه و از جمله من پیدا کند :
اما بر عکس من ، تو بسیار زیبا و جذاب هستی .
او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند .
او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود . به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و … . به یکی از دبیران ، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود . آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد . مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا ! و حق هم داشت . آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود .
سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم .
پنج سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم ، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش می دانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت :
‘برای دیدن جذابیت یک چیز ، باید قبل از آن جذاب بود ! ‘
در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم . دخترم بسیار زیبا ست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند .
روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟
همسرم جواب داد :
من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم .
و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید
@Dastan1224