🔴 کاش نگفته بودم
نقل است که امام علی (ع) باغ خود را به 12 هزار درهم فروخت. و همه پول آن را بین فقرا و تهی دستان مدینه تقسیم نمود و دست خالی به منزل برگشت.
فاطمه (س) از آن حضرت پرسید: پول فروش باغ را چه کردی؟
- همه آن را در راه خدا انفاق کردم.
- غذای امروزمان چه می شود؟
امام (ع) از خانه بیرون رفت، تا غذایی فراهم کند.
اما فاطمه (س) از آنچه گفته بود، به سختی دلگیر و ناراحت شد و با خود گفت:
- چرا چنین برخوردی کردم و چیزی خواستم:
«فَانّی اسْتَغْفِرُاللّهَ وَ لا اعُودُ ابَداً»؛
«از خدا به خاطر این درخواست، آمرزش می طلبم و دیگر چنین نخواهم کرد».[1]
پی نوشت
[1] . بحارالانوار، ج 41، ص46
منبع : رضايى، محمدمهدى، پاسخ ها و پيام هاى فاطمه زهرا (سلام الله عليها)، 1جلد، دفتر نشر معارف - قم - ايران، چاپ: 2، 1389 ه.ش.
@Dastan1224
هدایت شده از 🇵🇸دختران انقلاب 🇮🇷
🇮🇷حال و هوای مترو را به یاد شهیدان
تازه میکنیم
🌺جشن یک سالگی حجاب دختران تازه محجبه شده در زیرگذر مترو تئاتر شهر
📌با روایتگری: مربی شهید علی خلیلی
📌با مداحی: حاج امیر عباسی
📌زمان:سهشنبه۱۶ اسفندماه ساعت۱۶:۳۰
📌مکان:زیرگذر متروی تئاتر شهر
🌷همزمان با شب میلاد امام زمان(عج) وشهادت شهید امر به معروف و نهی از منکر #شهید_علی_خلیلی
با حضور خانواده شهید علی خلیلی و اهدای هدیه توسط ایشان به شرکت کنندگان😍👇
https://eitaa.com/joinchat/3435003923C863f1fbcfc
.
وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّار
أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ …
و اگر در آتشم اندازی،
به اهالی آنجا خواهم گفت:
دوستت دارم ...
«#مناجات_شعبانیه»
#سلام_امام_زمانم
خبر آمدنش را
همه جا پخش کنید
می رسد لحظه ی میعاد
به امید خدا
🌹سلام بر یگانه حجت زمان
💐سلام بر منتظران مهدی فاطمه
📚ریاکاری و از بین رفتن تمام اعمال!
🌹مرحوم قطب راوندی (رضوان اللّه تعالی ) روایت کرده است که :
در بنی اسرائیل عابدی بود که سالها حق تعالی را عبادت می کرد . روزی دعا کرد که :
خدایا می خواهم حال خودم را نزد تو بدانم ، کدامین عمل هایم را پسندیدی، تا همیشه آن عمل را انجام دهم،واِلاّ پیش از مرگم توبه کنم ؟!
🌹حضرت حق تعالی ، ملکی را نزد آن عابد فرستاد و فرمود :
تو پیش خدا هیچ عمل خیری نداری!
🌹گفت : خدایا، پس عبادتهای من چه شد؟!
🌹ملک فرمود :
هر وقت عمل خیری انجام میدادی به مردم خبر میدادی ، و می خواستی مردم به تو بگویند چه آدم خوبی هستی و به نیکی از تو یاد کنند...
خُب،پاداشت را گرفتی!آیا برای عملت راضی شدی؟
این حرف برای عابد خیلی گران آمد و محزون و ناراحت شد ، و صدایش به ناله بلند گردید .
🌹ملک بار دیگر آمد و فرمود :
حق تعالی می فرماید :
🌹الحال خود را از من بخر ، و هر روز به تعداد رگهای بدنت صدقه بده .
عابد گفت:خدایا چطوری؟!من که چیزی ندارم..
🌹فرمود : هر روز سیصد و شصت مرتبه، به تعداد رگهای بدنت بگو :
✨سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لااِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَر وَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَهَ اِلاّ بِااللّهِ✨
عابد گفت : خدایا اگر این طور است ، زیادتر بفرما ؟ !
🌹فرمود :
اگر زیادتر بگویی ثوابت بیشتر است...
📚 داستانهايي از اذکار و ختوم و ادعيه مجرب, ج1/ علي مير خلف زاده
@Dastan1224
🖤 حضرت زینب علیهاسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
نقل كرده اند كه:
روزى حضرت اميرالمومنين علیه السلام ميهمانى را به همراه خود به منزل آورد به حضرت زهرا عليها السلام فرمودند:
در خانه براى مهمان چه دارى؟ عرض كرد يا على فقط يك گرده نان در خانه است كه آن را براى دخترم زينب گذارده ام.
حضرت زينب در بستر بود ولى هنوز بيدار بود، تا اين سخن را از مادرش شنيد با اينكه چهار ساله است!
گفت: مادر جان نان را براى مهمان ببريد،
جود و سخاى زينب از همان خرد سالگى معلوم است تا چه رسد به روز عاشورا و فدا کردن فرزندانش.
حضرت زينب دو فرزند بنام عون و محمد با يك مقدماتى رفتند ميدان و كشته شدند، حضرت امام حسين (عليه السلام) كشته آنها را رو به خيمه آورد.
حضرت زينب از خيمه خود بيرون نيامد ولى برعكس هنگامى كه كشته على اكبر ميوه دل امام حسين (عليه السلام) را آوردند از خيمه بيرون آمد روى كشته على اكبر (عليه السلام) چه ناله ها و چه گريه هايى مى كرد، مثل اينكه فرزند خودش است دو نور ديده اش را داده ولى از خيمه بيرون نمى آيد.
📗زندگانى حضرت زينب عليها السلام ص 26
امام سجاد عليه السّلام فرمودند:
عمّه ام ، زينب ، با وجود همه مصيبت ها و رنج هايى كه در مسيرمان به سوى شام به او روى آورد ، حتّى يك شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت .
📗وفيات الأئمه ، ص 441
@Dastan1224
آشنایی با خدا
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الرّحیم
عارفی می گوید که روزی دزدان، قافله ما را غارت کردند.
پس نشستند و مشغول طعام خوردن شدند.
یکی از آنها را دیدم که چیزی نمی خورد.
به او گفتم که چرا با آنان در غذا خوردن شریک نمی شوی؟
گفت من امروز روزه ام!
گفتم دزدی و روزه گرفتن عجب است.
گفت ای مرد، این راه، راه صلح است که با خدای خود واگذاشته ام، شاید روزی سبب شود و با او آشنا شدم.
آن عارف می گوید که سال دیگر او را در مسجدالحرام دیدم که طواف می کند و آثار توبه از وی مشاهده کردم.
رو به من کرد و گفت دیدی که آن روزه چگونه مرا با خدا آشنا کرد؟
منبع: کشکول شیخ بهایی
@Dastan1224
🔴 دعای مادر
از بایزید بسطامی، عارف بزرگ، پرسیدند:این مقام ارزشمند را چگونه یافتی؟
گفت:شبی مادرم از من آب خواست. نگریستم، آب در خانه نبود.
کوزه برداشتم و به جوی رفتم که آب بیاورم. چون باز آمدم، مادر خوابش برده بود.
پس با خویش گفتم:«اگر بیدارش کنم، خطاکار خواهم بود.» آن گاه ایستادم تا مگر بیدار شود.
هنگام بامداد، او از خواب برخاست، سر بر کرد و پرسید:چرا ایستاده ای؟! قصه را برایش گفتم.
او به نماز ایستاد و پس از به جای آوردن فریضه، دست به دعا برداشت و گفت:«خدایا! چنان که این پسر را بزرگ و عزیز داشتی، اندر میان خلق نیز او را عزیز و بزرگ گردان».
پیام متن:
اشاره به جلب رضایت مادر و تأثیر دعای او در حق فرزند، و این که جلب رضایت مادر، آدمی را به مقام های والای معنوی می رساند.
@Dastan1224
🔴 نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقل شده است که شیخ محمد بافقی یزدی، مدتی بسیار می گریست. شاگردانش پرسیدند:استاد مدتی است زیاد متأثر و گریانید، چرا؟
گفت:گریه ام برای دین است که این همه در دنیا غیرمسلمان و بی دین درست کرده ایم؟!
پرسیدند:چه ربطی دارد؟ شما چه نقشی در بی دینی دیگران داشته اید؟ گفت:عملکرد ناشایست و رفتار ناصحیح و گفتار نامطلوب ما باعث شده این همه غیر مسلمان به اسلام روی نیاورده و در راه نادرست خود گام بردارند، اگر ما شیعیان حضرت علی علیه السلام به راستی به آموزه های دینی خود عمل می کردیم؛ یک غیرمسلمان در دنیا باقی نمی ماند. همه مسلمان می شدند.
چرا که انسان ها بر اساس فطرت خود، عشق، محبت، صحبت، عدالت، ظلم ستیزی، صداقت و معنویت که در اسلام وجود دارد را می ستایند.
اگر ما به اسلام عمل می کردیم همه مسلمان می شدند.
@Dastan1224
🔴 اهمیت یاد گرفتن قرآن توسط فرزند و تاثیر آن بر پدر و مادر
روایت نموده اند که رسول خدا (ص) روزی از قبرستان گذر می نمودند نزدیک قبری رسیدند به اصحاب خویش فرمودند: عجله کنید و بگذرید اصحاب تعجیل کردند و از آنجا گذشتند
و در وقت مراجعت چون به قبرستان و آن قبر رسیدند خواستند زود بگذرند.
حضرت فرمودند: عجله نکنید. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! چرا در وقت رفتن امر به عجله کردن فرمودید؟!
حضرت فرمودند: صاحب این قبر را عذاب می کردند و من طاقت شنیدن ناله و فریاد او را نداشتم. اکنون خدای تعالی رحمتش را شامل حال او کرد
گفتند: یا رسول الله! سبب عذاب و رحمت به او چه بود؟ حضرت فرمودند: این مرد، مرد فاسقی بود که به سبب فسقش تا این ساعت در اینجا معذب بود کودکی از وی باقی مانده بود در این وقت او را به مکتب بردند و معلم به این فرزند《بسم الله الرحمن الرحیم》را تعلیم نمود و کودک آن را بر زبان جاری نمود، در این هنگام به فرشتگان عذاب خطاب رسید که:
دست از این بنده فاسق بردارید و او را عذاب نکنید روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد
منبع : مجموعه شهرحکایات
امام صادق علیه السلام می فرماید، شخصی گفت من از داشتن فرزند کوتاه می آمدم تا اینکه روزی در عرفه جوانی را در کنار خود دیدم که دعا می کرد و می گریست و می گفت: خدایا، ای پروردگارم، پدر و مادرم را پدر و مادر را، (دریاب) وقتی این را شنیدم به داشتن فرزند
رغبت نمودم.[وسائل الشيعة، ج 15، ص 96}
@Dastan1224