هدایت شده از یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا امیرالمومنین(ع)
___________________________
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😢 لحظه ضربت خوردن امیرالمومنین امام علی(علیه السلام)
😭امشب ، شب ناله در فراق پدری مهربان است
😭که غیر از چاه و نخل و ماه، کسی گریهاش را ندیده بود
😭پدری دلسوز که با آه همه کودکان یتیم شریک بود
😭و غصههای همه را بر جان خود هموار میکرد
😭ولی کسی از غربت او و دردهای دلش
با خاری در چشم و استخوانی در گلو ، خبر نداشت . . .
😢 سالروز ضربت خوردن عزیزترین نزد خداوند بدست شقی ترین نزد خداوند تعزیت و تسیلت باد.
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میری مسجد امشب بابا حیدر
بی قراره زینب بابا حیدر
🏴فرا رسیدن ایام سوگواری امیرالمومنین علی علیهالسلام تسلیت باد
حرم حضرت امام رضا علیه السلام نائب الزیاره دوستان عزیز هستم
غلام حیدر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯بر روح تمام شیعیان تیغ زدند
🖤بر مردترین مرد جهان تیغ زدند
🕯خورشیدبه سینه، ماه برسر می زد
🖤انگاربه فرق آسمان تیغ زدند
🖤ایام ضربت خوردن امیرالمومنین
علی علیه السلام تسلیت باد.🏴
#امام_علی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلید نجات از جهنم در بیان آیتالله ناصری(ره)
@Dastan1224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 #شهادت_امام_علی(ع)
🌴ای مقصد تمام دعاهای ما بیا
🌴تنها دلیل دیده دریای ما بیا
🎤حاج #رضا_نبوی
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
CQACAgQAAxkDAAFmQD1iY_X87vlNbEu7CSzbxE68gghpkwACxAcAAlm5iFC8E55rcul2nSQE.mp3
5.31M
🔳 #شهادت_امام_علی(ع)
🌴بابا اتاق پر شده از بوی مادرم
🌴وقتش رسیده پر بکشی سوی مادرم
🎤 #نریمان_پناهی
⏯ #واحد
👌بسیار دلنشین
❣#سلام_امام_زمانم❣
☀️السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا اِبْنَ عَلِيٍّ اَلْمُرْتَضَى...✋
💎سلام بر تو ای یادگار امیرالمومنین .
سلام بر تو و بر روزی که زمین درد کشیده را، با عدالت علوی التیام خواهی داد.
📔صحیفه مهدیه،زیارت حضرت در سرداب مقدس
☀️💎☀️
#امام_زمان🖤
CQACAgQAAxkDAAFmAAEwYmDfwzaq2fFuL0kv04H6ZZYmnncAAowKAALvtXFQzWDwqnqTtY8kBA.mp3
2.15M
🔳 #شهادت_امام_علی(ع)
🌴آخرین نماز حیدر است
🌴کوفه مثل صبح محشر است
🎤 #مهدی_رسولی
⏯ #تک
👌 #پیشنهاد_ویژه
کی مثل علی
به جان رسیده است کسی
کی همچو علی
رنج کشیده است کسی
تاریخ گواه است که
در روی زمین
مظلوم تر از علی
ندیده است کسی
#شهادت_امام_علی(ع)🥀
#تسلیت_باد🥀
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
.
🏴 #شهادت_امام_علی(ع)
🌙 #ماه_رمضان
.
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
14.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
#شب_قدر
افتادی در بستر زهرا بابا ...
.
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
.
مـــرغ از فقــس پرید؛نــدا داد جبرئیــــل
اینــک شما و وحشــت دنیــای بی علــــی
#شهادت_امام_علی(ع)🥀
#تسلیت_باد🥀
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
و ندا داد جبرئیل
اینک شما و وحشت دنیای بی علی💔
#تهدمت_والله_ارکان_الهدی🥀
#شهادت_امام_علی(ع)🥀
#تسلیت_باد🥀
#السلامعلیڪ_یاامیرالمؤمنین🖤
■دل را ز شرار عشق سوزاند علے
یڪ عمر #غریب شهر خود ماند علے
■وقتےڪہ شڪافٺ فرق او در محراب
گفتنـد مگـر نـماز مـے خـواند #علـــے ..!؟
#اول_مظلوم_عالم 🥀
#شهادت_امام_علی(علیه السلام)🥀
#تسلیت_باد🥀
#حڪـایــت
🔰معجـــزه قضـاوت حضــرت علــی علیــه السلام
💠در زمان خلافت عمر، جوانی به نزد او آمد و از مادرش شکایت کرد و ناله سر میداد که:
🔸خدایا بین من و مادرم حکم کن.
❓عمر از او پرسید: مگر مادرت چه کرده است؟ چرا درباره او شکایت می کنی؟
🔷 جوان پاسخ داد: مادرم نه ماه مرا در شکم خود پرورده و دو سال تمام نیز شیر داده.. اکنون که بزرگ شده ام و خوب و بد را تشخیص می دهم، مرا طرد کرده و میگوید تو فرزند من نیستی! حال آنکه او مادر من و من فرزند او هستم.
💥عمر دستور داد زن را بیاورند. زن که فهمید علت احضارش چیست، به همراه چهار برادرش و نیز چهل شاهد در محکمه حاضر شد.
▫️عمر از جوان خواست تا ادعایش را مطرح نماید.
جوان گفته هاى خود را تکرار کرد و قسم یاد کرد که این زن مادر من است.
❓عمر به زن گفت: شما در جواب چه میگویید؟
📌زن پاسخ داد: خدا را شاهد میگیرم و به پیغمبر سوگند یاد میکنم که این پسر را نمیشناسم. او با چنین ادعایی میخواهد مرا در بین قبیله و خویشاوندانم بی آبرو سازد. من زنی از خاندان قریشم و تابحال شوهر نکرده ام و هنوز هم باکره ام.
در چنین حالتی چگونه ممکن او فرزند من باشد؟!
❓عمر پرسید: آیا شاهد داری؟
زن پاسخ داد: اینها همه گواهان و شهود من هستند.
✋آن چهل نفر شهادت دادند که پسر دروغ می گوید و نیز گواهی دادند که این زن شوهر نکرده و هنوز هم باکره است عمر دستور داد که پسر را زندانی کنند تا درباره شهود تحقیق شود. اگر گواهان راست گفته باشند، پسر به عنوان مفتری مجازات گردد.
👈مأموران در حالی که پسر را به سوی زندان میبردند، با حضرت علی علیه السلام برخورد نمودند. پسر فریاد زد:
یا علی! به دادم برس، زیرا به من ظلم شده و شرح حال خود را بیان کرد.
✨حضرت فرمود: او را نزد عمر برگردانید. چون بازگردانده شد، عمر گفت: من دستور زندان داده بودم. برای چه او را آوردید؟
🔴گفتند: علی علیهالسلام دستور داد برگردانید و ما از شما مکرر شنیده ایم که با دستور علی بن ابیطالب علیه السلام مخالفت نکنید.
در این وقت حضرت علی علیه السلام وارد شد و دستور داد ما در جوان را احضار کنند. او را آوردند. آنگاه حضرت به پسر فرمود: ادعای خود را بیان کن.
💥جوان دوباره تمام شرح حالش را بیان نمود.
علی علیه السلام رو به عمر کرد و گفت: آیا مایلی من درباره این دو نفر قضاوت کنم؟ عمر گفت: سبحان الله! چگونه مایل نباشم و حال آنکه از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شنیده ام که فرمود: علی بن ابیطالب علیه السلام از همه شما داناتر است.
👌حضرت به زن فرمود: درباره ادعای خود شاهد داری؟ گفت: بلی! چهل شاهد دارم که همگی حاضرند. در این وقت شاهدان جلو آمدند و مانند دفعه پیش گواهی دادند.علی علیه السلام فرمود: طبق رضای خداوند حکم میکنم. همان حکمی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من آموخته است.
⬅️ سپس به زن فرمود: آیا در کارهای خود سرپرست و صاحب اختیار داری؟
زن پاسخ داد: بلی! این چهار نفر برادران من هستند و در مورد من اختیار دارند.
⭕️آنگاه حضرت به برادران زن فرمود:
آیا درباره خود و خواهرتان به من اجازه و اختیار میدهید؟ گفتند: بلی! شما درباره ما صاحب اختیار هستید. حضرت فرمود: به شهادت خدای بزرگ و به شهادت تمامی مردم که در این وقت در مجلس حاضرند این زن را به عقد ازدواج این پسر در آورده ام و به مهریه چهارصد درهم وجه نقد که خود آن را می پردازم.
(البته عقد صورت ظاهری داشت).
سپس به قنبر فرمود: سریعا چهارصد درهم حاضر کن. قنبر چهارصد درهم آورد. حضرت تمام پولها را در دست جوان ریخت.
‼️فرمود: این پولها را بگیر و در دامان زنت بریز و دست او را بگیر و ببر و دیگر نزد ما بر نگرد مگر آنکه آثار عروسی در تو باشد، یعنی غسل کرده برگردی.
⏸ پسر از جای خود حرکت کرد و پولها را در دامن زن ریخت و گفت:
برخیز! برویم.
در این هنگام زن فریاد زد «ألنار! ألنار!» (آتش! آتش!)
❌ای پسر عموی پیغمبر آیا می خواهی مرا همسر پسرم قرار دهی؟!
به خدا قسم! این جوان فرزند من است. برادرانم مرا به شخصی شوهر دادند که پدرش غلام آزاد شده ای بود. این پسر را من از او آورده ام. وقتی بچه بزرگ شد به من گفتند:
فرزند بودن او را انکار کن و من هم طبق دستور برادرانم چنین عملی را انجام دادم ولی اکنون اعتراف می کنم که او فرزند من است. دلم از مهر و علاقه او لبریز است.
💠مادر دست پسر را گرفت و از محکمه بیرون رفتند.
عمر گفت: «واعمراه، لولا علی لهلک عمر»
✅«اگر علی نبود من هلاک شده بودم.»
📔 نقل از داستانهای بحارالانوار، ج۲، ص۵۱
@Dastan1224
#غرور_بیجا
یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند. به دنبال ان برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند. شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد، تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد. برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود و همچنان از افتادن مقاومت می کرد.
در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد. وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد، با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد. بعد از رفتن باغبان، مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین بار خودش را تکاند، تا این که به ناچاربرگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد، از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت.
باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد، بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند. شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد، بر روی زمین افتاد.
ناگهان صدای برگ جوان را شنید که می گفت:
“اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود، ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت،
که فراموش کنی نشانه حیاتت من بودم!!!”
@Dastan1224
🦋 #سلام_امام_زمانم🦋
وسط #جاذبه ی ایـن همہ رنگ
نوکرت💙 تا به ابد رنگ شماست
بی خیال همه ی مـردم شــهر
دلم آقا به خدا تنگ #شماسـت
اَلّلهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّڪَ_الفَرج
💙تعجیل درفرج #پنج صلوات💙